تبیان، دستیار زندگی
مؤمن در پیشگاه ‏خداوند‎ ‎از منزلت و جایگاهی والا برخوردار است و آبروی او از جمله سه ‏گانه‌هایی است كه‏‎ ‎نمی‌توان متعرض آن شد...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

قرآن و مثبت نگری به رفتار دیگران

قرآن

آدمی همواره نسبت به كارهای خود خوش‌بین است و با توجه به نیت و ‏آگاهی از‏‎ ‎خود به آسانی با رفتارها و كردارهایش كنار می‌آید. اگر اصل ‏توجیه‌گری و عذرتراشی را‏‎ ‎نادیده بگیریم كه هر كسی می‌كوشد رفتار ‏ناهنجار خویش را توجیه كند، شخص، خود را‎ ‎متهم نمی‌سازد و هیچ گمان ‏بد به خود نمی‌برد. اما هنگامی كه به دیگری می‌رسد این‎ ‎نگرش به كلی ‏متفاوت می‌شود. هر كار دیگری با هزاران اما و اگر روبه رو می‌شود و او‎ ‎به ‏آسانی درستی كار دیگران را نمی‌پذیرد. با آن كه بسیار گفته و شنیده ‏است كه آن چه‎ ‎بر خود نمی‌پسندی بر دیگران مپسند؛ ولی در مقام عمل ‏به این دستور وقعی نمی‌نهند و‎ ‎گوش دل بدان نمی‌سپارد‎. ‎

مؤمن در پیشگاه ‏خداوند‎ ‎از منزلت و جایگاهی والا برخوردار است و آبروی او از جمله سه ‏گانه‌هایی است كه‏‎ ‎نمی‌توان متعرض آن شد

در آموزه‌های وحیانی كه بر پایه فطرت سالم قرار داده شده است به این ‏مسئله‎ ‎از زوایای مختلف و ابعاد متنوع آن پرداخته شده است. از این رو ‏قاعده‌ای در‏‎ ‎آموزه‌های وحیانی اسلام پدیدار شده كه به "اصل صحت" یا ‏‏"حمل بر صحت" شهرت یافته است‏‎. ‎

اصل صحت در حوزه قانون گذاری و حقوق فردی و اجتماعی مورد توجه ‏قانونگذار‎ ‎اسلامی بوده است. چنان كه در حوزه اخلاق و هنجارهای ‏شخصی و اجتماعی نیز به عنوان‏‎ ‎اصل حاكم مورد تایید و تأكید قرار گرفته ‏است. در این نوشتار تلاش شده است نگرش‎ ‎اسلام و آموزه‌های وحیانی ‏نسبت به این اصل واكاوی شده و مباحث و مسایل آن از جهات‎ ‎مختلف ‏بازخوانی شود‏‎. ‎

گسترش معنایی اصالت صحت‏‎

‏"اصل صحت" از قواعدی است كه در كتاب‌های "اصول فقه" كه مبانی و ‏روش استنباط‎ ‎احكام دینی را از منابع اصلی كتاب و سنت بیان می‌كند، ‏مورد بحث قرار گرفته است. این‎ ‎اصل به نوع برخورد و قضاوت انسان درباره ‏گفتار و كردار و عقاید دیگران (بدون توجه‎ ‎به دین آنان) مربوط می‌شود‎. ‎

برخی از اصولی‌ها بر این باورند كه این اصل در دو معنا و اصطلاح مختلف ‏به‎ ‎كار می‌رود: ‏

‏1- به معنای حمل عمل مؤمن بر وجه صحیح و جایز در مقابل قبیح (حرام و‎ ‎ممنوع). به این معنا كه هرگاه مردی مسلمان با زنی در خلوتگاهی دیده ‏شد، بر این حمل‎ ‎می‌كنیم كه وی به جهتی درست و شرعی با وی خلوت ‏كرده است و گناه و حرامی را مرتكب‏‎ ‎نشده است. مثلا شاید وی از محارم ‏اوست و یا به هر عنوان درست دیگری‎ ‎این امكان را‎ ‎داشته است تا با او ‏خلوت كند؛ زیرا "شخص مسلمان با نامحرم خلوت نمی‌كند"‏‎.‎

