تبیان، دستیار زندگی
آنچه به خامه می آید بازنوشته سخنرانی مجتهد فرزانه، آیت الله آقا مجتبی تهرانی است که در این روزهای پر برکت ماه رمضان در مدرسه نور واقع در خیابان ایران ایراد می شود. موضوع این سلسله گفتارها دریافتی از ادعیه مأثور و ترسیم تصویری از بایسته های بندگی است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

زمزمه ملکوت (11)

اشاره:

به بارگاه ملکوت از راه دعا می توان بار یافت و شهد فیض لایزال را از جام دعا می بایست سر کشید.

دعا، تنها صحنه خواندن نیست عرصه شناختن هم هست. رهاورد دعا، تنها روحانیت نیست عقلانیت هم هست.

باید بر سجاده دعا نشست و محبوب را تمنا کرد.

رمضان، این سفره گشوده خدا، گاه اجابت خواهش هاست، رمضان را دریابیم و دل و جانمان را با جوهر دعا صیقل بخشیم.

آنچه به خامه می آید بازنوشته سخنرانی مجتهد فرزانه، آیت الله آقا مجتبی تهرانی است که در این روزهای پر برکت ماه رمضان در مدرسه نور تهران واقع در خیابان ایران، ایراد می شود. موضوع این سلسله گفتارها دریافتی از ادعیه مأثور و ترسیم تصویری از بایسته های بندگی است.

شب قدر

اعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم؛  بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبّ‏ِ الْعَلَمِین وَ صَلَّی اللهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبینَ الطَّاهِرِینَ وَ لَعنَةُ اللهِ عَلی اَعدائِهِم اَجمَعین.

«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ نِدَائِی إِذَا نَادَیْتُكَ وَ اسْمَعْ دُعَائِی إِذَا دَعَوْتُكَ وَ أَقْبِلْ عَلَیَّ إِذَا نَاجَیْتُكَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَیْكَ وَ وَقَفْتُ بَیْنَ یَدَیْكَ»[1]

خدایا بر محمد و خاندانش درود فرست و صدایم را بشنو هنگامی که تو را صدا میزنم؛ به دعایم گوش فرا ده، آن هنگام که تو را میخوانم و رو به من فرما در آن زمان که با تو نجوا میکنم.  همانا من به سوی تو فرار کرده‌ام و در مقابل تو ایستاده ام.

مروری بر مباحث گذشته

گفته شد که ماه مبارک رمضان، ماه تلاوت قرآن و ماه دعا است. دعا به معنای گفتگوی عبد با ربّ است و دو قسم مأثور و غیرمأثور دارد. ما در بحثمان به شرایط و آداب دعا رسیدیم كه بسیاری از این شرایط و آداب را عرض کردم و در این جلسات اخیر حتی راجع به آداب ظاهریّه‏ای که انسان باید در دعا رعایت کند، صحبت كردیم و اشاره شد به اینكه این آداب در اجابت دعا مؤثر هستند. گفتیم كه مهم و مؤثر است كه انسان در هنگام دعا در چه حالی از حالات باشد. حالا بحثی را می‏خواهم در همین رابطه مطرح کنم كه گرچه در گذشته به آن اشاره داشته‏ام امّا به این صورت آن را مطرح نکرده‏ام.

در روایات هم داریم که مُخّ دعا، توجه تامّ به معبود و خالق برای تقاضا از او است. یعنی باید به مسببّ الأسباب بودنِ او توجه تامّ پیدا کنی.

تأثیر زمان و مكان بر دعا

در گذشته من این را مطرح کرده بودم كه عامل زمان و مکان در باب دعا، به نحو کلّی تأثیر دارد، اما به صورت جزئی و موردی وارد آن نشدم. مطلب از این قرار است كه اگر انسان در یک زمان یا مكان خاص دعا کند، این زمان و مكان، بر روی اجابت دعا اثر می‏گذارد. این کلّیِ بحث ما است و من در آخر بحث، عرض خواهم كرد كه این تأثیر در دو رابطه اثر زمان یا مكان بر روی دعا و بر روی داعی مطرح می‏شود. این را در آخر بحث توضیح می‏دهم.

