تبیان، دستیار زندگی
لجاجت درلغت، به معنای پافشاری در انجام کاری که، مخالف میل طرف مقابل باشد،1 و در اصطلاح، به اصرار ورزیدن در کاری همراه با عناد که، از انجام آن نهی شده، گفته می شود. 2 تفاوت لجاجت با جهالت جهالت، ناشی از عوامل عارضی از جمله طغیان هوای نفس بوده؛
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نتایج دنیوی و اخروی لجاجت


خداوند نخست افراد لجوج را جهت مجازات تربیتی در سختى و رنج قرار  داده تا به ضعف و ناتوانى خود پی برده و از مرکب غرور پیاده شوند، و در صورت عدم اصلاح، آنها را با مجازات های ریشه کن کننده گرفتارشان می سازد.


دوزخ آتش عذاب جهنم

لجاجت درلغت، به معنای پافشاری در انجام کاری که، مخالف میل طرف مقابل باشد،1 و در اصطلاح، به اصرار ورزیدن در کاری همراه با عناد که، از انجام آن نهی شده، گفته می شود. 2

تفاوت لجاجت با جهالت

جهالت، ناشی از عوامل عارضی از جمله "طغیان هوای نفس" بوده؛ و لذا، ممکن است با از بین رفتن این عوامل به سبب پیدا شدن مانع در برابر آنها، یا در اثر حائل شدن زمان طولانی بین تصمیم و انجام گناه و...، فرد متوجه زشتی اعمال سابق خود شده و از آن افکار و اعمال پشیمان گردد؛ در صورتی که، لجاجت از روی عناد و تکبر بوده و از بد ذاتی، ناشی می گردد؛ لذا، با فروکش کردن هوس ها از بین نرفته، و هیچگاه به شخص لجوج ندامت فورى دست نمى‏دهد؛ بلکه، ما دامی که شخص زنده است این حالت زشت نیز زنده خواهد ماند؛ مگر آنکه، خدا بخواهد او را هدایت کند.3

ثمره ی تفاوت این دو صفت، در عقوبت اعمالی است که از روی لجاجت یا جهالت انجام می گیرد؛ چون، گناهانی که از روی جهالت باشد، به شرط توبه، بخشیده  می شود؛ در حالی که، گناهانی که از روی لجاجت، رشد یافته اند، قابل بخشش نیستند؛ چنانچه، خداوند در قرآن می فرماید:

«إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهالَةٍ ثُمَّ یَتُوبُونَ مِنْ قَرِیب‏ ...»4

«پذیرش توبه از سوى خدا، تنها براى کسانى است که کار بدى را از روى جهالت انجام مى‏دهند، سپس زود توبه مى‏کنند...» پذیرش توبه در صورتى است که این عمل زشت ناشی از جهالت باشد نه از روی لجاجت.5

لجاجت در قرآن

یکی از پلیدترین صفاتی که در قرآن از آن به صراحت یا به صورت مفهومی یاد شده و مورد سرزنش قرار گرفته، لجاجت و اصرار ورزیدن بر سخنان و عقاید باطل است که، منجر به تکذیب انبیاء، آیات الهی و حتّی به قتل انبیای الهی می گردد. این صفت ناشی از عوامل خاصی بوده و آثار مخرب گوناگونی دارد؛ که، به ذکر مهمترین آنها می پردازیم .

عامل دیگری که قرآن برای لجاجت متذکر شده، استکبار است. مستکبر به کسى گفته می شود که بخواهد با ترک پذیرفتن حق، خود را بزرگ جلوه داده و خود را بزرگتر از آن بداند که حق را بپذیرد. این حسِ خود برتربینی، به شخص اجازه نمی دهد که به سخنی غیر از سخن خود گوش کند و به همین جهت بدون هیچ دلیل و حجتى از انقیاد در برابر حق سر برمى‏تابد

عوامل لجاجت چیست ؟

1_ تقلید کورکورانه:

یکی از عواملی که برای لجاجت متصور است، تقلید بی چون و چرا از عقاید دیگران است؛ چرا که، گاهی با استناد به آن حکم عقل را سرکوب کرده و جلوی واضحترین برهانها و معجزات ایستادگی می کنند، قرآن کریم به نکوهش اینگونه تقلید از سوی افراد پرداخته و آن را رد می کند:

«وَ إِذا قیلَ لَهُمْ تَعالَوْا إِلى‏ ما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ إِلَى الرَّسُولِ قالُوا حَسْبُنا ما وَجَدْنا عَلَیْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ کانَ آباؤُهُمْ لا یَعْلَمُونَ شَیْئاً وَ لا یَهْتَدُونَ»6 ؛ «و هنگامى که به آنها گفته شود: به سوى آنچه خدا نازل کرده، و به سوى پیامبر بیایید! مى‏گویند: "آنچه از پدران خود یافته‏ایم، ما را بس است!" آیا اگر پدران آنها چیزى نمى‏دانستند، و هدایت نیافته بودند (باز از آنها پیروى مى‏کنند)؟!»

