تبیان، دستیار زندگی
کربلا قصه قلب‌ها و قرن‌هاست. دستی در دل‌ها دارد و پا به پای قافله دل‌ها تا ژرفنای فطرت زلال انسان حضور دارد. فطرت همزاد انسان است و تا انسان هست کربلا تلالو و درخشش و شفافیت خواهد داشت. غیرت و حمیت جلوه‌های کمالند و کمال‌جویی ریشه در فطرت دارد و این دو در
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

عاشورا, کتاب جامع عشق

عاشورا

حادثه‌ها در تاریخ و در ذهن زمان، گاه چون شهابی گذرا و میرا، درخششی کوتاه و ناپایدار دارند. گویی زمان اندیشه ستردن و فراموش ساختن و رسالت بیرنگ کردن رخدادها را بر دوش دارد. کدام حادثه را می‌شناسیم که تا شعاع یک قرن و فراتر از حوزه ظهور و تولدش شور و اثر و حرکت و قیام بیافریند. اما کربلا داستان دیگری است. گویی زمان، رسالت صیقل دادن و نمایاندن جلوه‌های گونه‌گون این منشور نورنی و جاودانی را به عهده  دارد. کربلا قصه قلب‌ها و قرن‌هاست.

دستی در دل‌ها دارد و پا به پای قافله دل‌ها تا ژرفنای فطرت زلال انسان حضور دارد. فطرت همزاد انسان است و تا انسان هست کربلا تلالو و درخشش و شفافیت خواهد داشت. غیرت و حمیت جلوه‌های کمالند و کمال‌جویی ریشه در فطرت دارد و این دو در زیباترین نمود، در بعدازظهر گرم عاشورا در سیمای عباس- ساقی کودکان تشنه کام- تجلی یافت.

بیایید حسین را دوباره بشناسیم و فرهنگ عاشورا را با سرانگشت همت دوباره ورق بزنیم. این کتاب هنوز تا خوانده مانده است و فصول روشن این قاموس را تاملی دیگر باید که هر بار بخوانیم حلاوت و طراوتش را بیشتر احساس خواهیم کرد.

فتوت و پاکبازی، اخوت و محبت، صلابت و شجاعت، سخاوت و حمیت، شور و شوق و زیبایی و شهادت، در حماسه بی‌مانند و زمان ناپذیر عاشورا، یک‌جا در ساحل عشق پهلو گرفت. کربلا سیمای فرزانگی و آئینه فرهیختگی است. کلاس شرف، مدرسه صدق، کانون جوشان و الهام‌بخش زندگی است. تاریخ یک جایش زنده است و همواره زنده‌تر و زندگی‌زاتر، در قرون و اعصار دامن می‌گسترد و آن کربلاست.

هر کس کربلا را عشق می‌ورزد، هر آنکه عاشورا بیقرارش می‌کند و کوثر زلال اشک را در دیدگانش می‌جوشاند باید با قصه شگفت و عظیم عاشورا آشناتر و مانوس‌تر گردد. باید فاصله خویش با کربلا را اندازه بگیرد. از خویش بپرسد بر لب فرات زندگی تاکنون چند بار به خاطر دیگران از خویش گذشته است؟ چند بار عباس‌وار یاد عطش دیگران او را از فرات داشته‌ها دور داشته و چند بار برای خدا تا مرز عطش و مرگ بی‌هیچ بیقراری گام زده است و در طوفان سختی و مصیبت و بلا شکیبا مانده و با دادن همه سرمایه‌ها در غربت و عطش فریاد کشیده است که: الهی رضا بقضائک تسلیما لامرک لا معبود سواک.

بیایید حسین را دوباره بشناسیم و فرهنگ عاشورا را با سرانگشت همت دوباره ورق بزنیم. این کتاب هنوز تا خوانده مانده است و فصول روشن این قاموس را تاملی دیگر باید که هر بار بخوانیم حلاوت و طراوتش را بیشتر احساس خواهیم کرد.

