تبیان، دستیار زندگی

مسئله رؤیـت هـلال

این اقتضا می کند که هلال ماه به خاطر عقوبت خداوند پنهان می ماند، پس علم به هلال ماه فقط با هدایتی از جانب خداوند صورت می گیرد، چنین کسی به چیزی مشرف شده است که سپاسگزاران از شکر آن عاجزند و شکر مخصوص خدایی است که ما را به آن آگاه ساخت.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : مهری هدهدی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

 

ماه رمضان

رؤیت ماه مبارک رمضان و شوال، برخلاف سایر ماه ها، از دیرباز برای مسلمانان اهمیت زیادی داشته است. شوق دیدن هلال این دو ماه فرخنده، دیدگان را به سوی آسمان سوق داده است؛ نخست برای حلول ماه رمضان و آغاز ستیز آدمی با اهریمن درون و برون خویش و سپس برای پایان بخشیدن به امساک و به تن کردن جامه ی طهارت باطن. آری دیدن هلال شوال به معنی سربلندی مسلمانان از امتحانی دشوار است که پس از سی روز مبارزه با شیطان نفس حاصل می گردد.

همانطور که می دانید در شریعت مقدّس اسلام بسیاری از وظایف و عباداتِ فردی و اجتماعیِ مسلمانان بر اساس ماههای قمری است، و تشخیص آغاز و انجام هر ماه قمری نیز مبتنی بر رؤیت هلال می باشد. مراسم بسیار مهم و اساسی حج، تعیین روز عرفه و عید قربان، روزه ماه مبارک رمضان، شبهای قدر، ایام تاریخی مهم مانند: مبعث، غدیر، عاشورا و مهمتر از همه عید فطر همگی وابسته به رؤیت هلال هستند و حتی برخی وظایف مانند روزه عید فطر مردّد بین محذورین است که اگر روز آخر ماه رمضان باشد روزه اش واجب و اگر روز اول ماه شوال باشد روزه اش حرام است. به دلیل همین نقش اساسی و تأثیر گسترده، رویت هلال وسیله ای بس آسان و در دسترس برای تحقق اختلاف یا اتّحاد مسلمانان است. حتی اگر بتوان با وجود اختلاف، در اموری مثل روزه ی یوم الشکّ اوّل ماه رمضان یا احیای دو شب به نیّت لیلة القدر، مشکل را حل کرد، در تعیین روز عرفه و عید قربان و عید فطر چنین راهی وجود ندارد.

شوق دیدن هلال این دو ماه فرخنده، دیدگان را به سوی آسمان سوق داده است؛ نخست برای حلول ماه رمضان و آغاز ستیز آدمی با اهریمن درون و برون خویش و سپس برای پایان بخشیدن به امساک و به تن کردن جامه ی طهارت باطن. آری دیدن هلال شوال به معنی سربلندی مسلمانان از امتحانی دشوار است که پس از سی روز مبارزه با شیطان نفس حاصل می گردد

 

گذشته از جنبه های شرعیِ فردی، بازتاب اجتماعی دوگانگی و تفرقه در این امور را که بسیاری از اوقات به پاره ای اعتقادات مسلمانان نیز ضربه می زند، نباید از نظر دور داشت.

 

تشخیص درست و مطابق ضوابطِ شرعی اوّل ماههای قمری آنقدر مهم است که در روایاتی می خوانیم که پس از فاجعه اندوهبار و جانکاه عاشورا، نفرین فرشته ای در حقِّ قاتلانِ حضرت ابا عبداللّه الحسین(ع) ؛موفّق نشدنِ آنان به اعمال و وظایف عید قربان و فطر و ماه رمضان است:

قال أبوعبدالله(ع): لمّا ضُرب الحسین بن علی(ع) بالسیف فسقء ثمّ ابتُدِرَ لیقطع رأسه نادی منادٍ من بُطنان العرش: «ألا أیّتها الأُمّة المتحیّرة الضالّة بعد نبیّها! لا وفّقکم اللّه لأضحی ولا لفطر» ثم قال أبو عبداللّه(ع): فلا جرم واللّه ما وفِّقوا ولا یُوفَّقون حتّی یَثْأرَ ثائرُ الحسین(ع). (من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص175، ح 2059)

امام صادق(ع) فرمودند: وقتی که امام حسین(ع) با ضربه شمشیر از پا افتاد... و سرش را بریدند یک منادی از میان عرش این ندا داد «ای اُمتی که بعد از پیامبرش سرگردان و گمراه شدید خداوند شما را به انجام اعمال هیچ عید قربان و عید فطری موفق نگرداند». و به خدا قسم دیگر نه موفق بر آن شدند و نه موفق خواهند شد تا آن که خونخواه حسین(ع) قیام کند.

