تبیان، دستیار زندگی
‌ به خدا سوگند از محمد سخنی شنیدم كه نه شباهت به گفتار انسانها دارد و نه پریان . گفتار او شیرینی خاص و زیبائی مخصوصی دارد
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

معجزه جاویدان(3)

قرآن کریم

ادامه از معجزه جاویدان (2)

قرآن، برای تحریك مخالفان خود جهت ورود به مبارزه با آن سنگ تمام گذاشته تا جای هیچ گونه بهانه‌ای برای مخاطبین خود نماند. مسلم است كه مخالفین پیامبر در آن زمان این مبارزه را تنها یك مبارزه ادبی یا مذهبی نمی‌دانستند، بلكه یك مبارزه  سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و مبارزه‌ای می‌دانستند كه موجودیت آن ها در گرو آن قرارداشت و به عبارت دیگر مسیر سرنوشت زندگی آنها را روشن می‌ساخت كه اگر پیروز می‌شدند همه چیز داشتند و اگر مغلوب می‌شدند باید از همه چیز خود دست بشــویند.

با این حـال تاریخ به طور مستند اعـلام مـی‌دارد كه آن ها در مقابل معجزه بودن قرآن زانو زدند و عجز خود را در این كه همانند آن بیاورند اعلام داشتند .

شاید این سؤال مطرح شود كه از كجا بدانیم كه آن ها مثل قرآن را نیاورده اند؟ نظری به تاریخ اسلام كه توسط مسلمانان و غیرمسلمانان مكتوب گردیده پاسخ این سؤال را خواهد داد.

در زمان حیات پیامبر اسلام در مكه و مدینه مسیحیان و یهودیان سرسخت و متعصبی می‌زیستند كه برای تضعیف اسلام از هر فرصتی استفاده می‌كردند . همچنین گروهی در بین مسلمانان نیز به عنوان منافقین وجود داشتند كه به عنوان ستون پنجم دشمن عمل می‌نمودند و تاریخ، نقش جاسوسی آن ها را برای امپراطوری روم، ضبط نموده است. مسلماً این دسته از منافقان و آن عده « اهل كتاب» متعصب و سر سخت كه به دقت، مراقب اوضاع مسلمین بودند و از هر جریانی كه به زیان مسلمانان بود استقبال می‌كردند در صورت دسترسی به چنین كتابتی كه توانسته باشد اعجاز قرآن را در هم شكند، مطمئناً تا آن جا كه می‌توانستند می‌كوشیدند تا آن را به تمام عالم معرفی نمایند و تا امروز نیز از حفظ و نگهداری آن كوتاهی نمی‌نمودند .

تاریخ در این ارتباط چنان ریز بینانه عمل كرده كه حتی اگر بویی از تحدی و مقابله نمودن با قرآن نیز از طرف فردی به مشام می‌رسیده است، از نام بردن آن كوتاهی نكرده‌، هر چند كه خود آن فرد نیز اصلاً چنین داعیه‌ای ننموده باشد. نام شخصی به نام« مسیلمة كذاب»‌ كه از مردم یمامه بود در تاریخ، به عنوان كسی كه به مبارزة با قرآن برخاسته ثبت شده است. وی ادعای پیغمبری نمود و به اصطلاح آیاتی نیز در معارضه با قرآن از خود ساخت كه، البته آیات ساختگی وی اولین دلیل بر رد رسالتش در همان سال ها گردید و اكنون نیز هر كسی آن ها را می‌خواند و با آیات الهی و نورانی قرآن مقایسه می‌كند تأثیری جز لبخندی مسخره آمیز بر مخاطب نخواهد داشت.

به نمونه ای از این آیات ساختگی كه برای مبارزه با قرآن آورده توجه كنید:

1ـ « والمبذرات بذراً ، والحاصدات حصداً ، والذاریات قمحاً ، والطاحنات طحناً ، والعاجنات عجناً ، والخابزات خبزاً ، والثاردات ثرداً ،‌ والاقمات لقماً ، اهالة و سمناً »،  قسم به دهقانان و كشاورزان، قسم به درو كنندگان، قسم به جداكنندگان گندم از كاه، قسم به خمیر كنندگان، قسم به نان پزندگان، قسم به ترید كنندگان، قسم به افرادی كه لقمه های چرب و نرم بر می‌دارند.

2ـ « یا ضفدع بنت ضفدعین، نقی ما تنقین، نصفك فی الماء و نصفك فی الطین ، لاالماء تكدرین و لاالشارب تمنعین » ،ای قورباغه دختر قورباغه، آنچه می‌خواهی صدا كن، نیمی از تو در آب و نیم دیگر در گِل است ، نه آب را گل آلوده می‌كنی‌، و نه كسی را از آب خوردن جلوگیری می‌نمائی.

در دوره‌ای كه عرب ها در اوج بحث های ادبی و شعری قرار داشتند و با تحریكاتی كه خود قرآن در این امر می‌نمود و یا با تشویق‌هایی كه بزرگان بت پرست قریش افراد را می‌نمودند و جوایز مختلف كه می‌دادند عده زیادی از شعرا و سخنوران را واداشته بود تا هر یك در این مبارزه وارد شوند ولی هر چه این شعرا و سخنوران بزرگ تر بودند زودتر متوجه می‌شدند كه دراین میدان با وارد شدنشان «عرض خود می‌برند و زحمت هم به خود می‌دهند » و هرچه سریع تر از این مبارزه خارج می‌شدند و هم چنین كه گفته شد صاحبان سخنور «معلقات سبعه»‌ نه تنها نتوانستند در این تحدی و مبارزه مقاومت كنند بلكه مجبور شدند كه اشعار خود را كه با آب طلا نوشته شده و از دیوار كعبــه آویـزان بود هر چه سریع تــر بردارند. در این ارتباط بیـان مطلبـی از « ولیدبن مغیره» كه از دشمنان بزرگ پیامبر اسلام در دوران حیاتش بود حرف آخر را خواهد زد.

« ولید بن مغیره مخزومی» مردی بود كه به حسن تدبیر و فكر صائب شهرت داشت و برای حل مشكلات اجتماعی از مكر و تدبیر او در زمان جاهلیت استفاده می‌كردند. به همین جهت او را «گل سر سبد قریش » می‌نامیدند، پس از این كه چند آیه از اول سورة « غافر» از پیغمبر شنید به محفلی از طائفة بنی مخزوم حاضر شد و چنین گفت :

«‌ به خدا سوگند از محمد سخنی شنیدم كه نه شباهت به گفتار انسان ها دارد و نه پریان . گفتار او شیرینی خاص و زیبائی مخصوصی دارد . بالای آن همچون شاخه های درختان برومند پر ثمر و پائین آن مانند ریشه‌های درختان كهن پرمایه است. گفتاری است كه بر هر چیز پیروز می شود و چیزی بر آن پیروز نخواهد شد».

ادامه در معجزه جاویدان (4)

نوشته محسن سید اسماعیلی

بخوانید

انسان1

عقل و وحی 1

علم و دین 1

دین شناسی1

اسناد جاویدان1

کدام دین 1

اسلام و محمد 1


تنظیم : صادقی