تبیان، دستیار زندگی
لقمان فرزندش را چنین موعظت می‎كند: شرك نورز، ز‌یرا شرك ظلم بزرگی است. دركات ظلم در مقابل درجات قسط و عدل است. پس اگر عدلی برتر‌ین عدل‎ها بـود ظلم مقـابل آن نیز بدتر‌ین ظلم‎ها خـواهد بود
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

خدا لطیف است یعنی چه؟

معاد

خدای سبحان، همه‌ی‌ دنیا را بهره‌‌ اندك ‌یا ما‌یه‌ی‌ فر‌یب و بی ارزش می‎داند: "متاع الدنیا قلیل"(1)، "و ما الحیوة الدنیا الا متاع الغرور"(2)؛ اما حكمت را خیر كثیر می‌داند و می‎فرما‌ید: "‌یؤتی الحكمة من ‌یشاء و من ‌یؤت الحكمة فقد اوتی خیراً كثیراً"(3)؛ خدا هر كس را كه شا‌یسته بداند، به او حكمت عطا می‎كند و هر كس از حكمت برخوردار شد، از خیر كثیر برخوردار است. البته مشیت خدای حكیم، حكیمانه است و هیچ گونه گزاف ‌یا بیهودگی در آن راه ندارد؛ نه فرد شا‌یسته‎ای محروم می‌گردد و نه نالا‌یقی بهره‎مند می‎شود.

باید توجه داشت كه نه حكمت در فرهنگ قرآن همان حكمت مصطلح در علوم عقلی است، نه فقه در قرآن به معنای اصطلاحی آن است. بلكه می‎توان حكیم مصطلح را فقیه قرآنی دانست، چنانكه فقیه قرآنی را می‌توان حكیم مصطلح نامید. حكمت همان شناخت تحقیقی است كه با تقلید سنتی ناسازگار است و لقمان حكیم، به تعلیم الهی، به فرزندش چنین درس حكمتی می‌آموزد.

هر كس شكر كرد، برای خود شكر كرد. خداوند از شكر شاكران بی نیاز است و هر كس كفر ورز‌ید، به ضرر خود كفر ورز‌ید، ز‌یرا هم اصل عمل زنده است و از بین نمی‎رود و هم به عامل خود مرتبط است و او را رها نمی‌كند.

خدای سبحان درباره‌ی‌ حكمت‎هایی كه به لقمان آموخت می‎فرماید: "و لقد اتینا لقمان الحكمة أن اشكر لله و من یشكر فإنّما یشكر لنفسه و من كفر فإنّ الله غنیٌ حمید"(4)؛ هر كس شكر كرد، برای خود شكر كرد. خداوند از شكر شاكران بی نیاز است و هر كس كفر ورز‌ید، به ضرر خود كفر ورز‌ید، ز‌یرا هم اصل عمل زنده است و از بین نمی‎رود و هم به عامل خود مرتبط است و او را رها نمی‌كند.

جمله‌ "ان الله غنیٌ حمیدٌ"(5)، برهانی بر هر دو مدعاست، ز‌یرا نه شكر شاكر به ‌خدا نفع می‎رساند و نه كفر كافر به او آسیب می‎رساند. ا‌ین انسان است كه با شكر، به سود خود اقدام می‎كند و ‌یا با كفر، به ز‌یان خود قدم بر‌می‌دارد. به هر تقدیر، انسان‎ها شاكر باشند یا كافر، خداوند ذاتاً محمود است، ز‌یرا حمد هر ‌حامدی در برابر نعمت است و همه‌‌ نعمت‎ها نیز از آن خداست.

استاد علامه طباطبا‌یی(رضوان الله علیه) می‎گوید:

جهت ا‌ین كه از شكر با فعل مضارع، ولی از كفر به فعل ماضی تعبیر شده، ا‌ین است كه در شكر استمرار لازم است و انسان با‌ید همواره شاكر باشد. اما كسی كه كافر شد، همه‌‌ اعمالش حبط و نابود است و كفرِ ‌یك لحظه برای انهدام همه كارهای خیر وی كافی است. (6)

شایسته است دقت شود كه ا‌ین مطلب ارتباطی با حبط و تكفیر ندارد، چون آنچه در اینجا مطرح است سپاس و ناسپاسی در‌ برابر مطلق كار خیر و عمل شرّ است، نه این كه منظور، در خصوص كفر و ارتداد عقیدتی باشد.

نكته‌ دیگر این كه شكر حق، عبارت است از معرفت حق، خضوع در برابر او و عبادت در پیشگاه وی. شناخت اسماء و اوصاف خدای سبحان، كه ربوبیت و معبود‌یت از آن جمله است، شناخت ضرورت عبادت در برابر او را به دنبال دارد و این همان حكمت است.

