تبیان، دستیار زندگی
رموز اسماء الهی(1) رموز اسماء الهی(2) همه مردم او را دوست می دارند! رموز اسماء الهی(3) راه یافتن به امری پنهانی رموز اسماء الهی(4)متوجه كردن دلها به سوی خود 47- حفیظ ( همیشه نگهبان) إنَّ رَبّی عَلی کُلِّ شَیءٍ حَفیظٌ )همان...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

رموز اسماء الهی (5) همانا پروردگار من مهربانی است دوستدار


رموز اسماء الهی (5) همانا پروردگار من مهربانی است دوستدار

رموز اسماء الهی(1)

رموز اسماء الهی(2) همه مردم او را دوست می دارند!

رموز اسماء الهی(3) راه یافتن به امری پنهانی

رموز اسماء الهی(4)متوجه كردن دلها به سوی خود

47- حفیظ ( همیشه نگهبان)

إنَّ رَبّی عَلی کُلِّ شَیءٍ حَفیظٌ )همانا پروردگار من بر هر چیز نگهبان است.(1) (

اسم مبارک « الحفیظ» به معنی حافظ بلکه مبالغه آن اشاره به حفظ تامه و کامل الهی- جل شأنه- می باشد. حفیظ، یعنی آن که خداوند تا زمانی که بقای هر یک از موجودات را مصلحت بداند حافظ و نگاهدارنده آن از تلف شدن و فساد است و این حفاظت، دائمی و مداوم است و محدود به مقطع خلق مخلوق نیست، زیرا محدثات (2)همچنان که در حدوث(3) خود به علت محدثه(4) نیازمندند، به همان گونه در بقای خویش نیز به علت مبقیه (5)نیازمندند و حفیظ بر تمام ممکنات احاطه و عنایت کامله دارد.

خواص:

1- جهت نجات از شر شیطان و وساوس اجنه، بر خواندن اسم « الحفیظ» مداومت نمایند که مجربست.

2- جهت نجات از زندگی نکبت بار، نوشتن اسم « الحفیظ» و بستن آن به بازو موثر است.

3- مداومت بر خواندن اسم« الحفیظ» در جایی که مار و عقرب زیاد است مفید می باشد.

4- برای جلوگیری از سقط شدن بچه در دوران حاملگی و یا مردن آن بعد از تولد، اسم « الحفیظ» روی نقره کنده شود و همراه مادرة( قبل از فارغ شدن) و یا همراه بچه بعد از تولد قرار داده شود.

5- مداومت بر این اسم برای کسی که از مواضع خطر بیمناک است، نافع و سریع الجابت می باشد و ذاکر این اسم، پیوسته از غرق و سوختن و سایر مهلکات و موذیات زمینی و دریایی- بإذن الله- محفوظ است.

6- هر کس این اسم را بعد از نماز( صبح، ظهر یا عصر) روز جمعه 998 مرتبه با خط باریک و ریز روی کاغذ بنویسد و بر بازو بندد، از وساوس شیطان و خوف سلطان و بیم مار و عقرب و خیالات فاسده در امان حضرت سبحان خواهد بود.

48- المجیب ( اجابت کننده)

إنَّ رَبّی قَریبٌ مُجیبٌ )همانا خدا به همه نزدیک است و دعای خلق را می شنود و اجابت می کند(.(6)

خواص:

1- جهت رفع حوائج مهم ( یک یا چند حاجت)، کمی بعد از طلوع آفتاب روز جمعه یا در صورت موفق نشدن، بعد از نماز ظهر و عصر روز جمعه، 1001 مرتبه خواندن اسم« المجیب» بسیار مجرب است.

2- هر کس 1001 مرتبه « المجیب» بگوید و به درگاه خداوند عرض حاجت نماید، مأیوس نگردد.

3- مداومت بر اسم مبارک « المجیب» فرد را از نکبت و ذلت نگه می دارد.

4- بعضی گفته اند هر کس در آخر هر دعایی 26 مرتبه بگوید « یا سَریعُ یا مُجیبُ» دعایش به اجابت می رسد.

