تبیان، دستیار زندگی
سر کلاس روانشناسی رشد وقتی استاد با کمال دقت در مورد سلسله نیازهای مازلو صحبت می‌کرد و برای ما گفت این نیازها تقریبا برای همه مشترک بوده و پیر و جوان، زن و مرد ندارد توجه من را به خودش جلب کرد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

معنویت‌های پفکی

معنویت

بلوغ معنوی (معنویتهای پفکی)

سر کلاس روانشناسی رشد وقتی استاد با کمال دقت در مورد سلسله نیازهای مازلو صحبت می‌کرد و برای ما گفت این نیازها تقریبا برای همه مشترک بوده و پیر و جوان، زن و مرد ندارد؛ توجه من را به خودش جلب کرد.

سلسله نیازهای مازلو می‌گوید که انسانها هفت نیاز کلی دارند:

نیازهای زیستی، نیاز به امنیت، نیاز به محبت، نیاز به شأن اجتمایی، نیاز به خود شکوفایی، نیاز به علم آموزی، نیاز به زیبایی .

اما من تصور می‌کنم انسانها یک نیاز اساسی‌تر دارند و آن هم نیاز به معنویت است .

نیاز به معنویت که سالها در تمدن غرب فراموش شده بود و جایگاهی در بین نیازهای بشر نداشته یکی از مهمترین نیازها به شمار می آید چون بشر در هر مرتبه از برخورداری نسبت به نیازهای هفت گانه مطرح شده باشد یقینا نیاز به معنویت را در درون خود احساس می کند و این فارغ از دین، مذهب، نژاد، قومیت و سن و سال است کم توجهی و یا بی توجهی نسبت به معنویت نتوانست آن را از زندگی مردم بیرون ببرد بلکه باعث شد که هجوم نسل جدید به مسائل معنوی و تشکیل انجمنهای دانشجویی در مورد مسائل معنوی، بازار درست شدن معنویت‌های نوین و یا جنبشهای نوپدید دینی گرم شده و فرقه های عرفانی زیادی متولد شود .

بشر امروز تمام وقت و تلاش خود را برای رسیدن به نیازهای هفتگانه به کار می‌بندد اما برای نیاز اساسی خود یعنی نیاز به معنویت وقتی مناسب صرف نمی‌کند.

انسان وقتی غرق تأمین نیازهای روزمره خود می‌شود کم کم حس می‌کند نیازی درون او باقیست که به او توجه نشده و این عدم توجه باعث از بین رفتن آن نمی‌شود و همیشه این نیاز را در وجود خود احساس می‌کند و معمولا کسانی که در زمینه تدین ضعیف هستند برای رفع این نیاز دچار مشکل می‌شوند.

آدمی وقتی دنبال برطرف کردن نیازهای خود می‌باشد سعی می‌کند بهترین و موثرترین راه را پیدا کند و هر شخص با توجه به مقدار توان جسمی و ذهنی خود می‌تواند نیازهای خود را رفع کند. برای رفع نیازها هر انسانی وسیله و راهی خاص را دنبال می‌کند که در این زمینه هر چه سطح بلوغ فکری و اجتماعی افراد متفاوت باشد روش رفع نیازها نیز متفاوت خواهد بود.   

برای مثال یک انسان بالغ وقتی می‌خواهد اولین نیاز زیستی خود، یعنی خوراک را تأمین کند با یک کودک که هنوز به رشد و بلوغ مناسب نرسیده تفاوت می‌کند. یک کودک وقتی گرسنه شود با وجود این که مادرش غذا برای خوردن درست کرده اما او دوست دارد از موادی دیگر استفاده کند مانند پفک، چیپس و ... که از خوردن آنها لذت برده و سریعتر بدست آمده و گرسنگی او را برطرف می‌کند. یعنی بعد از این که این مدل مواد را مصرف می‌کند یک احساس سیر بودن در خود می‌‌یابد که او را از خوردن غذای مادر که شاید برای آماده شدن آن احتیاج به زمان بیشتری باشد بی نیاز می‌کند.

