• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 264
تعداد نظرات : 359
زمان آخرین مطلب : 5353روز قبل
بیماری ها

ماساژ درمانی فوائد فراوانی برای بدن دارد از جمله : کاهش استرس , پائین آوردن فشار خون , آرامش بخشیدن به عضلات , کاهش سردرد و بسیاری فوائد دیگر . همه می توانند از فوائد ماساژ درمانی بهره مند شوند ! از نوزادان گریان گرفته تا زنان حامله و تا کسانی که دچار سختی مفاصل هستند.

 در هنگام استراحت پاها را ماساژ دهید . این کار به افزایش جریان خون و کاهش ورم پاها کمک می کند و خستگی پا را از بین می برد .
برای انجام ماساژ پاها ، روی یک صندلی کوتاه بنشینید و ، تمام قسمت های کف پا ، رویه پا ، پاشنه پا و انگشتان پا را به آرامی ماساژ دهید .
دست را مشت کنید و با برجستگی انگشتان ، کف پا را به صورت چرخشی ماساژ دهید .
با دو دست پا را بگیرید و با حرکت چرخشی انگشتان ، رویه پا را ماساژ دهید .
با کاهش خستگی پاها ، از خستگی کل بدن جلوگیری کنیم .
پاشنه پا را با دست گرفته و به صورت چرخشی حرکت دهید .
به آرامی انگشت شست دست را ، از مچ پا تا روی هر یک از انگشتان پا بکشید .
پا را با دو دست بگیرید و به سمت کف و رویه پا فشار دهید . مثل حالتی که می خواهید تکه ای نان خشک را از وسط بشکنید .
هر یک از انگشتان پا را به ملایمت بکشید و بچرخانید .
در پایان پا را بین دو دست نگهدارید .
توجه :
* در صورت بروز برآمدگی های گوشتی و میخچه در پا ، از دست کاری آنها خودداری کرده و برای درمان به پزشک مراجعه کنید . این برآمدگی ها ، به علت فشار کفش ایجاد می شوند . حتی پس از درمان میخچه توسط پزشک چنانچه کفش شما مناسب نباشد دوباره میخچه ایجاد خواهد شد .بنابراین بهترین کا ر انتخاب کفش مناسب است . گاهی تغییراتی که در پاها ایجاد می شود به دلیل سایر بیماریهاست . بعنوان مثال ورم پاها ، زخمی که خودبخود بوجود آمده و یا زخمی که خوب نمی شود ، می تواند نشانه بیماری در سایر نقاط بدن باشد . پس در صورت مشاهده این تغییرات به پزشک مراجعه نمایید
. چرا باید از پاها مراقبت کرد ؟
ما روی پای خود می ایستیم .به کمک پاهاست که تعادل خود را حفظ می کنیم و راه می رویم . پاها هستند که وزن بدن را تحمل میکنند .
* بسیاری از مواقع خستگی و ناراحتی ما به دلیل وجود مشکل در پاهاست .
* بروز یکسری مشکلات در پاها شایع است ، مثل
- خشکی پوست پا
- ترک خوردن پاشنه پا
- شکسته شدن ناخن های پا
- عفونت قارچی در لای انگشتان پا
* پاها بیشتر از سایر قسمتهای بدن در معرض خطر آسیب و حادثه هستند.
*زخم ها و جراحت های پا بخصوص در ناحیه کف پا ، دیرتر از سایر نقاط بدن خوب می شود .
بنابراین لازم است از پاها بیشتر مراقبت کنیم .

برای مراقبت از پاها چه باید کرد ؟

نظافت پاها
1- شستشوی پاها : هر روز پاها بخصوص لای انگشتان پا را با آب ولرم بشویید.
2- کوتاه کردن ناخن ها :وقتی ناخن ها نرم باشند ،کوتاه کردن آنها آسان تر است.برای این کار می توانید قبل از کوتاه کردن ناخن ها ، بمدت 20 تا 30 دقیقه پاها را در یک ظرف آب گرم قرار دهید و یا بعد از حمام کردن ناخن ها را کوتاه کنید.
هنگام کوتاه کردن ناخن های پا دقت کنید :
* لبه ناخن ها را گرد نکنید و بگذارید بشکل صاف بمانند .
* ناخن ها را خیلی از ته کوتاه نکنید ، زیرا باعث زخم شدن ناخن می شود.
3 - چرب کردن پاها: بعد از شستشوی پاها بهتر است با استفاده از وازلین یا سایر کرمهای نرم کننده ، پوست پا و بخصوص پاشنه پا را چرب کنید.


پوشش پاها
1-جوراب: جوراب های نخی بپوشید . کش جوراب نباید سفت باشد و بهتر است ساق آن بالاتر از برآمدگی مچ پا قرار گیرد.
2- کفش :کفشی بپوشید که پاهای شما را محافظت بکند و از سر خوردن و افتادن جلوگیری کند .
کفشی مناسب است که:
* پا در آن راحت باشد ، بین نوک انگشت بزرگ پا و نوک کفش ، حدود یک سانتیمتر فاصله باشد .
* رویه کفش تمام عرض پا را بپوشاند ، اما به پا فشار نیاورد .
* پاشنه کفش پهن بوده و بلندی آن پیش از 3 سانتیمتر نباشد .
* پا در آن عرق نکند ، مثل کفشهای چرمی و یآ گیوه های نخی
* کف آن لیز نباشد .
3- دمپایی : یکی از حوادث شایع در منزل ، فرو رفتن اجسام نوک تیز یا برنده در کف پا است ؛ که می تواند موجب زخم یا سوراخ شدن کف پا شود بنابراین بهتر است که در منزل و روی فرش نیز دمپایی بپوشید .دمپایی باید کاملا اندازه پا باشد .با پوشیدن دمپایی های گشاد و یا دمپایی های کوچک که پا بطور کامل در آن قرار نمیگیرد ، احتمال زمین خوردن بیشتر می شود .
دمپایی های انگشتی بخوبی پارا محافظت نمی کند و مناسب نیستند . همچنین دمپایی ابری روی سرامیک ، کاشی ویا سنگ بخصوص اگر سطح زمین خیس باشد ، بسیار لیز و خطرناک است و باید از پوشیدن آنها اجتناب کرد.

جمعه 4/11/1387 - 20:31
آموزش و تحقيقات

تمام تارها را می‌توان به عنوان راه حل‌هایی برای معادلات نظریه‌های ابرگرانش در ۱۰ یا ۱۱ بعد در نظر گرفت. هر چند که ابعاد ۱۰ گانه یا ۱۱ گانه با فضا زمانی که درک می‌کنیم، چندان شباهتی ندارد؛ اما در توجیه این نکته گفته می‌شود که ۶ یا ۷ بعد دیگر چنان پیچ خورده و کوچک شده‌اند که متوجه وجود آنها نمی‌شویم و فقط ۳ بعد باقیمانده را که بزرگ و تقریباً مسطح هستند، درک می‌کنیم.

 

تمام تارها را می‌توان به عنوان راه حل‌هایی برای معادلات نظریه‌های ابرگرانش در ۱۰ یا ۱۱ بعد در نظر گرفت. هر چند که ابعاد ۱۰ گانه یا ۱۱ گانه با فضا زمانی که درک می‌کنیم، چندان شباهتی ندارد؛ اما در توجیه این نکته گفته می‌شود که ۶ یا ۷ بعد دیگر چنان پیچ خورده و کوچک شده‌اند که متوجه وجود آنها نمی‌شویم و فقط ۳ بعد باقیمانده را که بزرگ و تقریباً مسطح هستند، درک می‌کنیم.
لازم است یادآور شوم که شخصاً از پذیرفتن ابعاد بالاتر چندان خرسند نبوده‌ام. اما از آنجا که اثبات‌گرا هستم، پرسش «آیا ابعاد بالاتر واقعاً وجود دارند؟» بی‌معنی است. فقط می‌توان پرسید آیا مدل‌های ریاضیاتی با ابعاد بالاتر توصیف مناسبی از جهان ارائه می‌دهد یا خیر. ما تاکنون مشاهداتی نداشتیم که برای تفسیر آنها به وجود ابعاد بالاتر نیازی باشد. با این همه این احتمال وجود دارد که این ابعاد را در برخورد دهنده بزرگ هادرون که در ژنو قرار دارد، مشاهده کنیم. اما آنچه که بسیاری از افراد و از جمله مرا متقاعد ساخته است که مدل‌های با ابعاد بالاتر را جدی تلقی کنند، آن است که شبکه‌ای از ارتباط‌های غیرمنتظره که دوگانگی نامیده می‌شود، در این مدل‌ها وجود دارد. این دوگانگی‌ها نشان می‌دهد که مدل‌ها اصولاً معادل یکدیگرند، به عبارت دیگر این مدل‌ها جنبه‌های مختلف یک نظریه بنیادی هستند، که نظریه ام-تئوری نام گرفته است.
اگر وجود این شبکه از دو گانگی‌ها را نشانه‌ای از حرکت در مسیر صحیح ندانیم، تقریباً مثل آن است که فکر کنیم خداوند فسیل ها را در صخره‌ها قرار داده است تا داروین در مورد تکامل حیات گمراه شود. این دوگانگی‌ها نشان می‌دهد که ۵ نظریه ابرتار مبانی فیزیکی یکسانی را بیان می‌کند و از لحاظ فیزیکی معادل ابرگرانش است. نمی‌توان گفت که ابر تارها بنیادی‌تر از گرانش است یا برعکس، ابر گرانش بنیادی‌تر از ابرتار. بلکه این نظریه‌ها بیان‌های متفاوتی از یک نظریه بنیادی است که هرکدام از آنها برای محاسبه در موقعیت‌های مختلف مفید واقع می‌شوند. نظریه‌های تار برای محاسبه حوادثی که هنگام برخورد چند ذره با انرژی بالا و تفرق آنها روی می‌دهد، مناسب است زیرا فاقد بی‌نهایت‌ها است. با این همه این نظریه برای توصیف چگونگی تابدار شدن جهان به وسیله انرژی تعداد زیادی ذره یا تشکیل حالت محدود مثل سیاهچاله فایده چندانی ندارد. برای چنین وضعیت‌هایی به ابر گرانش نیاز است که اصولاً از نظریه فضا زمان خمیده اینشتین همراه با بعضی موضوع‌های دیگر تشکیل شده است. این تصویری از عمده مطالبی است که پس از این در مورد آنها صحبت خواهم کرد.
مناسب است برای تشریح اینکه چگونه تئوری کوآنتوم به زمان و فضا شکل می‌دهد، ایده زمان موهومی را بیان کنیم. شاید به نظر برسد زمان موهومی برگرفته از داستان‌های علمی تخیلی باشد، اما زمان موهومی در ریاضیات مفهومی کاملاً تعریف شده است: زمان موهومی زمانی است که با اعداد موهومی سنجش می‌شود. می‌توان اعداد حقیقی معمولی همانند ۱، ۲، ۵/۳- و غیره را به صورت مکانشان روی خطی که از چپ به راست امتداد دارد در نظر گرفت: صفر در وسط خط، اعداد حقیقی مثبت در سمت راست و اعداد منفی حقیقی در سمت چپ قرار دارند.
اعداد موهومی را می‌توان به صورت مکانشان روی خط عمود در نظر گرفت: صفر باز هم در وسط خط قرار دارد، اعداد موهومی مثبت رو به بالا و اعداد موهومی منفی رو به پایین ترسیم می‌شود. بنابراین اعداد موهومی را می‌توان به صورت نوع جدیدی از اعداد، عمود بر اعداد حقیقی معمولی در نظر گرفت. از آنجایی که این اعداد ساختاری ریاضیاتی هستند لازم نیست که به طور فیزیکی تحقق یابند، هیچکس نمی‌تواند به تعداد عدد موهومی پرتقال داشته باشد یا صاحب یک کارت اعتباری با صورت حساب اعداد موهومی باشد.
ممکن است کسی فکر کند که این گفته‌ها به این معنی است که اعداد موهومی فقط یک بازی ریاضی است که با دنیای واقعی کاری ندارد. با این همه از دیدگاه فلسفه اثبات‌گرا نمی‌توان تعیین کرد که چه چیزی واقعی است. تنها کاری که می‌توانیم انجام دهیم این است که دریابیم کدام مدل‌های ریاضی جهانی را که در آن زندگی می‌کنیم، توصیف می‌کند. معلوم می‌شود که مدل ریاضیاتی شامل زمان موهومی نه تنها آثاری را که پیش از این مشاهده کردیم، پیش گویی می‌کند، بلکه آثاری را پیش گویی می‌کند که تاکنون نتوانسته‌ایم اندازه گیری کنیم، ولی به دلایل دیگر، آنها را باور داشتیم. پس چه چیز واقعی و چه چیز موهومی است؟ آیا این دو فقط در ذهن ما متمایز از یکدیگرند؟
نظریه نسبیت عام کلاسیک (یعنی غیر کوآنتومی) اینشتین زمان واقعی را با سه بعد دیگر فضا ادغام می کند تا فضا زمان چهار بعدی را به وجود آورد. اما جهت زمان واقعی با سه جهت دیگر زمان تفاوت داشت؛ خط جهانی یا تاریخ یک ناظر در زمان واقعی همیشه افزایش می‌یابد (به عبارت دیگر زمان همیشه از گذشته به سوی آینده حرکت می‌کند.) ولی سه بعد دیگر فضا هم می‌توانند کاهش یابند و هم افزایش به عبارت دیگر می‌توان در فضا تغییر جهت داد اما نمی‌توان در خلاف جهت زمان حرکت کرد.
از طرف دیگر، از آنجایی که زمان موهومی عمود بر زمان واقعی است، همانند جهت فضایی چهارم رفتار می‌کند و بنابراین زمان موهومی می‌تواند شامل احتمال‌هایی بیش از مسیر راه آهن زمان واقعی باشد که دارای آغاز و پایان است یا روی یک مسیر بسته حرکت می‌کند. با توجه به این مفهوم موهومی است که می‌گوییم زمان دارای شکل است.
● آیا زمین در یک چاله فضا-زمان واقع شده است؟
به زودی جواب را به دست خواهیم آورد: آزمایش فیزیکی مشترکی بین سازمان فضایی آمریکا(ناسا) و دانشگاه استنفورد ، به نام "گرانش کاو B" اخیرا به نخستین نتایج رسیده است. اکنون اولین سال جمع‌آوری اطلاعات این ماهواره در مدار زمین به پایان رسیده است. نتایج‌، که تجزیه و تحلیل آنها یک سال دیگر طول خواهد کشید، شکل انحنای فضا-زمان را در نزدیکی زمین مشخص خواهد کرد.
زمان و فضا –بر طبق نظریه نسبیت اینشتین –به یکدیگر بافته شده اند و ساختار تار و پودی چهاربعدی به نام فضا-زمان را به وجود آورده اند.جرم قابل توجه زمین ، این ساختار را به شکل یک گودی در می آورد.مانند شخص سنگینی که وسط یک تشک بادی نشسته باشد (هر چند که چنین خمیدگیهای فضا-زمان را اغلب در محیط اطراف اجرام بسیار پر جرم تر و فشرده تری مانند سیاهچاله ها، ستاره های نوترونی، و کوتوله های سفید سراغ داریم اما اگر با دقت کافی محیط اطراف اجرام بسیار کم جرم تری مانند زمین را نیز بررسی کنیم خمیدگی فضا-زمان ناشی از جرم زمین را می توانیم بیابیم).
بر طبق نظریه نسبیت عام اینشتین ، حرکت اجسام در ساختار تار و پودی فضا-زمان صورت می گیرد. یعنی جسم در حال حرکت تابع شکل فضا-زمانی است که در آن واقع شده است. بر اساس این نظریه، گرانش باعث تغییر شکل ساختار فضا-زمان می شود و در نتیجه حرکت جسم نیز بر اثر میدان گرانشی تغییر می کند. می توان گفت که به زبان اینشتین گرانش در اصل حرکت اجسام در مسیر خمیدگی ساختار فضا-زمان در اطراف جسم پرجرم است. یعنی وقتی زمین ر مداری به دور خورشید در گردش است از دید نسبیتی به دلیل انحنای فضا-زمان اطراف خورشید در این مسیر هدایت می شود.
اگر زمین ثابت بود، ضرورتی برای انجام این کاوش نبود، ولی از آنجا که زمین به دور خود حرکت دورانی دارد ، این خمیدگی نیز باید همراه با زمین بچرخد.زمین با پیچ و تاب دادن ساختار فضا-زمان به دور خود به آرامی آن را به صورت یک ساختار چرخشی ۴ بعدی در می آورد.این همان چیزی است که ماهواره گرانش کاو یا GP-B برای آزمایش آن به فضا فرستاده شده است.
این آزمایش براساس فکر بسیار ساده ای انجام می شود: یک ژیروسکوپ (گردش نما) در حال چرخش در مداری در نزدیکی زمین قرار می دهند ، در حالی که محور چرخش آن به سمت یک ستاره بسیار دور -در نقش یک مرجع ثابت و بدون حرکت- نشانه رفته است. بدون وجود نیروهای خارجی، محور ژیروسکوپ باید تا ابد به سمت همان ستاره ثابت بماند.ولی چون فضا-زمان در نزدیکی زمین خمیده است، جهت محور ژیروسکوپ به مرور زمان تغییر می کند.با اندازه گیری بسیار دقیق تغییرات جهت محور ژیروسکوپ نسبت به ستاره، می توان میزان خمیدگی فضا-زمان را در نزدیکی زمین اندازه گرفت.
اما در عمل این آزمایش بسیار دشوار است: ۴ ژیروسکوپی که در GP-B کار گذاشته شده اند، کامل ترین کره هایی هستند که تا به حال به دست بشر ساخته شده اند.این کره ها که هر کدام به اندازه یک توپ پینگ پونگ اند (به قطر حدود ۴ سانتی متر)، از جنس سیلیکون و کوارتز هستند. هیچ گاه اختلاف آنها با یک کره کامل بیش از ۴۰ لایه اتمی نیست. اگر ژیروسکوپ ها کاملا کروی نبودند، محور چرخش آنها حتی بدون اثرات نسبیتی ‌، حرکت می کرد.
بر طبق محاسبات فضا-زمان انحنا پیدا کرده در نزدیکی زمین باعث می شود تا محور ژیروسکوپ در طول یک سال به اندازه ی ۰۴۱/۰ ثانیه قوس جابه جا شود. یک ثانیه قوس ۳۶۰۰/۱ یک درجه است. برای اندازه گیری دقیق این زاویه، GP-B به دقت سنجش فوق العاده ۰۰۰۵/۰ ثانیه قوس نیاز دارد.این عمل مانند آن است که بخواهیم قطر یک ورق کاغذ را از فاصله‌ی ۱۵۰ کیلومتری اندازه بگیریم.
محققان GP-B فناوری های کاملا جدیدی را برای این اندازه گیری اختراع کرده اند. آنان ماهواره گرانش کاو را کاملا “بدون لرزش” ساخته اند تا در هنگام حرکت ماهواره در لایه های بالایی جو به ژیروسکوپ ها لرزشی وارد نشود. آنها دریافتند که چگونه از نفوذ میدان مغناطیسی زمین به داخل فضاپیما جلوگیری کنند و همچنین دستگاهی را برای اندازه گیری چرخش ژیروسکوپ ، بدون تماس با آن، اختراع کردند.
فرانسیس اوریت ، استاد فیزیک دانشگاه استنفورد و محقق اصلی پروژه GP-B می گوید: “در جریان انجام آزمایش هیچ حادثه غافلگیر کننده ای اتفاق نیفتاده است.” اکنون که مرحله جمع آوری اطلاعات پایان یافته است ، او می گوید : “دانشمندان GP-B با اشتیاق و علاقه بیشتری به کار خود ادامه می دهند و کار سخت پیش روی خود را نادیده نمی گیرند.”
در مرحله بعدی آنها باید اطلاعات گرفته شده را به طور دقیق و کامل بررسی کنند.اوریت توضیح می دهد که دانشمندان GP-B این کار را در سه مرحله انجام می دهند: در مرحله اول آنان اطلاعات را به صورت روز به روز بررسی می کنند تا بی نظمی های موجود در آنها را بیابند. سپس اطلاعات را به صورت ماه به ماه در می آورند و در نهایت آنها را به صورت یک مجموعه کامل به دست آمده در طول یک سال، تحلیل می کنند. بدین ترتیب دانشمندان ایرادات موجود در اطلاعات را ، که از طریق یک روش تجزیه و تحلیل ساده نمی توان پیدا کرد، می یابند.
نهایتا دانشمندان از سراسر دنیا نتایج را به دقت بررسی می کنند.اوریت می گوید: “بدین طریق به سخت ترین منتقدان، اجازه شرکت در این پروژه داده می شود.” اگر GP-B بتواند به طور دقیق چاله فضا-زمانی را که انتظار می رود مشخص کند، بدین معنی است که بر اساس باور عمومی فیزیکدانان نظریه اینشتین حقیقت داشته است ولی اگر این گونه نشود، چه اتفاقی رخ خواهد داد؟ شاید ایرادی در نظریه نسبیت عام اینشتین یافته شود. اختلاف کوچکی که ظهور انقلابی بزرگ را در فیزیک عصر جدید اعلام خواهد کرد.