49- ( بزرگوار )

إنَّهُ حَمیدٌ مَجیدٌ )خدا بسیار ستوده صفات و بزرگوار است.( (7)

المَجیدُ مَعناهُ الکَریمُ العَزیزُ (8) و از این جاست قول خداوند تبارک و تعالی :

بَل هُوَ قُرآنٌ مَجیدٌ (بلکه آنچه تکذیب کردند قرآن مجید است. (9))

قرآن مجید یعنی: کتاب کریم، شریف، بزرگوار و عزیز قرآن و مجید در لغت، یعنی دارای شرف و بزرگواری.

خواص:

1- جهت رفع و دفع ذلت و خواری و تبدیل آن به عزت در هر روز 99 مرتبه ذکر« المجید» خوانده و به خود دمیده شود.

2- مداومت بر اسم « المجید» موجب شفای هر دردی است.

3- مواظبت بر این اسم در خلوت، بر نور دل می افزاید.

50- الودود( بسیار دوست دار)

إنَّ رَبّی رَحیمٌ وَدودٌ (همانا پروردگار من مهربانی است دوستدار.(10))

خداوند، همه مخلوقات را دوست می دارد، چرا که سبب خلقت مخلوقات محبت ذات است به ذات: کُنتُ کَنزاً مَخفِیّاً فَأحبَبتُ أن أُعرَفَ فَخَلَقتُ الخَلقَ لِکَی أُعرَفَ.(11)

خواص:

1- جهت باز شدن تمام گره ها و رفع مشکلات در هر روز 77 مرتبه ذکر« الودود» خوانده شود.

51- باقی ( همیشه جاوید)

وَ یَبقی وَجهُ رَبِّکَ ذُو الجَلالِ وَالاکرامِ )و ذات خدای منعم و با جلال و عظمت، زنده ابدی است. ((12)

فنا، ضد بقاست. ازلیت، خاص ذات اقدس احدیت است.(13) از سوی دیگر ابدیت نیز تنها به ذات حضرت حق اختصاص دارد و تنها خداست که باقی و پاینده جاوید است. موجودی که مسبوق به عدم است، ابدی نیست.(14) ممکنی که ابدی است، باقیست به بقای خدا(15) و اراده خدا تعلق گرفته است به بقای او. خداوند متعال، برای محمد(ص) و آل محمد(ع)، اراده بقا فرموده است و ایشان، باقی به بقای خدا هستند.

خواص:

به جهت طولانی شدن عمر همراه با طاعت خدا در هر روز 113 مرتبه ذکر« یا باقی» خوانده شود.

52- ذوالجلال و الاکرام( دارای بزرگی و بزرگواری و بنده نواز)

وَ یَبقی وَجهُ رَبِّکَ ذُوالجَلالِ وَ الإکرام )(16)و باقی ماند ذات پروردگارت که صاحب بزرگی و شوکت مطلق است.(

صاحب جلال( ذوالجلال) به کسی اطلاق می شود که تمام نعمات از اوست و صاحب غنای مطلق است. صاحب نعمت، کریم و بزرگوار نیز می باشد.

خواص:

1- به جهت رفع گرفتاریهای دشوار که در آن درمانده شده اند، 21 مرتبه گفتن ذکر « یا ذَاالجلال و الاکرام» (17) نافع است.

2- مداومت بر این اسم باعث انقطاع از ما سِوَی الله (18)است و درخواست حوائج از غیر خدا و اهل بیت(ع) از کس دیگری منفعت حقیقی نخواهد داشت.

3- مدامت بر این اسم، باعث پیدا کردن بزرگی و حشمت است در بین مردم.

4- به جهت استجابت دعا، آن را با« یا ذالجلال والاکرام» ختم نمایید.

5- به جهت برآورده شدن حوائج، مداومت بر ذکر « یا ذالجلال و الاکرام» به تعداد حداقل 9 مرتبه در روز فراموش نشود.

53- الاول ( نخستین)

هُوَ الأوَّلُ وَ الآخِرُ وَ الظّاهِرُ والباطِنُ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیءٍ عَلیمٌ )اول و آخر و پیدا و پنهان اوست و هم او به همه امور، عالم و داناست.((19)

معنای اولیت، ازلیت است. تمام مخلوقات، حادثند و مسبوق به عدم. مخلوقات و ممکنات ابتدا و انتها دارند اما حضرت خداوند مبدع ( خالق)، ازلی است. همان طور که در حدیث شریف آمده است:

کانَ اللهُ وَ لا شَیءَ غَیرَهُ )خداوند بود هیچ چیز دیگری جز او نبود.((20)

خواص:

1- برای کسب اطلاع از غایبی که به دنبال او باشند، مثلاً زیارت امام زمان(ع)، 40 شب جمعه در هر شب 1000 مرتبه ذکر یا « یا اول» خوانده شود( در یک مجلس)

2- برای برکت پیدا کردن مال، کار و کسب، وقت و ...، روزی 37 مرتبه ذکر « یا اول» خوانده شود.( تعداد وسیط این اسم 10 مرتبه و صغیر آن 1 مرتبه می باشد.)