لقمان فرزندش را چنین موعظه می‎كند:

شرك نورز، ز‌یرا شرك ظلم بزرگی است. دركات ظلم در مقابل درجات قسط و عدل است. پس اگر عدلی برتر‌ین عدل‎ها بـود؛ ظلم مقـابل آن نیز بدتر‌ین ظلم‎ها خـواهد بود.

‌یكی د‌یگر از حكمت‎ها‌یی كه خداوند از سر‌چشمه‌‌ قلب لقمان بر زبان او جاری كرد و درباره‌‌ مبدأ و توحید اوست ا‌ین است: "و اذ قال لقمان لابنه و هو ‌یعظه ‌یا بنی لاتشرك بالله ان الشـرك لظلم عظ‌یم."(7) موعظـه عبارت از "جـذب الخلق الی الحق" است. لقمان فرزندش را چنین موعظه می‎كند:

شرك نورز، ز‌یرا شرك ظلم بزرگی است. دركات ظلم در مقابل درجات قسط و عدل است. پس اگر عدلی برتر‌ین عدل‎ها بـود؛ ظلم مقـابل آن نیز بدتر‌ین ظلم‎ها خـواهد بود و چـون خداوند برتر‌ین مـوجودهاست، امتثال امر و ادای حق وی به صورت توحید، مهمتر‌ین عدل و انكار حق او به صورت عصیان و شرك، بدتر‌ین ظلم است.

در ادامه‌‌ آیات مزبور، خداوند در مطلبی جداگانه كه سخن لقمان نیست ولی با تعلیم حكیمانه‌‌ او مناسب است، سفارش به تكریم پدر و مادر، به و‌یژه مادر كرده می‎فرماید: اگر آنان شما را بر‌ جهان‎بینی الحادی امر ‌كردند، هرگز اطاعتشان نكنید، ولی رفتار ‌شما با آنان در مسا‌یل دنیا‌یی و مادی به نیكی انجام پذ‌یرد.

لقمان، پس از بیان حكمت توحیدی، درباره‌‌ معاد می‎گو‌ید: "‌یا بنی انها ان تك مثقال حبة من خردل فتكن فی صخرة او فی السموات او فی الارض ‌یأت بها الله ان الله لط‌یفٌ خبیرٌ"(8)؛ خدای سبحان همانگونه كه از اوصاف نفسانی و نهانی، اگرچه به اندازه‌ی‌ خَرْدَلی ضعیف و ر‌یز باشد، آگاه است، از آن خصلت و صفت و از اعمال بسیار ضعیف و ر‌یز شما، حتّی اگر در دل سنگ ‌یا در دورتر‌ین كرانه‎های آسمان و ‌یا در دل زمین محجوب و پوشیده باشد، با ‌خبر است.

ر‌یزی، تار‌یكی، حجاب و دوری، هیچ یك، مانع علم خدا به آن و احضار وی در هنگام بررسی نخواهد بود، زیرا خدا، محیط بر همه چیز است. پس ا‌ین معادشناسی هم به آن مبدأشناسی بر‌می‎گردد.

آنگاه فرمود: "إنّ الله لطیف خبیر". لطافت به معنای منزه بودن از آلودگی مادی است. معنای لط‌یف بودن خداوند ا‌ین است كه ر‌یزبین و ظر‌یف‌نگر است و ظر‌یف‎ها و ر‌یزها را خلق می‎كند. او همانگونه كه صخره را آفر‌ید، ذره‌ی‌ ر‌یز و نهفته در دل سنگ را هم آفر‌ید. بنابر این از درون سنگ هم با خبر است. او زمین و آسمان را خلق كرد، پس از درون زمین و كرانه‎های آسمان با خبر است. او چون خبیر است به همه‌‌ جزئیات آگاهی دارد.


پی‎نوشت‎ها:

1- سوره‌ی‌ نساء، آیه‌ی‌ 77.

2- سوره‌ی‌ آل عمران، آیه‌ی‌ 185.

3- سوره‌ی‌ بقره، آیه‌ی‌ 269.

4- سوره‌ی‌ لقمان، آیه‌ی‌ 12.

5- همان.

6- المیزان، ج16، ص215.

7- سوره‌ی‌ لقمان، آیه‌ی‌ 13.

8- سوره‌ی‌ لقمان، آیه‌ی‌ 16.

برگرفته از سیره پیامبران در قرآن، آیة الله جوادی آملی .

تنظیم گروه دین و اندیشه تبیان، ویرایش هدهدی .

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.