جمعه 4/11/1387 - 20:27
آموزش و تحقيقات

امروزه نقش مشتریان از حالت پیروی از تولیدکننده به هدایت سرمایه گذاران، تولیدکنندگان و حتی محققان و نوآوران مبدل گشته است. به این ترتیب بسیاری از مفاهیم و تئوری ها بر محور «مشتری» نگارش شده اند.

 

امروزه نقش مشتریان از حالت پیروی از تولیدکننده به هدایت سرمایه گذاران، تولیدکنندگان و حتی محققان و نوآوران مبدل گشته است. به این ترتیب بسیاری از مفاهیم و تئوری ها بر محور «مشتری» نگارش شده اند. سمت و سوی کلیه فعالیت های بنگاه اقتصادی برای تأمین نیازهای مشتری و کسب رضایت و اعتماد اوست. در بازار گسترده امروز موفقیت یا عدم موفقیت یک بنگاه اقتصادی به رفتار مشتری بستگی دارد. اوست که با مطالعه و بررسی نیازهای خود و بازارگسترده و کالاهای متنوعی که دراختیاردارد و باتوجه به امکانات و استعداد خود به ارزش گذاری مواردی همچون قیمت، مرغوبیت، کیفیت و... می پردازد و درنهایت انتخاب می کند. این مقاله به موضوع مشتری و اهمیت آن می پردازد. تعریف مشتری، نیاز مشتری، فرهنگ مشتری مداری و مراحل ایجاد و گسترش فرهنگ مشتری مداری از جمله مباحث این مقاله هستند
● مقدمه
در جهان کنونی که امکان تولید انبوه کالا و خدمات زمینه افزایش عرضه نسبت به تقاضا را فراهم آورده است، برای تولیدکنندگان راهی جز جلب رضایت مشتری باقی نمانده و دیگر نمی توان حیطه بازار و عرضه را با ابزارهای محدود گذشته تعریف کرد. تجربه نشان داده است، سازمان هایی که ازمنظر سنتی به مفاهیم مشتری، کالا، بازار، فروش، خرید، رقابت، تبلیغات، کیفیت و... نگاه کرده و می کنند علاوه بر عدم کسب موفقیت، سرمایه های خود را هم از دست داده اند. با ظهور اقتصاد رقابتی مفاهیمی چون مشتری مداری و کسب رضایت مشتری، پایه و اساس کسب و کار تلقی شده و سازمانی که بدان بی توجه باشد از صحنه بازار حذف می شود. دراین مقاله سعی شده به مفهوم مشتری، رضایت مشتری و فرهنگ مشتری مداری در سازمان در هر سیستم و ساختار یا کسب و کار پرداخته شود.
امروزه نقش مشتریان از حالت پیروی از تولیدکننده به هدایت سرمایه گذاران، تولیدکنندگان و حتی محققان و نوآوران مبدل گشته است. به این ترتیب بسیاری از مفاهیم و تئوری ها بر محور «مشتری» نگارش شده اند. سمت و سوی کلیه فعالیت های بنگاه اقتصادی برای تأمین نیازهای مشتری و کسب رضایت و اعتماد اوست. در بازار گسترده امروز موفقیت یا عدم موفقیت یک بنگاه اقتصادی به رفتار مشتری بستگی دارد. اوست که با مطالعه و بررسی نیازهای خود و بازارگسترده و کالاهای متنوعی که دراختیاردارد و باتوجه به امکانات و استعداد خود به ارزش گذاری مواردی همچون قیمت، مرغوبیت، کیفیت و... می پردازد و درنهایت انتخاب می کند.
● مشتری یعنی چه ؟
در فرهنگ بازار، مشتری فردی است که توانایی و استعداد خرید کالا و یا خدمتی را داشته باشد، که این توانایی و استعداد به صورت توأم در فرد بروز کرده و انتخاب و عمل خرید انجام می پذیرد. در این فرهنگ و دیدگاه مشتری فرد هوشمند و دانایی است که درباره تأمین نیازهای خود به خوبی مطالعه و بررسی می کند و باارزش گذاری و درنظر گرفتن امکانات و استعداد خود به انتخاب می پردازد.
● نیاز مشتری
در نظر عامه نیاز به معنای هرنوع کمبودی است که برای انسان به وجود می آید. در فرهنگ بازار نیاز مشتری اینگونه تعریف می شود که: «نیاز مشتری عبارت است از هرنوع احساس کمبودی که برای مشتری به وجود می آید و او تلاش می کند تا با بهره گیری از استعداد و توانایی خود نسبت به رفع آن اقدام نماید.»
با توجه به مفهوم گسترده ای که درتعریف نیاز مشتری وجوددارد، امکان تهیه و طبقه بندی جامع و کاملی از نیازهای مشتری دشوار است. زیرا اولاً نیازهای مشتری نامحدود است، ثانیاً ممکن است نیازی برای یک مشتری جزو نیازهای اساسی به شمار رود، درحالی که همان نیاز برای مشتری دیگر نیاز عادی محسوب شود. بنابراین در شناسایی و ارزیابی نیاز مشتری لازم است رفتار مشتری باتوجه به توانایی ها و استعدادهای او مبنای کار و مطالعه قرار گیرد. در اقتصاد رقابتی دغدغه همه شرکت ها این است که نه تنها هرروز به تعداد مشتریان خود بیفزایند، بلکه مشتریان قدیمی خود را نیز حفظ کرده و ازدست ندهند. زیرا که هزینه فروختن به مشتری قدیمی کمتر از تلاش برای جذب مشتری جدید است. حال باید تعریف کرد که «رضایت مشتری» چیست و چگونه شناسایی و به کار برده می شود؟ رضایت احساس مثبتی است که درهر فرد پس از استفاده کالا یا دریافت خدمتی ایجاد می شود. در جوامع کنونی محصول یا خدمتی مورداقبال مشتری قرارخواهدگرفت که ارزش موردانتظار وی را برآورده سازد. ارباب رجوع زمانی از دریافت محصول یا خدمت راضی و خشنود خواهدبود که خدمات دریافت شده برابر یا فراتر از ارزش موردانتظارش باشد. کسب رضایت مشتری ۲شرط اساسی دارد: اول این که کالا یا خدمت موردتقاضا در زمان مقرر تحویل شود. دوم این که به سؤالات او به موقع و درست پاسخ داده شود. یک مشتری وقتی از کالا یا خدمت راضی باشد، علاوه بر این که خودش دوباره برای خرید آن بازمی گردد، خریدار دیگری را نیز به همراه می آورد. پس سازمانی دراین زمینه موفق می شود که کار گروهی و فرهنگ جلب رضایت مشتری را در اولویت کاری خود قراردهد و برای دستیابی به آن تلاش کند. مدیران سازمان ها باید به این باور برسند که ارائه خدمت مطلوب به ارباب رجوع و کسب رضایت و خشنودی آنها از اهداف اساسی سازمان است و در موفقیت سازمان نقش حیاتی دارد.
● فرهنگ کار در سازمان
از صفات برجسته سازمان های بسیارموفق آن است که فرهنگی بسیارتوانا و پیشرفته دارند. چنانچه فرهنگ را به اختصار مجموعه ارزش ها، باورها و دانش های مشترک و پذیرفته شده یک گروه دانسته و کار را فعالیت های اقتصادی منجر به ارزش افزوده درنظر بگیریم، فرهنگ کار عبارت است از: «مجموعه ارزش ها، باورها و دانش های مشترک و پذیرفته شده یک گروه کاری درانجام فعالیت های معطوف به تولید یا ایجاد ارزش افزوده و به کلام دیگر این که در وجود کارکنان یک سازمان چه ارزش ها و نگرش هایی درونی شده و مورد پذیرش جمعی قرار گرفته است.»
تلاش برای تعریف و بیان فرهنگ کار نشانه آن است که فرهنگ بر اثر تعامل مردمان گوناگونی که در یک نظام جمعی ایفای نقش می کنند پدید می آید و لازمه شکل گیری و جهت گیری آن، همکاری متقابل است. فرهنگ هر سازمان با فرایندهای مدیریت رابطه تنگاتنگی دارد. فرایند مدیریت در سازمان، حرکت و روند سازمان را معین می کند، شوق به اقدام را برمی انگیزد و فرهنگ سبب برانگیختن شوق افراد به کوشش همه جانبه برای خلق جایگاه آینده می شود.
در جهانی که رقابت ها هر لحظه در حال افزایش است، سازمان ها دریافته اند که فرهنگ سازمان بیش از هر عامل دیگر می تواند در کامیابی یا ناکامی آنها دخیل باشد. تحول فرهنگی در سازمان هایی که با اسلوب مدیریت سنتی بار آمده اند، مستلزم تغییر الگوی فکری و جهان بینی مدیریت است. باید بدانیم که هر ضعف و نقصی در هر جای سازمان پیدا شود به پای مدیریت نوشته می شود. سازمان هایی که در امور خود به موفقیت های چشمگیری دست می یابند، پایبند باورهای زیر هستند:
▪ اساس موفقیت پایدار، اصل احترام به منزلت انسانی است.
▪ وجود ارتباطات سازمانی و مناسبات در سازمان نخستین گام نیل به موفقیت محسوب می شود.
▪ همه تغییرات و دگرگونی ها به دست افراد ایجاد می شود.
▪ کارکنان کالای مصرفی و یا محدود نیستند. بلکه منبعی برای سازمان محسوب می شوند که به کمک اصول مراقبت پیشگیرانه و پیش بینانه افزایش ارزش دارند.
▪ با استفاده از ابزارهایی چون آموزش، مشارکت در تصمیم گیری وعملکرد، امنیت شغلی و... باید به رفاه کارکنان و بهبود کیفیت زندگی آنان توجه کرد.
▪ برای موفقیت باید به رفاه مشتریان درون سازمانی (کارکنان) و مشتریان برون سازمانی (ارباب رجوع) یا مصرف کننده کالا و خدمت به طور همزمان توجه کرد.
▪ کار تیمی به مثابه ابزار راهبردی مشارکت کارکنان در پیشرفت سازمان، سبب بهبود ثمربخشی فعالیت های درون گروهی و بین گروهی می شود تا «کار درست به شیوه درست» انجام شود.
▪ توجه به فرهنگ کیفیت، یعنی فرهنگی که به تعیین اهداف مشترک بین مشتری و تولیدکننده می پردازد.
▪ اعتقاد به بهبود مستمر یا همان خطاناپذیرسازی، در همه ارکان و اجزای تعریف شده در سازمان جهت افزایش کارایی.
▪ تعیین و اجرای استانداردها در مرحله طراحی و برنامه ریزی در راستای تولید کالا یا ارائه خدمت و تمرکز بیشتر در زمینه کیفیت به عنوان آخرین هدف.
▪ بهره گیری از فناوری اطلاعات (IT) ، کلیدی جهت دستیابی به فرهنگ صحیح سازمانی است.
▪ مشارکت دادن کارکنان در تصمیم گیری ها و استفاده از هوش و خلاقیت آنها برای حذف خطاها و هدایت کارکنان به سمت انجام فعالیت های خلاق که در نهایت ارزش افزوده بیشتری خواهیم داشت.باید ذکر کنیم که در دنیای رقابتی امروز حتی یک محصول معیوب و یا یک خدمت ناقص نیز برای سلب اعتماد مشتری از سازمان کافی است. سازمان های برتر دنیا برای بهره گیری بهتر از این فرهنگ و شرایط خود از روش خودکنترلی که اغلب با استفاده از تجهیزات خطاناپذیر صورت می گیرد استفاده می کنند و با کاهش زمان بازخورد اطلاعات از طریق کشف عیوب به فرایند تولید و عملکرد خود کمک می کنند، که این عیوب پیش از آن که از حدود کنترل خارج شود کشف و شناسایی شوند.
● نقش فناوری اطلاعات در تبیین فرهنگ سازمان
امروزه نقش فناوری اطلاعات (Information Technology) در تمامی زمینه ها بسیار واضح و اساسی است. زیرا که در آن زیربنای اساسی همه شرکت ها، مؤسسات و واحدهای اقتصادی است، که آنها را قادر می سازد در فضای اطلاعاتی مناسب فعالیت کنند، هزینه های خود را کاهش و کیفیت محصول یا خدمت خود را افزایش دهند.
فناوری اطلاعات صنعتی راهبردی، اصولی و سودآور است و در همه صنایع جهان کاربرد دارد. همچنین فناوری اطلاعات ابزاری حیاتی برای نیل به فراتکنولوژی است. تأثیر فناوری اطلاعات در افزایش کیفیت، بهره وری، کارایی تولیدات و خدمات، رشد اقتصادی با حداقل آلودگی زیست محیطی و کمترین نیاز به مواد و انرژی موجب شده است بسیاری از سازمان ها خواستار تنظیم سیاست ها و راهبردهای دقیق برای توسعه و گسترش آن باشند. نقش پایه ای و اصولی فناوری اطلاعات در ایجاد و توسعه فرهنگ مشتری مداری در سازمان ها در بحث ارتباطات بسیار پررنگ تر است. زیرا که یکی از دلایل اصلی موفقیت سازمان های برتر دنیا ایجاد و مدیریت بر رابطه فردی با تک تک مشتریان است. IT به سازمان این کمک را می کند که شاخص موفقیت خود را سهم از تعداد مشتری بداند نه سهم بازار. یعنی پیدا کردن و ارائه کردن محصولات و خدمات بیشتر و بهتر برای مشتریان.
اطلاعات برای سازمان مزیت رقابتی ایجاد می کندو به سازمان امکان حل مسائل و تصرف فرصت های جدید را می دهد. برای استفاده از این فرایند یک جریان اطلاعات پیوسته که از شرکت به مشتریان هدایت می شود (اطلاعات برای مشتری) پیش نیاز است. این اطلاعات شامل اطلاعاتی در مورد محصولات ، خدمات، بازارها و گستردگی آنها و تأمین کنندگان است، که بر روی درک مشتری از کیفیت محصولات و خدمات تأثیر می گذارد. در همین زمان، جریان اطلاعات از مشتریان در جهت خلق نوآوری در خدمات و محصول، تولید ایده و بهبود مستمر برای محصولات و خدمات توسط سازمان ایجاد و هدایت شده و با جریان اطلاعات برای مشتری به هم پیوند داده می شود. براساس اطلاعات جمع آوری شده یک برنامه عمل دقیق تهیه می شود و براین اساس تمام منابع سازمان، سازماندهی، هدایت و کنترل می شوند.
● مراحل ایجاد و گسترش فرهنگ مشتری مداری در سازمان
برای اجرای این برنامه دقیق و یا همان ایجاد و گسترش فرهنگ مشتری مداری در سازمان باید مراحل زیر را طی کنیم:
۱) مشتری خود را بشناسیم
شناخت فردی مشتری امری بسیار حیاتی است. اگر سازمانی نتواند حداقل مشخصه های مشتریان مهم را جمع آوری کند، نخواهد توانست برنامه های تک به تک را به اجرا درآورد. در فرایند مشتری مداری در سازمان مهم ترین گام شناسایی مشتری و انتظارات اوست. شناسایی مشتری و انتظارات او جز با مراجعه به وی و دریافت دیدگاه های او میسرنیست. شناسایی اصولی مشتری بالفعل و بالقوه منجر به برنامه ریزی صحیح و کنترل سطح انتظارات مشتریان خواهد شد و به تبع آن سطح کیفی کالا و خدمات ارتقا پیدا می کند.
۲) مشتریان خود را طبقه بندی کنیم
مشتریان تفاوت های اساسی و زیادی با هم دارند. اما از ۲دیدگاه مهم تر از هم متمایز می شوند. اول از نظر ارزش آنها نزد فروشنده و دوم از نظر تفاوت در نیازهایشان. این تمایز به سازمان این امکان را می دهد تا رفتار سازمان خود را در جهت جلب نظر و رفع نیازهای مشتریان خود با توجه به طبقه بندی های مشتریان، سازماندهی کند و منابع و انرژی سازمان را به طور صحیحی صرف نماید. همچنین گوش دادن به صدای مشتری باعث شناخت نیاز آنها شده و برنامه های سازمان در جهت تأمین این نیازها طبقه بندی و اولویت بندی می شوند. در این مرحله مشتریان به انواع حقیقی، حقوقی، سازمانی، جغرافیایی، داخلی و خارجی نیز طبقه بندی می شوند.
۳) با مشتریان خود تعامل داشته باشیم
برای کارایی و اثربخشی کار باید هزینه های ارتباطات بهبود یابند. تعامل با مشتریان نه تنها هزینه های ارتباطات را کاهش می دهد، بلکه از این طریق اطلاعات ارزشمندی به دست می آید که هم در راستای رفع نیاز مشتری کارایی دارد و هم روابط با مشتری را مستحکم تر و عمیق تر می کند و ریسک از دست دادن مشتری به طرز قابل ملاحظه ای کاهش می یابد. در این فرآیند سازمان به خواسته های مشتری گوش می دهد و در کنار آگاهی از تغییر نیازهای مشتریان به چگونگی برنامه ریزی منابع سازمان برای پاسخ دادن سریع به نیازهای آنان پی می برد. با ایجاد و گسترش ارتباطات با مشتریان درجه بالایی از رضایت را در آنها ایجاد می کنیم و به این ترتیب مشتری شخصاً به سازمان احساس تعلق می کند و ضمانت بین مشتری و سازمان به تدریج پررنگ تر می شود. همواره باید این را در نظر داشت که مشتریان نقش تبلیغات زنده را برای سازمان بازی می کنند. سازمان را تمجید کرده و آن را به دیگران پیشنهاد می کنند. اگر سازمان به ارضای نیازهای مشتری ادامه دهد و خدماتش را به شیوه هایی ارائه دهد که همیشه دارای تقاضا باشد ارزش ۲طرفه ایجاد می شود و هدف نهایی که همان وابستگی مشتری یا مدیریت استراتژیک روابط با مشتری است، قابل حصول است.
۴) بعضی از رفتارهای سازمان خود را با مشتری هماهنگ کرده و تطبیق دهیم
تغییر رفتار سازمان، ساختار سازمان، مهندسی مجدد و در مجموع تغییر فرهنگ سازمان در راستای نیازهای مشتریان و تأمین آنها، یکی از روش های موفقیت سازمان های بزرگ دنیاست. این تغییر و هماهنگی می تواند به معنای تطبیق با تک تک مشتریان به هنگام تولید انبوه کالا یا تطبیق بعضی ویژگی های خدمات برای مشتری باشد.
۵) به خواسته مشتری ارزش دهیم
سازمان های موفق و اثربخش همیشه سعی می کنند تا نسبت ارزش دریافتی گروه های مختلف مشتریان را بالاتر از عدد یک نگه دارند و حتی آن را به عددهای بالاتر برسانند و موجبات خشنودی آنان را فراهم سازند. ارزش دادن به خواسته مشتری باید در همه سطوح سازمان و هر یک از واحدهای تابعه جریان یکسان و دائم داشته باشد. برای نمونه ترغیب کارکنان در تماس با مشتریان به رفتارهای مؤدبانه و محترمانه در دادن جواب سلام، بالا بردن سر و توجه کردن به مشتری، پاسخگویی به سؤالات و همدلی کردن با ارباب رجوع باید مورد توجه همه عناصر سازمان قرار گیرد.
۶) تلاش برای ایجاد و تداوم وفاداری در مشتریان
مشتری یک دارایی استراتژیک است. برای حفظ این دارایی همواره باید یک رابطه «برنده ـ برنده» بین سازمان و مشتری ایجاد گردد و این در صورتی استقرار می یابد که طرفین احساس کنند که برایشان مزایای خاصی وجود دارد و به صورت دو قطب یکدیگر را جذب کنند. برای این که مشتری از وضعیت وفاداری نسبی به وفاداری در طول زندگی برسد باید از سیستم های مدیریت روابط با مشتریان استفاده کرد. نگهداری مشتریان موجود سودآورتر از جذب مشتریان جدید است. در طول یک توسعه زمان روابط مشتری، هزینه بازاریابی و فروش به مشتریان موجود به تدریج کاهش می یابد و حاشیه کلی توسعه به طور بالقوه افزایش می یابد. مشتری وفادار فقط روی قیمت تمرکز ندارد بلکه به عنوان حامی و طرفدار سازمان عمل کرده و در نتیجه به جذب مشتریان جدید کمک می کند.
۷) سنجش میزان رضایت مشتری
یکی از مهم ترین اقدامات در فرایند جلب رضایت مشتری و تداوم فرهنگ مشتری مداری سازمان، سنجش میزان رضایت او از کالا و خدمات دریافتی است. دراین مرحله سازمان می تواند رأساً یا از طریق مؤسسات تحقیقاتی مستقل با اجرای برنامه های نظرسنجی مناسب میزان رضایت مشتریان از ابعاد مختلف عملکرد عرضه کننده، کالا و خدمات دریافتی را بسنجد. درجه رضایت مشتریان علاوه بر این که میزان موفقیت سازمان در دستیابی به بخشی از اهدافش را نشان می دهد، امکان اصلاح و بهبود کیفیت و روش ها را برای سازمان عرضه کننده فراهم می کند.
دراجرای مراحل مذکور لازم است سازمان ها فلسفه وجودی خود را بازنگری کرده و نگرش های مدیران و کارکنان خود را در راستای این فلسفه حرکت دهند. باید توجه داشت که کلید رضایت مندی مشتری، عملکرد کارکنان و درک و تشخیص و ارج نهادن به میزان ادامه ارتباط بین کارکنان و مشتری است. پس استخدام و آموزش کارکنان شایسته و دانایی که مهارت لازم در ایجاد ارتباط صحیح و منطقی و پایدار با مشتری را دارند یکی از وظایف و اقدامات مهم مدیریت سازمان است و این بدان معناست که در یک سازمان از بالاترین تا پایین ترین سطح باید یک هدف دنبال شود و آن ایجاد رضایت واقعی مشتری است. باید همواره به این اصل اساسی توجه کنیم که قول کمتری بدهیم ولی بیشتر و بهتر از آنچه قول داده ایم، عرضه کنیم. در جهت حرکت شتابنده به سوی شکوفایی اقتصادی حمایت از فرهنگ مطلوب و مثبت سازمانی مورد نیاز است. نکته قابل توجه آن که مدیران سازمان ها نقش خطیری در تحول فرهنگ سازمان خود برعهده دارند. تجربه سازمان های موفق در کشور نشانگر آن است که به رغم تأثیر عوامل محیطی، امکان بسیاری از تحولات مثبت در درون سازمان ها وجود دارد و این خود می تواند بسترساز تحولات وسیع تری در کل جامعه باشد. فرهنگ مطلوب و نظم پذیری در سازمان ها زمینه های استفاده مفید و مؤثر از منابع انسانی و عادی را فراهم می سازد و آثار مطلوبی در بهره وری و کسب مزیت رقابتی خواهد داشت. همچنین سازمان با اجرای استراتژی همکاری، تشکیل شبکه های کاری درون سازمانی و به کارگیری تکنولوژی روز می توانند به میزان انعطاف پذیری خودافزوده و در برآوردن نیاز مشتریان عملکرد شایسته داشته باشند.