سیّد ابن طاوس پس از ذکر این حدیث، روایت زیر را به نقل از دلائل الإمامة در اقبال نقل کرده است:

ولکن أُخبرکم بعلامات الساعة: یشیخ الزمان، ویکثر الذهب، وتشحُّ الأنفس، و تعقم الأرحام، و تقطع الأهلّة عن کثیر من الناس؛ ولی شما را به علائم آخرالزمان آگاه می سازم: زمانه طولانی می شود، طلا زیاد می شود، آدمیان بخیل می شوند، رحم ها (زنان) عقیم می شوند و رابطه اکثر مردم با اول ماه ها قطع می شود.

امام صادق(ع) فرمودند: وقتی که امام حسین(ع) با ضربه شمشیر از پا افتاد... و سرش را بریدند یک منادی از میان عرش این ندا داد «ای اُمتی که بعد از پیامبرش سرگردان و گمراه شدید خداوند شما را به انجام اعمال هیچ عید قربان و عید فطری موفق نگرداند». و به خدا قسم دیگر نه موفق بر آن شدند و نه موفق خواهند شد تا آن که خونخواه حسین(ع) قیام کند

 

وی ذیل آن افزوده است:

 

این اقتضا می کند که هلال ماه به خاطر عقوبت خداوند پنهان می ماند، پس علم به هلال ماه فقط با هدایتی از جانب خداوند صورت می گیرد، چنین کسی به چیزی مشرف شده است که سپاسگزاران از شکر آن عاجزند و شکر مخصوص خدایی است که ما را به آن آگاه ساخت. (رؤیت هلال، ج 3، ص 1546)

اختلاف در ثبوت هلال ماههای مباک رمضان، شوال و ذی حجّه در کشورهای اسلامی تاکنون پیامدهای بسیار ناگواری داشته است تا آنجا که یکی از فقهای معاصر در این زمینه می نویسد:

 اختلاف اسفناکی بارها در طی سالهای اخیر در امر رؤیت هلال شهد شیرین عید را در کام همه تلخ کرد. گروهی امروز نماز عید می خواندند و می گفتند: «أسألک بحقّ هذا الیوم الذی جعلته للمسلمین عیداً... » و فردا گروه دیگری در همان شهر و گاه در همان مسجد همین عبارت را می گفتند و معلوم نبود منظور از «المسلمین» در این عبارات کیست؟ عدّه ای به هم تبریک می گفتند و جماعتی در حال روزه بودند و دعای «یا علیُّ یا عظیم... و هذا شهر عظّمته و کرّمته... و هو شهر رمضان...» می خواندند و گاه حتّی در یک خانه این اختلاف جانکاه دیده می شد ... . مردم از این بیم دارند که در سالهای بعد نیز این امر تکرار شود و در نتیجه بعضی از ناآگاهان، تعلیمات اسلام را زیر سؤال ببرند. این امر هنگامی نگران کننده تر می شود که می بینیم در اغلب کشورهای اسلامی مسأله رؤیت هلال حل شده و لااقل اهل یک کشور با یکدیگر هماهنگ هستند، ولی در کشور ما چگونه است؟ شاید تنها ما هستیم که این مسأله را حل نکرده ایم با اینکه فقهای قوی و آگاهی داریم.(چند نکته مهم درباره رؤیت هلال،ص 4 )
این اقتضا می کند که هلال ماه به خاطر عقوبت خداوند پنهان می ماند، پس علم به هلال ماه فقط با هدایتی از جانب خداوند صورت می گیرد، چنین کسی به چیزی مشرف شده است که سپاسگزاران از شکر آن عاجزند و شکر مخصوص خدایی است که ما را به آن آگاه ساخت

منشأ اختلاف

برای روشن شدن موضوع بر اساس مبانی فقهی، دلایلی وجود دارد كه اختلافات موجود را هم معمولی جلوه می دهد و هم راه هایی برای كم كردن اختلافات در آن پیش بینی شده است. مسئله زیر را از رساله های عملیه ملاحظه فرمایید:

اول ماه به پنج چیز ثابت مى شود:

اول ـ آنكه خود انسان ماه را ببیند. دوم ـ عده اى كه از گفته آنان یقین پیدا مى شود، بگویند ماه را دیده ایم. و همچنین است هر چیزى كه به واسطه آن یقین پیدا شود.

