عصر امام حسن عسکری(علیهالسلام) در گفتگو با استاد محدثی
گفتگویی با حجت الاسلام جواد محدثی به مناسبت سالروز ولادت با سعادت امام ابیمحمد حسن بن علی عسکری (علیهالسلام).
- فرقههای کلامی و اندیشهها و مکاتب انحرافی زمان امام حسن عسکری (علیهالسلام)کدامها بود و امام حسن عسکری (علیهالسلام)با آنها چه برخوردی داشتند؟
از آنجا که امام دیدبان مکتب و مدافع دین خداست، نسبت به جریانهای فکری و انحرافات اعتقادی زمان خود نمیتواند بیتفاوت باشد. دوران امام حسن عسکری (علیهالسلام)(علیهالسلام)نیز مثل ائمه دیگر، خالی از این گونه گرایشها و افکار و داعیه داران و شبهه آفرینان نبود. ایجاد شبهه از سوی مخالفان اسلام با انگیزه گمراه ساختن مسلمین رواج داشت. امام نیز با بیان حق، روشنگری میکرد و حتی نسبت به کسانی که با جعل حدیث، روایات دروغ را به آن حضرت و پدر بزرگوارش نسبت میدادند، افشاگری میکرد.برخی از این گرایشهای انحرافی پیرامون قرآن بود. مثلاً اسحاق کندی که در عراق بود، درباره قرآن شبهه میپراکند. کتابی را به گمان خود درباره تناقضات قرآن نوشت. امام عسکری(علیه السلام) در برخورد بعضی از شاگردان او، فرمود: آیا در میان شما مرد رشیدی نیست که استادتان کندی را از کاری که به آن مشغول است، باز دارد؟ یکی گفت: او استاد ماست، چگونه میتوانیم در این زمینه یا هر موضوع دیگر به او انتقاد کنیم؟ امام پرسید: آیا اگر من نکتهای به تو بگویم، به اسحاق کندی منتقل میکنی؟ گفت: آری.
آن گاه امام، دلایلی در ردّ شبهه افکنیهای اسحاق به شاگرد او آموخت و حتی شیوه بحث و برخورد با او را هم بیان کرد (که نقل آن طول میکشد). وقتی اسحاق آن حرفها را شنید، به شدت تکان خورد و مجاب گشت و چون حق برای او روشن شد، آن نگاشتهها را از بین برد و سوزاند.
برخی استدلال میکنند که با آن شرایط دشواری که امام حسن عسکری (علیهالسلام)(علیهالسلام)تحت نظر بود؛ چگونه ممکن است جمعی از شیعیان مدّت هفت سال، در دیدارهای مکرری که با امام داشتند، آزادانه در جلسه تفسیر او بنشینند و یادداشت کنند.
از انحرافات دیگر آن عصر، رواج جعل حدیث و نشر روایات دروغی در میان مردم بود.
عروة بن یحیی بغدادی، یکی از جعل کنندگان روایت بود و احادیث دروغی به امام هادی (علیهالسلام)و امام حسن عسکری (علیهالسلام)(علیهالسلام)میبست و نسبت به اموالی که برای امام از سوی شیعیان میرسید، اختلاس داشت. امام او را لعن کرده و از شیعیان خواست تا او را لعن و طرد کنند و فریب دروغ پراکنی آنها را نخورند.
به هر حال، عصر امام حسن عسکری (علیهالسلام)(علیهالسلام)از نظر عقاید و روشهای فکری، عصر سالم و صحیحی نبود و همه گونه دعوتها و گرایشها رواج داشت، امام نیز بنا به وظیفه خویش، به شبههزدایی و تبیین عقاید حق و راستین میپرداخت.
