تبیان، دستیار زندگی
آنچه در این بخش مشاهده می كنید ؛ مطالب اعضای سایت در بخش ثبت مطالب روزانه است كه به مناسبت میلاد حضرت علی (ع) در سال 83 به نمایش عمومی درآمده است . لازم به یادآوری است این نوشته ها بدون هیچ كم و كاست و جرح و تعدیلی در معرض د...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مطالب اعضا به مناسبت ولادت حضرت علی علیه السلام در سال 83


آنچه در این بخش مشاهده می كنید ؛ مطالب اعضای سایت در بخش ثبت مطالب روزانه است كه به مناسبت میلاد حضرت علی (ع) در سال 83 به نمایش عمومی درآمده است . لازم به یادآوری است این نوشته ها بدون هیچ كم و كاست و جرح و تعدیلی در معرض دید شما كاربران قرار می گیرد .
ای كه به عشقت زنده منم ، گفتی‌ از عشقت دم نزنم
من نتوانم ، نتوانم ، نتوانم
یا علی مولا علی مولا علی مولا
من غرق گناهم ، تو عذر گناهی ، روز و شبم را تو چو مهری و چو ماهی
چه شود گر، مرا رهانی ز سیاهی‌
یا علی مولا علی مولا علی مولا
چون باده به جوشم ، در جوش و خروشم
من سر زلفت به دو عالم نفروشم
یا علی مولا علی مولا علی مولا
Ing

مجو غیر از علی در كعبه و دیر
كه هفتادودو ملت جز علی نیست
چه باك از آتش دوزخ كه در حشر
قسیم نارو جنت جز علی نیست
« ندای سبز »
مفهوم گل و معنی آب است علی:::::::::::::::::::::::::::::::::::: مضمون بلند آفتاب است علی
ای دوست تو هم مثل علی خاكی باش:::::::::::::::::::::::::::::: چون گفت نبی كه بوتراب است علی
دریاست علی و جمله هستی چون جو:::::::::::::::::::::::::::::: مغز است همه علی و عالم همه پوست
در كعبه اگر علی به دنیا آمده است::::::::::::::::::::::::::::::::::: از كوزه همان برون تراود كه در اوست
روزی نبود كه وصف حیدر نكنیم::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: شب نیست كه با یاد علی سر نكنیم
ماییم كه با عشق علی خو گرفتیم:::::::::::::::::::::::::::::::::: كس را به جهان به او برابر نكنیم
دل گرچه زند دم از تولای علی:::::::::::::::::::::::::::::::::::::: اما نرسد به كنه معنای علی
خوابیده شبی به بستر محمد:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: اما احدی نخفته بر جای علی
AFSHIN 05
لا فتا الا علی لا سیف الا ذوالفقار
agha mehrdad

علی جان از تو میخواهیم كه از خدا بخواهی امام زمانمان ظهور كند ما تشنه دیدار او هستیم.
agha mehrdad
علی بالا علی والا علی حق::::::::::::::::::::::::::::::::::::علی آیینه دادار مطلق
علی آن یكه میداندار تاریخ:::::::::::::::::::::::::::::::::::::: علی تنها امیر روز خندق
علی از در و گوهر ناب تر بود:::::::::::::::::::::::::::::::::::: دلش از آب كوثر آب تر بود
علی معصوم علی مظلوم علی شاه:::::::::::::::::::::::::: محمد شمس و مولانا علی ماه
علی تنهاترین مظلوم هستی ::::::::::::::::::::::::::::::::: شكایتها علی می كرد با چاه
علی را آسمانها می پرستند::::::::::::::::::::::::::::::::::: علی را عرشیان جارو بدستند
علی را بسته و با خود كشیدند :::::::::::::::::::::::::::::::: دل را در دانه ایمان شكستند
علی شهد تمام اطلسی هاست:::::::::::::::::::::::::::::: علی زیبا ترین تصویر دنیاست
AFSHIN 05
میــــلاد
فاتــح خـیبر ، نـاطق قـــرآن
عـــالـم عــلـــم اولـین و آخـرین
امیرمومنین حضــرت عـــــلـــــیعلیه السلام
مباركـــــباد
« ندای سبز »
چشـمان عـــــلــی دو چشمه خورشید است
لبـــهای عـــــلــی لبــالـب از تـوحیــــد است
سوگنـــد بـه كـعـبـــه خـــانـــه مـــــــیلادش
اســلام مــحمد از عـــــلــــی جاویـــد است
« ندای سبز »

یـــا
عــــلـــــی
حـیـــدر كـــرار
مدد