‏2- معنای دیگر این است كه كار دیگران را به تمام و كامل بودن حمل كنیم ‏و‎ ‎بگوییم كه آنان كاری را به درستی انجام داده‌اند. مانند زمانی كه از ‏فردی مسلمان و‏‎ ‎متشرع بخواهیم نمازی بر میت بخواند و او چنین كند. ما ‏در این زمان رفتارش را به‎ ‎درستی حمل كرده و می‌گوییم وی نماز میت را ‏به درستی و تام و كامل خوانده و چیزی را‏‎ ‎فروگذار نكرده است‎. ‎

تفاوت دو معنا در این است كه معنای نخست مختص مسلمانان و از ‏احكام خاص‎ ‎اسلامی است و تنها نسبت به خودی یعنی مسلمانان به ‏كار می‌رود و درباره اعمال و‎ ‎رفتار غیر مسلمانان چنین حكم و قضاوتی ‏نخواهیم كرد. اما معنای دوم اختصاصی به‏‎ ‎مسلمانان نداشته و نسبت به ‏هر شخص دیگری از مسلمان و غیر مسلمان به كار می‌رود. به‎ ‎این معنا ‏كه وقتی مالی را در دست شخصی حتی كافر می‌بینیم و یا او معامله‌ای ‏را‎ ‎انجام می‌دهد در مقام داوری حكم می‌كنیم كه این معامله به صورت ‏كامل انجام شده و‎ ‎نقص ندارد. (مصباح الاصول؛ ج 3 ص 322)‏

شخص، خود را‎ ‎متهم نمی‌سازد و هیچ گمان ‏بد به خود نمی‌برد. اما هنگامی كه به دیگری می‌رسد این‎ ‎نگرش به كلی ‏متفاوت می‌شود. هر كار دیگری با هزاران اما و اگر روبه رو می‌شود و او‎ ‎به ‏آسانی درستی كار دیگران را نمی‌پذیرد

بر این اساس دو برداشت درباره اصل صحت وجود دارد كه برداشت ‏نخست بر پایه حسن‎ ‎ظن و گمان نیكو بناگذاری شده و اصلی از اصول ‏اخلاقی شمرده می‌شود. بدین معنا كه اگر‎ ‎در عمل مسلمان یا مؤمنی به ‏لحاظ "حكم تكلیفی [احكام پنجگانه حرمت، كراهت، اباحه، استحباب و ‏وجوب]"، تردید حاصل شد كه آنچه از گفتار و‎ ‎كردار و عقیده نمود می‌كند، ‏حلال و مشروع و یا حرام و قبیح است، باید عمل و كار وی‎ ‎را بر وجه مباح ‏و جایز حمل كرد؛ به عنوان نمونه اگر كسی از دور سخنی گفت و شنونده‏‎ ‎شك كرد آیا سلام می‌كند و یا ناسزا می‌گوید یا شخصی مایعی می‌نوشد ‏و مشخص نیست آب‎ ‎است یا نوشیدنی حرام، یا مردی به همراه زنی ‏مشاهده شد و هر دو به زوجیت خود اقرار‎ ‎كردند، در این موارد و نظایر آن ‏كه در جامعه فراوان اتفاق می‌افتد و می‌بایست اصل‎ ‎را مورد ملاحظه قرار ‏داده و به اقتضای آن، فعل را بر امر مباح و جایز حمل كرد و‏‎ ‎گفتار و كردار و ‏عقیده وی را بر شكل درست و نیكوی آن بار نمود‏‎. ‎