54- آخر( واپسین)

هُوَ الأوَّلُ وَ الآخِرُ وَ الظّاهِرُ وَ الباطِنُ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیءٍ عَلیمٌ )اول و آخر و پیدا و پنهان اوست و هم او به همه امور، عالم و داناست.((21)

هر موجودی را آخری است، آخر بلا آخر(22) ذات اقدس احدیت است. خداوند متعال بعد از فنای تمام ممکنات، باقی است: الحَمدُ لله الباقی بَعدَ فَناءِ کُلِّ شَیءٍ

خواص:

1- برای کسی که خواستار حسن عاقبت (23)است گفتن 801 مرتبه ذکر « یا آخر» (24)نافع می باشد. ( لازم نیست هر روز این ذکر خوانده شود).

2- برای دفع دشمن قدرتمندی که توانایی دفع آن نیست گفتن 801 مرتبه ذکر« یا آخر» مجرب است.

55- ظاهر( پیدا)

هُوَ الأوَّلُ وَ اأخِرُ وَ الظّاهِرُ وَ الباطِنُ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیءٍ عَلیمٌ )اول و آخر و پیدا و پنهان اوست و هم او به همه امور، عالم و داناست. ((25)

« ظاهر» برگرفته از « ظهور» می تواند باشد و یا از« ظَهر» که به معنی پشت است. وجود، یکی مربوط به ذات (واجب الوجود) و یکی مربوط به غیر ذات( ممکن الوجود) می باشد. خداوند، واجب الوجود و مخلوقات، ممکن الوجود هستند. خداوند، غائب است یعنی پنهان. در « قل هو الله احد»، « هو» اشاره دارد به ضمیر غائب معین. علم و حیاة و قدرت، عین ذات خداست. علم، غائب است. عِالم، علم به علم خود دارد اما علم او دیده نمی شود. سخنی که از عِالم ، ظهور پیدا می کند، ظهور علم اوست.

ذات خداوند شناختنی نیست و هیچ کس راه به آن ندارد، خلقت تمام ممکنات، ظهور قدرت خداست و همه مخلوقات، آیات و مظاهر صفات او هستند که با شناخت هر یک می توان صانع آن را شناخت.

مظهر تام و تمام صفات خداوند، چهارده نور پاکند؛ یعنی محمد(ص) و آل محمد(ع) و با شناخت آنها کامل ترین شناخت نسبت به خداوند میسر می شود. لذا خداوند آنها را برای انسانها جهت شناخت و تقرب به خود وسیله قرار داده است، چنانچه حضرت اباعبدالله الحسین(ع) می فرمایند:« بِنا عُرِفَ اللهُ وَ بِنا عُبِدَاللهُ» (به وسیله ما، خداوند شناخته شده و به وسیله ما خداوند عبادت می شود. )(26)

خداوند متعال از یک نظر، غائب است و از یک نظر، ظاهر است. او غائب است از چشم سر( حواس) و ظاهر است بر چشم سِرّ ( دل).

خواص:

1- به جهت ظاهر شدن امری پنهان و حاصل شدن کشفیات در هر روز 1106 مرتبه ذکر « یا ظاهر» گفته شود.

2- اگر بخواهد که از رجال الغیب شود و وجود مقدس امام زمان(ع) بر او ظاهر گردد روزی 1106 مرتبه ذکر « یا ظاهر» را بخواند.

56- باطن( پنهان از دیده ها)

هُوَ الأوَّلُ وَ الآخِرُ وَ الظّاهِرُ وَ الباطِنُ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیءٍ عَلیمٌ (اول و آخر و پیدا و پنهان اوست و هم او به همه امور، عالم و داناست. )(27)

باطن هر چیز تا به مرحله ظهور نرسد محسوس نیست. مثل باطن و استعداد دانه ای که تا نروید و ظهور پیدا نکند دیده نمی شود.