عاشورا، کتاب جامع عشق است، عروة‌الوثقای نجات و سنگ نشان هدایت و رشاد و فلاح. عاشورا، عزت اسلام است و فرهنگ‌نامه همه آنانی که در جستجوی مفهوم صریح و مجسم واژه‌های سخاوت و صدق و صفا و حریت و عزتند. عاشورا حجت را بر انسان تمام کرد. اگر غیرت حسین و حمیت زینب و سخاوت عباس و پاکبازی صحابه بزرگ حسین نبود، چنین نبود که تاریخ چیزی کم داشته باشد بلکه تاریخ حرفی برای گفتن نداشت. بی‌حسین، تاریخ ابتر بود و هر حماسه، قصه بی‌روحی که جز ملال خاطر و کسالت روح حاصلی نداشت.

کربلا آبروی تاریخ است، حیثیت عشق و شرافت قیام، حسین، یک‌جا در زمینی که کوچکترین زمینی است که بزرگترین انقلاب را در دامن پرورده، در کوتاه‌ترین زمان، در غروبی سرخ همه سخنان را با زبان خون گفت و بر ضمیر زمان نوشت. اما ما... ما که حسین را عاشقیم و کربلا را الگو می‌شناسیم؛ به مرور هماره کربلا نیازمندیم. بیایید از صادق‌ترین زبان کربلا را دوباره بشنویم. از زبان فرزندش که گرچه در کربلا نبود اما در زیارت وارده، سیمای حسین عزیز را به بهترین شکل نموده است.

فرزندش مهدی- آخرین ذخیره زمان و ناجی بزرگ انسان- در توصیف فضائل حسین (ع) چنین می‌فرماید:

«کنت لله طائعا ولجدک محمد تابعا و لقول ابیک سامعا والی صیته اخیک مسارعا و لعمادالدین رافعا و للطغیان فامعا و للطغاة مقارعا و للامة ناصحا و فی غمرات الموت سابحا و للضاق مکافحا و بححج الله قائما و للاسلا والمسلمین راحما و للحق ناصرا و عندالبلاء صابرا و للدین کالئا و عن حوزته مرامیا.»

کربلا آبروی تاریخ است، حیثیت عشق و شرافت قیام، حسین، یک‌جا در زمینی که کوچکترین زمینی است که بزرگترین انقلاب را در دامن پرورده، در کوتاه‌ترین زمان، در غروبی سرخ همه سخنان را با زبان خون گفت و بر ضمیر زمان نوشت. اما ما... ما که حسین را عاشقیم و کربلا را الگو می‌شناسیم؛ به مرور هماره کربلا نیازمندیم.

(یا حسین تو خدایت را مطیع بودی و فرمان جدت رسول خدا را تابع و بر سخن پدرت شنونده و در انجام وصیت برادر، کوشا بودی. تو پایه دین را برافراشتی و طغیان‌گران را در هم کوبیدی، امت را ناصح بودی و در امواج مرگ شناگر شدی و تبهکاران را در هم شکستی و حجت‌های الهی برپا کردی و بر اسلام و مسلمین رحمت‌آوردی و حق را یاریگر شدی و در هنگامه بلا، صبور و شکیبا و از حوزه دین اسلام دفاع و نگاهبانی کردی).

این سیرت حسین است از زبان سلاله پاکش امام زمان. و آنان که عطش و شرار عشق شهید عطشان عاشورا دارند نیز چنینند؛ با طغیان می‌ستیزند و با حق می‌آمیزند. جان را سپر دفاع از اسلام می‌سازند و در تلاطم و موج فتنه و امتحان، شکیبا و صبورند و اینک بر ماست تا در ازدحام یزیدیان، هم پیمان با حسین، همراه با قافله انقلاب، ملهم از روح شهیدان تا رسوایی «شام» استکبار پیش بردیم.

منبع:

سنگری، محمد رضا، سوگ سرخ

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.