ای بـارگـهت قـبـلـه گه اهـل نیـاز
وی روضـه حضـرت تـو خلوتـگه راز
در خـانـه كـعـبـه زادی و زادگـهت
شـد قـبـله مسلمیـن بهنـگام نمـاز
در یك قاب
مولا امدی ولی چقدر خسته
ان روز كه تو امدی همه دیدنت اما شرم از نگاهشان می بارید
ان روز كه تو اشك ریختی همه دیدن اما علمی نداشتند تا بدانند برای چه باران باران اشك می ریزی
و امروز تو همچنان اشك می ریزی ولی اینبار همه می دانیم برای
مولا
تو برای غربت ما اشك می ریزی
وقتی تو نباشی

ای بارگهت قبله گه اهل نیاز
وی روضه حضرت تو خلوتگه راز
در خانه كعبه زادی و زادگهت
شد قبله مسلمین بهنگام نماز
ای ذات خدای را تو مرآت جلی
وی نور مبین كاشف سِرِّ ازلی
در مدح تـــو این بس كه نبودی دوزخ
لَواجتَمَعَ النّاسُ عَلَی حُبِّ علی
« ندای سبز »

امام على علیه السلام و دفاع از مظلوم
حلیمى بلخابی
( بمنا سبت 13 رجب )
سخن گفتن درباره على(ع), شخصیت, مقام و منزلت او, كار ساده اى نیست. شخصیتى كه سراسر حوادث زندگى او با تاریخ اسلام عجین شده و اسلام به وجود چنین شخصیت عالى مقام ـ كه در بطن تعالیم آن پرورش یافته است.ـ به خود مى بالد. فرازهاى مهم وحساس تاریخ اسلام حاكى از شهامت, شجاعت, ایثار, فداكارى و حق جویى انسانى است كه جهان تاكنون نظیر آن را به خود ندیده و بعد از این هم نخواهد دید. به حق باید اعتراف كرد كه على(ع) نه تنها در میان ما مسلمانها ارزشمند بوده و محبوبیت دارد, بلكه شخصیت نادر و استثنایى آن حضرت براى همه بشریت قابل تقدیر و ستایش است و همه خود را مدیون جوانمردى, صفا, صمیمیت و انسان دوستى او مى دانند. پس بیان ویژگى و شخصیت واقعى آن امام همام, ازتوان بشر عادى خارج است و فقط دركلام روح بخش وحى مى توان جلوه هایى از اوصاف واقعى آن حضرت را دریافت; كه مى فرماید:
(ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات و اقاموا الصلوه و آتوا الزكوه لهم اجرهم عند ربهم و لاخوف علیهم و لاهم یحزنون.)(1)
كسانى كه ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند و نماز را برپا داشتند و زكات را پرداختند, اجرشان نزد پروردگارشان است; و نه ترسى برآن هاست و نه غمگین مى شوند.
آنچه كه تاكنون درباره امام على(ع) ازبیان و قلم گویندگان و نویسندگان تراوش كرده, ستایش و یا اشاره هایى است به گوشه اى از ابعاد وجودى آن بزرگ مرد تاریخ و بیان زوایایى از زندگى, افكار و اندیشه انسانى كه جهان به وجود او افتخار مى كند و در مقابل سخنان زیبا و نغز او كه در قالب ((نهج البلاغه)) به ودیعه باقى مانده, سرتسلیم فرود مىآورد.
اكنون كه در سال روز ولادت امیرالمومنین على(ع) قرار داریم, لازم است تا در قلمرو اندیشه ظلم ستیزى و عدالت پرورى آن حضرت, نگاه هرچند گذرا داشته باشیم, رفتار و دیدگاههاى ایشان را در جامعه آن روز مورد كاوش و بررسى قرار دهیم تا راه پویان حضرتش با تإسى به آن بزرگوار در جامعه قدم بردارند و دیگر از ظلم و تعدى اثرى نباشد.
حقیقت جویى و عدالت پرورى
على(ع) مرد حق و حقیقت بود و مى خواست عدالت را در جامعه پیاده كند و حقوق زیردستان را از ستمگران بگیرد, در این مسیر براى او هیچ تفاوتى بین اشخاص و افراد وجود نداشت. زیرا از منظر على(ع), غلام سیاه حبشى با فرزند دلبندش یكسان بود و باید از مزایایى یكسان در اجتماع برخوردار مى شدند. چون هدف امام ریشه كن نمودن فساد, تبعیض طبقاتى و تحقق عدالت در جامعه بود, براى همین, از ظلم و ستم تبرى مى جست و براى فرماندارانش اصول اخلاقى, راهكارهاى حكومت دارى و عدالت پرورى را یادآور مى شد. به این هم قناعت نمى كرد و بلكه رفتار آنان را با رعیت و مردم زیرنظر داشت; تا مبادا درحكومت او حقى پایمال گردد و مظلومى محروم شود.