در باب زمان، این‏طور است كه ساعت و لحظه‏ای كه بر انسان می‏گذرد، در ظرف آن زمان قرار می‏گیرد.[2] ما یک بحث در رابطه با زمان‏های خاص داریم که مربوط به ساعات شبانه‏روز است و یك بحث هم مربوط به اوقات خاصی است، مثل شب‏های خاص، روزهای خاص،‌ تا می‏رسد به ماه‏های خاص، مثل ماه مبارک رمضان. بحث این است كه این زمان‏های خاص، به طور كلّی اثر دارد و اگر انسان در آن زمان خاص دعا كند، این زمان بر اجابت دعایش تأثیر می‏گذارد.

تأثیر دعا در شب

حالا من زمان‏های خاص را از بحث شبانه‏روز شروع می‏کنم. ما در روایات و معارفمان، هم نسبت به شب و هم نسبت به روز مطالبی داریم كه یك زمان خاص را برای دعا مشخص می‏كنند. یعنی در شب بر یک ساعت خاص و یک ظرف خاص و در روز هم بر یك زمان خاص، برای دعا كردن تأكید شده است. در باب شب چند دسته روایت وجود دارد كه یک دسته از این روایات به طور کلّی شب را به عنوان «زمان مناسب برای دعا كردن» مطرح می‏کند که در آن ظرف زمانی، دعا مطلوب است و «خودِ شب» بر دعا اثر دارد. من چند روایت را می‏خوانم و همینطور گام به گام پیش می‏روم.

* دلِ شب

در یک روایت این‏طور آمده است که پیغمبر اکرم(صلّی‏ الله‏ علیه ‏و آله ‏و سلّم) فرمودند: «لَمَّا عُرِجَ بِی إِلَى السَّمَاءِ نُودِیتُ یَا مُحَمَّدُ!»، شبی که من را به معراج بردند، ندائی به من رسید كه یک بخش از آن ندا این بود: «وَ مَنْ كَانَتْ لَهُ حَاجَةٌ سِرّاً بَالِغَةً مَا بَلَغَتْ»، یعنی هر کسی كه حاجتی مخفی دارد ـ‏هر چه می‏خواهد باشد‏ـ «إِلَیَّ أَوْ إِلَى غَیْرِی»، از من یا از دیگری، «فَلْیَدْعُنِی فِی جَوْفِ اللَّیْلِ خَالِیاً»، پس محرمانه و در دل شب، از من تقاضا کند. «وَ لْیَقُلْ وَ هُوَ عَلَى طُهْرٍ یَا اللَّه».[3] یعنی در حالی که با طهارت است، بگوید یاالله...![4] در روایت دیگری از پیغمبر اکرم (صلّی ‏الله‏ علیه‏ و آله ‏و سلّم) آمده است: «إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا تَخَلَّى بِسَیِّدِهِ فِی جَوْفِ اللَّیْلِ الْمُظْلِمِ وَ نَاجَاهُ أَثْبَتَ اللَّهُ النُّورَ فِی قَلْبِهِ»؛ اگر بنده با مولایش در دلِ شبِ تاریک خلوت كند و با او راز و نیاز کند، خداوند نور را در دلش استوار می‏کند. «فَإِذَا قَالَ یَا رَبِّ! یَا رَبِّ! نَادَاهُ الْجَلِیلُ جَلَّ جَلَالُهُ لَبَّیْكَ عَبْدِی سَلْنِی، أُعْطِكَ وَ تَوَكَّلْ عَلَیَّ، أَكْفِكَ».[5] وقتی بگوید پروردگار من! پروردگار من! خداوند هم جوابش را می‏دهد و ندا می‏کند لبّیک بنده من! بخواه تا به تو بدهم! به من توکل کن تا برایت کارسازی کنم!

* ساعتی از شب

روایت در این باب زیاد است و من هم اگر بخواهم همه را بخوانم فرصت نمی‏شود؛ لذا فقط اشاره می‏كنم. در روایتی از پیغمبر اکرم(صلّی‏الله‏ علیه ‏و آله‏ و سلّم) داریم که حضرت داوُد شب‏ها در یک ساعت خاصی از شب خانواده‏اش را بیدار می‏کرد و می‏گفت بلند شوید، نماز بخوانید و از خدا حاجتتان را بخواهید و طلب حاجت کنید! حالا برای اینكه متوجه شویم کدام ساعت از شب بوده است، باید روایات را كنار یكدیگر قرار دهیم و ساعات شب را هم خُرد کنیم. لذا گام به گام جلو می‏رویم تا مطلب روشن شود.

