تبیان، دستیار زندگی
در آیه 29 سوره کهف می خوانیم که اختیار کفر و ایمان به انسان داده شده است اما در آیه 30 سوره انسان بیان شده که تا خدا نخواهد انسان اختیاری ندارد. آیا این دو آیه متناقض نیستند؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شبهه جبر و اختیار در قرآن
قرآن

متن شبهه:

در آیه 29 سوره کهف می خوانیم که اختیار کفر و ایمان به انسان داده شده است اما در آیه 30 سوره انسان بیان شده که تا خدا نخواهد انسان اختیاری ندارد. آیا این دو آیه متناقض نیستند؟

آیه 29 سوره کهف:

وَ قُلِ الْحَقُّ مِن رَّبِّكمُ‏ْ فَمَن شَاءَ فَلْیُؤْمِن وَ مَن شَاءَ فَلْیَكْفُرْ إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِینَ نَارًا أَحَاطَ بهِِمْ سُرَادِقُهَا وَ إِن یَسْتَغِیثُواْ یُغَاثُواْ بِمَاءٍ كاَلْمُهْلِ یَشْوِى الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرَابُ وَ سَاءَتْ مُرْتَفَقًا

و بگو: «حق از پروردگارتان [رسیده‏] است. پس هر كه بخواهد بگرود و هر كه بخواهد انكار كند، كه ما براى ستمگران آتشى آماده كرده‏ایم كه سراپرده‏هایش آنان را در بر مى‏گیرد، و اگر فریادرسى جویند، به آبى چون مس گداخته كه چهره‏ها را بریان مى‏كند یارى مى‏شوند. وه! چه بد شرابى و چه زشت جایگاهى است.»

آیه 30 سوره انسان:

وَ مَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَن یَشَاءَ اللَّهُ  إِنَّ اللَّهَ كاَنَ عَلِیمًا حَكِیمًا

و تا خدا نخواهد، [شما] نخواهید خواست قطعاً خدا داناى حكیم است‏.

پاسخ شبهه:

در ابتدا ذکر سه مقدمه ضروری است:

1. هر انسانی با فطرت و عقل خویش در می یابد که در انجام بسیاری از امور قدرت و توانایی دارد و می تواند کارهایی را انجام دهد یا ترک نماید. این مطلبی است که هیچ عقل سلیمی آن را انکار نمی کند چرا که زندگی انسان با اعمال انسان گره خورده و عملکرد انسان بسته به انتخاب انسان در عمل است.

به همین دلیل است که مجرمان را به خاطر جرمشان سرزنش می کنند و نیکوکاران را به دلیل اعمال خوب می ستایند و این پاداش و مجازات بدون اختیار معنی ندارد. لذا کوچکترین شکی در وجود اختیار برای انسان نیست.

2. از طرف دیگر هر انسانی نیز به این مطلب اقرار می کند که در انجام بعضی امور دست او بسته است. مثلا حیات و مرگ انسان، قدرت و توانایی، استعداد و اکثر مقدماتی که برای اعمال اختیاری انسان لازم است از محدوده اختیارات وی خارج است. حتی اختیار انسان بدون اختیار او در نهادش گذاشته شده است.

3.تمام موجودات عالم در بوجود آمدن، بقا و استمرار خویش محتاج مبدأ اعلای آفرینش هستند. همه محتاج رحمت و عنایت پروردگار عالم می باشند که اگر یک لحظه توجه خالق جهان از هستی قطع شود تمام موجودات مبدل به عدم می گردند.

از جمع این مقدمات به این نتیجه می رسیم که انسان و افعال او در میان دو حالت جبر و اختیار قرار دارد. انسان در بکارگیری قدرت خود در انجام امور و انتخاب مسیر زندگی مختار و آزاد است و این همان مطلبی است که آیه 29 سوره کهف آن را بیان می کند. و از طرفی دیگر هستی انسان و قدرت وی و تمام مقدماتی که برای اعمال خود دارد از سوی پروردگار افاضه می شود. و همان طور که در پیدایش این امور به خداوند نیاز دارد در ادامه و بقاء آن نیز محتاج توجه و عنایت اوست. آری انسان با اختیار خویش عمل می کند و مختار است ولی همین اختیار وی موهبتی است از سوی خداوند که به صورت اجبار در نهاد وی گذارده شده.[1]

