• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    • عبارت :
      تعداد درصفحه :
کد سوال : 54084
موضوع : گنجینه مذهبی>واحد پاسخ به سوالات دفتر تبليغات اسلامي
پرسش : ظهور امام زمان(عج) به صورت معنوي است و يا جسماني؟
پاسخ : بي ترديد ظهور امام زمان(عج) جسماني است؛ بدين معنا كه حضرت با جسم و خصوصيات ظاهري ظهور مي كند، نه آن كه روح حضرت ظهور نمايد.شواهد و دلائل متعددي مؤيد اين نگره است: 1ـ در بعضي از روايات از خصوصيات ظاهري و جسماني امام سخن به ميان آمده است. عمران پسر حصين مي گويد: به رسول خدا عرض كردم: اين مرد (مهدي) را برايم توصيف كن. حضرت فرمود: "او از فرزندان من است؛ اندامش چونان مردان بني اسرائيل سخت و ستبر است. به هنگام سختي ها و گرفتاري امت من قيام مي كند. رنگ چهره اش به عرب شباهت دارد. قيافه اش چون مرد چهل ساله مي نمايد و صورتش چون پارة ماه مي درخشد".(1) از امام رضا(ع) سؤال مي شود: وضعيت جسماني(مهدي) چگونه است، امام مي فرمايد: "سن او زياد است؛ ولي از نظر چهره جوان است".(2)2‌ـ در برخي از روايات آمده است كه امام زمان(ع) از مكه ظهور مي كند. ظهور از مكان معيّن بيانگر ظهور جسماني حضرت است. امام باقر(ع) فرمود: "حضرت مهدي(عج) در مكه به هنگام نماز عشا ظهور مي كند؛ در حالي كه پرچم و پيراهن و شمشير پيامبر را همراه دارد...".(3)3ـ از برخي روايات استفاده مي شود كه بعد از ظهور حضرت، ياران دور او جمع شده و با او بيعت مي كنند و سپس افراد ديگر امده، با امام بيعت كرده و اعلام وفاداري مي كنند كه حضرت را همراهي نمايند.(4)4ـ دستة ديگر از روايات دلالت مي كنند كه حضرت حكومت تشكيل مي دهد. در ساية آن جامعه آرماني تشكيل داده و با مخالفان خويش مبارزه مي نمايد(5) و حكومت تشكيل مي دهد. در اين حكومت، امنيت و عدالت برقرار شده و انسان ها از نظر رشد فكري و علمي به اوج خود مي رسند.(6) افزون بر آن عمران و آباداني همه عالم را فرا مي گيرد.(7) طبيعي است تشكيل چنين جامعه اي با توجه به ظهور ظاهري امام زمان امتياز محسوب مي شود.5ـ قيام امام زمان(عج) و بهره گيري حضرت از سلاح هاي همسو با شرايط زمان و برخورد و جنگ امام با مخالفان و دشمنان دين،(8) دليل قوي بر ظهور جسماني امام زمان(عج) است؛ زيرا اين گونه فعاليت ها در حكومت هاي ظاهري وجود دارد.6ـ شيعيان باور دارند كه بعد از ظهور امام زمان(عج) عده اي از مؤمنان و رهبران الهي رجعت مي كنند.(9) رجعت آنان تنها با فلسفة وجودي تشكيل حكومت ظاهري قابل توجيه است. دلائل و شواهد بالا و دلايل ديگر كه در اين خصوص وجود دارد، بيانگر آن است كه حكومت امام كاملاً ظاهري و علني است.پي نوشت ها: 1. اجتجاج طبرسي، ص 289.2. اعلام الوري، ص 432.3. ابن طاووس، ملاحم، ص 64.4. مهدي موعود، ص 1098.5. نجم الدين طبسي، چشم اندازي به حكومت مهدي، ص 166.6. بحارالانوار، ج 1، ص 61.7. همان، ج 52، ص 309؛ محمد حكيمي، عصر زندگي، ص 119.8. غيبت نعماني، ص 229.9. مهدي موعود، ص 1186.