عضی درباره تفسیر منسوب به امام حسن عسکری (علیهالسلام)(علیهالسلام)تشکیک میکنند، یا وجود آن را انکار میکنند؛ نظر مفسران و مورخان درباره این تفسیر چیست، ایا اصلاً در حال حاضر موجود است؟
شک نیست که امام حسن عسکری (علیهالسلام)(علیهالسلام)نیز همچون امامان دیگر، احادیثی را در تفسیر برخی آیات داشته، که در کتب روایی و تفسیری نقل شده است. اما آنچه که به صورت یک کتاب مستقل به نام تفسیر امام حسن عسکری (علیهالسلام)(علیهالسلام)مطرح است، و به آن حضرت نسبت میدهند، هر چند برخی از علمای بزرگ همچون: شیخ صدوق، طبرسی، شهید ثانی، ابن شهر آشوب، شیخ آقا بزرگ و ... این انتساب را درست میدانند، ولی برخی هم در این نسبت تردید دارند.برخی سندی که برای آن میآورند، نشان میدهد که این تفسیر، توسط امام در مدت چندین جلسه برای تعدادی از شیعیان در مدت اقامتشان در محل سکونت امام، گفته میشده و آنها یاداشت میکردند، در سلسله سند این نقل راویانی قرار دارند که رجالیون همه آنها را توثیق نکردهاند. بعضی حتی این نسبت را دروغ میشمارند، مثل مرحوم آیت الله خویی.
برخی استدلال میکنند که با آن شرایط دشواری که امام حسن عسکری (علیهالسلام)(علیهالسلام)تحت نظر بود؛ چگونه ممکن است جمعی از شیعیان مدّت هفت سال، در دیدارهای مکرری که با امام داشتند، آزادانه در جلسه تفسیر او بنشینند و یادداشت کنند.
به هر حال، آنچه امروز در کتابخانهها و کتابفروشیها موجود است و نام التفسیر المنسوب الی الامام ابی محمد العسکری بر آن دیده میشود و شامل تفسیر استعاذه، بسم الله، سوره حمد، و بخش عمدهایات سوره بقره است، تفسیر کامل قرآن نیست، همچنان که از اسم آن نیز بر میآید «منسوب» به آن حضرت است و بسیاری از علما در حتمیت این نسبت تشکیک کردهاند.
با وجود سختگیریهای خلافت نسبت به ارتباط با آن حضرت، در منابع حدیثی از امام عسکری(علیهالسلام) احادیث زیادی نقل شده و راویان از آن حضرت کم نیستند، در حالی که عمر آن امام نیز کوتاه بود، درباره اصحاب و راویان از آن حضرت توضیحی بدهید.
خلفای عباسی، برای جلوگیری از نشر فضایل و علوم آن حضرت، تضییقاتی را برای او و مردم در ارتباط و دیدار فراهم کرده بودند. در عین حال، عالمان و راویان در هر فرصتی که پیش میآمد، با آن بزرگوار دیدار میکردند. در یکی از منابع تعداد 10راوی نام برده شده که از اصحاب و راویان امام حسن عسکری (علیهالسلام)(علیهالسلام)هستند. کسانی همچون: ابراهیم بن مهزیار، احمد بن ادریس قمی، احمد بن اسحاق اشعری، حسن بن موسی خشاب، داود بن قاسم جعفری، سعد بن عبدالله قمی، حضرت عبدالعظیم حسنی، عثمان بن سعید عمروی (که یکی از وکلای چهارگانه امام زمان) عج بود، ابوالبختری و چهرههای دیگر، که همه افتخار نقل احادیث از امام حسن عسکری (علیهالسلام)داشتهاند و از حافظان میراث علمی و فقهی و کلامی حضرت بودند.
وجود این همه راوی که سخنان آن حضرت را روایت کردهاند، نشانه موقعیت علمی والای آن امام است. نسبت به بعد علمی و فضایل امام حسن عسکری (علیهالسلام)(علیهالسلام)توضیح مختصری بدهید.
آنچه درباره تک تک امامان میتوان گفت و دیگران گفتهاند، این است که آنان داناترین و با فضیلتترین چهرههای عصر خود بودند، امام عسکری(علیهالسلام) نیز این گونه بود. هر چند حصارهای خلفا و محدودیتهای گوناگون نمیگذاشت بعد علمی امام، برای توده مردم آشکار شود، ولی آنان که او را میشناختند، با این ویژگی میشناختند. حتی یک پزشک مسیحی به نام بختیشوع وقتی درباره امام حسن عسکری (علیهالسلام)(علیهالسلام)با شاگرد خود صحبت میکند، میگوید: «او امروز، داناترین فرد در زیر این آسمان است».