بر اساس این آیه، هنگامی که کفّار به سوی کتاب خدا و  رسول او دعوت می شدند، به دلیل تقلید بی قید و شرط از آداب نیاکان خود، در مقابل این دعوت ایستادگی کرده و از پذیرش آن خودداری می کردند.7

2_تکبّر و إستکبار:

عامل دیگری که قرآن برای لجاجت متذکر شده، استکبار است. مستکبر به کسى گفته می شود که بخواهد با ترک پذیرفتن حق، خود را بزرگ جلوه داده و خود را بزرگتر از آن بداند که حق را بپذیرد. این حسِ خود برتربینی، به شخص اجازه نمی دهد که به سخنی غیر از سخن خود گوش کند و به همین جهت بدون هیچ دلیل و حجتى از انقیاد در برابر حق سر برمى‏تابد.8

«فَالَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ قُلُوبُهُمْ مُنْکرَةٌ وَ هُمْ مُسْتَکبِرُونَ»9 ؛ «امّا کسانى که به آخرت ایمان نمى‏آورند، دلهایشان (حق را) انکار مى‏کند و مستکبرند.»

لجاجت پسر

آثار لجاجت

1_ محرومیت از درک آیات الهی:

یکی از آثار لجاجت اینست که افراد لجوج از درک حقایق آیات الهی محرومند:

«وَ هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ نَباتَ کلِّ شَیْ‏ءٍ فَأَخْرَجْنا مِنْهُ خَضِراً نُخْرِجُ مِنْهُ حَبًّا مُتَراکباً و... إِنَّ فِی ذلِکمْ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُون‏»10

«اوست خدایى که از آسمان باران فرستاد و بدان باران هر گونه نباتى را رویانیدیم، و از آن نبات ساقه‏اى سبز و از آن دانه‏هایى بر یکدیگر چیده‏... که در آن، نشانه‏هایى (از عظمت خدا) براى افراد با ایمان است!»

در این آیه‏ تدبیر نظام روئیدنى‏ها، آیتی مخصوص به مردم با ایمان شمرده شده،‏ و تناسب این اختصاص روشن است؛ چون، این نوع تدبر و تفکر، احتیاج به تحصیل علم خاصی ندارد؛ بلکه، هر فرد عادى نیز، اگر دلش به نور ایمان منور شده و پلیدی عناد و لجاجت آن را آلوده نکرده باشد، مى‏تواند با آن فهم عوامیش، در آن نظر کرده و پى به صانع آن ببرد.11

2_انکار آیات الهی:

اثر دیگر لجاجت، انکار کردن آیات الهی است، چرا که این صفت باعث مى‏شود که علاوه بر محروم شدن از درک آیات الهی، دائما حالت انکار به خود گرفته و با بهانه جویی های گوناگون، از پذیرش حق سربتابند و گرنه آیات الهی براى آنها که حقجو و متواضع در مقابل حقیقتند، آشکار است؛ این در حالی است که اهل ایمان به محض روبه رو شدن با آیات خداوند، به آیت بودن آن پی برده و آن را وسیله ی اتصال به محبوب خود قرار می دهند.12

«... فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا فَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَ أَمَّا الَّذِینَ کفَرُوا فَیَقُولُونَ ما ذا أَرادَ اللَّهُ بِهذا مَثَلا ...»13

«...آنان که ایمان آورده‏اند، مى‏دانند که آن، حقیقتى است از طرف پروردگارشان و اما آنها که راه کفر را پیموده‏اند، (این موضوع را بهانه کرده) مى‏گویند: «منظور خداوند از این مثل چه بوده است؟!...»

«فَالَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ قُلُوبُهُمْ مُنْکرَةٌ ...‏»14 ؛ «امّاکسانى که به آخرت ایمان نمى‏آورند،دلهایشان(حق را)انکار مى‏کند...»