کد سوال : 54085
موضوع : گنجینه مذهبی>واحد پاسخ به سوالات دفتر تبليغات اسلامي
پرسش : تكليف غير مسلمانان در عالم آخرت چيست؟
پاسخ : در پاسخ به چند مسئله اشاره مي شود:1ـ هر كسي راه شناخت حق روي او بسته باشد و هيچ كوتاهي در شناخت حق نكرده باشد و در عين حال ديني غير از اسلام داشته باشد، براي مسلمان نبودنش به جهنم نمي رود. چنين كسي اگر به نداي عقل و فطرت خود (كه برخي از كارها را پليد و زشت و برخي ديگر را خوب و لازم مي داند) عمل نكرد، استحقاق عذاب الهي دارد.2ـ هر كس از روي عناد و لجاجت حق را منكر شود، يقيناً كافر و جهنمي است: "و جحدوا بها و استيقنتها انفسهم ظلماً و علواً؛ آن را از روي ظلم و سركش انكار كردند، در حالي كه در دل به آن يقين داشتند".(1)3ـ هر كس در شناخت حق كوتاهي كند، در حالي كه مي توانسته آن را بشناسد، براي مخالفت هاي عملي كه به دليل جهل به حق پيدا كرده است، استحقاق عذاب دارد.به طور خلاصه مي توان گفت: هر كس به ميزان امكانات و استعدادي كه دارد، مسئول است و بايد پاسخگو باشد: "لا يكلّف الله نفساً إلاّ وسعها؛ خداوند هيچ كس را جز به اندازه توانايي اش تكليف نمي كند".(2)پي نوشت ها: 1. نمل (16) آية 14.2. بقره (2) آية 286.
کد سوال : 54086
موضوع : گنجینه مذهبی>واحد پاسخ به سوالات دفتر تبليغات اسلامي
پرسش : انسان هايي كه در كشورهاي كفر زندگي مي كنند، چون بين پدر و مادر آنان صيغة عقد خواند نمي شود، حرامزاده هستند؟ آيا حرامزاده در جهنم خواهد بود؟
پاسخ : اگر كفار مطابق عقايد خودشان ازدواج كرده باشند، ازدواجشان درست است و فرزندان شان حلال زاده هستند.(1)انسان به خاطر حرامزاده بودن به جهنم نمي رود، بلكه ممكن است كسي حرام زاده باشد، ولي آدم خوبي باشد و بر اثر اعتقادات صحيح و اعمال صالح به بهشت برود، همان گونه كه ممكن است حلال زاده در مسير درست حركت نكند و مرتكب خلاف و گناه شود و اعمال ناشايست وي را راهي جهنم كند.همة كفار يعني همة كساني كه مسلمان نيستند، موظف و مكلّفند كه دين اسلام را بپذيرند، زيرا اسلام كامل ترين دين ها است.كفار و غير مسلمانان از روي عناد و لجاجت اسلام را نپذيرفته باشند، راهي جهنم مي شوند. براي اطلاع بيشتر به كتاب عدل الهي نوشته شهيد مطهري به بخش اعمال خير از غير مسلمان رجوع شود.پي نوشت ها: 1. امام خميني، تحريرالوسيله، ج 2، ص 285، مسئلة 2.
کد سوال : 54087
موضوع : گنجینه مذهبی>واحد پاسخ به سوالات دفتر تبليغات اسلامي
پرسش : وجود جهان بعد از مرگ را اثبات كنيد.
پاسخ : غالباً مقصود از جهان پس از مرگ، عالم قبر يا برزخ مي باشد.جزوه اي به پيوست در مورد عالم برزخ ارسال مي شود كه در آن از كيفيت و ويژگي هاي آن عالم سخن به ميان آمده است.اگر مقصود عالم قيامت و معاد باشد، در مكاتبة بعدي مشخص نماييد تا دلايل وجود معاد براي شما ارسال شود.