امام حسن عسکری (علیهالسلام)پس از پدر بزرگوارش به خاطر جامعیت همه فضایل و برتری نسبت به همه مردم آن روزگار و برخورداری از همه شرایط امامت، پیشوای مردم بود و آنچه را که امامت لازم داشت؛ یعنی علم، زهد، خرد، عصمت، شجاعت، کرم و کارهای شایسته عبادی، در مرتبه والا داشت
احادیث وارده از آن حضرت، گویای مکانت علمی اوست. نامهها و رسالههای گوناگون که در زمینههای مختلف، خطاب به اسحاق نیشابوری، پدر شیخ صدوق، عبدالله بیهقی، مردم قم و برای برخی شیعیان، موالیان و... نوشته است، یک دنیا حکمت و علم را در بر دارد. کلمات اشخاص بزرگی که به ستایش مقام علمی و فضل آن حضرت پرداختهاند، شاهد دیگری بر این مدعا است. مثلاً: احمد بن عبدالله بن خاقان که از دولتمردان سیاسی حکومت عباسی بود، او را بارزترین چهره بنیهاشم در علم و فضل و موقعیت خانوادگی و رفتار و سلوک و نفوذ دانسته است. عبید بن خاقان نیز که از شخصیتهای سیاسی آن روزگار بود، گفته است: اگر خلافت از بنی عباس زایل شود، شایستهترین فرد از نظر علم و فضل و عفاف و صلاح و عبادت و ... حسن بن علی است. شیخ مفید از علمای بزرگ شیعه میگوید: امام حسن عسکری (علیهالسلام)پس از پدر بزرگوارش به خاطر جامعیت همه فضایل و برتری نسبت به همه مردم آن روزگار و برخورداری از همه شرایط امامت، پیشوای مردم بود و آنچه را که امامت لازم داشت؛ یعنی علم، زهد، خرد، عصمت، شجاعت، کرم و کارهای شایسته عبادی، در مرتبه والا داشت.
در مجموع، امام حسن عسکری (علیهالسلام)در عصر خود، مرجع علمی، و پشتوانه فکری شیعه و فقیهان بود و راویان احادیث، با عنایت ویژهای سخنان و علوم آن حضرت را نقل و ثبت میکردند. به خصوص در زمینه فقه، پاسخهای آن حضرت به نامههایی که حاوی سؤالات فقهی بود، زیاد است.
گویا امام حسن عسکری (علیهالسلام)مدّت زیادی از عمر خویش را در حبس گذرانیده است، اگر ممکن است علت این بازداشتها را بیان کنید.
با آنکه دوران آن حضرت و سن شریف وی چندان زیاد نبود، ولی به علت آشفتگی اوضاع سیاسی (تغییر مکرر در حاکمیت خلفای بنی عباس)، آن حضرت شاهد خلافت تعداد زیادی از حکام عباسی بود. یکی از آنها متوکل است که نسبت به امام هادی (علیهالسلام)هم سختگیر بود و آن حضرت را به سامرا جلب کرد. امام حسن عسکری (علیهالسلام)هم در خدمت پدر به این شهر برده شد و تحت نظر و مراقبت دستگاه خلافت بود و سختگیریهای خلیفه نسبت به امام هادی، شامل فرزند و خانوادهاش هم میشد. پس از هلاکت متوکل، نوبت به منتصر رسید. او در مدت کوتاه خلافتش بنای خوشرفتاری به شیعه و امام حسن عسکری (علیهالسلام)گذاشت، ولی خیلی زود دوران او سپری شد و قدرت به مستعین رسید، سپس معتّز خلیفه شد و بعد از او مهتدی و بعد از او معتمد به خلافت رسیدند. اینها همه نسبت به آل علی و شخص امام حسن عسکری (علیهالسلام)(علیهالسلام)کینه و عداوت داشتند.
دلیل این کینه نیز آوازه علمی و فضایل امام و جایگاه آن حضرت در دلها و شخصیت والای امام بود که آنها چشم دیدن حضرتش را نداشتند و پیوسته از موقعیت امام در هراس بودند و وجودش را کانون خطری برای خلافت خویش میدیدند.
مستعین و معتز و مهتدی هر کدام به نوبه خود دستور بازداشت امام را دادند. معمولاً هم زندانبان و مراقب را از سرسختترین دشمنان اهل بیت (علیهالسلام)انتخاب میکردند. معمولاً هم بازداشت امام (علیهالسلام)در میان هواداران، موجی از اندوه و نگرانی پدید میآورد و نسبت به جان حضرت بیمناک میشدند، کاری هم از آنان ساخته نبود.
بخش عترت و سیره تبیان
با تلخیص از پایگاه حوزه