منبع:

نویسنده ایمانی، مونا
مراجع
۱-www.itmportal.com
۲- www.Marketing power.com
۳- www.pfeiffer.com
۴- Michael R.solomon, consumer Behavior,prentice Hall,۴th Editition,p:۵
۵- الیورت ارونسون، روانشناسی اجتماعی ، ترجمه حسین شکرکن، انتشارات رشد، تهران ۱۳۸۲
۶ - استیفن پی.رابینز، رفتار سازمانی (مفاهیم ، نظریه ها، کاربردها) ، ترجمه دکتر علی پارسائیان و دکتر سید محمد اعرابی، دفتر پژوهش های فرهنگی، ۱۳۷۸
۷- استفان مورس، مدیریت موفق تولید، ۱۹۹۸
۸- جواهردشتی فرانک و دیگران، گزارش فرهنگ کار، باورها و ارزش ها، ماهنامه تدبیر، سال ،۱۴ شماره ،۱۳۱ صفحه ۷۸
۹- سلطانی ایرج، نقش تکنولوژی اطلاعات در توسعه منابع انسانی ، ماهنامه تدبیر شماره ،۱۳۸ صفحه ۷۰
۱۰- دکتر اسفندیار سعادت، مدیریت منابع انسانی ، انتشارات سمت ، ۱۳۸۵
بانک مقالات ارتباطات اجتماع

جمعه 4/11/1387 - 20:17
آموزش و تحقيقات

از دیدگاه هابرماس جوامع سرمایه داری بشدت در معرض بحران مشروعیت قرار دارند و این تهدید وجود دارد که توده مردم از وفاداری خود دست بشوند و دیگر انگیزه ای برای ادامه حمایت از آن نداشته باشند.

 

مقدمه
از دیدگاه هابرماس جوامع سرمایه داری بشدت در معرض بحران مشروعیت قرار دارند و این تهدید وجود دارد که توده مردم از وفاداری خود دست بشوند و دیگر انگیزه ای برای ادامه حمایت از آن نداشته باشند.
هابرماس منشا اصلی بروز بحران را به تناقض های طبقاتی مربوط میکند. اینکه دولت مجبور است منافع طبقه بخصوصی {سرمایه دارها} و در عین حال وفاداری طبقه دیگر {توده مردم} را تحصیل کند.
به هرز حال نظام سرمایه داری محتاج کسب مشروعیت است تا دست کم بتواند تا حدودی دخالت دولت در استفاده از سرمایه خصوصی را توجیح کند و شیوه هایی را برای تضمین وفاداری عمومی به کل نظام سیاسی فراهم آورد و به همین اعتبار اموری مورد توجه دولتها قرار میگیرند که بیشتر جنبه فنی داشته باشند {مانند مشکل متخصصان، منابع، بیکاری و رکود اقتصادی} و بدین ترتیب نوعی آگاهی اشراف منشانه جایگزین
آرمان تصمیم گیری در بستر مباحثه های عمومی میشود. تقویت این روند موجب میگردد که سیاست روز به روز، چهره و خصلتی منفی پیدا کند.

دولت به خاطر همراه داشتن وفاداری انبوه مردم باید درآمدهای مالی را صرف خدمات اجتماعی، آموزشی و رفاهی کند و ایدئولوژی را که به کل نظام مشروعیت می بخشد (مثل آگاهی فن سالارانه و از این قبیل) را تقویت کند.
هابرماس در بحران مشروعیت می گوید در صورتی ممکن است بحرانی روی دهد که هر یک از زیر سیستمها نتوانند کمیت لازمی را که سهم آنها در کل سیستم است، تولید کنند. به این سبب چهار گرایش احتمالی بحران وجود دارد که به شرح زیر ارائه می شود :

سر منشا بحران سیستم بحران هویت
------
اقتصادی بحران اقتصادی ------------
---------------------------------
سیاسی-اداری بحران عقلانیت بحران مشروعیت
----------------
اجتماعی- فرهنگی -------------- بحران انگیزش
--------------------------

وضعیت سیستم به گونه ای است که هر نوع تلاش برای کنترل و مهار بحران در یک زیر سیستم منجر به تغییر شکل و جابجایی تضادهای ذاتی به زیر سیستم دیگر میشود. برای مثال فرضا میتوان بحران اقتصادی را با سرازیر کردن بودجه دولتی به منظور حمایت از بعضی حوزه های کلیدی انباشت سرمایه مهار کرد. برای نمونه صنعت اتومبیل یا بخش بانکداری، اما این امر میتواند جانبداری دولت از منافع گروههای سرمایه را نشان دهد و در همان حال کاهش توازنی در خدمات رفاهی را ایجاب نماید و در نتیجه کسری مشروعیت را افزایش دهد.
هابرماس معتقد است مناقشات در جامعه ناشی از حوزه تولید مادی نمی باشد بلکه مناقشات جدید از حوزه های فرهنگ، اتحاد اجتماعی و جامعه پذیری برپا می خیزد.
اکثریت قریب به اتفاق متفکران غربی این اجماع کلی را بیان داشته اند که حرکتی غیر اجتناب از فضای سنتی به فضای مدرن آغاز گردیده که در سیر تاریخی تحولات اجتماعی اجتناب ناپذیر است. محیط مدرن حضور همزمان دموکراسی و سرمایه داری را تجربه میکند که کلا تحت عنوان لیبرالیسم جلوه میکند. باور غالب این است که اکثر جنبشهای اجتماعی در خارج از دنیای غرب بر محور ارزش های مدرن شکل میگیرند.
بایندر معتقد است که اگر کشوری بخواهد به رشد و توسعه برسد باید پنج بحران را پشت سر بگذارد.این پنج بحران عبارتند از بحران هویت، بحران مشارکت، بحران نفوذ، بحران مشروعیت و بحران توزیع. او معتقد است که وجه تمایز کشورهای توسعه یافته صنعتی و کشورهای در حال توسعه در آن توسعه است که آنان در گذشته به طریقی موفقیت آمیز بحرانهای فوق به ویژه بحرانهای هویت و مشروعیت را پشت سر نهاده اند.
عطش سیری ناپذیر برای بازسازی اسطوره های بومی و تلاش برای بازپروری سنتها نمایانگر شکست غول آسای نخبگان جوامع شرقی در جهت پیاده سازی تجدد و نوسازی ساخت های اجتماعی و ارزشهای بومی میباشد. بحران های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مزمن در بسیاری از کشورهای شرقی ناشی از این شکست میباشد چرا که آگاه هستیم که مشروعیت دولتها که جایگاه نخبگان سیاسی است از آن ناشی می شود که دولتها بتوانند خدمات مورد علاقه مردم را تهیه کنند.
در حالی که در بسیاری از جوامع شرقی، جوهره ارزشها، ماهیت تعاملات اجتماعی و طبیعت روابط اجتماعی و فرایند تصمیم گیری، مبنای سنتی دارند. ارزشها و ساختارهای مدرن در این جوامع کاملا جنبه فیزیکی دارند و فاقد ماهیت اندام وار می باشند و بدین جهت برای تداوم عملکرد آنها نیاز به حیف و میل منابع اقتصادی، فریب های سیاسی و بر پایی اسطوره های جعلی احساس می شود و این چنین است که شاهد حضور همزمان سنت های نا مطلوب و فرسوده بومی در کنار ساختارها و ارزشهای ناکارای غربی می باشیم، به جهت اینکه حضور هیچکدام از این دو در نگاه مردم مطلوب نمی باشد، تلاشی از جانب مردم صورت نمیگیرد که فعالیت آن ها تسهیل شود و محیط مناسب برای فعالیت آنان آماده گردد. در این چارچوب است که می بایستی به تحلیل این واقعیت پرداخت که چرا در جوامع شرقی سازگاری انسانی با تغییر تحول عقب تر از سازگاری مکانیکی میباشد.
سیر تحول در جوامع غربی، جنبش های اجتماعی متناسب با خود را شکل داده است و به همین جهت امروز خصومتی را که اعضای القاعده به محیط اطراف خود و سمبل های آن احساس می کردند در کمتر حرکت و جنبش اجتماعی در کشورهای غربی شاهد بوده ایم.
مقاطع حساس و فرازهای بحرانی در روند تکامل هر نظام سیاسی نیز از دیگر عوامل و زمینه های ایجاد گرایش ها، جریانات و احزاب سیاسی است. توالی و وقوع بحران هایی چون بحران هویت ملی، بحران مشروعیت، بحران مشارکت، بحران توزیع و بحران نفوذ (ولو بطور موقت) و میزان همزمانی با انطباق آنها نیز در پیدایش ظهور نظام های حزبی موثر است.
نظام های سیاسی برای کسب مشروعیت خود و حفظ و تداوم آن مجبورند به توده ها و جامعه ها تکیه کنند و حق حاکمیت خود را ناشی از مردم بدانند که این نیز مستلزم پیوند آنان با جامعه است. بر این اساس نیاز به احزاب مطرح می شود زیرا احزاب به مراتب بیش از سایر گروه ها و تشکل ها امکان ایجاد و گسترش شعبات و دفاتر ملی، منطقه ای و محلی را دارند و امکان ارتباط مردم و قشرهای پایین با طبقات بالا و حاکمان را فراهم می سازد.