سوم ـ دو مرد عادل بگویند كه در شب، ماه را دیده ایم، ولى اگر صفت ماه را برخلاف یكدیگر بگویند، اول ماه ثابت نمى شود.  (بینه شرعیه)

چهارم ـ سى روز از اول ماه شعبان بگذرد كه به واسطه آن، اول ماه رمضان ثابت مى شود، و سى روز از اول ماه رمضان بگذرد كه به واسطه آن، اول ماه شوال ثابت مى شود.

پنجم ـ حاكم شرع حكم كند كه اول ماه است.

 

در واقع آنچه که یقین آور است می­تواند ملاک و مستند قرار بگیرد، و از اینجاست که اختلاف حاصل می­گردد. یعنی برای شخصی از طریق یکی از راهها، یقین حاصل می شود و برای شخص دیگری چنان یقینی حاصل نمی گردد، و البته چنین چیزی، طبیعی تلقی می گردد و مشکلی را هم برای کسی ایجاد نمی کند. چون هر کس وظیفه دارد به یقین خود عمل کند ولو اینکه دیگران از این یقین برخوردار نباشند. بنابراین اختلافی که پدید می آید، بدون دلیل نیست. برای این اختلاف دو منشا می توان در نظر گرفت:

با توجه به اختلاف مبنایی که در فتوا بیان شد، معتبر بودن شهادت آنها نزد یک مرجع، به آن معنا نیست که لزوما شهادت آن دو نزد مرجع دیگر نیز معتبر باشد زیرا ممکن است مثلا آن دو فرد ماه را با چشم مسلح دیده باشند در حالی که مرجع دوم، دیدن با چشم مسلح را برای ثبوت ماه کافی نداند

الف- اختلاف در مبنا و فتوا:

 

به این معنی که ممکن است مرجعی در تعیین ثبوت هلال، اختلاف افق را قبول نداشته باشد و مرجع دیگری آن را قبول داشته باشد. یا مرجعی تنها رویت ماه از طریق چشم غیر مسلح را ملاک بداند اما مرجع دیگر یقین به حلول ماه از هر طریقی ولو با چشم مسلح را کافی بداند.

بنابراین ثبوت رویت هلال برای یک مرجع، دلیل آن نیست که برای مرجع دیگری نیز ثابت شده باشد چرا که چه بسا فتاوای آن دو در مورد ثبوت هلال، متفاوت باشد.

 

ب-  ملاک اعتبار بینه شرعیه :

درست است که به اتفاق همه مراجع، شهادت دو مرد عادل برای ثبوت هلال کافی است اما باید توجه داشت که:

اولا: با توجه به اختلاف مبنایی که در فتوا بیان شد، معتبر بودن شهادت آنها نزد یک مرجع، به آن معنا نیست که لزوما شهادت آن دو نزد مرجع دیگر نیز معتبر باشد زیرا ممکن است مثلا آن دو فرد ماه را با چشم مسلح دیده باشند در حالی که مرجع دوم، دیدن با چشم مسلح را برای ثبوت ماه کافی نداند.

 ثانیا: عدالت بینه برای پذیرش قولشان شرط است لذا عدالت هر یک از آن دو، باید برای هر مرجعی که می خواهد به حرف آنها اتکا کند، ثابت شده باشد. ضمنا در بسیاری از موارد، معتمدان یک منطقه، رویت خود را تنها به اطلاع یکی از مراجع می رسانند که آن مرجع به استناد حرف آنها، حکم به عید فطر می کند اما مراجع دیگر که از این بینه اطلاع نیافته اند چنین حکمی صادر نخواهند کرد.

نتیجه اینکه، این اختلاف کاملا ریشه در مبانی فقهی دارد و بدون دلیل و مدرک معتبر نیست.