کد سوال : 54088
موضوع : گنجینه مذهبی>واحد پاسخ به سوالات دفتر تبليغات اسلامي
پرسش : افراد تا كي و تا چه زماني در بهشت يا جهنم هستند؟ آخر دنيا چه خواهد شد و تا چه زماني طول خواهد كشيد؟
پاسخ : آخرين منزلگاه بشر در سير عالم وجود، بهشت يا جهنم است. آنان كه وارد بهشت مي شود، هميشه و جاودان در آن جا زندگي مي كنند و در ناز و نعمت به سر مي برند اما آنان كه به جهنم مي روند، دو دسته هستند: يك دسته مدتي در آن جا مجازات مي شوند و وقتي حسابشان پاك شد، از جهنم بيرون مي آيند و وارد بهشت مي شوند. دستة ديگر از جهنميان براي هميشه در آن جا مي مانند و جايگاه ابدي آنان دوزخ است. از منابع اسلامي استفاده مي شود كه عموم افراد پاك و با ايمان، در بهشت جاودانه خواهند بود و برخي از گناهكاران (كه وجود آن ها غرق در كفر و انكار و گناه و تجاوز شده است) براي هميشه در مجازات و عذاب دوزخ مي مانند. به تعبير قرآن كريم "بلي من كسب سيئةً و احاطتْ به خطيئتُه فإولئك اصحاب النّارهم فيها خالدون؛(1) آري كسي كه مرتكب گناهي گردد و آثار آن تمام وجود او را احاطه كند، چنين كسي اهل دوزخ است و جاودانه در آن خواهد ماند".ظاهر مقصود شما از قسمت دوم سؤال كه پرسيده ايد: آخر دنيا چه خواهد شد و تا چه زماني طول خواهد كشيد، آن است كه زندگي اخروي تا چه زماني طول مي كشد؟ پاسخ، زندگي اخروي بي نهايت است و آن را حد و نهايتي نيست تا سؤال شود بعد از آن چه خواهد شد.سخن از "بَعد" زماني روا است كه حد و محدوديتي در كار باشد اما در بي حدي و عدم نهايت، بَعد معنا ندارد. مثل آن است كه گفته شود: بعد از بي نهايت چيست؟ طبيعي است كه در اين جا سؤال غلط و متناقض است، زيرا فرض بي نهايت، ناهمگون با تصور بعد است اما آيا اين موجب بي معنا بودن زندگي خواهد بود؟ هرگز! بلكه بي معنايي را در طرف مقابل آن مي توان ادعا كرد، زيرا اگر براي جهان آخرت نيز بعدي فرض شود، باز همين سؤال دربارة جهان سوم تكرار خواهد شد و همين طور... هر عالم مفروض ديگري بنابر سؤال از "بعد" هميشه باقي است و ديگر براي هستي هيچ نهايتي (كه در آن هر چيز به كمال نهايي خود برسد) وجود نخواهد داشت و هميشه و همه چيز در يك حالت انتظار و مقدماتي قرار خواهد داشت. هر چه بپرسيم: بعد چه خواهد شد، باز پرسش باقي است.علت آن كه در دنيا از پايان عالم و بعد از بهشت و دوزخ سؤال مي كنيم، آن است كه تصور ما در اين عالم محدود است. در اين جهان، با امور مادي و محدود سر و كار داريم و به همين خاطر، ابتدا آن عالم را مقايسه با اين عالم نموده و سپس از كيفيت آن سؤال مي كنيم و به دنبال حد و محدوديت براي آن مي گرديم. در حالي كه نظام آخرت كاملاً متفاوت با نظام دنيا است. جاودانگي در بهشت، چيزي است كه خواستة فطري و دروني انسان است كه هميشه آن را مي خواهد و عالم آخرت و بهشت، پاسخ به خواستة انساني است.نعمت هاي بهشت كه به صورت مادي بيان گرديده است، با نعمت هاي دنيوي تفاوت كلي دارد، چرا كه آن نعمت ها در وصف نمي گنجد. در مجموعة شرايطي كه در آخرت وجود دارد، آن نعمت ها بسيار ارزشمند و لذّت بخش است، گذشته از آن كه نعمت هاي معنوي و روحاني در بهشت وجود دارد و همه چيز به صورت خالص هست، بر خلاف دنيا كه لذت ها و غم ها و مشكلات هيچ كدام خالص و هميشگي نيست.پي نوشت ها: 1. بقره (2) آية 81.