حفظ مشروعیت
در مباحث استراتزیک گفته میشود قدرت و اقتدار مشروع که از اجزای اصلی هر پدیده سیاسی هستند استهلاک پذیر میباشند {حتی اگر به قول روسو قدرت به حق و فرمانبری به وظیفه تبدیل شده باشد}. این استهلاک پذیری هم خاصیت ذاتی است و هم منوط به عوامل و شرایط درونی وبیرونی. بنابراین با گذشت زمان، قدرت به خودی خود در هر مرتبه ای که باشد مستهلک شده و از میزان آن کاسته خواهد شد مگر به شرط تغییر. آنچه روشن است ضرورت تغییر است ولی آنچه که باید مورد مطالعه و مدافعه قرار بگیرد میزان و نوع آن است. صاحبنظران مدیریت استراتزیک بر این باورند که هر نظامی برای حفظ بقای خود باید به ایجاد تغییر در عناصر و نه در ساختار خود اقدام نماید چرا که تغییر در ساختار موجب استحاله گردیده و نظام جدیدی را بوجود می آورد که با هدف تحت عنوان ثبات و بقای نظام مغایرت دارد و به همین دلیل تغییر باید درسطح عناصر هر نظام صورت پذیرد تا هر جزیی از آن نظام بتواند مجددا به احیا و تقویت خود بپردازد. از این رو تغییر عناصر در چهار چوب ساختار هر نظام برای بقای آن امری ضروری است اما میزان این تغییر به عوامل درونی و بیرونی بستگی دارد. به عبارت دیکر شرایط {فرصتها و محدودیتهای} محیطی تعیین کننده میزان این تغییر میباشند.
مثلا در حادثه دوم خرداد شاهد آن بودیم که شرایط محیطی ایجاد تغییر عمیقی را در عناصر نظام سیاسی کشور به منصه ظهور گذاشتند و ساده اندیشانه خواهد بود اگر نسبت به این قبیل تغییرات گمان بد برده شود زیرا همان طور که اشاره شد تغییر تضمین کننده ثبات و بقای هر نظام است و آنچه موجب انحطاط و سقوط می شود ایستایی است و هر نظامی نیاز مند تغییر است.
مردم جهان روز نهم آوریل بر روی صفحه تلویزیون های خود دیدند که چند سرباز آمریکایی در میان هلهله جمعیت گرد آمده در میدانی واقع در مرکز بغداد طنابی را به گردن مجسمه صدام حسین انداختند تا بعد آن را سرنگون کنند. مجسمه ابتدا در مقابل سرنگون شدن خویش مقاومت می کرد، اما اندکی بعد از جا کنده شد و پس از نوسان هایی به زمین افتاد. انگار او می ترسید و نمی خواست بر زمین بیفتد.
نگاه به این مجسمه از زاویه های مختلفی صورت می گرفت. همان طور که نگاه های مردم نسبت به این اتفاق متفاوت بود، درک و برداشت عموم هم نسبت به جنگ عراق متفاوت است. پس از چندین روز بمباران بی وقفه مردم بی دفاع عراق اکنون به جای تصاویر بمباران ها و وحشت غیرنظامیان صحنه های شادی مردم عراق پخش می شود، مردمی که آزادی خود از شر ترور و سرکوب را جشن گرفته اند. هم صحنه های بمباران ها و هم صحنه شادی مردم هر دو دربرگیرنده بخش هایی از واقعیت هستند. آنها موضع گیری های متفاوتی را نیز بر می انگیزند. ولی آیا احساسات متفاوت و متناقض باید به قضاوت ها و داوری های متناقضی هم بیانجامد؟
در نگاه اول قضیه ساده به نظر می رسد. یک جنگ غیرقانونی حتی اگر به نتیجه ای مطلوب هم بیانجامد باز هم اقدامی مغایر معیارهای بین المللی تلقی می شود. ولی آیا این پایان ماجرا است؟ نتایج بد می توانند یک نیت خیر را از مشروعیت بیاندازند ولی آیا عکس این قضیه هم صادق است؟ یعنی آیا نتایج مثبت می توانند به نیرویی مشروعیت بخش برای یک نیت ناسالم بدل شوند؟ گورهای دسته جمعی، سیاه چال های زیرزمینی و داستان های شکنجه شدگان، هیچ تردیدی در مورد ماهیت جنایتکارانه دولت صدام باقی نمی گذارد. رهایی مردمی رنج دیده از شریک رژیم وحشی نیز ارزشمند و قابل توجه است. در این بخش قضیه همه مردم عراق - چه آنهایی که شادمانی می کنند، چه آنهایی که بی تفاوت هستند و چه کسانی که علیه اشغالگران راهپیمایی می کنند - قضاوت خاصی دارند.

دو دیدگاه مخالف و موافق
در نزد اروپایی ها می توان دو واکنش را نسبت به جنگ مشاهده کرد. عملگرایان به قدرت «واقعیت های مشهود» باور دارند و به توان داوری برخاسته از تجربه ای تکیه می کنند که با برخوردی متعادل پیروزی را به ستایش می نشینند. از نگاه پیروان ایده فوق بحث پیرامون مشروعیت جنگ فایده ای ندارد، چرا که اینک جنگ عراق به واقعیتی تاریخی بدل شده است. گروه دوم یا به عبارتی ایده دوم مخالفان جنگ را متهم می کند که با اغراق درباره خطرات جنگ چشم خود را بر آزادی سیاسی مردم عراق که یک ارزش محسوب می شود، می بندند. هر دو ایده فوق سطحی و ناقص اند، زیرا عمدتاً ملهم از «اخلاق گرایی خشک و بی احساس» هستند. اغلب پیروان دو ایده فوق از تمامی ابعاد گزینه خشونت که توسط محافظه کاران جدید در واشنگتن ارائه شده آگاه نیستند. مخالفت محافظه کاران جدید در واشنگتن با مبانی اخلاقی، نه از سر واقع گرایی است و نه از روی دلسوزی برای آزادی مردم جهان، هدف اصلی آنها تحول و دگرگون سازی است. از نظر آنها هر گاه معیارهای بین المللی کارایی خویش را از دست بدهند، برپایی یک نظم لیبرال جهانی مبتنی بر سلطه جویی - حتی اگر نیاز به ابزارهایی مغایر حقوق بین المللی داشته باشد – مشروع است. نباید خود را فریب دهیم، اعتبار و اقتدار معنوی آمریکا اکنون به ویرانه هایی بدل شده است. هیچ کدام از دو شرط حقوقی برای جنگ در عراق فراهم نبود. نه شرایط خطرناکی وجود داشت که دفاع از خود در برابر یک تهاجم قریب الوقوع را ضروری کند و نه مصوبه ای از شورای امنیت در دست بود که بر پایه بند هفتم منشور سازمان ملل مجوز چنین حمله ای مشروع به حساب آید. به عبارت دیگر نه قطعنامه ???? و نه هیچ کدام از هفده قطعنامه دیگر مربوط به عراق نمی توانست مجوز عملیات نظامی علیه این کشور تلقی شود. جناح مدافع جنگ عراق چنین توجیه می کند که ابتدا سعی شد قطعنامه ای جدید صادر شود اما چون اکثریت در این زمینه به دست نمی آمد، از آن صرفنظر گردید.
رئیس جمهور آمریکا مکرراً اعلام کرد که بدون تصویب شورای امنیت نیز حمله نظامی علیه عراق را آغاز می کند و این حرف واقعاً شرایط مسخره ای را پدید آورد. با توجه به ایده جدید دولت بوش می توان دریافت که بسیج نظامی آمریکا در خلیج فارس از همان ابتدا صرفاً به منظور تهدید نبوده است. اگر آمریکایی ها واقعاً تهدید مدنظرشان بود باید تنها پس از ناکارایی همه اهرم ها به عراق حمله می کردند.
تصمیم دولت بوش به بهره گیری از شورای امنیت نیز از تمایل برای مشروعیت بخشیدن به حمله نظامی علیه عراق ناشی نمی شد، زیرا چنین مشروعیتی در میان محافل رسمی آمریکا چندان معنا و ضرورتی نداشت. این رجوع تنها برای گسترش «ائتلاف حامیان جنگ» صورت می گرفت و می توانست برای کاهش نگرانی ها و تردیدها در میان مردم آمریکا و انگلستان به کار رود.
آمریکایی ها چنین القا می کنند که برای جنگ هایی که به بهبود اوضاع جهان می انجامند نیازی به توجیه و مجوز نیست، زیرا به رفع مشکلاتی می انجامند که با ابزارهای متعارف نمی توان آنها را رفع کرد. تصویر مجسمه در حال سقوط صدام حسین هم ظاهراً برای مشروعیت بخشیدن به چنین نظریه ای کفایت می کند. نظریه جدید دولت بوش بسیار زودتر از حمله به برج های دو قلوی نیویورک طراحی شده بود. اما در واقع بهره گیری زیرکانه از پیامدهای روانی یازده سپتامبر بود که موجب گسترش نظریه مذکور شد. مسیر حرکت نظریه مذکور متفاوت از برداشت اولیه از موضوع «مبارزه با تروریسم» است. گسترش نظریه جدید دولت بوش مرهون تعریف پدیده ای نوین در مفاهیم جا افتاده مربوط به جنگ است. در مورد رژیم طالبان میان تروریسم و یک رژیم یاغی ارتباط روشنی وجود داشت. در مورد کشوری نظیر افغانستان یک جنگ کلاسیک، تهدیدات یک شبکه، تروریست پراکنده را از میان بر می داشت. با این حال آمریکا یک جانبه گرایی توأم باسلطه طلبی را با موضوع مقابله با تهدیدهای خزنده پیوندزده است. آمریکایی ها در هر جایی که به مشکل بر می خورند، بحث دفاع از خود را پیش می کشند. البته این بحث نیز نیازمند ارائه دلایلی است. به همین دلیل بود که واشنگتن چاره ای نداشت جز آنکه افکار عمومی جهان را نسبت به ارتباط میان القاعده و رژیم صدام حسین قانع کند. عملکرد دولت بوش در پراکندن اطلاعات نادرست پیرامون ارتباط فوق در خود آمریکا چنان موفقیت آمیز بود که براساس آخرین نظرسنجی ها ?? درصد آمریکایی ها از تغییر رژیم عراق به عنوان «جبران حملات یازده سپتامبر» استقبال کردند.
هابرماس با طرح جوامع غربی در مرحله پسا سکولاریسم معتقد است دین در عرصه عمومی حضوری فعال دارد و به عبارتی دینداری نه تنها ضعیف نشده بلکه با تعریف مجدد خود و به رسمیت شناختن آرای عمومی مردم در تعبیر حق سرنوشت، احترام به حوزه علم و صلاحیت علم در حوزه مربوط به خود و مدارا و رعایت عقاید و باورهای دینداران دیگر، توانسته با حضور در عرصه عمومی با تشکیل اصناف و احزاب و جمعیت ها در فرهنگ، سیاست و اقتصاد جامعه دخالت کند. هابرماس در جوامع جهان سومی به دینداران توصیه میکند با رعایت سه شرط بالا یعنی به رسمیت شناختن آزادی و عقاید دیگران، تن دادن به آرای مردم در امر حکومت و ملاک مشروعیت آن، با به رسمیت شناختن عرصه علم در حوزه تخصصی آن از مدرنیته پسا سکولاریسم استقبال کنند.
هابرماس در بحران مشروعیت با پیگیری پروزه مارکس برای بحران شناسی سرمایه داری می کوشد به احیای نظریه مارکس در شرایط متاخر سرمایه داری بپردازد. مارکس با اتکا بر تضاد " کار- سرمایه" و "پرولتاریا-بورژوا" پیش بینی کرده بود که این تضاد، شیرازه سرمایه داری را خواهد شکافت اما سرمایه داری در قرن بیستم با تاسیس دولتهای رفاه و بهبود شکاف میان کارگران و سرمایه داران توانست براین بحران که مارکس آن را ذاتی و ساختاری می پنداشت حداقل تا حدودی و تا اطلاع ثانوی فائق آید. با وجود این هابر ماس اصل بحران را منتفی نمی داند و با توصیف مرحله نوین سرمایه داری به نام سرمایه داری متاخر می کوشد چهار بحران اقتصادی، عقلانیت، مشروعیت و انگیزش را در درون آن بشکافد.
هابر ماس هنوز هم رابطه میان کار و سرمایه را به عنوان مهمترین اصل تشکیلاتی جوامع سرمایه داری لیبرال و جوامع سرمایه داری متاخر می داند.
هابرماس در بحران مشروعیت تعریفی از ایدئولوژی ارائه داده بود که اینک با اشاره به ایدئولوژی سرمایه داری متاخر معنای خود را آشکار می سازد. او ایدئولوژی را مجموعه اعتقادات و افکاری می داند که به کار پنهان ساختن یا مشروعیت بخشیدن به قدرت می آید و وضعیت علم و تکنولوزی در جوامع جدید چنین است.
به تعبیر هابرماس از اندیشه وبر، آرمانهای اصلی تجدد که در عقلانیت فرهنگی و ارتباطی نهفته بودند، رو به زوال میروند. کنش عقلانی معطوف به هدف در حوزه سرمایه داری و بوروکراسی و علم بصورت کنش اجتماعی غالب ظاهر می شود. در نتیجه اصول اولیه تجدد بواسطه اجرای آنها در عمل نقض میشوند. عقلانیت ابزاری، عقلانیتی است که به عدم عقلانیت در مقیاسی بزرگ می انجامد. جهان، افسون زدایی و ابزارگون می گردد و ابزارها بجای افسانه ها بر انسان تسلط می یابند.


منبع:
1- کتاب بحران مشروعیت نوشته یورگن هابرماس – ترجمه جهانگیر معینی
2- کتاب یورگن هابرماس
3-هانا آرنت وآرزوی روشنایی نوشته رابرت. ب. وستبروک –ترجمه فاطمه مینایی
همشهری ماه – شماره 7 – شنبه مهر80
۴-تنوع و تکثر راههای توسعه سیاسی نوشته برتران بدیع – ترجمه نقیب زاده
سایت حکومت اسلامی(فصلنامه حکومت اسلامی-شماره 1۶)
۵-نظریه گفتمان دیوید هوارث – ترجمه سید علی اصغر سلطانی
فصلنامه علوم سیاسی –شماره 2
۶- جهانی شدن جهان اسلام و سیاستهای جهانی حسام الدین واعظ(دانشگاه لیدز انگلستان)
فصلنامه مشکو? –شماره ۶2-۶۵
7- آخرین فیلسوف چپ ؟ همشهری ماه –شماره ۵ – مرداد 1380
8- اصلاح سنت روزنامه همشهری -2۴ آبان 1379
9- جامعه‏شناسى تجدد(3) - بحران و تحول در تجدد حسین بشیریه
فصلنامه فلسفی ارغوان – شماره 12
10- علم وشناخت بشری-تغییر برای ثبات روزنامه همشهری 30 خرداد 1377
11- پیچیدگى و دموکراسى، یا اغواگریهاى نظریه سیستمها-نوشته تامس مک‏کارتى-ترجمه على مرتضویان
فصلنامه فلسفی ارغوان-شماره17
12- نه این ونه آن روزنامه همشهری- یکشنبه ?? اردیبهشت ????
13- هابرماس و مدرنیته تعاملی روزنامه همشهری 2۵ تیر 1381
1۴- یازده سپتامبر : سمبل حسرت گذشته دکتر حسین دهشیار
همشهری ماه –سال اول شماره 12-۵ اسفند 80
اندیشکده روابط بین الملل
irtt

جمعه 4/11/1387 - 15:53
آموزش و تحقيقات

موزیك و دنباله فیبوناچی , گام موسیقی در ستاره داوود توسعه یافته

 

هندسه دوجینی و موسیقی





نُت یا نوت :

در موسیقی به دو معنی بكار می‌رود :

1- به معنی واحد صدایی با فركانس ثابت كه نامی بر آن گذاشته شده كه در متون كهن فارسی به آن نغمه می‌گویند .

2- به معنی نمایش یا نشانه نوشتاری هر یك از این صداهاست .

در معنی اول نت‌ها هفت نام برای نوشتن اصوات موسیقی هستند . در ایران به پیروی از فرانسه و ایتالیا نت‌ها به این صورت نام گذاری می‌شوند : دو - ر - می - فا -سُل - لا - سی ( do , re , mi , fa , sol , la , si ) . در روش نام‌گذاری الفبایی كه در كشورهای انگلیسی و آلمانی زبان رایج بوده است ، نت‌ها به ترتیب "A , B , C , D , E , F , G" نام می‌گیرند ، كه نت A در این روش برابر با نت « لا » ( la ) در روش قبلی است .

در معنی دوم ، برای مكتوب كردن اصوات موسیقی ، این صداها را طبق قواعد خاصی بین یا روی پنج خط افقی می‌نویسند كه به نام خطوط حامل شناخته می‌شوند . خطوط حامل از پایین به بالا شمرده می‌شوند ، به این معنی كه نتی كه روی خط پایین‌تر نوشته شود ، صدایی بم‌تر از نتی دارد كه بر روی خط بالاتر نوشته شده است . به این ترتیب نام نوت از روی جایی كه روی خط‌های حامل قراردارد مشخص می‌شود . دیگر مشخصات نوت مانند طول آن ( مدت زمان امتداد یافتن آن صدا ) و غیره را نیز با شكل‌های قراردادی كه برای نوت طرح شده نمایش می‌دهند . نت‌های متوالی را از چپ به راست می‌نویسند . دانشی كه به قواعد نوشتن نت‌های موسیقی و مقولات مرتبط با آن می‌پردازد ، تئوری موسیقی نام دارد .