  راه حل از آنچه گذشت به روشنی در می یابیم که مسئله ثبوت رویت هلال مسئله ای تقلیدی نیست و آنچه برای شخص مکلف ملاک و معیار است یقین او به تحقق موضوع می باشد. اما خود همین مسئله می تواند به بروز اختلاف در میان مسلمانان و در نهایت اختلال نظام منجر گردد. چرا که ممکن است برای شخصی یقین به ثبوت رویت هلال حاصل گردد و برای شخص دیگری چنین یقینی تحقق نیابد و مشکل وقتی جدی تر می شود که این مسئله در میان مراجع متعدد در یک عصر حاصل شود که خود موجب ایجاد توهم تقلیدی بودن مسئله در بین مقلدین آنان می گردد. بنابراین، این سوال به وجود خواهد آمد که در هنگام بروز چنین اختلافی چه باید کرد؟

صدور حکم حکومتی جزء اختیارات و وظایف حاکم شرع اسلامی است و صدور این گونه احکام و اوامر در موضوعات، حجیت شرعی دارد و لازم الاتباع است. علاوه بر آنکه در این خصوص، حکم حاکم از موارد اثبات کننده حکم شرعی و طریقه ثبوت رؤیت هلال نیز شمرده شده است. لذا اعلام ثبوت رؤیت هلال و اعلام عید منحصراً از اختیارات حاکم شرع و رهبری سیاسی مذهبی است

برای پاسخ به این پرسش، با توجه به آنچه که شرع و عقل ما را بدان رهنمود می کنند راه حل را باید در حکم حاکم شرع جستجو نمود. همانطور که حکم او یکی از طرق اثبات رویت هلال نیز شمرده شده است. برای روشن شدن مسئله ابتدا باید معیارها و شرح وظایف و حوزه کاری مرجعیت تقلید و حکومت اسلامی را شناخت تا بتوان موضوع را به خوبی تبیین نمود. در این راستا، توجه به نکات ذیل ضروری است:

1.       در علم فقه، نظر فقیه و مرجع تقلید، از موارد و معیارهای اثبات رؤیت هلال ذکر نگردیده و آثار شرعی بر قول فقیه و مرجع تقلید (بما هو فقیه و مفتی) مترتب نشده است.

2.       ادله وجوب تقلید از فقهاء از باب رجوع جاهل به عالم است که فقط در محدوده بیان احکام شرعی فقهی اعتبار دارد و شامل موضوعات احکام نیست، زیرا تشخیص موضوع با خود مکلف است و تقلید در آن جایز نیست و چون ثبوت رؤیت هلال از موضوعات است قابل تقلید نیست.

3.       صدور حکم حکومتی جزء اختیارات و وظایف حاکم شرع اسلامی است و صدور این گونه احکام و اوامر در موضوعات، حجیت شرعی دارد و لازم الاتباع است. علاوه بر آنکه در این خصوص، حکم حاکم از موارد اثبات کننده حکم شرعی و طریقه ثبوت رؤیت هلال نیز شمرده شده است. لذا اعلام ثبوت رؤیت هلال و اعلام عید منحصراً از اختیارات حاکم شرع و رهبری سیاسی مذهبی است.

4.       مردد بودن اول ماه رمضان و عید فطر در چند روز موجب هرج و مرج و سرگردانی مؤمنین و اختلال در نظام جامعه شیعه می گردد از این رو اعلام آن از شؤون حاکم اسلامی می باشد.

5.       صدور حکم حکومتی نمی تواند دارای تکثّر و اختلاف باشد، بر خلاف احکام شرعی فقهی که قابل تکثّر و محل ابراز آراء و نظرات مختلف است.

ماه رمضان

با توجه به معیارها و ویژگیهایی که در مسئله ثبوت رؤیت هلال و اعلام عید وجود دارد، این امر از اختیارات انحصاری حاکم شرع و رهبری سیاسی مذهبی است. بنابراین اگر حاکم شرع حکم به افطار کرد و عید فطر را اعلام نمود بر همه مسلمانان و حتی مجتهدین تبعیت از این حکم واجب است و در عرض حکم حاکم شرع دیگری نمی تواند حکم صادر نماید. به جهت این که حاکم شرع یکی بیش نیست و اگر در عرض حکم حاکم شرع عادل، شخص دیگری هم حق حکم کردن داشته باشد ناامنی و هرج و مرج و اختلال نظام لازم می آید و این مورد تایید عقل و شرع نیست.

البته اگر کسی تشخیص داد که حاکم در یک حکم یا تشخیص موضوع حتی بر اساس فتوای خودش خطا کرده فقط خود بدون معارضت می تواند به تشخیص خود عمل کند، بطور مثال حاکم با بیان اینکه رویت هلال برای او اثبات شده، عید فطر را اعلام می دارد در حالی که شخص مکلفی که شامل مرجع تقلید نیز می شود یقین دارد که چنین نیست، نظر این فرد نمی تواند بر نظر دیگران تسری پیدا کند و دیگران اگر احراز نکنند و علم تحصیل نکنند نمی توانند به صورت تقلیدی مطابق احراز او ترتیب اثر دهند.  