کد سوال : 54089
موضوع : گنجینه مذهبی>واحد پاسخ به سوالات دفتر تبليغات اسلامي
پرسش : اين كه امام زمان(عج) آن گاه كه ظهور مي كند، جهان را پر از عدل خواهد نمود، معنايش اين است كه همة كافران و بدكاران را خواهد كشت و روي كرة زمين تنها انسان هاي با ايمان و نيكوكار باقي مي ماند؟
پاسخ : به مقتضاي متون ديني ما آن گاه كه امام زمان(عج) ظهور مي كند، اگر چه جهان پر از عدل مي گردد، ليكن بدين معنا نيست كه ديگر هيچ فردي گناه و لغزشي نخواهد داشت و همه معصومانه زندگي خواهند نمود، بلكه معنايش اين است كه: اوّلاً حكومت مخصوص صالحان خواهد بود و اين در تهذيب و تربيت افراد و زدودن ظلم و ستم كمك خواهد نمود.ثانياً به جهت تكامل به دست آمده درصد بدي ها در مقايسه با ديگر ادوار زندگي بشر بسيار ناچيز خواهد بود. در اين دوره نيز انسان ها چون اختيار دارند و هواي نفس و شيطان نيز انسان را وسوسه مي كند، به صورت طبيعي برخي به وظايف خود خوب اقدام مي كنند و برخي هم ممكن است به لغزش هايي رو آورند. اين لازمة زندگي دنيايي است. امّا اين كه آيا در دورة حضور حضرت مهدي(عج) كافران، مسيحيان و يهوديان نيز باقي خواهند بود، در پاسخ مي گوييم: كفار حربي يا غير از اهل كتاب در دورة حضرت مهدي(عج) وجود ندارد. امّا در مورد يهوديان و مسيحيان: از برخي آيات قرآن به دست مي آيد كه در آن دوره نيز تا حدودي يهودي و مسيحي وجود دارد.(1)از برخي روايات اهل بيت (ع) نيز اين گونه فهميده مي شود كه حضرت مهدي(عج) همانند سيرة پيامبر(ص) با يهوديان و مسيحيان رفتار مي نمايد و حضرت با آناني كه خواهان صلح هستند، مصالحه مي كنند.(2) از سوي ديگر از برخي روايات استفاده مي شود كه در دورة حضور حضرت همه مردم به پيامبري محمد بن عبدالله(ص) ايمان مي آورند.(3)با اين وجود نمي توان به طور قاطع نظر داد كه در دورة حضور حضرت مهدي(عج) آيا پيامبران ديگر اديان باقي مي مانند يا نه؛ اگر چه برخي از عالمان اسلامي در اين باره گفته اند: در دورة حضرت مهدي(عج) نيز يهودي و مسيحي باقي مي ماند. در اين باره رجوع شود به: ابراهيم اميني، دادگستر جهان، ص 305 تا 308.پي نوشت ها: 1. مائده (5) آيات 14 و 64؛ آل عمران (3) آية 55.2. بحار، ج 52، ص 381.3. همان، ص 346.
کد سوال : 54090
موضوع : گنجینه مذهبی>واحد پاسخ به سوالات دفتر تبليغات اسلامي
پرسش : اگر خداوند بخواهد عدالت را اجرا كند، كسي به بهشت نخواهد رفت، ولي از طرفي گفته مي شود كه خداوند مهربان است و گناهان را مي بخشد. لطفاً در اين باره توضيح دهيد.
