تبیان، دستیار زندگی
آنگاه توضیحاتی در مورد وزن سکّه‌ها بیان نمود تا وزن هر ده درهم از سه نوع سکّه، هفت مثقال باشد.(3) و در پایان هم تأکید فرمود: نام شهری که در آن سکّه می‌زنند، همچنین تاریخ سال ضرب را بر سکّه‌ها درج کنند. (که تمام این موارد برای بالا بردن ضریب امنیتی سکه‌ها
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ضرب سکّه و استقلال پولی؛ ابتکار حضرت امام باقرعلیه السلام

پول رمزدار

در سده ی اوّل هجری صنعت کاغذ در انحصار رومیان بود و مسیحیان مصر نیز که کاغذ می‌ساختند، به روش رومیان نشانِ «پدر، و پسر و روح القدس» بر آن می‌زدند.

عبدالملک اموی، مرد زیرکی بود، یک روز کاغذی را دید و در نوشته های آن دقیق شد و فرمان داد آن را برای او به عربی ترجمه کنند.

او پس از ترجه چون معنای آن را دریافت، خشمگین شد که: چرا در مصر که کشور اسلامی است باید مصنوعاتش، چنین نشانی داشته باشد؟! و بی درنگ به فرماندار مصر نوشت که از آن پس، بر کاغذها، شعار توحید «شَهِدَ اللهُ أَنَّهُ لا اِلهَ الاَّ هُو» بنویسند و نیز به فرمانداران سایر ایالات اسلامی نیز فرمان داد کاغذهایی را که نشانِ مشرکانه مسیحیت دارد، از بین ببرند و از کاغذهای جدید استفاده کنند.

کاغذهای جدید با نشان توحید اسلامی رواج یافت و به شهرهای روم نیز رسید. پادشاه روم با ملتفط شدن موضوع در نامه یی به عبدالملک نوشت:

«صنعت کاغذ هماره با نشان رومی بوده و اگر کار تو در منع آن درست است، پس خلفای گذشته اسلام خطاکار بوده‌اند و اگر آنان به راه درست رفته‌اند، پس تو در خطا هستی.1 من همراه این نامه برای تو هدیه‌ای لایق فرستادم و دوست دارم که اجناس نشان دار را به حال سابق واگذاری. پاسخ مثبت تو موجب سپاسگزاری ما خواهد بود».

عبدالملک هدیه را نپذیرفت و به فرستاده قیصر گفت: این نامه پاسخی ندارد. قیصر دیگر بار هدیه ای دو چندان برای او گسیل داشت و نوشت: «گمان می‌کنم چون هدیه را ناچیز دانستی نپذیرفتی، اینک دو برابر فرستادم و مایلم هدیه را همراه با خواسته قبلی من بپذیری».

عبدالملک باز هدیه را رد کرد و نامه را نیز بی جواب گذاشت. قیصر این بار به عبدالملک نوشت:

«دوباره هدیه ی مرا رد کردی و خواسته مرا برنیاوردی، برای بار سوم هدیه را دو چندان فرستادم. سوگند به مسیح! اگر اجناس نشان دار را به حال پیش برنگردانی، فرمان می‌دهم تا زر و سیم را با دشنام به پیامبر اسلام سکّه بزنند و تو می‌دانی که ضرب سکّه، ویژه ی ما رومیان است. آنگاه چون سکّه‌ها را با دشنام به پیامبرتان ببینی، عرق شرم بر پیشانیت می‌نشیند. پس همان بهتر که هدیه را بپذیری و خواسته ما را برآوری تا روابط دوستانه مان چون گذشته پابرجا بماند».

تهدید قیصر در مورد پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم، عملی نخواهد شد و خداوند این کار را ممکن نخواهد ساخت. راه چاره نیز آسان است، هم اکنون صنعتگران را گردآور تا به ضرب سکّه بپردازند و بر یک رو، نشان توحید و بر روی دیگر، نام پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم را نقش کنند و بدین ترتیب از مسکوکات رومی

بی نیاز می‌شویم.

عبدالملک در پاسخ، حیران ماند و گفت: فکر می‌کنم که ننگین ترین مولودی که در اسلام زاده شده، من باشم که سبب این کار شدم که به رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم دشنام دهند!

سپس با مسلمانان به مشورت پرداخت ولی هیچ‌کس نتوانست چاره‌ای بیندیشد... سرانجام یکی از حاضران گفت:

- تو خود راه چاره را می‌دانی؛ امّا به عمد آن را وا می‌گذاری!