از نظر اسلام بسیاری از موارد تقلیدی نیست: در اصول دین و مبادی استنباط تقلیدی نیست و در ضروریات فقهی نیز تقلید معنایی ندارد. به طور مثال وجوب صلاة واجب است و احتیاجی به تقلید ندارد موضوعات عرفیه و علمیه نیز جای تقلید نیست، و تنها در احکام فرعیه و عملیه که احتیاج به نظر و اجتهاد است باید تقلید کرد.

یک شبـهه

ممکن است بعضی ادعا کنند چون مورد ثبوت رؤیت هلال ماه شوال نظیر موارد دوران امر بین المحذورین است یعنی یا رؤیت هلال و عید ثابت است که وجوب افطار را به دنبال دارد و از موارد امر به معروف (وجوب افطار) خواهد بود و یا رؤیت هلال و عید ثابت نیست و حرمت افطار را به دنبال خواهد داشت و از موارد نهی از منکر(حرمت افطار) خواهد بود، در نتیجه بر مجتهدین و مراجع تقلید از باب امر به معروف و نهی از منکر لازم و واجب است که در این مسأله دخالت و اظهار نظر کنند. ولی این شبهه با اندک دقتی برطرف می شود. چون امر به معروف و نهی از منکر در جایی است که معروف و منکر قطعی و مسلم باشند، تا بتوان به آن امر یا از آن نهی کرد و ادله وجوب امر به معروف و نهی از منکر شامل مورد بحث که غالباً مقطوع الوجوب و الحرمة نیست و اصل وجوب و حرمت آن مشکوک است نمی شود. مضافاً بر این که در این صورت باید همه مردم در مسئله ثبوت رؤیت هلال دخالت کنند، چون امر به معروف بر همه مسلمانان واجب است و حال اینکه این منجر به هرج و مرج و مختل شدن نظام جامعه می گردد. به علاوه همچنان که گفتیم ثبوت هلال از موضوعات است و در موارد اشتباه در این گونه موضوعات در صورتی که علم به حکم شرعی وجود داشته باشد لازم نیست اشتباه و غفلت او را گوشزد کرد.

مصداق حاکم شرع

با توجه به آنچه در این نوشتار ارائه گردید، مسئله رویت هلال علیرغم اینکه از اهمیت قابل توجهی برخوردار می باشد، امری مشکل آفرین نخواهد بود، چرا که هر شخص مسلمانی مکلف به انجام تکلیف شرعی خود براساس یقین خویش می باشد. و در موارد اختلاف نیز حکم حاکم شرع، فصل الخطاب و رافع مشکل خواهد بود

 

با توجه  به بحث گذشته ممکن است سوالی نمایان شود و آن اینکه: حاکم شرع کیست و آیا هر مجتهدی حاکم شرع است؟

 

در پاسخ باید گفت حاکم شرع همان ولی امر بالفعل است. و طبعا "صلاحیت" با "فعلیت" متفاوت است. ممکن است مجتهدین بسیاری باشند که صلاحیت عهده داری ولایت امر مسلمین را دارا باشند اما به محض این که به طریق مشروع و مقبول کسی ولایت امر را به عهده گرفت کسی در عرض او بالفعل حق ولایت ندارد. امام حسن و امام حسین علیهماالسلام هر دو امام هستند و هر دو معصوم هستند، اما تا وقتی که امام حسن علیه السلام حضور دارد ولایت تشریعی منحصرا بر عهده ایشان است و امام حسین علیه السلام هم مانند آحاد امت تابع اوست و بعد از شهادت امام حسن علیه السلام، امام حسین علیه السلام عهده دار ولایت می شود. شان حاکم شرع و ولایت چیزی است، شان اجتهاد و فقاهت چیزی دیگر . هر یک در جای خود محترم و عزیز هستند.

با توجه به آنچه در این نوشتار ارائه گردید، مسئله رویت هلال علیرغم اینکه از اهمیت قابل توجهی برخوردار می باشد، امری مشکل آفرین نخواهد بود، چرا که هر شخص مسلمانی مکلف به انجام تکلیف شرعی خود براساس یقین خویش می باشد. و در موارد اختلاف نیز حکم حاکم شرع، فصل الخطاب و رافع مشکل خواهد بود. 

ابوالفضل صالح

گروه دین تبیان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.