کثرت در ظاهر است و وحدت در باطن. درخت، یکی است و ظهور میوه ها، ظهور کثرت است از درخت.

کثرتها بستگی به یکتایی حضرت حق دارند، وحدت یعنی یکتا بودن خالق، کثرت در لباس وحدت ظهور می کند، کثرت در ظاهر است و وحدت در باطن. علم تمام کثرتها در باطن و نزد صاحب ولایت کلیّه اِلهیّه است که امروز وجود مقدس امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف می باشد. لذا امیرالمومنین(ع) فرمودند: « از اول تا آخر دنیا من تمام شیعیان و دشمنانم را می شناسم.»

امام صادق(ع) نیز می فرمایند: « ما اهل بیت، شیعیانمان را می شناسیم آنچنان که مردی اهل خانه اش را می شناسد.»(28)

باطن شناسی علمی است که خداوند به هر که بخواهد اعطاء می کند البته تا نفس مزکّی(29) نباشد باطن شناسی میّسر نیست یعنی نفس انسان باید واجد فضائل اخلاق و فاقد رذائل آن شده باشد تا لایق این عطیه خداوندی گردد.

ذات اقدس احدیت در خفاء و ظهور، کمال دارد. او در ذات و صفات یکتاست. خورشید، یکی است ولی ظهور و تابش نور آن کثرت دارد. موجودات به نور خورشید دیده می شوند ولی کثرت موجودات دلیل بر وجود چند خورشید برای دیدن آنها نیست.

بعضی موجودات کثرتشان باعث خفای آنها می شود. مثل خود خورشید. کثرت نور خورشید در روز، به علت روشن بودن همه جا باعث غفلت از وجود خودش می شود لذا هیچ کس نمی گوید من فلان چیز را به نور خورشید می بینم، بلکه می گوید فلان شیء را می بینم. همچنان که نور آفتاب نشانه وجود خورشید است، وجود کلیه ممکنات نشانه وجود خداست. از اثر پی به موثر و از مصنوع پی به صانع می توان برد و کمال صنع خدا در وجود محمد(ص) و آل محمد(ع) به ظهور رسیده که مظاهر تامّه صفات خدایند و ما خدا را به آنها می شناسیم.

دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین به علی شناختم من به خدا قسم خدا را

لذا امیرالمومنین(ع) می فرمایند:

« أنا الظّاهِرُ، أنا الباطِنُ، أنا اأوَّلُ، إنا الآخِرُ» (من ظاهر هستم، من باطن هستم، من اول هستم، من آخر هستم.)(30)

علی (ع) محل ظهور صفت قدرت و علم خداست، لذا علی(ع) عین الله، اذن الله و یدالله می شود. و امام حسین(ع) ثارالله می شود و اما شناخت محمد(ص) و آل محمد(ع) نسبت به خدا، از صانع به مصنوع است یعنی برای ایشان، وجود خداوند دلیل بر وجود ممکنات است، نه وجود ممکنات دلیل بر وجود خدا، و این عالی ترین مرحله توحید و خداشناسی و همان توحید شهودی است که مختص به این چهارده نور پاک می باشد، لذا در نزد ایشان، ذات خدا بر وجود خدا دلیل است و اینان نیاز به برهان و دلیل دیگری بر اثبات صانع ندارند؛ چنانچه امیرالمومنین(ع) می فرمایند:

« یا مَن دَلَّ عَلی ذاتِهِ» (ای آن که راهنمایی کند به وجود خود به وسیله ذات خودش.)(31) و یا در جواب این که آیا شما خدا را به پیغمبر(ص) می شناسید یا پیغمبر(ص) را به خدا؟ می فرمایند: پیغمبر(ص) را به خدا می شناسم.(32)

خواص:

1- جهت پی بردن به ضمائر و معانی موجود در قلب اشخاص، مداومت شود بر ذکر « یا باطن» به تعداد 62 مرتبه.

2- جهت دفع دشمن سر سخت 62 مرتبه ذکر « یا باطن» گفته شود.