امام(ع) در نامه به مالك اشتر نخعى, فرمانرواى مصر, این مسإله را یادآور مى شود و به او سفارش مى كند: مقدارى از وقت خود را در اختیار نیازمندان, ضعیفان و محرومان قرار بده و درهاى ((دارالاماره)) را باز بگذار, تا مردم آزادانه و بدون موانع نزد تو بیایند و مشكلات خود را باتو در میان بگذارند تا خود شخصا به كارها و گرفتاریهاى ایشان رسیدگى نمایى; چرا كه من بارها از رسول خدا(ص) شنیدم كه مى فرمود:
((لن تقدس امه لایوخذ للضعیف فیها حقه من القوى غیر متعتع))(2)
امتى كه حق ضعیفان را از زورمندان با صراحت و بدون خوف و ترس نگیرد, هرگز پاك نمى شود و روى سعادت را نمى بیند.
اساس حكومت على(ع) برپایه عدالت, مساوات و ارزشهاى الهى و انسانى پى ریزى شده بود و روى همین جهت, هیچ چیز نتوانست امام(ع) را از بازگو نمودن حقیقت بازدارد. بدین لحاظ وقتى اطلاع حاصل مى كند كه فرزندش امام حسن(ع) یك مقدار از عسل بیت المال را قرض گرفته است, سخت ناراحت مى شود و او را مورد سرزنش و ملامت قرار مى دهد.(3)
على(ع) در پرورش عدالت و حمایت از زیردستان در اوجى قراردارد كه بدون اغماض و گذشت, اعمال و كردار خود را نیز مورد محاسبه قرار مى داد و ستمگران را مجازات مى كرد و حقوق مظلومین را به آنان باز مى گرداند و با قاطعیت فریاد مى زد:
((الذلیل عندى عزیز حتى آخذالحق له و القوى عندى ضعیف حتى آخذالحق منه, رضینا عن الله قضإه و سلمنا لله امره.))(4)
ناتوان ستمدیده در نظر من, عزیز است تا حقش را بگیرم و زورمند ستمگر نزد من, حقیر و ضعیف است تا حق دیگران را از او بستانم. ما در برابر فرمان خدا راضى هستیم و در مقابل امر او تسلیم مى باشیم.
امام(ع) در این فراز از سخنانش كه بعد از جنگ نهروان ایراد گردیده,به بیان حالات روحى اش مى پردازد و دفاع از مظلومین را به عنوان یكى از اهداف خود مطرح مى كند و عملكرد خلفاى پیشین را كه به ستم و تبعیضهاى ناروایى منجر گردیده و در زمان خلیفه سوم به اوج خود رسیده بود, مورد نكوهش قرار داده و تإكید داشت: ((من در مقابل رفتار دیگران كه چه كردند, هیچ گونه مسوولیتى ندارم و آنچه كه من را به قبول خلافت واداشت, اجراى حق و عدالت و گرفتن حق ضعیفان از زورمندان بود. )) به خاطر این رفتار عدالت خواهانه است كه امام(ع) بعد از پذیرفتن مقام خلافت, در صدد برمىآید تا حكام ظالم و ستمگر را از تصدى امور مسلمین معزول دارد و در این تصمیم خود قاطع و مصمم بود. لذا در مقابل ابن عباس و عده اى دیگر كه با عزل معاویه از قدرت مخالف بودند و حضرت را به سازش توصیه مى كردند و مى گفتند: فعلا عزل معاویه به صلاح نیست, ایستاد و در جواب آن ها فرمود:
((من براى یك روز هم نمى توانم اشخاص فاسد و ناشایست را بر جماعت مسلمین حكمروا ببینم.))(5)
گرچه برخى از كوته نظران, براین رفتار امام(ع) با گماشتگان عثمان خرده گرفته اند و مى گویند: على(ع) با سیاست آشنایى نداشت و الا معاویه را فورا عزل نمى كرد و یا درشوراى شش نفره عمر سخن عبدالرحمن بن عوف را كه گفت: ((باتو بیعت مى كنیم به شرطى كه به كتاب خدا, سنت پیغمبر و سیرت ابوبكر و عمر رفتار كنى.)), موقتا مى پذیرفت.
