تبیان، دستیار زندگی
منظور از پناه بردن به خدا این نیست كه انسان تنها با زبان این جمله را بگوید، بلكه باید با فكر و عقیده و عمل نیز خود را در پناه خدا قرار دهد، از راه هاى شیطانى ، برنامه هاى شیطانى ، افكار و تبلیغات شیطانى ، مجالس و محافل شیطانى ، خود را كنار كشد، و در مسیر
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

از چه چیز به خدا پناه میبریم ؟

گفتگو با خدا

«قُلْ أَعُوذُ بِرَب الْفَلَقِ* مِن شرِّ مَا خَلَقَ* وَ مِن شرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَب * وَ مِن شرِّ النَّفَّثَتِ فى الْعُقَدِ* وَ مِن شرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسد*» َ(1) ؛ بنام خداوند بخشنده مهربان * بگو پناه میبرم به پروردگار سپیده صبح * از شر تمام آنچه آفریده است .* و از شر هر موجود مزاحمى هنگامى که وارد مى شود.* و از شر آنها که در گره ها مى دمند (و هر تصمیمى را سست مى کنند).*و از شر هر حسودى هنگامى که حسد مى ورزد.

پناه مى برم به پروردگار سپیده دم !

در نخستین آیه به شخص پیغمبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) به عنوان یک الگو و پیشوا دستور مى دهد: بگو: پناه مى برم به پروردگار سپیده صبح که دل سیاهى شب را مى شکافد ، از شر تمام آنچه آفریده است . از شر همه موجودات شرور، انسان هاى شرور، جن و حیوانات و حوادث و پیشامدهاى شر و از شر نفس اماره

"فلق" (بر وزن شفق ) در اصل به معنى شکافتن چیزى و جدا کردن بعضى از بعضى دیگر است ، و از آنجا که به هنگام دمیدن سپیده صبح پرده سیاه شب مى شکافد، این واژه به معنى طلوع صبح ، به کار رفته ، همانگونه که "فجر" نیز به همین مناسبت بر طلوع صبح اطلاق مى شود.

بعضى آن را به معنى همه موالید و تمام موجودات زنده اعم از انسان و حیوان و گیاه مى دانند، چرا که تولد این موجودات که با شکافتن دانه و تخم و مانند آن صورت مى گیرد از عجیب ترین مراحل وجود آنها است ، و در حقیقت هنگام تولد جهش عظیمى در آن موجود رخ مى دهد و از جهانى به جهان دیگرى گام مى نهد.

در آیه 95 انعام مى خوانیم ؛ خداوند شکافنده دانه و هسته است ، زنده را از مرده خارج مى سازد، و مرده را از زنده.

بعضى نیز مفهوم فلق را از این هم گسترده تر گرفته اند، و آن را به هر گونه آفرینش و خلقت اطلاق کرده اند، چرا که با آفرینش هر موجود پرده عدم شکافته مى شود و نور وجود آشکار مى گردد.

هر یک از این معانى سه گانه (طلوع صبح - تولد موجودات زنده - آفرینش هر موجود) پدیده اى است عجیب که دلیل بر عظمت پروردگار و خالق و مدبر آن است ، و توصیف خداوند به این وصف داراى مفهوم و محتواى عمیقى است .

در بعضى از احادیث نیز آمده که "فلق " چاه یا زندانى در دوزخ است ، و همچون شکافى در دل جهنم خودنمائى مى کند.این روایت ممکن است اشاره به مصداقى از مصداق هاى آن باشد نه اینکه مفهوم گسترده "فلق" را محدود کند.

تعبیر به "من شر ما خلق " مفهومش این نیست که آفرینش الهى در ذات خود شرى دارد، چرا که آفرینش همان ایجاد است ، و ایجاد و وجود خیر محض است ، قرآن مى گوید: «همان خدائى که هر چه را آفرید نیکو آفرید» (2).

بلکه شر هنگامى پیدا مى شود که مخلوقات از قوانین آفرینش منحرف شوند و از مسیر تعیین شده جدا گردند، فى المثل نیش و دندان برنده حیوانات یک حربه دفاعى براى آنها است که در برابر دشمنانشان به کار مى برند همانند سلاحى که ما در مقابل دشمن از آن استفاده مى کنیم ، اگر این سلاح به مورد به کار رود خیر است ، اما اگر نابجا و در برابر دوست مصرف گردد شر است .

وانگهى بسیارى از امور است که ما در ظاهر آنها را شر حساب مى کنیم ولى در باطن خیر است مانند حوادث و بلاهاى بیدارگر و هشدار دهنده که انسان را از خواب غفلت بیدار ساخته و متوجه خدا مى کند اینها مسلما شر نیست .

سپس در توضیح و تفسیر این مطلب مى افزاید:  و از شر هر موجود مزاحمى هنگامى که وارد مى شود .

"غاسق" به گفته "راغب" در "مفردات" به معنى شدت ظلمت شب است که در همان نیمه شب حاصل مى شود،معنى "غاسق" در آیه مورد بحث یا "فرد مهاجم" است ، یا هر "موجود شرور" که از تاریکى شب براى حمله کردن استفاده مى کند، زیرا نه فقط حیوانات درنده و گزنده شب هنگام از لانه ها بیرون مى آیند و زیان مى رسانند، بلکه افراد شرور و ناپاک و پلید نیز غالبا از تاریکى شب براى مقاصد سوء خود استفاده مى کنند.