پاسخ : اين كه خداوند مهربان است، امر قطعي و مسلّم است، ولي بايد توجه داشت كه بين محبت هاي الهي و غير الهي تفاوت عمده اي وجود دارد و آن اين است كه محبت انسان ها به يكديگر معمولاً احساسي است و در برخي از موارد خلاف حكم عقل وعدالت عمل مي كند، در حالي كه لطف و رحمت الهي هرگز جدا از عدل و حكمت و سنت هاي حكيمانه پروردگار در نظام خلقت نيست، بنابراين در اجراي عدالت نبايد احساسات و عواطف را به قضاوت كشاند. اگر خداوند عدالت را جاري كند، اين طور نيست كه كسي به بهشت نرود، زيرا در تعريف عدالت گفته اند: به هر كس آن چه مستحق آن است داده شود، بنابراين اگر كسي كارهاي خوب را انجام دهد و از كارهاي بد دوري كند، خداوند طبق عدلش او را وارد بهشت مي كند. اگر كارهاي بد را انجام دهد و در دنيا جبران نكند و در آخرت مشمول شفاعت واقع نشود، طبق عدل الهي، مجازات خواهد شد. در عين حال در دايرة عدل الهي، توبه و شفاعت و رحمت خاص به بندگان و آمرزش گناهان قرار دارد.قرار دادن توبه و شفاعت و رحمت نيز بر اساس قانون عدل الهي است، يعني با توجه به ويژگي هايي كه انسان ها دارند و دچار فراموشي، خطا و گناه مي شوند و وسوسه هاي شيطان و نفس اماره بسيار است، خداوند توبه را قرار داده و بر اساس معيارهاي خاص شفاعت را، نيز رحمت و مغفرت خود را بر بندگان گسترده است و همة اين امور خارج از ميزان عدل نيست.هم چنين در روايات آمده كه رحمت الهي بر غضب او پيشي گرفته و اين نيز طبق معيار عدل است.
کد سوال : 54091
موضوع : گنجینه مذهبی>واحد پاسخ به سوالات دفتر تبليغات اسلامي
پرسش : در قرآن آمده: "هر كجا كافري را يافتيد او را بكشيد"! كافر كيست؟ در بين ما مسلمانان افرادي هستند كه ظاهراً مسلمانند، ولي دستورهاي خدا را انجام نمي دهند، پس خدا را قبول ندارند. چرا اين ها را نمي كشند، اگر كسي اين ها را بكشد، او را قصاص مي كنند؟
پاسخ : شأن نزول آية "فاقتلوهم حيث ثقفتموهم؛(1) هر كجا آنان را يافتيد بكشيد" در مورد كفار و بت پرستان مكّه است كه پيامبر و مسلمانان را آزار مي دادند و آن ها از زندگي و خانه و كاشانة خود بيرون كردند و شكنجه ها نسبت به پيامبر و مسلمانان روا داشتند. قرآن به پيامبر و مسلمانان اجازه داد كه هر كجا آنان را يافتند. به قتل برسانند و مقابله به مثل كنند. شأن نزول آيه گرچه در آن مورد است اما در هر زمان كه شرايط همان طور باشد، يعني كفار نسبت به مسلمانان اذيت و آزار روا دارند و مسلمانان را تحت شكنجه و قتل و غارت قرار دهند و خانه هاي آنان را ويران كنند (به اصطلاح كافر حربي باشند، يعني در حال جنگ و ستيز با مسلمانان باشند) در صورت صلاحديد رهبران ديني و با دستور آنان جنگ و جهاد عليه كفّار طبق همين آيه و ديگر آيات جهاد صورت خواهد گرفت.(2)جنگ با كفّار در صورت صلاحديد رهبران ديني و بر اساس توانايي و قدرت و توان نظامي و اقتصادي و سياسي صورت مي گيرد. اگر دستور فرمان رهبر ديني نباشد و يا جنگ به صلاح مسلمانان نباشد و يا توان نظامي و سياسي و اقتصادي نداشته باشند، مسلمانان وظيفة ديگر دارند. تشخيص اين كه جهاد عليه كفار واجب است يا نه، بر عهدة رهبر ديني است. هيچ فرد مسلماني حق ندارد خود سرانه اقدام به قتل كفّار نمايد.كافر از نظر فقهي به كسي گفته مي شود كه منكر خدا است يا براي خدا شريك قرار مي دهد و يا پيامبري حضرت محمد(ص) را قبول ندارد و يا ضروريات دين را منكر شود مي داند انكار آن به انكار خدا و پيامبر منتهي مي شود.(3) كافر تقسيم مي شود به: 1ـ كافر حربي، يعني كافري كه در حال جنگ و ستيز و توطئه عليه مسلمانان است.2ـ كافر غير حربي مانند كفّاري كه با مسلمانان در حال صلح هستند.امّا مسلماني كه به دستورهاي اسلامي عمل نمي كند، كافر نيست، بلكه به او مسلمان فاسق و گناهكار مي گويند كه بايد او را نصيحت و امر به معروف كرد. اين گونه مسلمانان كافر نيستند و احكام كفار را ندارند، از اين رو كسي حق ندارد آنان را بكشد. اگر كسي عمداً يكي را بكشد، بايد قصاص شود. پي نوشت ها: 1. بقره (2) آية 191.2. با استفاده از تفسير نمونه، ذيل اين آيه.3. توضيح المسائل مراجع، ج 1، مسئلة 106.