اما از آنجایى كه على(ع) مرد حقیقت و انسان پاك باخته بود, هدفش از تصدى خلافت جز پیاده كردن احكام الهى و احقاق حقوق محرومین نبود, تمام این اشكالات را یاوه سرایى بیش ندانسته و مى فرماید:
((لولا التقى لكنت ادهى العرب.))(6)
اگر من تقوى و حقیقت را به فرض محال, كنار گذارم, در زندگى هم از تمام عرب زرنگ تر مى شدم.
عدالت در تقسیم بیت المال
على(ع) در زمان خلافتش مى خواست جلو حیف و میل اموال عمومى و سیستم ظالمانه اى كه در تقسیم بیت المال به وجود آمده بود را بگیرد و جامعه اسلامى را به مساوات و سادگى عصر پیغمبر(ص) برگرداند. این چیزى بود كه اشراف زادگان قریش و ثروت مندان حجاز و صاحبان زر و زور و تزویر هرگز با آن موافق نبودند. چون مى دانستند كه امام(ع) در تقسیم بیت المال همه را به یك چشم مى نگرد و نهایت سعى و تلاشش این است تا از حقوق مظلومین دفاع نماید و این شیوه را تا آخر به كار برد و تحت هیچ شرایط, عدالت را فداى مصلحت و منافع شخصى نمى كند و برخود لازم مى بیند كه با همگان برخورد یكسان داشته باشد و براى همین هم, بارها رفتار آن حضرت مورد اعتراض عده اى امتیاز طلب و سودجو قرار گرفت. ولى امام(ع) در مقابل تمام این توطئه و خرده گیرىها ایستاد و از مسیر حق قدم فراتر نگذاشت و با استدلال ومنطق جواب آنها را مى داد, در این زمینه به یك نمونه اكتفا مى شود:
روزى حضرت على(ع) خراج و موجودى بیت المال را بین مسلمین تقسیم مى كرد. مرد سرشناسى از انصار جلو آمد و امام(ع) سه دینار به او داد و بعد از او, غلام سیاهى آمد. امام(ع) به او نیز سه دینار پرداخت كرد.
مرد انصارى در مقام اعتراض عرض كرد: اى امیرمومنان! این غلام من بود كه دیروز آزادش كردم, تو او را با من یكسان قرار مى دهى؟!
امام(ع) در جواب آن مرد انصارى فرمود: من در كتاب خدا نظر كردم, و هیچ برترىاى براى فرزندان اسماعیل بر فرزندان اسحاق ندیدم.
((ان آدم لم یلد عبدا و لا امه ان الناس كلهم احرار.))(7)
همانا از آدم غلام و كنیزى متولد نشد, همه مردم آزادند.
بنابراین اگر در برهه اى از زمان و تحت شرایط خاص, طوق بندگى برگردن بعضى از افراد انسان بیفتد, سرانجام باید آزاد شوند و به اصل خود بازگردند.
متإسفانه این نحوه از رفتار امام(ع) در نظر مردمى كه یك ربع قرن با روش ((تبعیض)) خوگرفته بودند, خوش نیامد, لذا با آن حضرت به مخالفت برخاستند و تا سرحد جنگ پیش رفتند.
علامه مجلسى در بحار, از كتاب ((دعوات راوندى)) و او هم از ((على بن جعد)) نقل مى كند و مى گوید: مهم ترین چیزى كه سبب شد تا عرب از حمایت امیرمومنان على(ع) دست بردارند, امورمالى بود; چرا كه آن حضرت هرگز شریفى را بر غیر شریف و عرب را برعجم ترجیح نمى داد و براى سران و امراى قبایل حساب ویژه ـ آن چنان كه سیره سلاطین بود.ـ بازنكرد و هیچ كسى را به وسیله مال به سوى خودش جذب نمى ساخت, در حالى كه معاویه كاملا به عكس ایشان عمل مى كرد.(8)
مبارزه با ظالم
على(ع) مشكل عمده و اساسى جامعه اسلامى را كه به آن دچار شده بود, ظلم و تعدى اشراف زادگان اموى و غیره, برضعیفان و بیچارگان مى دانست و بر همین مبنا دفاع از مظلوم و مبارزه با ظالم براى ایشان, یك اصل اساسى و مسلح به شمار مى رفت و كوچك ترین سهل انگارى و تردید را در این راستا جائز نمى دانست و مى فرمود:
((وایم الله لانصفن المظلوم من ظالمه و لاقودن الظالم بخزا مته حتى اورده منهل الحق و ان كان كارها.))(9)
به خدا سوگند! داد مظلوم را از ظالم مى گیرم و افسار ظالم را مى كشم تا وى را به آبشخور حق وارد سازم, هرچند كراهت داشته باشد.