57- حقّ ( راست، درست)

أنَّ اللهَ هُوَ الحَقُّ المُبینُ (همانا خداوند، حقیقت آشکار و روشن است. )(33)

ضد حق، باطل است. حق مطلق، ذات اقدس احدیت است و او حق همیشگی است. آینه تمام نمای حق- در صفات- محمد(ص) و آل محمد(ع) می باشند و دیدن و شناخت خدا به دیدن و شناخت آنهاست و این بزرگواران انسانهای حق نمایند.

خواص:

1- برای وصول طلبی که توانایی باز پس گرفتن آن نیست 108 مرتبه ذکر « یا حق» خوانده شود( تاثیر این ذکر تا آنجاست که حتی بدهکار به دنبال طلبکار خود خواهد آمد.)

2- جهت ادای قرضی که توانایی بازپرداخت آن نیست قبل از اذان صبح 108 مرتبه ذکر« یا حق» خوانده شود.

3- جهت صفای نفس و محو رذائل(34) و آراستن آن به فضائل اخلاق، بعد از ساعت 12 نیمه شب، دو رکعت نماز، زیر آسمان با سر برهنه خوانده سپس در حالت ایستاده 100 مرتبه ذکر « یا حق» خوانده شود.

عدد ابجد « بحقّ»، 110 می باشد که مساوی با عدد « علی» است که اسم اعظم خداست؛ پس در دعاها هرگاه گفته شود « بحقّ» یعنی « علیّ » والعاقل یکفیه الاشاره ...

پی نوشتها:

1- هود/ 57.

2- یعنی چیزهایی که اصالتاً نبوده اند و به اراده و مشیت الهی از عدم و نیستی به وجود آمده اند.

3- موجود شدن.

4- علت محدثه، یعنی دلیلی که خلق و به وجود آمدن یک مخلوق زاییده آنست.

5- علت مبقیه، یعنی دلیل تداوم هستی یک مخلوق.

6- هود/61.

7- هود/73.

8- بحارالانوار/ ج4/ ص203/ روایت2/ باب 3 ( بیان).

9- بروج/21.

10- هود/90.

11- ترجمه: من ( ذات اقدس اله)، گنجی مخفی بودم، پس خواستم تا شناخته شوم، پس عالم آفرینش را آفریدم تا بدان شناخته شوم. – بحارالانوار/ ج78/ ص199/ روایت6/ باب 12( بیان).

12- الرحمن/27.

13- یعنی این که وجودی از « بی نهایت گذشته» موجود بوده باشد، تنها و تنها، ویژگی وجود خداوند است.

14- موجودی که در بخشی از زمان گذشته مثلاً یک میلیون سال پیش نبوده است، ازلی نیست و موجودی که در ده میلیارد سال بعد، بیشتر یا کمتر، وجود نداشته نباشد، هم لاجرم ابدی نیست.

15- موجودی که در وجود خود به اراده الهی موکول و وابسته است، اگر هم بقا داشته باشد و تا ابد وجود داشته باشد، این بقا و وجود را مرهون اراده الهی است.

16- الرحمن/27.

17- در نحوه تلفظ اسم باید دقت نمود، چون بخش اول این اسم، یعنی « ذو» اگر بعد از « یا» که علامت نداست بیاید به « ذا» تبدیل می شود و « یا ذوالجلال و الاکرام» از نظر نحو عربی غلط و صحیح آن « یا ذالجلال و الاکرام» است.

18- آنچه غیر از خدا

19- حدید/3.

20- بحارالانوار/ ج25/ ص17/ روایت31/ باب1

21- حدید/3.

22- یعنی « پایانی» که نهایتی برای آن متصور نیست.

23- نیک فرجامی.

24- بسیاری در تلفظ این ذکر دچار اشتباه می شوند. آخِر، به معنای « نهایت و پایان هر چیز» و آخَر به معنای « دیگر» است.

25- حدید/3.

26- بحارالانوار/ ج26/ ص246/ روایت14/ باب5.

27- حدید/3.

28- بحارالانوار/ ج26/ ص146/ روایت25/ باب9.

29- تزکیه و تربیت شده.

30- بحارالانوار/ ج39/ ص347/ روایت20/ باب90.

31- بحارالانوار/ ج87/ ص339/ روایت19/ باب13.

32- بحارالانوار/ ج3/ ص272/ روایت9/ باب10.

33- نور/25.

34- بدیها و زشتیها، جمع رذیله.

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.