اُكتاو :

( به انگلیسی Octave ، گاه به اختصار به صورت 8ve و P8 نیز نوشته می‌شود ) در زبان لاتین یعنی عدد هشت . اكتاو در موسیقی نشان دهنده ۷ نت پایه‌ای موسیقی : Do , Re , Mi , Fa , Sol , La , Si و نت هشتم كه تكرار نت Do اول با فاصله ۷ نت است می‌باشد . هر ساز دارای دامنه خاصی از لحاظ تكرار این نت‌ها می‌باشد و دامنه سازها را اغلب با شمارش مجموع این هشت نت كه برابر با یك اكتاو می‌باشد می‌سنجند . بدیهی است كه سازهای مختلف دارای تعداد اكتاوهای مختلف می‌باشند .

در واقع بازه اصوات موسیقی به زیر بازه‌هایی به نام اكتاو بخش می‌شود . یك اكتاو بازه فركانسی را شامل می‌شود كه فركانس انتهای آن دو برابر فركانس ابتدای آن است . پس فركانس هر نت دو برابر فركانس نت همنام خود در اكتاو قبلی است ( برای نمونه لا در اكتاو ۳ فركانس ۴۳۷ هرتز ، و لای اكتاو ۴ فركانسی برابر ۸۷۴ هرتز دارد ) . فركانس نت‌هایی كه با فاصله یكسان از نظر موسیقی به ترتیب دنبال هم قرار می‌گیرند ، تشكیل تصاعد هندسی می‌دهند .

در سیستم كلاسیك یك اكتاو را به دوازده فاصله برابر تقسیم می‌كنیم . كه به هر یك از این فواصل یك نیم پرده می‌گوییم . به طبع دو برابر نیم پرده ، یك پرده ‌است .

اگر بخواهیم این اصطلاح را دقیق‌تر تعریف كنیم ، باید به این نكته توجه داشته باشیم كه در تقسیم بندی سیستم كلاسیك موسیقی ، فركانس نت‌های موسیقی رشته‌ای با تصاعد هندسی است . در این صورت پرده واحدی برای معرفی فاصله دو صدا یا به بیان صحیح‌تر نسبت فركانس آن دو است . در این سیستم هر اكتاو معادل شش پرده ( دوازده نیم پرده ) است . از آنجا كه فركانس هر نت دو برابر فركانس نت معادل آن در اكتاو پایین‌تر می‌باشد ، می‌توان قدر نسبت این تصاعد هندسی ( نسبت فركانس هر نت نسبت به نت نیم پرده پایین تر ) را به دست آورد :

q = 2(1 / 12)


نكته مهم این است كه مغز در تشخیص موسیقی اصوات این بازه از راه شناختن نسبت هندسی بین بسامد نت‌ها اقدام می‌كند . در تنظیم نوت‌های موسیقی فركانس صوت اصلی یعنی do را 440 هرتز در نظر می‌گیرند . گام موسیقی ، مجموعه‌ای از چند نوت است كه فاصله آنها برای گوش خوشایند است . گام‌های متفاوتی در موسیقی وجود دارد . اكنون به توصیف گام طبیعی ( زارلن ) می‌پردازیم .

گام طبیعی از هشت نوت : دو 1 ، ر ، می ، فا ، سل ، لا ، سی ، دو 2 تشكیل شده است كه فاصله آنها از یك نوت مبنا دو 1 ( 440 هرتز ) كه كمترین بسامد را دارد ، به صورت زیر است .














موزیك و دنباله فیبوناچی :



چنین به نظر میرسد كه فركانس نت‌ها در اكتاوها بر پایه تناسبات ( تقسیمات ) اعداد فیبوناچی استوار شده است .







كیبورد ( صفحه كلید ) پیانو شامل دو گروه كلید ( كلاویه ) سفید و مشكی میشود . در هر اكتاو 8 كلید سفید و 5 كلید مشكی وجود دارد كه كلیدهای مشكی به دو گروه دوتایی و سه تایی تقسیم میشوند .







http://goldennumber.net/music.htm



جدول فوق توسط وب سایت http://goldennumber.net ارایه شده كه تناسبات ( تقسیمات ) اعداد فیبوناچی و رابطه آنها با فركانس نتهای موسیقی مشخص و معرفی شده است .

گام یا فواصل خوش‌آیند صدا در موسیقی ، برای موجودات مختلف ، بسیار گوناگون و متنوع است ، برای اینكه موجودات در ساختار ژنتیكی ، حس و توان شنوایی ( محدوده اصوات ) و همچنین سیستم عصبی تنوع دارند . با توجه به سابقه طولانی موسیقی در میان انسانها ، چنین به نظر میرسد كه موسیقی حاصل كشف یا سازماندهی انسانها نباشد ، بلكه توسط موجودات هوشمندتری به انسانها آموخته و منتقل شده است . و دلیل آن اینكه ساختار دوجینی در آن كاملا مشخص است و مربوط میشود به سیستم شمارش بر پایه دوازده كه مورد استفاده انسان قرار نمی‌گیرد و مربوط میشود به موجودات 12 انگشتی و یا موجوداتی كه این سیستم را ترجیح داده‌اند .





گام موسیقی در ستاره داوود توسعه یافته :



همانطور كه در مبحث فاصله از مركز مدارها در شكل توسعه یافته ستاره داوود توضیح داده شد ، شعاع مدارها با استفاده از روابط مثلثاتی چنین بدست می‌آید :





نكته قابل توجه اینكه شعاع مدار هشتم درست دو برابر شعاع مدار اول است . پس میتوان به وسیله مقدار عددی بدست آمده در محاسبات 8 فركانس ( یك اكتاو ) به منزله 8 نت موسیقی را مشخص نمود كه از قرار زیر هستند :







با توجه به اختلاف جزیی در نت‌های 5 و 6 میتوان این دو نت را در هم ادغام و به شش نت اصلی رسید .







عكس فوق مربوط به ساخته دست سرنشینان یوفو است ( اشیاء بدست آمده از سقوط بشقاب پرنده در واقعه روزول ) . اشیاء فوق میتواند مربوط به یك ابزار چند كاره ( چند منظوره ) باشد ، منجمله نوعی ساز دستی یا ابزار هدایت و ناوبری خود سامانه پرواز ( بشقاب پرنده ) و ...........





كیبورد مجازی پیانو :

bgfl

primaryresources

poissonrouge

apronus

جمعه 4/11/1387 - 15:42
آموزش و تحقيقات

در زمانهای قدیم ، حتی در سالهای قبل از میلاد برای نشان دادن و معرفی کردن قطعات و وسایل صنعتی از نقشه هائی استفاده می کرده اند که بطور کامل گویا نبوده و از قواعدی که همگان آن را درک کنند بهره ای نداشته است و در موقع نقشه خوانی با مشکلاتی روبرو می شدند.

در زمانهای قدیم ، حتی در سالهای قبل از میلاد برای نشان دادن و معرفی کردن قطعات و وسایل صنعتی از نقشه هائی استفاده می کرده اند که بطور کامل گویا نبوده و از قواعدی که همگان آن را درک کنند بهره ای نداشته است و در موقع نقشه خوانی با مشکلاتی روبرو می شدند.

تا اینکه آقای لئونار داوینچی نقاش و مجسمه ساز ایتالیائی (۱۵۱۶ - ۱۴۵۹ ) طراحی را ارائه نمود و طبق قواعدی جسم سه بعدی را روی صفحه دو بعدی با رسم تصاویر نشان می داد که در این حال نقشه ها گویا تر و قابل فهم تر بود.

سپس دانشمندان و ریاضیدانان اروپایی فعالیت او را دنبال کردند تا اینکه گاسپار مانژ اهل فرانسه در سال ۱۷۹۸ هندسه ترسیمی را معرفی نمود و این علم پایه و ریشه طراحی سازه های صنعتی (نقشه کشی صنعتی) شد و امروزه از همان اصول استفاده می گردد.

با توجه به ضرورت نقشه کشی و نقشه خوانی مجموعه قواعد و اصولی را استاندارد بین المللی معرفی نموده تا با در نظر گرفتن آن یک نقشه در تمام جهان دارا ی یک معنی باشد یا به عبارت دیگر یک نقشه فقط یک قطعه یا یک جسم را در تمام جهان معرفی کند.

در حقیقت می توان اصول نقشه کشی را زبان بین المللی صنعت نامیدکه فراگیری آن برای دانشجویان رشته های فنی و مهندسی لازم و ضروری می باشد.

از جمله کتابهایی که می توان از آنها برای طراحی های سازه های صنعتی بهره گرفت کتاب مرجع گوگولف یا کتابهای نقشه کشی صنعتی مهندس محمود مرجانی که خود یکی از برترین نقشه کشهای ایران است که در نوشته های بعدی بیشتر از ایشان صحبت خواهم کرد در ادامه و سرفصل های بعدی از وسایل طراحی ـ لوازم نقشه کشی و همچنین سرفصل های نقشه کشی از جمله تصاویر دو بعدی و سه بعد یـ انواع اجسام ـ انواع پرسپکتیو ها و غیره صحبت خواهم کرد .

ک دستگاه یا وسیله ای که در مکانیزم ماشین بکار گرفته می شود از قطعات مختلفی تشکیل شده است که بی شک آن قطعات به نحوی با یکدیگر مرتبط هستند تا بتوانند کار مورد نظر را انجام دهند.

برای هر دستگاه یک نقشه تر کیبی به صورت تصویر معرفی میشود که سازنده وسیله مستقیما نمی تواند از روی آن کار ساخت را شروع نماید بنا بر این ضروری است ابتدا نقشه تفکیکی قطعات تهیه گردد تا پس از ساخت قطعات مختلف بر روی یکدیگر سوار شوند.

برای اینکه این قطعات به خوبی مونتاژ شوند و دستگاه بتواند کار خود را به خوبی انجام دهد لازم است جنس قطعه -نوع صافی سطوح -نوع انطباق قطعات در گیر با هم و مقدار تلرانس آنها روی نقشه مشخص گردد تا سازنده دقت لازم را در هنگام ساخت به کار گیرد.

از نوشته های ذکر شده میتوان به خوبی در یافت که ترسیم سازه های صنعتی(نقشه کشی صنعتی)چه نقش حیاتی در صنعت و پیش برد آن به سوی ترقی دارد.

اگر در اجتماع و در زمینه فرهنگی نقش مسوولان تربیتی مهم است اگر در نظم عمومی نقش پلیس و نیروی انتظامی حائز اهمیت است و اگر های دیگر در صنعت نیز نقش یک طراح (Drafter) بسیار اهمیت دارد.

طراح علاوه بر آشنایی کامل به حرفه خود باید به فنون مرتبط با مکانیک قطعات از جمله:

طراحی قالب و ریخته گری و متالوژی مواد و تراشکاری و .... آشنا باشد.

علاوه بر این باید به فن اندازه گیری دقیق و کار با وسایل مختلفی که دراین زمینه وجود دارد و طراحی جیگ و فیکسچر ها(Jig and Fixtures) آشنا باشد.

در مجموع او یک همه فن حریف در زمینه علم مکانیک باشد.

طراح با نگاه به یک نقشه باید به نوع قطعه-مورد استفاده و جنس آن پی ببرد او بایتا اینکه آقای لئونار داوینچی نقاش و مجسمه ساز ایتالیائی (۱۵۱۶ - ۱۴۵۹ ) طراحی را ارائه نمود و طبق قواعدی جسم سه بعدی را روی صفحه دو بعدی با رسم تصاویر نشان می داد که در این حال نقشه ها گویا تر و قابل فهم تر بود.

سپس دانشمندان و ریاضیدانان اروپایی فعالیت او را دنبال کردند تا اینکه گاسپار مانژ اهل فرانسه در سال ۱۷۹۸ هندسه ترسیمی را معرفی نمود و این علم پایه و ریشه طراحی سازه های صنعتی (نقشه کشی صنعتی) شد و امروزه از همان اصول استفاده می گردد.

با توجه به ضرورت نقشه کشی و نقشه خوانی مجموعه قواعد و اصولی را استاندارد بین المللی معرفی نموده تا با در نظر گرفتن آن یک نقشه در تمام جهان دارا ی یک معنی باشد یا به عبارت دیگر یک نقشه فقط یک قطعه یا یک جسم را در تمام جهان معرفی کند.

در حقیقت می توان اصول نقشه کشی را زبان بین المللی صنعت نامیدکه فراگیری آن برای دانشجویان رشته های فنی و مهندسی لازم و ضروری می باشد.

از جمله کتابهایی که می توان از آنها برای طراحی های سازه های صنعتی بهره گرفت کتاب مرجع گوگولف یا کتابهای نقشه کشی صنعتی مهندس محمود مرجانی که خود یکی از برترین نقشه کشهای ایران است که در نوشته های بعدی بیشتر از ایشان صحبت خواهم کرد در ادامه و سرفصل های بعدی از وسایل طراحی ـ لوازم نقشه کشی و همچنین سرفصل های نقشه کشی از جمله تصاویر دو بعدی و سه بعد یـ انواع اجسام ـ انواع پرسپکتیو ها و غیره صحبت خواهم کرد .

ک دستگاه یا وسیله ای که در مکانیزم ماشین بکار گرفته می شود از قطعات مختلفی تشکیل شده است که بی شک آن قطعات به نحوی با یکدیگر مرتبط هستند تا بتوانند کار مورد نظر را انجام دهند.

برای هر دستگاه یک نقشه تر کیبی به صورت تصویر معرفی میشود که سازنده وسیله مستقیما نمی تواند از روی آن کار ساخت را شروع نماید بنا بر این ضروری است ابتدا نقشه تفکیکی قطعات تهیه گردد تا پس از ساخت قطعات مختلف بر روی یکدیگر سوار شوند.

برای اینکه این قطعات به خوبی مونتاژ شوند و دستگاه بتواند کار خود را به خوبی انجام دهد لازم است جنس قطعه -نوع صافی سطوح -نوع انطباق قطعات در گیر با هم و مقدار تلرانس آنها روی نقشه مشخص گردد تا سازنده دقت لازم را در هنگام ساخت به کار گیرد.

از نوشته های ذکر شده میتوان به خوبی در یافت که ترسیم سازه های صنعتی(نقشه کشی صنعتی)چه نقش حیاتی در صنعت و پیش برد آن به سوی ترقی دارد.

اگر در اجتماع و در زمینه فرهنگی نقش مسوولان تربیتی مهم است اگر در نظم عمومی نقش پلیس و نیروی انتظامی حائز اهمیت است و اگر های دیگر در صنعت نیز نقش یک طراح (Drafter) بسیار اهمیت دارد.

طراح علاوه بر آشنایی کامل به حرفه خود باید به فنون مرتبط با مکانیک قطعات از جمله:

طراحی قالب و ریخته گری و متالوژی مواد و تراشکاری و .... آشنا باشد.

علاوه بر این باید به فن اندازه گیری دقیق و کار با وسایل مختلفی که دراین زمینه وجود دارد و طراحی جیگ و فیکسچر ها(Jig and Fixtures) آشنا باشد.

در مجموع او یک همه فن حریف در زمینه علم مکانیک باشد.

طراح با نگاه به یک نقشه باید به نوع قطعه-مورد استفاده و جنس آن پی ببرد او باید یک نقشه خوان تمام عیار باشد چون طراحان و نقشه کشان با نقشه خود با یکدیگر صحبت می کنند.

نمونه هایی از ترسیم نقشه های صنعتی حجم دار توسط بر نامه Cad

وسایل مورد نظر در طراحی نقشه های صنعتی:

مدادها:

مدادها در زمینه رسم دستی به دو گروه تقسیم می شوند:

۱-مدادهای b یعنی black یعنی پر رنگ سیاه و نرم

۲-مداد های f یعنی firm یعنی سفت

۳-مداد های h یعنی hard یعنی کم رنگ و سخت

مداد های گروه اول برای حروف و اعداد- قوسها - دایره ها- سهمی ها - خط کادر و جدول و خطوط اصلی بکار می رود.

مداد های گروه دوم و سوم برای خط چین ها- خطوط محور-خطوط داخلی-و... به کار می روند.

مداد های 2h و 3h برای خطوط کمکی-خطوط هاشور- خطوط اندازه و طرح اولیه نقشه بکار میرود.

تخته رسم:

در مدلهای مختلف موجود می باشد.

اندازه استاندارد آن برای کاغذ های معمولی ۴۵۰ * ۶۰۰ می باشد.

خط کش T :

در اندازه های کوچک و بزرگ موجود میباشد و از نظر جنس به دو گروه معمولی و Fabale تقسیم می شود.

گونیا:

در دو نمونه ۶۰ * ۳۰ و ۴۵ * ۴۵ موجود می باشد.

کاغذ:

کاغذ ها به دو دسته تقسیم می شوند:

۱- LG =اگر الیاف در راستای طول کاغذ باشند.

۲- SG =اگر الیاف در راستای عرض کاغذ باشند.

انواع کاغذ:

A0 - A1- A2- A3- A4 و ..........

ودر دسته های کاغذ تحریر(کاغذ پرز دار که ۷۰ گرم به بالا است) و کاغذ نقش دار(اشتنباخ که ۱۲۰ گرم به بالا است) و کاغذ گلاسه(۱- مات و ۲- براق که ۱۰۰ گرم به بالاست) و کاغذ کالک(یک طرف مات و یک طرف براق که مهم ترین کاغذ برای نقشه کشان است و از آن برای آرشیو کردن مطالب خود استفاده می کنند) طبقه بندی می شوند.

راپید:

مهم ترین وسیله در پیاده کردن نقشه نهایی بر روی کالک میب اشد ( آرشیو کردن ).