آیه 30 سوره انسان بیان می کند که مشیت و اراده بنده به مشیت و اراده خداوند وابسته است. پس اراده و مشیت خدا به اراده بنده تعلق می گیرد نه به فعل او. بدین ترتیب بدون واسطه اراده خدا به اراده انسان و با واسطه به فعل انسان تعلق گرفته است چرا که افعال انسان از اراده انسان سرچشمه می گیرد. پس افعال انسان اختیاری است چون مستند به اراده اوست اما اختیار انسان مستند به اختیار دیگری نیست بلکه به اراده خداوند متعلق است.[2]

جبر و اختیار

بدین ترتیب با توجه به مجموع آیات قرآن کریم اصل معروف "الامر بین الامرین" که شیعه به آن معتقد است اثبات می شود. نه تفویض و واگذاری کامل و نه جبر و سلب اختیار، بلکه حقیقتی دقیق و ظریف میان این دو، نوعی آزادی که وابسته به مشیت الهی است.[3]

برای تکمیل این بحث، به چند روایت استناد می کنیم.

امام صادق علیه السلام : هر چیزى كه بتوانى بنده را به سبب انجام آن سرزنش كنى كار خود اوست و هر آن چیزى كه نتوانى بنده را به سبب آن سرزنش كنى كار خداست. خداوند متعال به بنده‏اش مى‏فرماید: چرا نا فرمانى كردى؟ چرا نابكارى كردى؟ چرا شراب خوردى؟ چرا زنا كردى؟ پس، اینها كار بنده‏است. ولى به او نمى‏فرماید: چرا بیمار شدى؟ چرا قد و قامتت كوتاه شد؟ چرا سفید پوست شدى؟ چرا سیاه پوست شدى؟ چون این امور فعل خداوند متعال است.[4]

مردی از امام صادق علیه السلام سوال نمود که: آیا خداوند بندگان را به گناه اجبار کرده؟ امام فرمود: نه. مرد پرسید؟ کارشان را یکباره به خودشان واگذار کرده؟ امام پاسخ داد: نه. مرد گفت: پس واقعیت جریان چگونه می باشد؟ امام فرمود: "از طرف خداوند لطف و عنایتی بر بندگان می رسد و راهی در میان جبر و تفویض پیموده می شود."[5]

امام‏صادق علیه السلام - در روایت مفضل بن عمر از آن حضرت -  فرمودند: نه جبر است و نه تفویض بلكه امرى است میان این دو. پرسیدم: امر میان این دو امر چیست؟ فرمود: براى مثال مردى را مى‏بینى كه گناه مى‏كند و تو او را از آن باز مى‏دارى امّا او نمى‏پذیرد و تو به حال خود رهایش مى‏كنى و او گناه خود را انجام مى‏دهد. پس، چون او به نهى تو اعتنایى نكرده و در نتیجه به حال خود رهایش كرده‌‏اى نباید گفت كه تو او را به گناه دستور داده‏اى.[6]

بدین ترتیب بین این آیات هیچ گونه تناقضی در میان نیست بلکه با در کنار هم قرار دادن آیات در میابیم که یکدیگر را تکمیل و تفسیر می کنند.

________________

[1] ر.ک: بیان در علوم و مسائل کلی قرآن، ج 1، ص 153-155.

[2] ترجمه المیزان، ج‏20، ص: 229.

[3] تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و همکاران، دارالکتب الاسلامیة، چاپ اول 1374، ج‏25، ص: 385.

[4] میزان الحکمة، محمد ری شهری، ترجمه حمید رضا شیخی، دارالحدیث، قم، چاپ اول 1378، ج2، ص 681 .

[5] اصول کافی، ثقة الاسلام کلینی، ترجمه و شرح: سید محمد باقر کمره ای، انتشارات اسوه، تهران، چاپ سوم 1375، ج 1، کتاب توحید، باب جبر و قدر و امر بین الامرین، ص 452.

[6] میزان الحکمة، ج2، ص 682 و 683


تنظیم برای تبیان: شکوری