ولی بنا به برداشت دوم، اصل صحت تنها قاعده‌ای فقهی است كه در ‏كتاب‌های علم‏‎ ‎اصول از آن بحث می‌شود و به مسلمانان اختصاص ندارد. از ‏این رو اگر در فعل و كار كسی‎ ‎به لحاظ "حكم وضعی [درستی و ‏نادرستی]"، تردید شد كه آیا آن را به صورت درست و صحیح انجام داده یا ‏نه،‎ ‎باید عملش را بر درستی بار كرد. به عنوان نمونه اگر معامله‌ای چون ‏خرید و فروش،‎ ‎ازدوج و طلاق انجام دهد همه این موارد بر صحت حمل ‏می‌شود و آثار عقود یا ایقاعات بر‎ ‎آن مترتب می‌گردد‎. ‎

قرآن و اصالت صحت‎ ‎

اصل صحت به عنوان یك اصل اخلاقی، اصلی عقلایی است. به این معنا ‏كه جوامع‎ ‎انسانی بر پایه اصول عقلایی نسبت به رفتار دیگران چنین ‏برخوردی را به كار می‌گیرد‎. ‎بنابراین اگر سخن از اصل صحت در قرآن و ‏آموزه‌های آن به میان می‌آید به معنای حكمی‎ ‎امضایی و تاییدی است و ‏این گونه نیست كه اسلام آن را به عنوان یك اصل تأسیسی ابداع‏‎ ‎كرده و ‏برای نخستین بار به مردم سفارش داده باشد‏‎.‎

سیره عقلایی مردمان بر این است كه در رفتار خویش نسبت به دیگران ‏این گونه‎ ‎رفتار كنند و اصل را بر صحت قرار دهند. این گونه است كه در ‏بسیاری از دستورها و ضرب‏‎ ‎المثل‌های اقوام مختلف با دستورهای مشابه ‏اصل صحت مواجه می‌شویم‎. ‎

در دستوری از كنفوسیوس به این مطلب برمی‌خوریم كه می‌گوید آنچه را ‏به خود‎ ‎نمی‌پسندی بر دیگران مپسند و آن چه را برای خود می‌خواهی ‏برای دیگران نیز بخواه‏‎. ‎

قرآن نیز این اصل را به شیوه‌های مختلف تایید كرده است. در این جا به ‏برخی‎ ‎از شواهد اشاره می‌شود‎. ‎

خداوند در آیه 83 سوره بقره دستور می‌دهد كه در برخورد گفتاری با ‏دیگران اصل‎ ‎را بر گفتار نیكو و پسندیده قرار دهید: قُولُوا لِلنّاسِ حُسنا. هر ‏چند كه ظاهر این آیه‎ ‎آن است كه با مردم به نیكی سخن بگویید و ‏گفتارتان سبب بغض و عداوت نگردد؛ ولی‎ ‎می‌توان با توجه به روایتی از ‏امام صادق (ع) در تفسیر آیه، آن را به عنوان شاهدی بر‏‎ ‎تأیید اصل ‏عقلایی دانست‎. ‎

امام صادق (ع) با اشاره به آیه می‌فرماید: تا زمانی كه یقین ندارید كار‏‎ ‎دیگران شر و قبیح و ناپسند است درباره آن جز داوری خیر و نیكو نداشته ‏باشید. (كافی‎ ‎ج 2 ص 164)‏

شیخ انصاری نیز در توضیح آن می‌نویسد: شاید مراد از قول در آیه و ‏روایت، همان‏‎ ‎ظن و اعتقاد باشد، بدین ترتیب آیه كریمه به كمك روایت، به ‏حسن ظن و گمان نیكو در حق‎ ‎دیگران ترغیب و تشویق می‌كند و ‏بدگمانی را نسبت به مردم ناپسند می‌شمارد‎.‎‏ (فرائدالاصول ج 2 ص71)‏