خداوند نخست افراد لجوج را جهت مجازات تربیتی در سختى و رنج قرار داده تا به ضعف و ناتوانى خود پی برده و از مرکب غرور پیاده شوند، و در صورت عدم اصلاح، آنها را با مجازات های ریشه کن کننده گرفتارشان می سازد

3_غرق در گناهان:

یکی از پیامدهای لجاجت فرو رفتن در گناهان بوده؛ که، علت اصلی آن همان حق گریزی است؛ که، انسان لجوج را غرق در گناه کرده و در باتلاق انبوهی از گناهان فرو می برد:

«وَ إِذا قِیلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ ...»15

«و هنگامى که به آنها گفته شود: «از خدا بترسید!» (لجاجت آنان بیشتر مى‏شود)، وآنها را به گناه مى‏کشاند...» در حقیقت این آیه به یکى از صفات زشت منافقان اشاره کرده؛ که، آنها بر اثر تعصب و لجاجت در برابر هیچ حقیقتى، تسلیم نمى‏شوند و همین لجاجت، آنها را به بدترین گناهان مى‏کشاند.16

عاقبت، لجاجت آدمی را به کجا می کشاند ؟

1_دنیوی

خداوند نخست افراد لجوج را جهت مجازات تربیتی در سختى و رنج قرار  داده تا به ضعف و ناتوانى خود پی برده و از مرکب غرور پیاده شوند، و در صورت عدم اصلاح، آنها را با مجازات های ریشه کن کننده گرفتارشان می سازد:

«وَ لَوْ رَحِمْناهُمْ وَ کشَفْنا ما بِهِمْ مِنْ ضُرٍّ لَلَجُّوا فِی طُغْیانِهِمْ یَعْمَهُون‏»17 ؛ «و اگر به آنان رحم کنیم و گرفتاریها و مشکلاتشان را برطرف سازیم، (نه تنها بیدار نمى‏شوند، بلکه) در طغیانشان لجاجت مى‏ورزند و (در این وادى) سرگردان مى‏مانند!»

2_اخروی

انسان لجوج، که به اندرز ناصحان و به هشدارهاى الهى، گوش فرا نداده، بلکه پیوسته با غرور و نخوت مخصوص به خود، بر خلافکارى‏هایش مى‏افزاید، چیزی جز آتش دوزخ، او را رام نمى‏کند،18 و لذا خداوند مى‏فرماید:

«وَ إذَا قِیلَ لَهُ اتَّقِ اللهَ أَخَذَتهُ العِزَّةُ بِالإثمِ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَ لَبِئْسَ الْمِهادُ» ؛«و هنگامى که به آنها گفته شود: از خدا بترسید! (لجاجت آنان بیشتر مى‏شود)، و لجاجت آنها را به گناه مى‏کشاند. آتش دوزخ براى آنها کافى است و چه بد جایگاهى است!»

پی نوشت ها :

1. مصطفوی، حسن؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، بنگاه ترجمه ونشر کتاب، 1360 ش، ج‏10، ص 167.

2. راغب اصفهانی، حسین بن محمد؛ مفردات فی غریب القرآن، تحقیق: صفوان عدنان داودی، دار العلم الدار الشامیة، دمشق بیروت، 1412ق، چاپ یکم، ص 736.

3. طباطبائی (علامه)، سیّد محمد حسین؛ ترجمه المیزان، سیّد محمد باقر موسوی همدانی، قم،دفترانتشارت اسلامی جامع المدرسین، 1374ش، چاپ پنجم، ج‏4، ص 379.

4. نساء/17.

5. ترجمه المیزان، ج‏4، ص 378.

6. مائده/104.

7. طیب، سید عبد الحسین؛ أطیب البیان فی تفسیر القرآن، تهران، انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم، ج‏4، ص 484 و 485.

8. ترجمه المیزان، ج‏12، ص 333 و 334.

9. نحل‏/22.

10. أنعام‏/99.

11. ترجمه المیزان، ج‏7، ص 401.

12. تفسیر نمونه، ج‏11، ص 192.

13. بقره/26.

14. نحل‏ /22.

15. بقره/206.

16. مؤمنون‏/75.

17. تفسیر نمونه، ج‏2، ص 75.

18. بقره/ 206.

بخش قرآن تبیان


منبع : پایگاه اطلاع رسانی مؤسسه احسن الحدیث