تبیان، دستیار زندگی
یك تكه گوشت كوچك است، اما امان از وقتی كه نسنجیده به حركت در آید؛ چه‌ها كه نمی‌گوید! نگاهش كه می‌كنی، می‌بینی ادعا خیلی دارد؛ اما حریف این تكه گوشت نمی‌شود... و چه درنده‌ای است این تكه گوشت كوچك در دهان كه وقتی رها شود، از هجومش در امان نخواهی بود!
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

زبان؛ مركب سواری شیطان

شیطان، جهنم

یك تكه گوشت كوچك است، اما امان از وقتی كه نسنجیده به حركت در آید؛ چه‌ها كه نمی‌گوید! نگاهش كه می‌كنی، می‌بینی ادعا خیلی دارد؛ اما حریف این تكه گوشت نمی‌شود... و چه درنده‌ای است این تكه گوشت كوچك در دهان كه وقتی رها شود، از هجومش در امان نخواهی بود!

خوب كه بنگری، می‌بینی اگر حرف نزده باشی، كلام و سخن و در اصل، این تكه گوشت در اختیار توست؛ گویی گروگان توست. اما وقتی لب به سخن می‌گشایی و زبان را رها می‌كنی تا در كام بچرخد ... آنگاه تو در گرو آن هستی. ضرب‌المثل قدیمی‌ها را یادت هست: «حرف نگفته را همیشه می‌توان گفت». پس:

مزن بی‌تأمل به گفتار، دم  نكو گو، اگر دیر گویی چه غم؟

مراقب زبانت باش كه اگر بی‌دقتی كنی، گاهی زبانت، حرف‌های درونی و اسرار پنهانی‌ات را فاش می‌كند و گاه با همین زبان، از زبان شیطان سخن می‌گویی و سخنگوی او می‌شوی كه «شیطان تو را به عنوان مركب سواری خویش قرار می‌دهد و به مزدوری خود می‌گیرد و از زبان تو، حرف خود را به دیگران می‌رساند».1

مگر نه این‌كه سخن گفتن جزء عمل است و درباره‌اش بازخواست خواهی شد و مگر نه این‌كه اگر بیشتر سخن گویی، خطایت هم بیشتر خواهد شد! پس، كمتر سخن گوی كه كم حرفی نشانه خردمندی است:

«إذا تَمَّ العَقلُ نَقَصَ الكَلامُ»2

مراقب زبانت باش كه رنگ رخساره خبر می‌دهد از سرّ ضمیر:

«مَا أضْمَرَ أحدٌ شیئاً إلاّ ظَهَرَ فِی فَلَتَاتِ لِسَانِهِ وَصَفَحاتِ وَجْهِهِ 3؛ هیچ كس چیزی را پنهان نمی‌كند، مگر آن ‌كه از لغزش‌های زبانش و تغییرات چهره‌اش آشكار می‌شود».

وقتی طلا و نقره یا درّی گرانبها داری، می‌كوشی تا خوب نگه‌داری‌اش كنی و از گزند آفات محفوظش داری، اما برای زبانت چه كرده‌ای؟ چقدر كوشیده‌ای تا بیهوده لب به سخن نگشایی و سخن بی‌جا نگویی كه نكند با سخنی نعمتی سلب شود یا كیفری فراهم آید؟...

... و این زبان ... شگفتا از كارش كه اگر مهار نشود و لجام گسیخته باشد، چه گناهان كه نمی‌كند، چه آبروها كه نمی‌ریزد، چه دوستی‌ها كه به دشمنی بدل نمی‌شود، چه پشیمانی‌ها كه پیش نمی‌آید، چه دل‌ها را كه نمی‌شكند و چه اسراری را كه فاش نمی‌كند... و به راستی اندیشه كردن كه «چه بگویم؟»، به از پشیمان شدن كه «چرا گفتم؟». 4

كم گوی و به جز مصلحت خویش مگوی
چـیزی كه نپرسند تو از پیش مـــگوی
دادنـد دو گــوش و یـــك زبـان از آغــاز
یعنی كه دو بشنو و یكی بیش مگوی 5

تا ندانی كه سخن عین صواب است، مگوی...

مَّا یَلْفِظُ مِن قَوْلٍ الاَّ لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِید 6

زهرا رضاییان - گروه دین و اندیشه تبیان


1 . نهج البلاغه، خطبه 192.

2 . همان، حكمت 71.

3 . همان، حكمت 26.

4 . بزرگمهر حكیم.

5 . بابا افضل.

6 . ق ﴿50﴾ : 18.

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.