نوع راپید از قطر مغزی آن مشخص می شود.

مثلا راپید : ۳/۰ - ۵/۰ - ۷/۰ و ......

معمولا برای کاغذ A3 از راپید ۷/۰ استفاده می شود.

راستی میدانید ۴ چیز وجود دارد که اگر وارد بدن شد نه دفع میشود و نه هضم؟

۱- ناخن ۲-مو ۳- پلاستیک ۴- الکل

این مواد چون سلولشان پوسته دار است نه هضم می شوند و نه دفع و برای بدن بسیار مضر هستند.

پاکن ها: (Erase )

برای پاک کردن قسمتی از نقشه یا خطوط اضافی آن به کار برده میشود ولی یک طراح زبر دست سعی میکند کمتر پاکن در دست بگیرد.

امروزه و با متداول شدن ترسیم نقشه ها با کامپیوتر اصولا ابزار ترسیم دستی کمتر استفاده میشود ولی هنوز هم بعضی از نقشه ها حتماباید بر روی کاغذ ترسیم شوند.

پاکن خوب پاکنی است که اولا به خوبی پاک کند واثری از سیاهی و کثیفی بر روی کاغذ به جا نگذارد و دوما در دست زیاد عرق نکند.

آیا میدانیداگر پاکن ۲۰ ساعت در دست کسی قرار بگیرد و دست شخص عرق کند آن فرد می میرد؟

علت آن است که با عرق کردن دست مواد شیمیایی پاکن که بسیار سمی است از طریق منافذ پوست وارد بدن شده و باعث مرگ شخص می شود.

در جنگ جهانی دوم یکی از راههای کشتن افراد خاص همین روش بوده است.

پیستوله: ( FRENCH CURVES )

وسیله ای برای رسم خط های نامنظم که شعاع متغیر و نامنظمی دارند بکار برده می شود.

شابلون: ( TEMPLATES )

ابزاری برای رسم سریع تر اشکال مختلف از جمله:

دایره ها - بیضی ها - مربع ها - نشانه ها- حروف و غیره ...

پرگارها ( COMPASSES ):

وسیله ای برای رسم اشکالی که دارای قطر هستند.

استاندارد های نقشه کشی صنعتی در کشور ها:

هر کشوری از استاندارد خاص خود استفاده میکند که در بعضی موارد با هم تفاوت دارند ولی در کل یکی هستند.

بعضی از این استاندارد ها عبارتند از:

استاندارد کشور یا قاره ................... علامت اختصار

اروپا........................................................... CE

استرالیا...................................................... SAA

کانادا........................................................... CSA

ایران............................................................ ISIRI

انگلستان..................................................... BSI

ایتالیا.......................................................... UNI

روسیه....................................................... GOST

ژاپن............................................................ JISC

فرانسه........................................................ NF

انسان در صورتی می تواند نقاط ضعف و قدرت خویش را بشناسد که بتواند بدون پرده پوشی با روح عریان خود روبرو شود.

جمعه 4/11/1387 - 15:34
آموزش و تحقيقات

همانطور كه می‌دانیم میدان‌های الكتریكی و مغناطیسی دو قطبی هستند ( مثبت و منفی ، N و S ) . قطب‌های همنام همدیگر را دفع ولی قطب‌های غیر همنام یكدیگر را جذب می‌كنند . اگر ما گرانش را یك میدان فرض كنیم ، آن تك قطبی است و جالب است كه قطب‌های همنام همدیگر را جذب می‌كند . چنین تصور میشود كه میدان گرانشی كه ما شناخته‌ایم قطب دومی هم دارد كه میبایست این دو قطب غیر همنام همدیگر را دفع كنند ، یعنی برعكس حالت قبلی مربوط به میدان الكتریكی یا مغناطیسی .

جرم و جاذبه منفی


همانطور كه می‌دانیم میدان‌های الكتریكی و مغناطیسی دو قطبی هستند ( مثبت و منفی ، N و S ) . قطب‌های همنام همدیگر را دفع ولی قطب‌های غیر همنام یكدیگر را جذب می‌كنند . اگر ما گرانش را یك میدان فرض كنیم ، آن تك قطبی است و جالب است كه قطب‌های همنام همدیگر را جذب می‌كند . چنین تصور میشود كه میدان گرانشی كه ما شناخته‌ایم قطب دومی هم دارد كه میبایست این دو قطب غیر همنام همدیگر را دفع كنند ، یعنی برعكس حالت قبلی مربوط به میدان الكتریكی یا مغناطیسی . به طور مثال :







F نیروی جاذبه ، G ثابت جهانی گرانش ، M1 M2 دو جرم از نوع مثبت و r فاصله مابین آن دو است . اینك یكی از اجرام میبایست منفی شود تا نیروی جاذبه به دافعه ( ضد جاذبه ) تبدیل شود یعنی :







اینك این جرم منفی را وارد معادله هم ارزی جرم و انرژی نسبیت می‌كنیم ، مسلما حاصل كار انرژی منفی خواهد بود .







یعنی اگر ما بتوانیم میدان گرانش جسمی را صفر كنیم ، جرم آن مثل فوتون فرضی صفر میشود و با كوچكترین انرژی میتوان سرعت آن را به سرعت نور رساند ، ولی اگر میدان گرانش آن را منفی كنیم ، جسم از طرف میدان گرانش مثبت اجرام سماوی مثل زمین و خورشید پرتاب میشود ، آنهم بدون صرف هیچگونه انرژی ، و سرعت آن میتواند به بینهایت هم برسد . این پدیده واقعا در بشقاب پرنده‌ها دیده شده است ، شتاب ثقل 600 كیلومتر بر مجذور ثانیه البته تا جایی كه رادارهای زمینی توان اندازه گیری داشته‌اند . چنین تصور میشود كه این نیرو باعث شتاب در انبساط عالم میشود كه آن را با تعاریف دیگری انرژی تاریك نامیده‌اند و ماهیت آن برای فیزیكدانان مبهم و ناشناخته است .







m جرم جسم در حال حركت ، m0 جرم سكون جسم ، v سرعت جسم و c سرعت نور است . آنچه كه اتفاق می‌افتد این است كه با رسیدن به سرعت نور جرم به طرف منهای بینهایت میل می‌كند و نیروی دافعه نیز بینهایت خواهد شد یعنی :







یعنی بشقاب پرنده‌ها در عرض چند ثانیه از میدان گرانش منظومه شمسی و در عرض چند دقیقه از میدان گرانش كهكشان راه شیری به بیرون پرتاب میشوند .

جمعه 4/11/1387 - 15:29
آموزش و تحقيقات

یكی از پیشوندهای مقیاس اندازه گیری در سیستم SI نانو به معنی یك میلیاردم واحد آن مقیاس است.برای مثال یك نانومتر معادل یك میلیاردم متر است. با توجه به اینكه یك سلول بدن بیش از صدها نانومتر است می توان به كوچكی این مقیاس پی برد.

یكی از پیشوندهای مقیاس اندازه گیری در سیستم SI نانو به معنی یك میلیاردم واحد آن مقیاس است.برای مثال یك نانومتر معادل یك میلیاردم متر است. با توجه به اینكه یك سلول بدن بیش از صدها نانومتر است می توان به كوچكی این مقیاس پی برد. از آنجایی كه علوم نانو بخش وسیعی برگرفته از مباحث شیمی، فیزیك، بیولوژی، پزشكی، مهندسی و الكترونیك را در بر می گیرد،‌گروه بندی آن بسیار پیچیده است.

یكی از پیشوندهای مقیاس اندازه گیری در سیستم SI نانو به معنی یك میلیاردم واحد آن مقیاس است.برای مثال یك نانومتر معادل یك میلیاردم متر است. با توجه به اینكه یك سلول بدن بیش از صدها نانومتر است می توان به كوچكی این مقیاس پی برد. از آنجایی كه علوم نانو بخش وسیعی برگرفته از مباحث شیمی، فیزیك، بیولوژی، پزشكی، مهندسی و الكترونیك را در بر می گیرد،‌گروه بندی آن بسیار پیچیده است. دانشمندان، علوم نانو را به چهار گروه شامل مواد (گروه اول)، مقیاسها (گروه دوم)، تكنولوژی الكترونیك، اپتوالكترونیك، اطلاعات و ارتباطات (گروه سوم) و بیولوژی و پزشكی (گروه چهارم) طبقه بندی كرده اند. این طبقه بندی باعث سهولت در بررسی این علوم شده است البته تداخل برخی از بخش ها در یكدیگر طبیعی است. برنامه های توسعه این تكنولوژی به سه بخش كوتاه مدت (كمتر از پنج سال)، میان مدت( بین۱۵-۵ سال) و بلند مدت (بیش از۲۰ سال) تقسیم بندی شده است. مواد نانو (nanomaterials) قابلیت كنترل ساختار تشكیل دهنده مواد پیشرفته (از فولادهای ساخته شده در اوایل قرن۱۹ تا انواع بسیار پیشرفته امروزی) در ابعاد كوچك و كوچكتر،‌ در اندازه های میكرو و نانو بوده است. هر قدر بتوانیم این مواد را در ابعاد ریزتر و كنترل شده ای تولید كنیم خواهیم توانست مواد جدیدی را با قابلیت و عملكردهای بسیار عالی به دست آوریم. تاكنون تعاریف متعددی از مواد نانو ارائه شده است اما در یك تعریف جامع می توان گفت موادی در این گروه قرار می گیرند كه یكی از ابعاد اضلاع آنها از۱۰۰ نانومتر كوچكتر باشد. یكی از این گروهها »لایه ها« است. لایه ها یك بعدی هستند كه در دو بُعد دیگر توسعه می یابند مانند فیلم های نازك و پوششها. برخی از قطعات كامپیوتر جزو این گروه هستند. گروه بعدی شامل موادی است كه دارای دو بعد هستند و در یك بعد دیگر گسترش می یابند و شامل لوله ها و سیمها می شوند. گروه مواد سه بعدی در نانو شامل ذرات، نقطه های كوانتمی (ذرات كوچك مواد نیمه هادیها) و نظایر آنها می شوند. دو ویژگی مهم، مواد نانو را از دیگر گروهها متمایز می سازد كه عبارتند از افزایش سطح مواد و تاثیرات كوانتمی. این عوامل می توانند باعث ایجاد تغییرات و یا به وجود آمدن خواص ویژه ای مانند تاثیر در واكنشها، مقاومت مكانیكی و مشخصه های ویژه الكتریكی در مواد نانو شوند. همانگونه كه اندازه این مواد كاهش می یابد، تعداد بیشتری از اتمها در سطح قرار خواهند گرفت. برای مثال، اتم های موادی به اندازه۳۰ نانومتر به میزان۵ درصد،۱۰ نانومتر به میزان۲۰ درصد و۳ نانومتر به میزان۵۰ درصد در سطح قرار دارند. در نتیجه مواد نانو با ذرات كوچكتر در مقایسه با مواد نانو با ذرات بزرگتر دارای سطح بیشتری در واحد جرم هستند. با توجه به ازدیاد سطح در این مواد، تماس ماده با سایر عناصر بیشتر شده و موجب افزایش واكنش با آنها می شود. این عمل منجر به تغییرات عمده در شرایط مكانیكی و الكترونیكی این مواد خواهد شد. برای مثال سطوح بین ذرات كریستالها در بیشتر فلزات باعث تحمل فشارهای مكانیكی بر آن می شود. اگر این فلزات در مقیاس نانو ساخته شوند، با توجه به ازدیاد سطح بین كریستالها، مقاومت مكانیكی آن به شدت افزایش می یابد. برای مثال فلز نیكل در مقیاس نانو مقاومتی بیشتر از فولاد سخت شده دارد. به موازات تاثیرات ازدیاد سطح، اثرات كوانتمی با كاهش اندازه مواد (به مقیاس نانو) موجب تغییر در خواص این مواد می شود (تغییر در خواص بصری، الكتریكی و جاذبه). موادی كه تحت تاثیر این تغییرات قرار می گیرند ذرات كوانتمی، لیزرهای كوانتمی برای الكترونیك بصری هستند. همانگونه كه بیش از این گفته شد مواد نانو، به سه گروه یك، دو و سه بُعدی طبقه بندی شده اند. مواد نانوی یك بعدی: این مواد شامل فیلم های بسیار نازك و سطوح مهندسی است و در ساخت ابزار الكتریكی و شیمیایی و مدارهای الكترونیكی ساده و مركب كاربرد وسیعی دارند. امروزه كنترل ضخامت لایه ها تا اندازه یك اتم صورت می پذیرد و ساختار این لایه ها حتی در مواد پیچیده ای مانند روانكارها شناخته شده است. لایه های مونو كه قطر آنها به اندازه یك ملكول و یا یك اتم است، در علوم شیمی كاربرد وسیعی دارند. یكی از كاربردهای این لایه ها ساخت سطوحی است كه خود را بازسازی كنند. مواد نانوی دوبعدی: به تازگی كاربرد مواد نانوی دو بعدی در تولید سیم و لوله ها افزایش یافته و توجه دانشمندان را به دلیل وجود خواص ویژه مكانیكی و الكترونیكی به خود جلب كرده است. در زیر به چند نمونه ساخته شده در این گروه اشاره می شود. نانو لوله های كربنی، CNTs : از رول كردن ورقهای گرافیتی یك یا چند لایه ساخته شده و قطر آنها چند نانو و طولشان چند میكرومتر است.ساختار مكانیكی این مواد مانند الماس بسیار سخت است اما در محورهای خود نرم و تاشو هستند.همچنین این مواد هادی الكتریكی بسیار عالی هستند. نوع غیر عالی نانو لوله های كربنی مانند مولیبید یوم دی سولفاید پس از CNTs ساخته شده است. این مواد دارای ویژگی های منحصر به فردی همچون روانكاری، مقاومت در برابر ضربات امواج شوكها، واكنشهای كاتالیزی و ظرفیت بالا در ذخیره هیدروژن و لیتیم هستند. لوله های مواد پایه اكسیدی مانند اكسید تیتانیم، برای كاربردهای كاتالیزی، كاتالیزرهای نوری و ذخیره انرژی به صورت تجاری به بازار عرضه شده اند. نانو سیمها: این سیمها از قرار گرفتن ذرات بسیار ریز از مواد مختلف به صورت خطی ساخته می شوند. نانوسیمهای نیمه هادی از سیلیكون، نیترات گالیم و فسفات ایندیوم ساخته شده و دارای قابلیتهای بسیار خوب نوری، الكتریكی و مغناطیسی است و نوع سیلیكونی این سیمها می تواند بخوبی در یك شعاع بسیار كوچك بدون آسیب رسانی به ساختار سیم خم شود. این سیمها برای ثبت مغناطیسی اطلاعات در حافظه كامپیوترها، وسایل نانوالكترونیكی و نوری و اتصال مكانیكی ذرات كوانتمی به كار می روند. بیوپلیمرها: انواع گوناگون بیوپلیمرها، مانند ملكولهای DNA ، در خودسازی نانوسیمها در تولید مواد بسیار پیچیده به كار می روند. همچنین این مواد دارای قابلیت اتصال نانو و بیوتكنولوژی برای ساخت سنسور و موتورهای كوچك هستند. مواد نانوی سه بعدی: این مواد به آن گروه تعلق دارد كه قطری كمتر از۱۰۰ نانومتر داشته باشند. مواد نانوی سه بعدی در اندازه های بزرگتر ساختار متفاوتی داشته و طیف وسیعی از مواد را در جهان تشكیل می دهند و صدها سال است كه به صورت طبیعی در زمین یافت می شوند. مواد تولید شده از عوامل فتوشیمیایی، فعالیت های آتش فشانها، مواد محترق از پختن غذا، مواد متصاعد از احتراق سوخت ماشین ها و مواد آلاینده تولید شده در صنایع جزو این گروه از مواد هستند. این مواد به علت رفتار متفاوت در واكنش های شیمیایی و بصری بسیار مورد توجه قرار دارند. برای مثال اكسید تیتانیوم و روی كه بصورت شفاف و فرانما، جاذب و منعكس كننده نور ماورای بنفش در صفحات خورشیدی به كار می روند در ابعاد نانو هستند. این مواد كاربردهای بسیار ویژه ای در ساخت رنگها و داروها (به ویژه داروهایی كه تجویز آنها فقط برای یك عضو مشخص بدن و بدون تاثیر بر سایر اعضاست) دارند. مواد نانوی سه بُعدی شامل مواد بسیاری می شود كه به چند نمونه از آنها اشاره می كنیم. كربن۶۰ (فوله رنس Fullerenes) : در اوایل سال۱۹۸۰ گروه جدیدی از تركیبات كربنی بنام كربن۶۰، ساخته شد. كربن۶۰ ، كروی شكل، به قطر۱ نانومتر و شامل۶۰ اتم كربن است كه به علت شباهت ساختار مولكولی آن با گنبدهای كروی ساخته شده توسط مهندس معماری بنام بوخ مینستر فولر بنام »فوله رنس« نامگذاری شد. در سال۱۹۹۰ ، روش های ساخت كوانتم های كربن۶۰ با مقاومت حرارتی میله های گرافیتی در محیط هلیم بدست آمد. این ماده در ساخت بلبرینگ های مینیاتوری و مدارهای الكترونیكی كاربرد وسیعی دارند. دِن دریمرز (Dendrimers) : دن دریمرز از یك ملكول پلیمر كروی تشكیل شده و با یك روش سلسله مراتبی خود سازی تولید می شوند. انواع گوناگونی از این مواد به اندازه های چند نانومتر وجود دارند. دن دریمرز در ساخت پوششها، جوهر و حمل دارو به بدن كاربرد فراوانی دارند. همچنین در تصفیه خانه ها به منظور بدام انداختن یونهای فلزات كه می توان به وسیله فیلترهای مخصوص از آب جدا شوند از این مواد استفاده می شود. ذرات كوانتمی: مطالعات در مورد ذرات كوانتمی در سال۱۹۷۰ شروع شد و در سال۱۹۸۰ این گروه از مواد نانوی نیمه هادی ساخته شدند. اگر ذرات این نیمه هادی ها به اندازه كافی كوچك شوند، تاثیرات كوانتمی ظاهر شده و می توانند میزان انرژی الكترونها و حفره ها را كاهش دهند. از آنجایی كه انرژی با طول موج ارتباط مستقیم دارد در نتیجه خواص نوری مواد بصورت بسیار حساس قابل تنظیم خواهد شد و می توان با كنترل ذرات، جذب یا دفع طول موج خاص در یك ماده را امكان پذیر ساخت. به تازگی با ردگیری مولكولهای بیولوژی با كنترل سطح انرژی این ماده، كاربردهای جدیدی از آن كشف شده است. در حال حاضر استفاده از مواد نانو رو به افزایش است و به علت خواص بسیار ویژه آنها، تحقیقات در یافتن مواد جدید همچون گذشته ادامه دارد.

