تبیان، دستیار زندگی
خواندن مجموعه شعر «تو سیب و گندم... تو خود حوا» برای خوانندگان شعر معاصر که علاقه‌مند به پیگیری افق‌های تازه در نگاه شاعران جوان هستند قابل توجه است و حرف‌های تازه‌ای برای مخاطبان شعر امروز ایران، به ویژه جوان‌ترها دارد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تو سیب و گندم... تو خود حوا


خواندن مجموعه شعر «تو سیب و گندم... تو خود حوا» برای خوانندگان شعر معاصر که علاقه‌مند به پیگیری افق‌های تازه در نگاه شاعران جوان هستند قابل توجه است و حرف‌های تازه‌ای برای مخاطبان شعر امروز ایران، به ویژه جوان‌ترها دارد.

تو سیب و گندم... تو خود حوا

کتاب «تو سیب و گندم... تو خود حوا» سروده محمد مرادی نگاه مکاشفه گرانه به انسان امروزی است که در بخش اول آن سروده‌های مذهبی ارائه شده، در بخش دوم، شاعر نگاهی به حقیقت، عرفان و زندگی دارد و در بخش سوم به اجتماع پرداخته است.

کتاب شعر «تو سیب و گندم... تو خود حوا»، سروده محمد مرادی مجموعه از شعرهای این شاعر جوان در قالب های متنوع غزل، مثنوی، رباعی، دوبیتی و کوتاه سروده ها است که توسط انتشارات سوره مهر در قالب دومین سری از«مجموعه شعر امروز» چاپ و منتشر شده است.

این زمان از زمان انتشار، سال 1390 تا به امروز جوایز متعدد و معتبری را برای محمد مرادی به ارمغان آورده است. از جمله در هجدهمین دوره جشنواره کتاب فصل، در بخش شعر معاصر، به عنوان اثر برگزیده در بخش شعر معاصر شناخته شد. همچنین در دهمین دوره جشنواره قلم زرین انجمن قلم ایران به عنوان اثر تقدیری شناخته شد.

شاعر کتاب شعر«تو سیب و گندم... تو خود حوا»، محمد مرادی، دانشجوی دکترای ادبیات فارسی دانشگاه شیراز است. پیش‌تر از این شاعر سه مجموعه شعر با عنوان‌های «دخترک کوچه بالا سلام»(شعر و شعرواره)، «این جمعه ...آن بابانوئل»(مجموعه رباعی) و «خمپاره‌ها که اوج بگیرند»(مجموعه غزل) منتشر شده است.

مجموعه اخیر او، تو سیب و گندم... تو خود حوا، نگاه مکاشفه گرانه به انسان امروزی است که در بخش اول آن سروده‌های مذهبی ارائه شده، در بخش دوم، شاعر نگاهی به حقیقت، عرفان و زندگی دارد و در بخش سوم به اجتماع پرداخته است.

با آن که زبان در مجموعه‌های پیشین این شاعر زبانی روایی همراه با نوآوری‌های جوان‌پسند بود، در این مجموعه شعر سعی کرده به یک تعادل در حوزه زبان دست یابد. پیش‌تر گاه توجه‌ شاعر به زبان، گاه به فرم و گاه محتوا بود. اما او به این نکته واقف است که توجه صرف به زبان، فرم و یا محتوا آسیب جدی به شعر می‌زند و برای همین در مجموعه جدید خود سعی کرده به تعادل لازم دست یابد.

در این مجموعه، شاعر با توجه به موضوع‌های مختلف شعر یک تعادل در زبان، فرم و محتوا ایجاد کرده‌ است. البته در شعرهای مذهبی و آیینی‌ام بیشتر به فرم و زبان سنتی‌تر گرایش دارد.

شعرهای اجتماعی و آزاد مرادی از نظر ساختار متنوع است، چرا که در این شعرها تنوع ساختاری و استفاده از لحن‌ها و شگردهایی برای نزدیک شدن زبان به زبان معیار دیده می‌شود.

به اعتقاد منتقدان ادبی و کارشناسان، مرادی در سروده های روایی خویش به لحظه هایی از زندگی روزمره که با خاطرات تلخ و شیرین عجین شده است، می پردازد، این سروده ها برخوردار از تجربیات عینی و ملموس زندگی است که شرح و توصیف های ادبی شاعر نقاط تاریک و روشن آن را به نمایش می گذارد. از طرفی شاعر با عنایت به ریشه های عاطفی و آهنگین سخن، از شاخ و برگ دادن صوری به کلام هم غافل نبوده، و از ابزارهای بیانی و تصویری لازم برای روشن سازی بیان خویش استفاده نموده است. وی در سروده «آلبوم» که نوعی پیوند نیز میان دیروز و امروز ایجاد نموده است، جوهره کلام و هنر خویش را به خوبی نمایان ساخته است:«چقدر خاطره جاری است در حوالی تان/ گذشته ها که چه سبز است جای خالی تان/ هنوز هم ای گل دسته های مسجد دور/ دلم خوش است به بانگ خوش بلالی تان .../ سلام مادرهایی که بوی سبزی و نان/ هنوز می وزد از سمت بی حوالی تان.../ درود پنجره هایی که می توانم دید/ هنوز دنیا را از پس زلالی تان ..../ کجا رها شد ای بچه های بازیگوش/  حیاط و شیطنت عمر نو نهالی تان؟»  (ص 121 تا 124)