على(ع) ظلم ستیزى و مبارزه با مستكبران رایكى از وظایف حكومت اسلامى, علما, دانشمندان و روشنفكران جامعه قلمداد مى كند و به آنان یاد آور مى شود كه جلو تعدى و ستم را بگیرند و مددكار مظلومان باشند و از حقوق آنان دفاع نمایند. این مطلب از گفتار آن حضرت در ((نهج البلاغه)) استفاده مى شود و از جمله در خطبه ((شقشقیه)) مى فرماید:
((و ما اخذالله على العلمإ ان لا یقاروا على كظه ظالم و لا سغب مظلوم.))(10)
در این فراز از كلماتش با صراحت مى فرماید: من طالب خلافت و حكومت بر شما نبودم, آنچه كه مرا وادار به پذیرش (خلافت و حكومت) كرد, پیمانى است كه خداوند از علماى هر امتى گرفته كه در برابر شكمپارگى ستمگران و گرسنگى ستمدیدگان سكوت نكنند و به یارى گروه دوم قیام كنند و با گروه اول به مبارزه بپردازند.
على(ع) انسانى حق پرست وعدالت پرور بود و روحیه حقیقت جویى و دفاع از مظلوم آنچنان در ضمیر و وجدانش ریشه دوانده بود كه در آن لحظات آخر عمر مباركش باز به یاد حقوق مستضعفان و محرومان بود. در حالى كه در بستر شهادت آرمیده, به فرزندانش وصیت مى كند:
((كونا للظالم خصما و للمظلوم عونا.))(11)
همواره دشمن ظالمان و یاور مظلومان باشید.
حق را باید گرفت
در ادوار تاریخ ملتها, همواره اغنیا, ستمگران و زورمداران باعث تضییع حقوق افراد ضعیف و بى بضاعت در جامعه بوده و آنان را به استعمار, استضعاف و بردگى مى كشیدند و قدرت بهره گیرى و دفاع از مزایاى اجتماعى, فردى و زندگى سالم را از آنان سلب مى نمودند. در حقیقت شرایط به گونه اى بود كه افراد ناتوان خودشان را عاجز از مقابله و رویارویى با مستكبران مى دیدند و این امر, خود موجب پرورش و ترویج ظلم و بى عدالتى گردیده و نظام طبقاتى و ظالمانه اى را در جامعه به وجود مىآورد.
على(ع) براى از بین بردن این روند و ممانعت ازگسترش ظلم و تبعیضات در جامعه اسلامى, تنها راه رهایى و نجات را مبارزه مى دانست و مى فرمود:
((لایمنع الضیم الذلیل! و لایدرك الحق الا بالجد.))(12)
افراد ضعیف و ناتوان, هرگز نمى توانند ستم را از خود دور كنند; و حق جز با تلاش و كوشش به دست نمىآید.
از تعبیر امام(ع) به ((ولایدرك الحق الابالجد)) به خوبى استفاده مى شود كه حق درهرحال گرفتنى است و نه دادنى. پس هرفردى از افراد بشر اگر مورد ستم و تظلم واقع شود, وظیفه شرعى و اسلامى اش ایجاب مى كند تا در مقابل ظالمین تنها نظاره گر صحنه نباشد و بلكه ازخود واكنش نشان بدهد و ساكت ننشیند. مستضعفان و ستمدیدگان و محرومان جهان باید از این كلام زیبا و نغز امام(ع) نهایت استفاده را نموده و درس بگیرند و براى احقاق حقشان ازجامعه, جهانى متحد ویك دل شوند و به پاخیزند و قیام نمایند; به یقین بدانند كه نصرت الهى شامل حال آنان خواهد شد.
دادخواهى
رسیدگى به مشكلات مردم از امور بسیار مهمى است كه على(ع) برآن تإكید داشت و نهایت سعى خود را به كار مى برد تا در قلمرو حكومت او بر كسى ظلمى نرود. اگر اطلاع پیدا مى نمود, فردى و یا افرادى مورد ستم واقع شده اند, فورا اقدام مى كرد و عاملین آن را مورد عتاب و سرزنش قرار مى داد وحتى از قدرت عزل مى كرد. این نحوه از برخورد امام(ع) با افرادى كه در پیرامونش گرد آمده بودند, حاكى از عشق و علاقه بیش ازحد در نهاد على(ع) براى تحقق عدالت در جامعه و از بین بردن ستم, تبعیض, حق كشى و اجحاف بود.