حسد از بدترین و زشت ترین صفات رذیله است ، چرا که قرآن آن را در ردیف کارهاى حیوانات درنده و مارهاى گزنده ، و شیاطین وسوسه گر قرار داده است .

"وقب" به معنى حفره و گودال است ، سپس فعل آن به معنى ورود در گودال به کار رفته ، گوئى موجودات شرور و زیان آور از تاریکى شب استفاده کرده ، و با ایجاد حفره هاى زیانبار براى تحقق بخشیدن به مقاصد پلید خود اقدام مى کنند، یا اینکه این تعبیر اشاره به «نفوذ کردن » است.

شفق قطبی

از شر ساحران و روباه صفتان:

بعد مى افزاید: و از شر آن ها که در گره ها مى دمند. بسیارى از مفسران "نفاثات" را به معنى "زنان ساحره" تفسیر کرده اند (نفاثات جمع مؤ نث است و مفرد آن "نفاثة" صیغه مبالغه از نفث مى باشد. آنها اورادى را مى خواندند و در گره هائى مى دمیدند و به این وسیله سحر مى کردند، ولى جمعى آن را اشاره به زنان وسوسه گر مى دانند که پى در پى در گوش مردان ، مخصوصا همسران خود، مطالبى را فرو مى خوانند تا عزم آهنین آنها را در انجام کارهاى مثبت سست کنند، و وسوسه هاى این گونه زنان در طول تاریخ چه حوادث مرگبارى که بار نیاورده ، و چه آتش ها که بر نیفروخته و چه عزم هاى استوارى را که سست نساخته است .

فخر رازى مى گوید زنان به خاطر نفوذ محبت هایشان در قلوب رجال ، در آنان تصرف مى کنند.این معنى در عصر و زمان ما از هر وقت ظاهرتر است زیرا یکى از مهمترین وسائل نفوذ جاسوس ها در سیاستمداران جهان استفاده از زنان جاسوسه است که با این نفاثات فی العقد قفلهاى صندوقهاى اسرار را مى گشایند و از مرموزترین مسائل با خبر مى شوند و آن را در اختیار دشمن قرار مى دهند.

بعضى نیز نفاثات را به نفوس شریره ، و یا جماعت هاى وسوسه گر که با تبلیغات مستمر خود گره هاى تصمیم ها را سست مى سازند تفسیر نموده اند.بعید نیست که آیه مفهوم عام و جامعى داشته باشد که همه اینها را شامل شود حتى سخنان سخن چین ها، و نمامان که کانون هاى محبت را سست و ویران مى سازند.

پیغمبر اکرم (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) از شر ساحران به خدا پناه مى برد، درست مثل اینکه افراد سالم از بیمارى سرطان به خدا پناه مى برند هر چند هرگز مبتلا به آن نشده باشند.

شر حسودان !

در آخرین آیه این سوره مى فرماید: و از شر هر حسودى هنگامى که حسد مى ورزد این آیه نشان مى دهد که حسد از بدترین و زشت ترین صفات رذیله است ، چرا که قرآن آن را در ردیف کارهاى حیوانات درنده و مارهاى گزنده ، و شیاطین وسوسه گر قرار داده است .

"حسد" یک خوى زشت شیطانى است که بر اثر عوامل مختلف مانند ضعف ایمان و تنگ نظرى و بخل در وجود انسان پیدا مى شود، و به معنى درخواست و آرزوى زوال نعمت از دیگرى است.

حسد سرچشمه بسیارى از گناهان کبیره است .

حسد همانگونه که در روایات وارد شده است ایمان انسان را مى خورد و از بین مى برد همانگونه که آتش هیزم را!

همانگونه که امام باقر (علیه السلام ) مى فرماید: ان الحسد لیاکل الایمان کما تاکل النار الحطب .

در حدیث دیگرى از امام صادق آمده است آفة الدین الحسد و العجب و الفخر: آفت دین حسد است و خود بزرگ بینى و تفاخر.

این به خاطر آن است که حسود در واقع معترض به حکمت خدا استه که چرا به افرادى نعمت بخشیده ؟ و مشمول عنایت خود قرار داده است کار حسد ممکن است به جائى رسد که حتى براى زوال نعمت از شخص محسود خود را به آب و آتش زند و نابود کند، چنانکه نمونه اش ‍ در داستان ها و تواریخ معروف است .

در نکوهش حسد همین بس که نخستین قتلى که در جهان واقع شد از ناحیه قابیل نسبت به برادرش هابیل بر اثر انگیزه حسد بود.

"حسودان" همیشه یکى از موانع راه انبیا و اولیا بوده اند، و لذا قرآن مجید به پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) دستور مى دهد که از شر حاسدان به خدا و رب فلق پناه برد.گر چه مخاطب در این سوره و سوره بعد شخص پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) است ولى مسلما منظور الگو و نمونه است و همه باید از شر حسودان به خدا پناه برند.

خداوندا! ما نیز از شر حسودان به ذات مقدس تو پناه مى بریم .پروردگارا! از تو مى خواهیم که خود ما را نیز از حسد نسبت به دیگران حفظ نمائى . بارالها ! ما را از شر نفاثات فى العقد و وسوسه گران در راه حق نیز محفوظ بدار. آمین یا رب العالمین

منبع:  تفسیر نمونه

فرآوری: محمدی_گروه دین و اندیشه تبیان


پی نوشت ها

1- سوره فلق آیات 1تا 5.

2-سوره  سجده آیه 7 .