- وای برتو! چاره ای که من می‌دانم، کدامست؟

- باید از «باقر» اهل بیت چاره این مشکل را بجویی.2

عبدالملک، گفتار او را تصدیق کرد و به فرماندار مدینه نوشت امام باقر (علیه السلام) را با احترام به شام بفرستد؛ از سوی دیگر، فرستاده ی قیصر را در شام نگهداشت. وقتی امام (علیه السلام) به شام آمد، داستان را به او عرض کردند، آن حضرت به خلیفه اموی و حاضران مجلس فرمود:

«تهدید قیصر در مورد پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم، عملی نخواهد شد و خداوند این کار را ممکن نخواهد ساخت. راه چاره نیز آسان است، هم اکنون صنعتگران را گردآور تا به ضرب سکّه بپردازند و بر یک رو، نشان توحید و بر روی دیگر، نام پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم را نقش کنند و بدین ترتیب از مسکوکات رومی بی نیاز می‌شویم.

آنگاه توضیحاتی در مورد وزن سکّه‌ها بیان نمود تا وزن هر ده درهم از سه نوع سکّه، هفت مثقال باشد.3 و در پایان هم تأکید فرمود: نام شهری که در آن سکّه می‌زنند، همچنین تاریخ سال ضرب را بر سکّه‌ها درج کنند. (که تمام این موارد برای بالا بردن ضریب امنیتی سکه‌ها و جلوگیری از تقلب بوده است).

عبدالملک، دستور امام را عملی ساخت و به همه شهرهای اسلامی نوشت: «معاملات باید با سکّه‌های جدید انجام شود و هرکس از سابق سکّه‌ای دارد، تحویل دهد و سکّه اسلامی دریافت کند.» آنگاه فرستاده ی پادشاه روم را از آنچه انجام شده بود، آگاه ساخت و بازگرداند.

قاصد بعد از رسیدن به دربار قیصر، تمام مشاهدات خود و پیام خلیفه اموی را برای او بازگو کرد. در حالی که مقامات رومی شگفت زده شده بودند، عدّه‌ای از آنها از او خواستند تا تهدید خود را عملی سازد؛ ولیکن قیصر گفت: من خواستم عبدالملک را بترسانم تا تسلیم شود! اینک اجرای تهدید، بیهوده است؛ زیرا در کشور و بلاد اسلامی دیگر با پول رومی معامله نمی‌کنند.4

گروه دین و اندیشه - حسین عسگری


1. زندگانی امام باقر علیه‌السلام، احمد حیدری، ص 43 - 40، جهاد سازندگی خراسان، اوّل، 1373 ش.

2. قیصر با این مقدّمه می‌خواست تعصّب عبدالملک را برانگیزد تا برای تصویب کار خلفای قبلی از منع کاغذ رومی دست بازدارد.

3. برخی از دانشمندان این موضوع را به امام سجاد علیه‌السلام نسبت داده‌اند و برخی دیگر گفته اند: امام باقر علیه‌السلام به دستور امام سجاد علیه‌السلام این پیشنهاد را کرده است. برای اطلاع بیشتر به کتاب العقد المنیر، ج 1 مراجعه شود.

4. امام علیه‌السلام فرمود: سه نوع سکّه ضرب شود، نوع اوّل هر درهم یک مثقال و ده درهم آن 10 مثقال، و نوع دوم هر ده درهم 6 مثقال و نوع سوم هر ده درهم (5) مثقال باشد. بدین ترتیب هر سی درهم از سه نوع 21 مثقال می‌شد و این، برابر با سکّه های رومی بود و مسلمانان موظّف بودند سی درهم رومی که 21 مثقال بود، بیاورند و سی درهم جدید بگیرند.

توجّه: در این داستان خواندیم که سکّه های اسلامی در زمان امام باقر علیه‌السلام به صلاح دید آن بزرگوار ساخته و رائج شده است و این مطلب با آنچه در برخی از کتابها آمده است که در زمان حضرت علی علیه‌السلام در بصره به دستور آن حضرت سکّه های اسلامی زده شده و آن حضرت پایه گذار آن بوده، منافاتی ندارد. زیرا منظور این است که آغاز سکّه زدن در زمان حضرت علی علیه‌السلام بوده و تکمیل و رواج آن در زمان امام باقر علیه‌السلام انجام شده است. (ر. ک: غایةالتعدیل، سردار کابلی، ص 16).

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.