کد سوال : 54092
موضوع : گنجینه مذهبی>واحد پاسخ به سوالات دفتر تبليغات اسلامي
پرسش : آيا در اديان مختلف جهان مانند دين اسلام عقيده به منجي و مصلح آخر الزمان وجود دارد؟
پاسخ : همه پيروان اديان الهى و برخى از پيروان غير اديان الهى عقيده دارند كه در يك عصر بحرانى جهان كه فساد و ظلم بيداد مى‏كند، نجات دهنده بزرگ و مصلح جهانى ظهور مى‏كند و اوضاع آشفته جهان را اصلاح نموده و عدل را گسترش مى‏دهد.(1) گرچه در اين كه مصلح جهانى كيست، داراى چه ويژگى‏هايى است، نام او چيست و منسوب به كدام ملت و دين است، اختلاف نظر دارند.(2) هر ملتى او را با لقب مخصوص و ويژگى‏هايى مى‏شناخته و او را از خودشان مى‏دانند. زرتشتيان او را ايرانى و از پيروان زرتشت مى‏دانند.(3) جهودان، از بنى اسرائيل و عيسويان او را مسيح موعود مى‏خوانند .در اين جا به برخى از اديان اشاره مى‏شود كه در آنها از مصلح جهانى سخن گفته شده است: 1 - آيين زرتشت‏در آيين زرتشت سه منجى به نام‏هاى هوشيذر، هوشيذرما و سوشيانس (نجات دهنده مرگ) از نسل زرتشت مطرح است. گويند: آنان پس از ديگرى جهان را پر از عدل خواهند كرد. از جمله، مهم‏ترين آنان، آخرين ايشان است كه او را سوشيانس پيروز گر مى‏خوانند(4) كه پس از ظهور، دين را به جهان رواج خواهد داد؛ فقر و تنگدستى را ريشه كن كرده و مردم جهان را هم فكر، هم گفتار و هم كردار مى‏گرداند.(5)2 - آيين هندى‏در آيين هندو نيز از نجات دهنده و موعود، به نام "آواتا" سخن به ميان آمده و در منابع هندوها در كتاب اوپانيشا مطرح شده است.(6) مظهر ويشنو (مظهر دهم) كه در انقضاى كلى يا عصر آهن، سوار بر اسب سفيد ظاهر مى‏شود، درحالى كه شمشير برهنه درخشانى به صورت ستاره دنباله دار در دست دارد. شريران را تماماً هلاك مى‏سازد و خلقت را از نو تجديد مى‏كند و پاكى را رجعت خواهد داد. مظهر دهم در انقضاى عالم ظهور خواهد كرد.(7) در يكى از كتاب‏هاى ديگر هندوها آمده است: گردش دنيا به پادشاه عادلى در آخرالزمان تمام شود كه پيشواى ملائكه و پريان و آدميان باشد. حق همراه او است و آنچه در درياها و كوه‏ها پنهان شده باشد، همه را به دست مى‏آورد. از آسمان‏ها و زمين، آنچه باشد، خبر دهد و از او كسى بزرگتر به دنيا نيايد.(8) در آيين بودايى كه يكى از شاخه‏هاى كشين هندويى است، مسئله انتظار مطرح شده و شخصيت مورد انتظار بوداى پنجم مى‏باشد.(9)3 - آيين يهوددر آيين يهود نيز از شخص موعود سخن گفته شده است. گر چه يهوديان در اين كه موعود كيست، اختلاف نظر دارند. چون يهوديان به حضرت مسيح ايمان نياورده‏اند، موعود آنان هنوز ظهور نكرده است. با اين حساب انتظار در يهوديت كيفيت ويژه مى‏يابد، ولى آنچه يهوديان بر آن اتفاق دارند، خروج شخص در آخر زمان است كه كوكب افروز مى‏باشد و روى زمين را به نور رب كريم روشن مى‏گرداند... يهوديان به انتظار او زمان مى‏گذارنند.