نگاه فلسفی شاعر به انسان، هستی و خالق هستی و توجه او به مسئله وحدت و کثرت یکی از ابعاد رویکرد ادبی وی را تشکیل می دهد. در این رویکرد خاص ادبی توجه شاعر از پس تمام قیل و قال ها، معطوف به مسئله اصلی، بنیادین و درونی هر انسان یعنی ارتباط او با خالق هستی و سرچشمه آفرینش می شود و صفحه دل را رو به سوی انوار الهی می گشاید و نغمه ای عارفانه با معبود و معشوق الهی سر می دهد:

من: تو

«در من مگر تو منعکسی چندی ست که دشمن اند آینه ها باتو/ این لاشریک کیست که الامن؟ این لااله کیست که الاتو؟/ زل می زنیم خیره به سمت هم، از پشت پرده ای هیجان انگیز/ هر عصر در نقاب تقاضا: من، هر صبح در حجاب تماشا: تو.../ دنبال ردپای تو می گشتم، یک عمر در تلاقی مذهب ها/ در کفر، در یهود و در اسلام، در اشک، در دعا و مناجات و...

...

کتاب شعر «تو سیب و گندم... تو خود حوا»، سروده محمد مرادی مجموعه از شعرهای این شاعر جوان در قالب های متنوع غزل، مثنوی، رباعی، دوبیتی و کوتاه سروده ها است که توسط انتشارات سوره مهر در قالب دومین سری از«مجموعه شعر امروز» چاپ و منتشر شده است.

عمری است یک تفاوت نامفهوم بین من و تو جنگ به پا کرده است/ تو اعتماد می کنی اما من... من اشتباه می کنم اما تو...» (ص 9 و 10)

از آن جایی که یکی از ویژگی های هر هنرمند آگاه و توانا، تسلط و آگاهی او بر حقایق و مسایل موجود در جامعه وی است انعکاس این مسایل نیز در قالب آثار هنری، از رسالت های هر هنرمند متعهدی است که این شاعر نیز از این اصل مهم غافل نمانده است و رسالت هنری خویش را به خوبی ایفا نموده است.

گاه این نگاه شاعرانه شاعر به وسعت دریا می شود و طوفان و بندر و پدر و دریا را در ساحل چشمان خویش به نظاره می نشیند و خود در مسیر حادثه ها سوار بر قایق خیال شده و تلخ و شیرین زندگی دریایی مردان دریا را به تصویر می کشاند:

خواب

«عمری است از عشیره هم هستند، توفان و بندر و پدر و دریا / مردان ما همیشه همین طورند پهلو به پهلوی خطر و دریا / مردان ما به وسعت یک تاریخ، جغرافیای درد زمین هستند / رودند و در مسیر جاری از اوج قله تا کمر و... دریا

...

هر صبح شال حادثه می پوشند با تور می روند به جایی دور/ ول می کنند خاطره هاشان را در موج موج دردسر و دریا...

بابا که رفت دریا ساکت بود آن قدر لنج رفت که کوچک شد/ کم کم شبیه نقطه ریزی شد از دور عرشه و پدر و دریا ...

بابا که رفت دریا ساکت بود تا چند لحظه بعد خروشان شد/ نزدیک های عصر لب ساحل مادر دلش شکست و توفان شد/ یک تور پاره پاره در این خانه هر عصر خواب دلهره می بیند/ بیدار شو: چه خواب بدی، یک لنج از دور دست موج نمایان شد» (ص 116 تا 118)

یکی دیگر از مضامین اصلی این دفتر را آموزه ها و معانی دینی و مذهبی تشکیل می دهند. چنانچه شاعر با بیانی روشن، دلنشین و تازه از زوایای مختلف به زندگی، امامت، شهادت و ارادت قلبی خویش به ائمه معصوم(ع) پرداخته است. در این سروده ها شاعر با اشراف بر زندگی، آثار و دوران تاریخی این معصومین، ارزش ادبی سروده خویش را دوچندان نموده است و صورتی کاربردی به آن بخشیده است که سروده «سوره سوره شکوفه» شاهد مثالی بر این ادعاست:«روزگاری شراب های جهان مست چشمان عاشقت بودند/ رودهای زلال دشت به دشت سالکان مناطقت بودند/ نام تو را ز هشتمین خنده ششمین ماهتاب تابنده/ روح نورانی ای که مغرب ها سایه بوس مشارقت بودند» (ص 36 و 37)

کتاب«تو سیب و گندم...تو خود حوا» محصول دفتر آفرینش های ادبی حوزه هنری است که در 200 صفحه با شمارگان 2500 نسخه، در قطع رقعی، با قیمت 4500 تومان  و با طرح جلدی از حبیب ایلون توسط انتشارات سوره مهر چاپ و منتشر شده است.

بخش کتاب و کتابخوانی تبیان


منبع: فارس