انسان وقتی غرق تأمین نیازهای روزمره خود می‌شود کم کم حس می‌کند نیازی درون او باقیست که به او توجه نشده و این عدم توجه باعث از بین رفتن آن نمی‌شود و همیشه این نیاز را در وجود خود احساس می‌کند و معمولا کسانی که در زمینه تدین ضعیف هستند برای رفع این نیاز دچار مشکل می‌شوند

این در حالی است که افرادی که در کنار این کودک زندگی می کنند و مانند او یک کودک نیستند می‌دانند موادی که این کودک مصرف کرده نیاز اصلی او را تأمین نمی‌کند و مواد لازم برای رشد و سلامتی او را به او نمی‌رساند. حتی ممکن است به او آسیب نیز برساند این در صورتی است که خود کودک از این کار راضی بوده و احساس می‌کند نیازش برطرف شده است اما زمانی که همین کودک به رشد مناسب فکری و اجتماعی برسد خود از مخالفان این کار می‌شود چون او پی برده که چنین موادی ضمن  این که نیاز اصلی او را برطرف نمی‌کند برای او مضر نیز خواهد بود.

معنویت

مثال دیگر اینکه نیاز دوم همه انسانها امنیت می‌باشد. در این مورد هم کودکان، مجانین و همه افرادی که به رشد اجتمایی مطلوب نرسیده‌اند تصور می‌کنند با یک شمشیر چوبی و یا یک تفنگ پلاستیکی می‌توانند امنیت خود و اطرافیانشان را برقرار کنند این در حالی است که بزرگترها به خوبی می‌دانند که با این گونه وسایل، امنیتی برقرار نمی شود.  

بعد از این دو مثال ساده که در مورد همه نیازهای انسان می‌توان آن را پیاده کرد که هر نیازی را کودکان و نابالغان دوست دارند به شکلی که سریعتر و با زحمت کمتری به نتیجه می‌رسد را دنبال کنند. و با تصور کودکانه خود در حال رسیدن به مطلوب هستند. در حالی که آنها فقط فکر می‌کنند که به مقصود رسیدند چون از آنچه که انجام داده‌اند بهره اندک و موقتی برده‌اند و حتی از مخالفت بالغین ناراحت شده و گاهی نیز موضع می‌گیرند.

در بحث نیاز به معنویت و عرفان نیز همانند سایر نیازها ما بین کسانی که مانند کودکان و سفیهان از رشد بایسته برخوردار نیستند با افراد بالغ تفاوت‌هایی وجود دارد، افرادی که به رشد بایسته و شایسته دست نیافته‌اند برای رفع نیاز به معنویت خود به سراغ معنویت و یا عرفانی می‌روند که راه رسیدن به آن کم زحمت، سریع و راحت باشد مانند کودکی که برای سیر شدن پفک می‌خورد و برای حفظ امنیت خود از شمشیر چوبی استفاده می‌کند .

این افراد غافل از این مطلب هستند که عرفان‌های بی اساس و منطق که انسان را در تحیر و شک رها کرده و یا او را با مخلوطی از اندیشه‌ها و نظرات مختلف درگیر می‌کند که برای او فایده‌ای ندارد بلکه مضر نیز می‌باشد، بزرگترین ضرر آن در این است که استفاده کردن از مواردی که نیاز انسان را برطرف نمی‌کند حجابی شود برای استفاده از آنچه حقیقتا نیاز انسان را رفع می‌کند. مانند کودکی که با خوردن پفک، دیگر میلی به خوردن غذای اصلی و مورد نیاز بدنش را ندارد .

اینگونه اشخاص زمانی که به رشد فکری مناسب برسند خود متوجه می‌شوند که این معنویت‌ها و عرفانها نه تنها مفید نبوده بلکه مانع رسیدن آنها به حقیقت نیز شده است اما تا زمانی که از نظر فکری مانند کودکی رشد نایافته باشد به اشتباه خود پی نخواهد برد و از نصیحت بزرگترها نیز ناراحت می‌شود و خیر و صلاحی را که در گفتارشان است را نمی‌بیند و مانند کودکی که والدینش او را مانع می‌شوند که نزدیک پرتگاه شود و او از این کار فقط ناراحت شده و اعتراض می‌کند، می‌ماند .


داریوش عشقی – گروه دین و اندیشه تبیان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.