(10) موعود كسى است كه به عدالت داورى كند و مظلومان زمين را به راستى حكم راند و گرگ با بره سكونت كرده و پلنگ با بزغاله خوابد... در تمام كوه مقدس، ضرر و فسادى ديده نشود؛ زيرا جهان از معرفت خداوند پر خواهد شد.(11)4 - آيين مسيحيت مسيحيان نيز در انتظار مصلح جهانى هستند و اگر چه باور دارند كه او حضرت عيسى مسيح(ع) است كه از آسمان نزول كرده و جهان را پر از عدل خواهد كرد.(12) در انجيل مرقس آمده است: "پس بيدار باشيد، زيرا نمى‏دانيد در چه وقت صاحب خانه مى‏آيد، در شام، يا نيمه شب، يا بانگ خروس، يا صبح! مبادا ناگهان آمده، شما را خفته يابد!".(13)5 - آيين اسلام‏همان طور كه مى‏دانيد و اشاره كرده‏ايد، يكى از مسايل بسيار مهمى كه در اسلام نيز بدان پرداخته شده، مصلح جهانى است. ما شيعيان عقيده داريم كه مصلح جهانى امام زمان(عج) است كه در آيات (14) و روايات(15) بدو اشاره شده است. امام زمان(عج) همان مهدى(ع) است كه جهان را پر از عدل و داد مى‏كند، همان گونه كه پر از ظلم شده است.(16) اعتقاد به مهدى(عج) از بديهات تفكر شيعى است. انديشمندان اهل سنت نيز باور دارند كه جهان در انتظار حضرت مهدى(عج) است.ابن ابى الحديد كه از عالمان اهل سنت است مى‏گويد: "ميان همه فرقه‏هاى مسلمان اتفاق قطعى است كه عمر دنيا به پايان نمى‏رسد، مگر پس از ظهور مهدى(عج)"(17) از آنچه گذشت مى‏توان نتيجه گرفت كه همه اديان الهى و برخى اديان غير الهى درخصوص مصلح جهانى اتفاق نظر دارند؛ ولى نمى‏توان قضاوت نمود كه مقصود آنان از مصلح جهانى امام زمان(ع) مى‏باشد كه در اسلام بدو اشاره شده است. گرچه برخى از نشانه‏ها و مشخصاتى كه در ساير اديان براى مصلح جهانى ذكر شده، درباره امام زمان(ع) نيز هم خوان است.(18)با توجه به اين كه بشارت به ظهور مصلح جهانى در اديان الهى بيان شده و مسئله ظهور حضرت مهدى(عج) در اديان الهى، پيش از تحريف‏شان وجود داشته، مصلح تمام اديان الهى، مهدى موعود است و مقصود دين‏شان همين است، اما پيروان آنها در تطبيق و تعيين مصداق به خطا رفته‏اند. پى‏نوشت‏ها: 1 - ابراهيم امينى، دادگستر جهان، ص 76.2 - همان؛ فريده گل محمدى آرمان، رسالت جهانى حضرت مهدى، ص 98 به بعد. 3 - ابراهيم امينى، همان.4 - جاماسب نامه، ص 121، به نقل از فريده گل محمدى، همان، ص 99.5 - همان؛ اديان و مهدويت، ص 19.6 - كتاب اوپانيشاد، ص 737.7 - معارف اسلامى در جهان معاصر، ص 245.8 - اديان و مهدويت، ص 19.9 - رسالت جهانى مهدى(عج) ص 103 - 104.10 - ترجمه الملل و النحل، ج‏1، ص 312.11 - رسالت جهانى مهدى، ص 106.12 - رسالت جهانى مهدى(عج)، ص 109.13 - انجيل مرقس، با اقتباس از رسالت جهانى مهدى(ع) ص 109.14 - قصص ( ) آيه 5.15 - بحارالانوار، ج‏51، ص 67 به بعد.16 - المهدى موعود، ج‏2، ص 72؛ كتاب الغيبة نعمانى، ص 425.17 - منتخب الاثر، ص 11 به بعد.18 - ابراهيم امينى، دادگستر جهان 76 - 77.