روایتی را که الآن می‏خوانم، اشاره به آن روایت نبوی دارد. علی(علیه‏السلام) به نوف كه شما او را می‏شناسید و معروف است و در نهج‏البلاغه هم یک خطبه از او نقل شده است، می‏فرماید: «یَا نَوْفُ إِنَّ دَاوُدَ علَیهِ السَّلامُ قَامَ فِی مِثْلِ هَذِهِ السَّاعَةِ مِنَ اللَّیْلِ فَقَالَ إِنَّهَا سَاعَةٌ لَا یَدْعُو فِیهَا عَبْدٌ إِلَّا اسْتُجِیبَ لَهُ».[6] علی (علیه‏السلام) فرمود این همان ساعتی است كه داوُد خانواده‏اش را بیدار می‏كرد؛ چون در این ساعت دعا مستجاب است. حضرت در این روایت، آن روایت نبوی را تفسیر کرده و می‏فرماید این همان ساعت است. اما هنوز مشخص نیست كه چه زمانی از شب بوده است.[7]

* بعد از ثُلث شب

ما گفتیم كه گام به گام پیش می‏رویم. روایت دیگری از امام باقر(علیه‏السلام) است كه حضرت فرمود: «یُنَادِی مُنَادٍ حِینَ یَمْضِی ثُلْثُ اللَّیْل»؛ وقتی كه یک سوم شب گذشته باشد یک منادی ندا می‏كند «هَلْ مِنْ تَائِبٍ یُتَابُ عَلَیْهِ هَلْ مِنْ مُسْتَغْفِرٍ یُغْفَرُ لَهُ هَلْ مِنْ سَائِلٍ فَیُعْطَى حَتَّى یَطْلُعَ الْفَجْرُ».[8] آیا توبه كننده‏ای هست كه توبه‏اش پذیرفته شود؟ آیا استغفار كننده‏ای هست كه بخشیده شود؟ آیا درخواست كننده‏ای هست كه به او داده شود؟ این ندا تا سپیده صبح ادامه دارد.

* سُدُس بعد از نیمه شب

روایتی از امام صادق(صلوات ‏الله‏ علیه) است که این روایت را عمر بن أُذَینه نقل می‏کند. آن‏هایی که اهل حدیث هستند می‏دانند که او از اصحاب است و شخص مورد وثوقی است. می‏گوید حضرت فرمود: «إِنَّ فِی اللَّیْلِ لَسَاعَةً مَا یُوَافِقُهَا عَبْدٌ مُسْلِمٌ یُصَلِّی وَ یَدْعُو اللَّهَ فِیهَا إِلَّا اسْتُجِیبَ لَهُ فِی كُلِّ لَیْلَةٍ»؛ در شب یک ساعتی هست که اگر بنده مُسلِم در آن زمان نماز بخواند و دعا کند، دعایش مورد استجابت قرار می‏گیرد. در هر شب هم آن ساعت هست. در روایت دارد: «فِی كُلِّ لَیْلَةٍ»؛ یعنی این ساعت برای شب خاصی نیست. چون بحث من هم عمومی و نسبت به هر شب است، نه یک شب خاص. عمر بن أُذَینه عرض می‏کند: «قُلْتُ أَصْلَحَكَ اللَّهُ فَأَیُّ سَاعَةٍ هِیَ مِنَ اللَّیْلِ»؛ خدا تو را نیکو بدارد! آن ساعت کدام ساعت از شب است؟ «قَالَ إِذَا مَضَى نِصْفُ اللَّیْلِ فِی السُّدُسِ الْأَوَّلِ مِنَ النِّصْفِ الْبَاقِی‏».[9] حضرت فرمود آنگاه که نیمی از شب سپری شد، در یک‏ششمِ اوّلِ نیمه باقی مانده از شب است. من این‏ها را می‏گویم تا بعد همه را که با هم تطبیقش دهیم، معلوم می‏شود که این موقعیت زمانی چه هنگامی است.