بدگمانی گناه است‏‎ ‎

در سوره حجرات آیه 12 می‌فرماید: یا اَیُّها الذینَ آمَنوا اِجتَنِبوا كَثیراً مِن‎ ‎الظَّنِّ اِنَّ بَعضَ الظَّنِّ اِثمٌ؛ ‌ای كسانی كه ایمان آورده‌اید از گمان بسیار ‏پرهیز كنید؛ زیرا‎ ‎برخی از گمان‌ها گناه هستند. در این آیه مؤمنان از ‏بسیاری از گمان‌ها درباره دیگران‎ ‎منع شده‌اند كه مراد، گمان سوء است؛ ‏نه گمان خیر؛ زیرا در آیه 12 سوره نور قرآن به‏‎ ‎گمان خیر كه همان حسن ‏ظن و گمان نیكو است، تشویق كرده است.‏

در این آیه سخن از گمان بد نكردن درباره دیگری است و هر چند كه گمان ‏یكی از‏‎ ‎حالات چهارگانه "یقین و گمان و شك و وهم" است كه به طور غیر ‏اختیاری بر انسان عارض‏‎ ‎می‌شود و نمی‌تواند مورد امر و نهی قرار گیرد ‏ولی مراد آن است كه انسان آثار گمان‏‎ ‎را نباید بر آن بار كند و به چنین ‏گمانی ترتیب اثر دهد و به گمان بدی كه در حق‏‎ ‎دیگران می‌كند اعتنایی ‏كند‎.

‎تا زمانی كه یقین ندارید كار‏‎ ‎دیگران شر و قبیح و ناپسند است درباره آن جز داوری خیر و نیكو نداشته ‏باشید

بنابراین اگر گمانی بد در دل وی خطور كرد اشكالی ندارد ولی نباید بدان ‏توجه‎ ‎كند و آثارش را بر آن مترتب سازد. ‏

در روایات آمده است كه یكی از چیزهایی كه برای‎ ‎مؤمن نیكوست و راه ‏خلاصی آن را دارد سوءظن است كه راه رهایی از آن بی‌توجهی و جامه‌ی‎ ‎عمل نپوشاندن به آن است. (وسائل الشیعه ج 8 ص 263)‏

هدف از این كار آن است كه آبروی مؤمن حفظ شود؛ زیرا مؤمن در پیشگاه ‏خداوند‎ ‎از منزلت و جایگاهی والا برخوردار است و آبروی او از جمله سه ‏گانه‌هایی است كه‏‎ ‎نمی‌توان متعرض آن شد، مؤمن "جان" و "مال" و ‏‏"عِرضش[آبرو]" در امان است و آبرو و حفظ آن یكی از‏‎ ‎مهم‌ترین مسایلی ‏است كه نمی‌توان آن را بی ارزش كرد و با تعرض به آن شخص را به خطر‏‎ ‎انداخت‎. ‎

قرآن پیامبر (ص) را به علت آبروداری مؤمنان ستوده است. آن حضرت (ص) ‏چنان عمل‎ ‎می‌كرد كه منافقان وی را متهم به سادگی می‌كردند و ‏می‌گفتند او شخص خوش باوری است. قرآن (توبه آیه 61) بیان می‌كند ‏كه خوش باوری آن حضرت به نفع شماست كه حفظ آبروی شما را ‏می‌كند و‎ ‎آن چه در دل دارید آشكار نمی‌سازد. زیرا اگر پیامبر (ص) ‏می‌‌خواست،‎ ‎بی‌درنگ پرده‌ها را كنار می‌زد و شما را رسوا می‌ساخت و ‏مشكلات فراوانی برای شما‏‎ ‎پدید می‌آمد‎. ‎

امیر مؤمنان علی (ع) می‌فرماید: كارهای برادر دینی‌ات را بر بهترین وجه ‏حمل‎ ‎كن و در سخن وی براساس بدگمانی داوری نكن، مگر آن كه یقین ‏به خلاف آن پیدا كنی.‏‎ ‎‏(كافی؛ ج 2ص 361)‏‎ ‎


منصور جواهری؛ ‏‎ www.kayhannews.ir