کد سوال : 54093
موضوع : گنجینه مذهبی>واحد پاسخ به سوالات دفتر تبليغات اسلامي
پرسش : چرا خداوند در دين اسلام بعد از پيامبر اكرم(ص) دوازده امام ديگر را براي رهبري و هدايت مردم برگزيد در حالي كه در اديان ديگر امامت به اين صورت مطرح نشده است؟
پاسخ : در تمام اديان الهي امامت و خلافت مطرح بوده است و هر پيامبري كه از طرف خداي مهربان براي هدايت مردم برانگيخته شده براي بعد از خودش وصي و جانشين يا جانشيناني معيّن مي كرده است. در دعاي ندبه كه تعليم حضرت امام زمان(عج) است مي خوانيم: خدايا براي هر پيامبري شريعتي عطا كردي و براي آنان وصي و جانشين اختيار نمودي براي اين كه يكي بعد از ديگري محافظ دين و نگهبان شريعت او باشند.(1)رسول خدا(ص) فرمود: من آقا و سيد پيامبران هستم و اوصياي من سيد و آقاي اوصياي پيامبران هستند.(2) حضرت صادق(ع) فرمود: آخرين وصي حضرت عيسي(ع) مردي بود به نام بالط.(3) از اين روايت معلوم مي شود حضرت عيسي(ع) چند وصي و خليفه بعد از خود داشته است. در برخي از روايات تعداد حواريون حضرت عيسي كه به عنوان وصي و جانشين پس از او نيز شناخته مي شوند، دوازده نفر بوده اند. تعداد وصي حضرت موسي(ع) نيز همين گونه بود.رسول خدا(ص) فرمود: بعد از من به تعداد نقبا و وزراي حضرت موسي دوازده نقيب و رهبر خواهد آمد.(4) از اين روايت هم معلوم مي گردد كه اوصياي حضرت موسي هم دوازده نفر بودند. بنابراين مسئله امامت و خلافت و رهبري در همة پيامبران الهي بوده است. يعني هر پيامبري براي بعد از خود وصي تعيين كرده است، بلي احتمال دارد تعداد اوصياي پيامبري با اوصياي پيامبر ديگر فرق داشته باشد. ولي عدد دوازده در اوصياي پيامبران قبل، هم بوده است مثل حضرت موسي(ع) كه عدد نقبا و جانشينان وي 12 نفر بودند و همان گونه كه امامان ما كه جانشينان پيامبر(ص) هستند دوازده نفرند. اما اين كه چرا امامان ما دوازده نفرند نه كم نه زياد، بدين خاطر است كه خداوند مي دانست كمتر از دوازه نفر براي رهبري امت اسلام كافي نيست و بيشتر از آن هم لازم نيست.پي نوشت ها: 1. مفاتيح الجنان، اوايل دعاي ندبه.2. بحارالأنوار، ج 8، ص 22. 3. همان، ج 17، ص 141.4. همان، ج 36، ص 133 و ص 299.