جمعه 4/11/1387 - 15:20
آموزش و تحقيقات

در طول تاریخ بشر از زمان یونان باستان، مردم و به‌خصوص دانشمندان آن دوره بر این باور بودند كه مواد را می‌توان آنقدر به اجزاء كوچك تقسیم كرد تا به ذراتی رسید كه خردناشدنی هستند و این ذرات بنیان مواد را تشكیل می‌دهند.

در طول تاریخ بشر از زمان یونان باستان، مردم و به‌خصوص دانشمندان آن دوره بر این باور بودند كه مواد را می‌توان آنقدر به اجزاء كوچك تقسیم كرد تا به ذراتی رسید كه خردناشدنی هستند و این ذرات بنیان مواد را تشكیل می‌دهند، شاید بتوان دموكریتوس فیلسوف یونانی را پدر فناوری و علوم نانو دانست چرا که در حدود 400 سال قبل از میلاد مسیح او اولین كسی بود كه واژة اتم را كه به معنی تقسیم‌نشدنی در زبان یونانی است برای توصیف ذرات سازنده مواد به كار برد.
با تحقیقات و آزمایش‌های بسیار، دانشمندان تاکنون 108 نوع اتم و تعداد زیادی ایزوتوپ كشف كرده‌اند. آنها همچنین پی برده اند كه اتم‌ها از ذرات كوچكتری مانند كوارك‌ها و لپتون‌ها تشكیل شده‌اند. با این حال این كشف‌ها در تاریخ پیدایش این فناوری پیچیده زیاد مهم نیست.
نقطه شروع و توسعه اولیه فناوری نانو به طور دقیق مشخص نیست. شاید بتوان گفت كه اولین نانوتكنولوژیست‌ها شیشه‌گران قرون وسطایی بوده‌اند كه از قالب‌های قدیمی(Medieal forges) برای شكل‌دادن شیشه‌هایشان استفاده می‌كرده‌اند. البته این شیشه‌گران نمی‌دانستند كه چرا با اضافه‌كردن طلا به شیشه رنگ آن تغییر می‌كند. در آن زمان برای ساخت شیشه‌های كلیساهای قرون وسطایی از ذرات نانومتری طلا استفاده می‌‌شده است و با این كار شیشه‌های رنگی بسیار جذابی بدست می‌آمده است. این قبیل شیشه‌ها هم‌اكنون در بین شیشه‌های بسیار قدیمی یافت می‌شوند. رنگ به‌وجودآمده در این شیشه‌ها برپایه این حقیقت استوار است كه مواد با ابعاد نانو دارای همان خواص مواد با ابعاد میكرو نمی‌باشند.
در واقع یافتن مثالهایی برای استفاده از نانو ذرات فلزی چندان سخت نیست.رنگدانه‌های تزیینی جام مشهور لیکرگوس در روم باستان ( قرن چهارم بعد از میلاد) نمونه‌ای از آنهاست. این جام هنوز در موزه بریتانیا قرار دارد و بسته به جهت نور تابیده به آن رنگهای متفاوتی دارد. نور انعکاس یافته از آن سبز است ولی اگر نوری از درون آن بتابد، به رنگ قرمز دیده می‌شود. آنالیز این شیشه حکایت از وجود مقادیر بسیار اندکی از بلورهای فلزی ریز700 (nm) دارد ، که حاوی نقره و طلا با نسبت مولی تقریبا 14 به 1 است حضور این نانوبلورها باعث رنگ ویژه جام لیکرگوس گشته است.
در سال1959 ریچارد فاینمن مقاله‌ای را دربارة قابلیت‌های فناوری نانو در آینده منتشر ساخت. باوجود موقعیت‌هایی كه توسط بسیاری تا آن زمان كسب‌شده بود، ریچارد. پی. فاینمن را به عنوان پایه گذار این علم می‌شناسند. فاینمن كه بعدها جایزه نوبل را در فیزیك دریافت كرد درآن سال در یک مهمانی شام كه توسط انجمن فیزیک آمریكا برگزار شده بود، سخنرانی كرد و ایده فناوری نانو را برای عموم مردم آشكار ساخت.
عنوان سخنرانی وی «فضای زیادی در سطوح پایین وجود دارد» بود.
سخنرانی او شامل این مطلب بود كه می‌توان تمام دایره‌المعارف بریتانیكا را بر روی یك سنجاق نگارش كرد.یعنی ابعاد آن به اندازه25000/1ابعاد واقعیش كوچك می شود. او همچنین از دوتایی‌كردن اتم‌ها برای كاهش ابعاد كامپیوترها سخن گفت (در آن زمان ابعاد كامپیوترها بسیار بزرگتر از ابعاد كنونی بودند اما او احتمال می‌داد كه ابعاد آنها را بتوان حتی از ابعاد كامپیوترهای كنونی نیز كوچكتر كرد. او همچنین در آن سخنرانی توسعه بیشتر فناوری نانو را پیش‌بینی نمود.
برخی از رویدادهای مهم تاریخی در شکل گیری فناوری و علوم نانو

تاریخ رویدادهای مهم در زمینه فناوری نانو
1857 مایکل فارادی محلول کلوئیدی طلا را کشف کرد
1905 تشریح رفتار محلول‌های کلوئیدی توسط آلبرت انیشتین
1932 ایجاد لایه‌های اتمی به ضخامت یک مولکول توسط لنگمویر (Langmuir)
1959 فاینمن ایده " فضای زیاد در سطوح پایین " را برای کار با مواد در مقیاس نانو مطرح کرد
1974 برای اولین بار واژه فناوری نانو توسط نوریو تانیگوچی بر زبانها جاری شد
1981 IBM دستگاهی اختراع کرد که به کمک آن می‌توان اتم‌ها را تک تک جا‌به‌جا کرد.
1985 کشف ساختار جدیدی از کربن C60
1990 شرکت IBM توانایی کنترل نحوه قرارگیری اتم‌ها را نمایش گذاشت
1991 کشف نانو لوله‌های کربنی
1993 تولید اولین نقاط کوانتومی با کیفیت بالا
1997 ساخت اولین نانو ترانزیستور
2000 ساخت اولین موتور DNA
2001 ساخت یک مدل آزمایشگاهی سلول سوخت با استفاده از نانو لوله
2002 شلوارهای ضدلك به بازار آمد
2003 تولید نمونه‌های آزمایشگاهی نانوسلول‌های خورشیدی
2004 تحقیق و توسعه برای پیشرفت در عرصه فناوری‌نانو ادامه دارد

فن آوری نانو چیست؟
فناوری‌نانو واژه‌ای است كلی كه به تمام فناوری‌های پیشرفته در عرصه كار با مقیاس نانو اطلاق می‌شود. معمولاً منظور از مقیاس نانوابعادی در حدود 1nm تا 100nm می‌باشد. (1 نانومتر یک میلیاردیم متر است).
اولین جرقه فناوری نانو (البته در آن زمان هنوز به این نام شناخته نشده بود) در سال 1959 زده شد. در این سال ریچارد فاینمن طی یك سخنرانی با عنوان «فضای زیادی در سطوح پایین وجود دارد» ایده فناوری نانو را مطرح ساخت. وی این نظریه را ارائه داد كه در آینده‌ای نزدیك می‌توانیم مولكول‌ها و اتم‌ها را به صورت مسقیم دستكاری كنیم.
واژه فناوری نانو اولین بار توسط نوریوتاینگوچی استاد دانشگاه علوم توكیو در سال 1974 بر زبانها جاری شد. او این واژه را برای توصیف ساخت مواد (وسایل) دقیقی كه تلورانس ابعادی آنها در حد نانومتر می‌باشد، به كار برد. در سال 1986 این واژه توسط كی اریك دركسلر در کتابی تحت عنوان : «موتور آفرینش: آغاز دوران فناوری‌نانو»بازآفرینی و تعریف مجدد شد. وی این واژه را به شكل عمیق‌تری در رساله دكترای خود مورد بررسی قرار داده و بعدها آنرا در کتابی تحت عنوان «نانوسیستم‌ها ماشین‌های مولكولی چگونگی ساخت و محاسبات آنها» توسعه داد.
تفاوت اصلی فناوری نانو با فناوری‌های دیگر در مقیاس مواد و ساختارهایی است كه در این فناوری مورد استفاده قرار می‌گیرند. البته تنها كوچك بودن اندازه مد نظر نیست؛ بلكه زمانی كه اندازه مواد دراین مقیاس قرار می‌گیرد، خصوصیات ذاتی آنها از جمله رنگ، استحكام، مقاومت خوردگی و ... تغییر می‌یابد. در حقیقت اگر بخواهیم تفاوت این فناوری را با فناوری‌های دیگر به صورت قابل ارزیابی بیان نماییم، می‌توانیم وجود "عناصر پایه" را به عنوان یك معیار ذكر كنیم. عناصر پایه در حقیقت همان عناصر نانومقیاسی هستند كه خواص آنها در حالت نانومقیاس با خواص‌شان در مقیاس بزرگتر فرق می‌كند.
اولین و مهمترین عنصر پایه، نانوذره است. منظور از نانوذره، همانگونه که از نام آن مشخص است، ذراتی با ابعاد نانومتری در هر سه بعد می‌باشد. نانوذرات می‌توانند از مواد مختلفی تشکیل شوند، مانند نانوذرات فلزی، سرامیکی، ... .


دومین عنصر پایه، نانوكپسول است. همان طوری كه از اسم آن مشخص است، كپسول‌های هستند كه قطر نانومتری دارند و می‌توان مواد مورد نظر را درون آنها قرار داد و كپسوله كرد. سال‌هاست كه نانوكپسول‌ها در طبیعت تولید می‌شوند؛ مولكول‌های موسوم به فسفولیپیدها كه یك سر آنها آبگریز و سر دیگر آنها آبدوست است، وقتی در محیط آبی قرار می‌گیرند، خود به خود كپسول‌هایی را تشكیل می‌دهند كه قسمت‌های آبگریز مولكول در درون آنها واقع می‌شود و از تماس با آب محافظت می‌شود. حالت برعكس نیز قابل تصور است.

عنصر پایه بعدی نانولوله کربنی است. این عنصر پایه در سال 1991 در شركت NEC كشف شدند و در حقیقت لوله‌هایی از گرافیت می‌باشند. اگر صفحات گرافیت را پیچیده و به شكل لوله در بیاوریم، به نانولوله‌های كربنی می‌رسیم. این نانولوله‌ها دارای اشكال و اندازه‌های مختلفی هستند و می‌توانند تك دیواره یا چند دیواره باشند. این لوله‌ها خواص بسیار جالبی دارند که منجر به ایجاد کاربردهای جالب توجهی از آنها می‌شود.


در حقیقت کاربرد فناوری نانو از کاربرد عناصر پایه نشأت می‌گیرد. هر کدام از این عناصر پایه، ویژگی‌های خاصی دارند که استفاده از آنها در زمینه‌های مختلف، موجب ایجاد خواص جالبی می‌گردد. مثلاً از جمله کاربردهای نانوذرات می‌توان به دارورسانی هدفمند و ساده، بانداژهای بی‌نیاز از تجدید، شناسایی زود هنگام و بی‌ضرر سلول‌های سرطانی، و تجزیه آلاینده‌های محیط زیست اشاره کرد. همچنین نانولوله‌های کربنی دارای کاربردهای متنوعی می‌باشند که موارد زیر را می‌توان ذکر کرد:
• تصویر برداری زیستی دقیق
• حسگرهای شیمیایی و زیستی قابل اطمینان و دارای عمر طولانی
• شناسایی و جداسازی كاملاً اختصاصی DNA
• ژن‌درمانی كه از طریق انتقال ژن به درون سلول توسط نانولوله‌ها صورت می‌پذیرد.
• از بین بردن باكتری‌ها
اینها تنها مواردی از کاربردهای بسیار زیادی هستند که برای عناصر پایه قابل تصور می‌باشند. کاربرد این عناصر پایه در صنایع مختلف، در درخت دیگری به نام «درخت صنعت» آورده شده است که با مراجعه به گروه مطالعاتی آینده‌اندیشی، بخش درخت صنعت، می‌توانید آن را مشاهده کنید.
در نهایت «درخت فناوری نانو» معرفی می‌گردد که فناوری نانو را به شکل یک زنجیره از رویکرد ساخت عناصر پایه تا کاربرد آنها، در یک درخت چهار سطحی نمایش می‌دهد. با مراجعه به گروه مطالعاتی آینده‌اندیشی، بخش درخت فناوری، می‌توانید آن را مشاهده کنید.
دكتر ریچارد فیلیپس فاینمن در 11 می سال 1918 در منهتن نیویورك چشم به جهان گشود. فاینمن در طول سال‌های تحصیلش بر روی ریاضیات و علوم بسیار مطالعه می‌كرد زیرا پدرش می‌خواست كه او یك معلم فیزیك شود. وی همچنین برای آزمایش در زمینه الكتریسیته یك آزمایشگاه در خانه‌اش برپا كرد. فاینمن از نمادهای ریاضیاتی خودش برای توابع Sin، Cos، tanو F(x) استفاده می‌كرد.
فاینمن در دبیرستان فار راك اوی (Far Rock away) به تحصیل پرداخت و در سال آخر دبیرستان برنده جایزه ریاضی دانشگاه نیویورك شد. پس از اتمام دبیرستان او تمایل به ادامه تحصیل داشت اما به جز انستیتو تكنولوژی ماساچوست (MIT) بقیه دانشگاه‌ها به خاطر نمراتش و یهودی‌بودنش از پذیرش وی سرباز زدند. فاینمن در سال 1935 وارد MIT شد و در سال 1939 فارغ‌التحصیل لیسانس فیزیك گردید. در سال 1942 وی پس از كاركردن بر روی ساخت بمب اتمی (1942-1941) دكترای خود را از دانشگاه پرینستون دریافت نمود. او پس از دریافت مدرك دكترایش به لوس‌آلاموس (Los Alamos) رفت تا كار بر روی بمب اتمی را ادامه دهد. سپس فاینمن به ریاست بخش تئوری منسوب شد. در سال 1945 فاینمن به عنوان استاد فیزیك تئوری در دانشگاه كرنل (Cornell) به فعالیت پرداخت. در بین سال‌های 1952 تا 1959 به عنوان استاد مهمان (Visiting Professor) درس فیزیك تئوری در انستیتو تكنولوژی كالیفرنیا (Caltech) به نام ریچارد چیس تولمن (Richard chase Tolman) مشغول به كار شد. بعد از آن سال تا زمان مرگش در سمت استاد فیزیك تئوری در آن دانشگاه مشغول کار بود.
جایزه آلبرت انیشتن از دانشگاه پرینستون به سال 1954، جایزه آلبرت انیشتن از كالج پزشكی و جایزه لورنس (Lawrence) در سال 1963 جوایزی بودكه ریچارد فاینمن موفق به اخذ آنها گردید. وی در سال 1965 به خاطر توسعه‌دادن الكترودینامیك كوانتوم که تئوری اثر متقابل ذرات و اتم‌ها را در میدان‌های تشعشعی بیان می‌كند به شهرت رسید. وی در قسمتی از كارهایش آنچه را كه امروزه به نام "دیاگرام فاینمن" نامیده می‌شود، ترسیم نمود. این دیاگرام نمودار مكان- زمان اثر متقابل ذرات را نشان می‌دهد. به خاطر این كار وی جایزه نوبل را درآن سال به همراه جی- اسكوینجر (J-Schwinger) و اس. آی. توموناجا (S.I. Tomonaga) اخذ كرد.
بعدها در طول زندگیش هنگامی كه به گروه تحقیق حادثه انفجار شاتل چنجر پیوست و دو كتاب خاطراتش را كه پرفروش‌ترین كتاب‌ها شدند، منتشر كرد به چهره برجسته‌ای تبدیل شد.
پروفسور فاینمن عضو انجمن فیزیك آمریكا، انجمن آمریكایی علوم پیشرفته و آكادمی ملی علوم بود. او همچنین در سال 1965 به عنوان عضو خارجی انجمن سلطنتی انگلستان انتخاب شد.
در سال1959 ایشان مقاله‌ای را درباره قابلیت‌های فناوری نانو در آینده منتشر ساخت. فاینمن درآن سال در یک مهمانی شام كه توسط انجمن فیزیک آمریكا برگزار شده بود، سخنرانی كرد و ایده فناوری نانو را برای عموم مردم آشكار ساخت.
عنوان سخنرانی وی این بود «فضای زیادی در سطوح پایین وجود دارد» باوجود موقعیت‌هایی كه توسط بسیاری تا آن زمان كسب‌شده بود، ریچارد. پی. فاینمن را به عنوان پایه گذار این علم می‌شناسند.
سخنرانی او شامل این مطلب بود كه می‌توان تمام دایره‌المعارف بریتانیكا را بر روی یك سنجاق نگارش كرد. یعنی ابعاد آن را به اندازه 25000/1 ابعاد واقعیش كوچك كرد. او همچنین از دوتایی‌كردن اتم‌ها برای كاهش ابعاد كامپیوترها سخن گفت (در آن زمان ابعاد كامپیوترها بسیار بزرگتر از ابعاد كنونی بودند اما او احتمال می‌داد كه ابعاد آنها را بتوان حتی از ابعاد كامپیوترهای كنونی نیز كوچكتر كرد) او همچنین در آن سخنرانی توسعه بیشتر فناوری نانو را پیش‌بینی نمود. وی در پایان سخنرانیش 1000 دلار برای اختراع اولین الكتروموتوری كه ابعادش حداكثر 64/1اینچ مكعب باشد، پیشنهاد داد. جایزه‌ای كه برای اولین كسی كه بتواند ابعاد یك صفحه كتاب را به اندازه ابعاد اصلیش كوچك كند، تعیین كرد. ابعاد این صفحه كتاب می‌بایست به اندازه‌ای باشد كه بتوان آن را به كمك یك میكروسكوپ الكترونی خواند. این ایده‌ها در سال‌های 1960 و 1985 تحقق یافتند و جایزه‌های آنها نیز پرداخت شد.
ریچارد فاینمن با گوند هوارد (Gwenth Howarth) ازدواج كرد كه ثمره این ازدواج یك پسر به نام كارل ریچارد (Corl Richard) (متولد 22 آوریل 1961) و یك دختر به نام میشل كاترین (Michell Cathrine) (متولد 13 آگوست سال 1968) بود. متأسفانه فاینمن در سال 1988 به خاطر سرطان شكم در مركز پزشكی لوس‌آنجلس درگذشت. یاد فاینمن همواره به خاطر گشودن دریچه‌ای نو در قلمرو علم فیزیك به سوی ما، در ذهن‌ها باقی می‌ماند.
روبرت ای فریتاس مدیر تحقیقات موسسه ساخت مولکولی (Institute for Molecular Manufacturing) می‌باشد. وی در رشته‌های فیزیك، روانشناسی و حقوق تحصیل كرده است و بیش از 150 مقاله‌ فنی و عمومی با موضوعات مختلف علمی، مهندسی و حقوقی نوشته است. وی همچنین عهده‌دار نوشتن فصل‌هایی از كتاب‌های مختلف می باشد.
او در سال 1980 گزارشی تحلیلی درباره امكان ساخت كارخانه‌های فضایی تكثیر شونده یعنی كارخانه‌هایی كه بتوانند كارخانه‌های مشابه خودشان را به وجود آورند نوشت و سپس اولین تحقیق فنی را كه به جزئیاتی درباره نانوروبات‌های پزشكی پرداخته بود در مجله پزشكی (medical jarmal) منتشر ساخت.
اخیراً فریتاس كتاب نانوپزشكی را منتشر كرده است. این كتاب اولین كتاب فنی می‌باشد كه درباره قابلیت‌های نانوفناوری مولكولی در نانوروبات‌های پزشكی كه كاربردهای پزشكی و دارویی دارند به بحث پرداخته است. جلد اول این كتاب در سال 1999 توسط شركت Lands Bioscience منتشر شد. در این زمان فریتاس محقق موسسه ساخت مولکولی واقع در ایالت كالیفرنیا بود. او در سال 2003 قسمت اول جلد دوم آن كتاب را توسط همان شركت منتشر ساخت. وی در آن زمان در شركت زیوكس zyvex به عنوان یك محقق مشغول به كار بود. زیوكس یك كمپانی در زمینه فناوری نانو می‌باشد كه مركز آن در فاصله سال‌های 2000 تا 2004 در ریچاردسون تگزاس بود. فریتاس هم اكنون مشغول تكمیل كردن قسمت دوم جلد دوم و جلد سوم كتاب نانوپزشكی می‌باشد. همچنین وی به عنوان مشاور در زمینه‌های سنتز نانومكانیكی الماس و طراحی متصل كننده‌های مولكولی به عنوان مدیر تحقیقات موسسه ساخت مولکولی مشغول به كار می‌باشد.
در سال 2004 روبرت فریتاس و رالف مركل با همكاری یكدیگر كتاب"سینماتیك ماشین‌های تكثیر شونده" را منتشر نمودند. این اولین كتابی است كه در زمینه فیزیك ماشین‌های تكثیر شونده تاكنون به چاپ رسیده است.