* ثُلث آخر شب

در یک دسته از روایات داریم که ثلث آخر شب را مطرح می‏فرمایند. حالا چون روایت زیاد است من یک روایت را به عنوان نمونه می‏خوانم. پیغمبر اکرم(صلّی‏الله‏ علیه ‏و آله‏ و سلّم) می‏فرمایند: «إذا بَقِىَ ثُلْثُ اللَّیْلِ یَقُولُ تَبَارَكَ وَتَعَالَى مَنْ ذَا الَّذِی یَدْعُونِی فَأسْتَجیبُ لَهُ مَنْ ذَا الَّذِی یَسْتَكْشِفُ الضُّرَّ فَأكْشِفُهُ عَنْهُ»؛ یعنی وقتی یک‏ سوم شب باقی مانده باشد، خداوند متعال می‏گوید کیست که از من درخواستی کند تا برایش اجابت کنم؟ چه کسی است که تقاضا داشته باشد که من گرفتاری‏اش را برطرف کنم تا برایش برطرف کنم؟ «مَنْ ذَا الَّذِی یَسْتَرْزِقُنِی فَأرْزِقُهُ»؛ آیا کسی هست که از من طلب روزی کند تا به او روزی دهم؟ در آخر هم می‏فرماید: «مَنْ ذَا الَّذِی یَسْألُنِی فأعْطِیهِ».[10] یعنی چه کسی است که به طور کلّی از من چیزی  بخواهد تا به او بدهم؟

* سحرگاه

یک دسته از روایات را هم داریم که این‏ها تعبیر به سَحَر می‏کند که الآن نمی‏رسم آن‏ها را مطرح کنم و بعداً به این روایات هم می‏رسیم. امّا مجموع این روایات را اگر ما جمع‏بندی کنیم، همین چیزی به دست می‏آید که ما در باب مسائل فقهی و بحث‏های فقهی که می‏کنیم هم مطرح می‏کنیم و می‏گوییم «ثلث آخر شب»؛ که حتی در باب نماز شب هم از نظر فضیلت می‏رویم سراغ آن زمان و می‏گوییم نماز شب در ثلث آخر شب فضیلت بالاتری دارد.

* هر چه به صبح نزدیكتر باشد

پس من اوّل رفتم سراغ «شب»؛ چون در بین شبانه‏روز دیدیم که از نظر دعا کردن روی شب تأکید شده است. یعنی این زمان در باب اجابت مؤثر است. بعد هم شب را خُرد کردیم تا به اینجا رسیدیم. هیچ مانعی هم ندارد که ما این حرف را بزنیم که از نیمه شب به آن طرف، هرچه به طلوع فجر نزدیک¬تر شود، اثرش هم بیشتر می‏شود. این‏ها تصویرهای طلبگی است که مطرح می‏کنم. یعنی این روایاتی که خُرد کردم، هیچ‏کدام با هم منافات ندارد. چون هرچه به طلوع فجر نزدیک شود، اثرش بیشتر است.

چگونگی تأثیر زمان بر دعا

مطلبی که اینجا هست این است که آیا تأثیر زمان بر روی «دعا» است یا نه، از باب تأثیر زمان بر روی «داعی» است؟ آنچه که من می‏گویم این است که هیچ مانعی ندارد که هر دو باشد. این‏طور نیست که اینها مانعةالجمع باشد. نخیر، هیچ مانعی ندارد که این زمان هم بر روی دعا و هم بر روی داعی اثر داشته باشد.

تأثیر زمان بر دعا

اما اینجا یک مطلب هست و آن این است که کیفیت اثر زمان بر روی دعا چگونه است؟ این بحث از محدوده فکر من و تو خارج است که بخواهیم اینجا از پیش خودمان حرف بزنیم و در کیفیت اثرگذاری زمان بر روی دعا از نظر اجابت وارد شویم. این دیگر در محدوده فکر ما نیست؛ پس این بحث را بگذاریم کنار.

تأثیر زمان بر داعی

آنچه برای ما قابل لمس و ادراک است و چه‏بسا در معارفمان هم هست، این است که این زمان بر روی داعی، یعنی آن کسی که دارد دعا می‏کند اثر دارد. حالا من یک اشاره می‏کنم که این تأثیر به چه نحو است. انسان در شب به طور غالب این‏طور است که کارهای روزمرّه‏اش که تمام شد، استراحت می‏کند؛ وقتی که استراحت کرد، خصوصاً از نصف شب به آن طرف، یعنی زمانی که همه معمولاً خوابیده‏اند، آن سنخ افکار و اشتغالات ذهنی همه از بین می‏رود؛ وقتی این‏ها پاک شد، روایات ما می‏گوید حالا بلند شو و این ذهنی را که از این اشتغالات و تعلقات تا حدی تخلیه شده است، این را متوجه معبود خود کن و از او در خواست کن.