رفتار على(ع) با توده مردم, شاكیان و ستمدیدگان, الگوى عدل اسلامى است. زیرا هیچگاه بى نوایى را از درخانه اش نراند و بلكه باوقار و متانت به درد دل تك تك افراد و مظلومان گوش فرا مى داد و آنگاه براى دادخواهى و رسیدگى به مشكلات آنها شخصا وارد میدان مى شد. هرگاه مى شنید كه ستمى توسط یكى از عمالش برمظلومى روا داشته شده, سخت برمىآشفت و از غصه این كه در حكومت آن حضرت برمسلمانى یا اهل كتابى, جور و تعدى صورت گرفته است گریه, مى كرد.
نقل كرده اند, روزى ((سوده)) دختر عماره همدانى به شكایت از مردى كه على(ع) او را مإمور جمع آورى مالیاتش كرده بود, به خدمت امیرمومنان(ع) رسید.
حضرت با یك دنیا عطوفت و مهر از او پرسید: كارى دارى؟
سوده شكایت خود را مطرح ساخت. على(ع) برستمى كه برآن بانو رفته بود, بگریست و گفت:
بارخدایا! من آن را فرمان نداده ام تا به بندگانت ستم روا دارد و حقت را ترك گوید.
آنگاه كاغذى ازجیب خود درآورد و نامه اى بدین مضمون نوشت: پیمانه و میزان راكامل كن و به مردم چیزى را كم نفروش و در زمین فساد برپا ننما; چون این نامه من به تو برسد, آنچه را كه در اختیار دارى, نگهدار تا كسى كه آن را از تو تحویل خواهد گرفت, بیاید.(13)
پى نوشتها:
1 ـ بقره, آیه 277.
2 ـ نهج البلاغه, صبحى صالح, نامه 53.
3 - على كیست؟, فضل الله كمپانى, دارالكتب الاسلامیه, تهران, چ 3, 1343, ص 209.
4 ـ نهج البلاغه, خطبه 37.
5 ـ على كیست؟, ص 212.
6 ـ بحارالانوار, ج 41, ص 150.
7 ـ الكافى, ج 8, ص 69, ح 26.
8 ـ بحارالانوار, ج 41, ص 133.
9 ـ نهج البلاغه, خطبه 136.
10 ـ همان, خطبه 3.
11 ـ همان, نامه 47.
12 ـ همان, خطبه 29.
13 ـ بحارالانوار, ج 41, ص 119.
بلخابی

یا علی ذاتت ثبوت " قل هو الله احد " نام تو نقش نگین امر " الله الصمد "
" لم یلد " از مادر و " لم یولد " ز تو " لم یكن " بعد نبی مثلت بود " كفوا احد "
میلاد با سعادت مول الموحدین حضرت علی علیه السلام را به امام زمان (عج) و مقام معظم رهبری و تمام شیعیان جهان تبریك و تهنیت عرض می كنم .
فرهاد سعیدپناه
به راه عشق تو من جان به كف دارم ......به جان زهرا من عشق نجف دارم
مرغ دل ما چه خوش هوایی دارد ...............ایوان نجف عجب صفایی دارد
الحدید
یا علی جان
در دل بیخبران جز غم عالم غم نیست
در غم عشق تو مارا خبر از عالم نیست
خاك آدم كه سرشتند غرض عشق تو بود
هر خاك ره عشق تو نشد آدم نیست
الحدید
مولا
تو از كدامین كوچه ی تقدیر ما بودی كه این گونه همه را اسیر عشقت نمودی .
كجای این عالم خاكی میتوان گلی را یافت كه هر چشمه ی خیالش را با نام تو سر اغاز ندهد .
تو تمام ابرهای معرفت را از آن خود كردی و دیگر هیچ كس نتوانست ركورد معرفت تو را بشكند
ولی...............
تو قهرمان مظلومیت بودی هستی و هنوز خواهی بود
تو از همان روز ورودت تمام عالم را شرمنده ی چشمهایت كردی
تو از همان روز ورودت تمام عالم را شرمنده ی چشمهایت كردی
ومن بی تو اكنون به پاس صدای تو میگریم
میلاد مظلومیت مبارك
وقتی تو نباشی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.