پیغمبر اکرم(صلّی‏ الله‏ علیه ‏و آله ‏و سلّم) فرمودند: «لَمَّا عُرِجَ بِی إِلَى السَّمَاءِ نُودِیتُ یَا مُحَمَّدُ!»، شبی که من را به معراج بردند، ندائی به من رسید كه یک بخش از آن ندا این بود: «وَ مَنْ كَانَتْ لَهُ حَاجَةٌ سِرّاً بَالِغَةً مَا بَلَغَتْ»، یعنی هر کسی كه حاجتی مخفی دارد ـ‏هر چه می‏خواهد باشد‏ـ «إِلَیَّ أَوْ إِلَى غَیْرِی»، از من یا از دیگری، «فَلْیَدْعُنِی فِی جَوْفِ اللَّیْلِ خَالِیاً»، پس محرمانه و در دل شب، از من تقاضا کند. «وَ لْیَقُلْ وَ هُوَ عَلَى طُهْرٍ یَا اللَّه».[3] یعنی در حالی که با طهارت است، بگوید یاالله

توجه تامّ به معبود،‌ پس از دور شدن از دنیا

این همان چیزی است که من از آن تعبیر می‏کنم که مُخّ دعا است. در روایات هم داریم که مُخّ دعا، توجه تامّ به معبود و خالق برای تقاضا از او است. یعنی باید به مسببّ الأسباب بودنِ او توجه تامّ پیدا کنی. چون در آن زمان از شب، دیگران از ذهن رفته‏اند و کم‏رنگ شده‏اند و غیر خدا کمتر به ذهن می‏آید. اصلاً آن موقعِ شب که بلند شده‏ای، برای چه بلند شده‏ای؟ بیدار شده‏ای که از خدا تقاضا کنی. لذا اینجا توجه داعی به آن کسی که می‏خواهد از او تقاضا کند، قوی‏تر است و چه‏بسا اینکه در روایات بر این زمان تأکید شده، به جهت اثر آن بر روی داعی و حالات روحی او در ربط با دعایش است. یعنی این موقعیّت زمانی بر روی داعی اثر می‏گذارد. اما مثلاً موقعی که در روز مشغول اشتغالات دنیایی است و فکرش صد جا هست، آنجا ـ‏نعوذ بالله‏ـ اصلاً خدا از یادش رفته است و نمی‏تواند به او توجه تامّ پیدا کند.

روایات ما در باب تأثیر زمان بر دعا زیاد است؛ من این جلسه «شب» را مطرح کردم. در روایاتی «روز» و موقعیت‏های روز را هم داریم که إن‏شاءالله جلسه بعد وارد می‏شوم. امّا آنچه در این جلسه عرض شد این است که شب، آن هم از نیمه شب به بعد، این زمان مؤثر است؛ هم روی دعا مؤثر است به یک معنا ـ‏که گفتم از حیطه من و شما خارج است‏ـ و هم بر روی داعی در ربط با دعایش تأثیر دارد. روایات زیادی هم داریم که من عرض کردم جمع کردن بین این‏ها برای ما مشکلی هم ندارد؛ به‏خصوص اینکه از نیمه شب به آن طرف را مطرح کردند و هر چه جلوتر برود، چه بسا هم تأثیرش بیشتر باشد.

_____________

[1]. بحارالأنوار ، 91/96

[2]. البته این تعبیر مسامحی است.

[3]. بحارالأنوار ، 92/316

[4]. به نكته طهارت قبلاً اشاره كرده‏ام.

[5]. بحارالأنوار ، 84/137

[6]. وسائل‏الشیعة، 7/78

[7]. چون آن موقع که نوف آنجا بوده، ما که نبوده‏ایم تا بفهمیم چه ساعتی است!

[8]. مستدرك‏الوسائل، 5/208

[9]. الكافی، 3/447

[10]. كنز العمال، 2/113