جمعه 4/11/1387 - 15:13
آموزش و تحقيقات

مقایسه کردن اثرات یک جیره لیپوژنیک یا گلوکوژنیک روی تری اسیل گلیسیرید های کبد و متابولیت ها و هورمون های متابولیکی در گاو های شیری دراوایل لاکتاسیون می باشد

خلاصه : هدف این پژوهش مقایسه کردن اثرات یک جیره لیپوژنیک یا گلوکوژنیک روی تری اسیل گلیسیرید های کبد و متابولیت ها و هورمون های متابولیکی در گاو های شیری دراوایل لاکتاسیون می باشد .16 راس گاو شیری هر یک جیره لیپوژنیک یا گلوکوژنیک از 3 هفته قبل از زایش تا 9 هفته پس از زایش تغذیه شدند و در یک محفظه تنفسی از 2 هفته تا 9 هفته پس از زایش قرار گرفتند . تری اسیل گلیسرول کبد بین جیره ها در 2 هفته قبل و 2 هفته پس از زایش برابر بود . در 4 هفته پس از زایش گاو هایی که جیره گلوکوژنیک تغذیه کردند به طور عددی سطوح پایین تر تری اسیل گلیسرول داشتند . روابط منفی بین ابقا انرژی و چربی شیر و بین ابقا انرژی و اسید چرب غیر استریفه کشف شد . ارتباط مثبتی بین ابقا انرژی و غلظت انسولین کشف شد . در کل نتایج پیشنهاد میکند که انسولین یک نقش تنظیمی در تغیر تفکیک انرژی بین شیر و بافت بدن بازی میکند. گاو های شیرده که یک جیره گلوکوژنیک تغذیه کردند آب شدن چربی بدن در مقایسه با یک جیره لیپوژنیک کاهش یافت.
مقدمه :
توازن منفی انرژی در اوایل شیر دهی همراه با بی نظمی های متابولیکی همچون کبد چرب و کتوز(گرام 1993) و اسیدوز شکمبه ای (اوون و همکاران 1998) می باشد . متابولیت ها و هورمون های متابولیکی به عنوان علایم قابل تشخیص در اثرات متقابل بین توازن منفی انرژی و بی نظمی های متابولیکی در گاو های شیری هستند . در یک مقاله منتشره (ون و همکاران 2005) فرض شد که قسمتی از اثر متابولیکی توازن منفی انرژی یک نامتعادلی در نسبت دو کربن به 3 کربن است 3 الگوی متناوب مهم برای مواد مغذی 2 کربن وجود دارند . ابتدا یک افزایش در اکسیداسیون ناقص مواد مغذی 2 کربن ممکن است اتفاق بیفتد که به علت افزایش در غلظت کتون بادی پلاسما سرانجام منجر به کتوز میشود.
دوم : مواد مغذی 2 کربن میتوانند استریفه شوند و در کبد به عنوان تری اسیل گلیسرول ذخیره شوند و به طور بالقوه باعث کبد چرب میشوند.
سوم: مواد مغذی 2 کربن میتوانند به غده پستانی منتقل شوند و تغیر شکل به چربی شیر(ماتوس و پالم کوییست 1978) که منجر به افزایش تولید چربی شیرمیشود .
مواد و روش ها :
آزمایش در دانشگاه واخن و مرکز تحقیقات هلند انجام شد . انجمن مراقبت از حیوانا ت و کمیته دانشگاه پروتوکل ازمایش را تصویب کرد .16 راس گاو هولشتاین فریزین با تولید شیر قابل مقایسه (بالای 9500 کیلو چربی و پرتیین تصحیح شده در 305 روز) از یک گروه 44 گاوی که برای همزمان کردن اوولاسیون تلقیح شده بودند انتخاب شدند.
در هر گروه به هر کدام گاو ها جیره گلوکوژنیک و لیپوژنیک 3 هفته پیش از زایش اختصاص یافت. گاو ها در تای استال بودند در معرض 16 ساعت نور و 8 ساعت تاریکی و 2 بار دوشیده شدند(6 صبح و 5 عصر).
خوراک دادن : جیره ها به صورت تی ام ار تغذیه شدند و بر اساس انرژی(بر پایه انرژی خالص) یکسان فرموله شدند و در پروتین قابل هضم روده ای و توازن پروتین قابل تجزیه ( تامینگا و همکاران 1994) برابر بودند. پس از زایش کنسانتره فراهم شد و پله پله با نیم کیلو در روز افزایش یافت تا رسیدن به 10 کیلو با یک غلظت با نسبت علوفه ای 40 به 60 بر پایه ماده خشک.علوفه شامل سیلاژ علوفه ای و سیلاژ ذرت و علف یونجه با نسبت 45:45:10 بر پایه ماده خشک بود. جیره ها 2 بار در روز با نسبت برابر قبل از دوشش تغذیه شدند.
روش های نمونه برداری :
بافت برداری از کبد در 2 هفته قبل زایش انجام شد . قبل از بیوپسی مکان ضدعفونی شد ، یک سوراخ در فضای 11 امین دنده در سمت راست گاو با تروکانترایجاد گردید . بیوپسی تحت موقعیت بیهوشی بود (7 میلی لیتر لیدو کاین اچ سی ال 2% ). با 17 جی*200 میلی متر سوزن بیوپسی تقریبا 300 میلی گرم وزن مرطوب بافت کبد برداشت شد با حرکت سوزن چندین بار در موقعیت بر خلاف زند زیرین کناری . بافت بیشتر از 24 ساعت در یخ در یک محلول نه دهم درصد کلرید سدیم نگهداری شد.
در نتیجه بافت وزن و در 20- درجه جهت انالیز ذخیره شد . نمونه های خون وداج هفته ای از 2 هفته قبل تا 9 هفته پس از زایش در 3 ساعت پس از تغذیه دادن صبح بدست آمد.
آنالیز آماری : 3 راس گاو از آزمایش محروم شدند چون جابجایی شیر دان سمت چپ داشتند . در گروه 2 یک راس گاو جیره لیپوژنیک تغذیه شد و در گروه 3 2 راس گاو جیره گلوکوژنیک تغذیه شدند، بنابراین ارزش ها بر پایه 13 راس گاو می باشد (جیره گلوکوژنیک=6 و جیره لیپوژنیک=7) برای انالیز متابولیت ها و هورمون های متابولیکی (مدل 1 ) یا محفظه های تنفسی برای آنالیز ارتباط بین ابقا انرژی و متابولیت ها و هورمون های متابولیکی و چربی شیر و نسبت چربی به پروتیین (مدل 2)گرچه اندازه گیری های متعدد هر حیوان نتوانست به عنوان واحد های مستقل از مشاهدات حساب بیاید تکرار اندازه گیری ها با تجزیه واریانس (نرم افزار سس) اجرا گردید .
نتایج :
آنالیز ماده خشک مصرفی و ابقا انرژی و تولید شیر و ترکیب شیر در مقاله( ون و همکاران 2007)توصیف شده است . به طور خلاصه ماده خشک مصرفی و انرژی خام مصرفی و انرژی متابولیسمی و تولید حرارت و تولید شیر(شکل 1) و درصد پروتین شیر بین جیره ها مختلف نبودند. درصد چربی شیر و تولید چربی شیر روزانه در گاو های تغذیه شده با جیره لیپوژنیک در مقایسه با گلوکوژنیک بالاتر بودند . ابقا انرژی به طور عددی از گاو های تغذیه شده با لیپوژنیک در مقایسه با گلوکوژنیک پایین تر بود،علاوه بر این ابقا انرژی از پروتین بدن بین جیره ها مختلف نبود اما ابقا انرژ ی از چربی بدن برای گاو های تغذیه شده با جیره لیپوژنیک در مقایسه با گلوکوژنیک پایین تر بود . پس از زایش غلظت انسولین پلاسما به طور معنی دار برای گاو های تغذیه شده با گلوکوژنیک بالاتر بود. غلظت های بتا هیدروکسی بوتیرات پلاسما و کلسترول و گلوکز وT3 و T4 بین جیره ها مختلف نبودند (جدول 1). غلظت اسید چرب غیر استریفه برای گاو های تغذیه شده با جیره گلوکوژنیک در مقایسه با لیپوژنیک پایین تر بود ،غلظت اسید چرب غیر استریفه پلاسما در هفته صفر افزایش یافت و سپس برای گاو های تغذیه شده با لیپوژنیک در مقایسه با گلوکوژنیک کاهش یافت. غلظت تری اسیل گلیسرول کبد از 2 هفته قبل زایش تا 2 هفته پس از زایش افزایش یافت اما این افزایش برای هر دو جیره به طور مشابه بود. از هفته 2 تا 4 محتوای تری اسیل گلیسرول کبد دوباره کاهش یافت. در هفته 4 تری اسیل گلیسرول کبد به طور عددی برای گاو های تغذیه شده با گلوکوژنیک پایین تر بود. ابقا انرژی به وسیله کالری متری غیر مستقیم در محفظه تنفسی تخمین زده شد و در مقاله ون و همکاران در سال 2007 گزارش شد و به طور منفی همراه با درصد چربی شیر و غلظت اسید چرب غیر استریفه بود. ارتباطات معنی داری بین ابقا انرژی و نسبت چربی به پروتین شیر و تری اسیل گلیسرول کبد و گلوکز پلاسما و بتا هیدروکسی بوتیرات و T3,T4وجود نداشت.
بحث : هدف این پژوهش بدست آوردن دیدی از علایم متابولیکی با تغییر در تفکیک انرژی پس از تغییر منبع انرژی جیره در گاو های شیری در اوایل لاکتاسیون و دومین هدف ارتباط هورمون های متابولیکی و خصوصیات شیر با توازن انرژی از اندازه گیری به وسیله کالری متر غیر مستقیم می باشد، توسط ون و همکاران نشان داده شده که تغذیه گاو های شیری در اوایل لاکتاسیون با جیره بالا از نظر لیپوژنیک منجر به افزایش در تولید چربی شیر شد و این افزایش اساسا به علت افزایش در ترشح روزانه اسید های چرب 16 و 18 کربن و 18 کربن با یک باند دوگانه میباشد . گاو های تغذیه شده با جیره لیپوژنیک 2.04 کیلوگرم در 2 هفته پس از زایش هر روز چربی قابل دسترس داشتند. از 2 تا 4 هفته پس از زایش گاو های تغذیه شده با گلوکوژنیک 42% کاهش در چربی قابل دسترس داشتند .با این حال چربی قابل دسترس برای گاو های تغذیه شده با جیره لیپوژنیک در این دوره بیشتر کاهش یافت ( 13% با 1.79 کیلوگرم در روز در هفته 4 ) ، بنابراین اختلاف در چربی قابل دسترس توانست اختلاف در غلظت کلسترول پلاسما و تمایل به اختلاف جیره ها در غلظت اسید چرب غیر استریفه و اختلاف عددی بین جیره ها در تری اسیل گلیسرول کبد در هفته 4 را شرح دهد . با این حال درصد تری اسیل گلیسرول کبد بین جیره ها اختلاف معنیداری نداشت . سرعت کاهش در چربی قابل دسترس برای گرو ها پس از هفته 4 یکسان بود . فزون بر این چربی موبیلیزه بدن منفی بود در هفته 9 برای گاو های تغذیه شده با جیره گلوکوژنیک و غلظت بتا هیدروکسی بوتیرات پایین تر بود با گاو های تغذیه شده با جیره لیپوژنیک. اختلاف در چربی موبیلیزه بدن و توازن انرژی بین جیره توسط ون و همکاران گزارش شد و ممکن است به وسیله اثرات منبع انرژی جیره با غلظت انسولین پلاسما شرح داد ه شود. اختلاف بین جیره ها در غلظت انسولین پلاسما معنی دار بود زمانی که تنها اطلاعات پس از زایش محاسبه شدند . انسولین به عنوان یک کلید تنظیم کننده تفکیک مواد مغذی از بافت بدن به شیر در دوره انتقال از آبستنی به شیردهی است . غلظت پایین انسولین برداشت گلوکز به وسیله ماهیچه و بافت آدیپوز را کاهش میدهد و برداشت گلوکز به وسیله غده پستانی را افزایش میدهد که در پاسخ به انسولین نیست . زیادی انسولین در گاو های شیری در اوایل لاکتاسیون تولید شیر را کاهش اده و ب طور مثبت تاثیر روی توازن انرژی دارد . در مطالعه کنونی ارتباط منفی بین اسید چرب غیر استریفه پلاسما و تمایل بین ارتباط منفی بین ابقای انرژی از چربی بدن و اهمیت وضعیت انسولین در ارتباط با توازن انرژی در گاو های شیری در اوایل لاکتاسیون است. فزون بر این پیشنهاد شده که انسولین پاسخ هورمون رشد کبد را در گاو های شیری در توازن منفی انرژی جبران میکند . به طور قابل توجه اثر لیپوژنیک انسولین و غلظت پایین انسولین در گاو های تغذیه شده با جیره لیپوژنیک مطابق است با تمایل برای غلظت بالای اسید چرب غیر استریفه پلاسما. اسید های چرب غیر استریفه که از ذخایر چربی بدن منشا گرفته اند موبیلیزه هستند تا جبران کنند برای توازن منفی انرژی و اکسیداسیون در سیکل کربس و واکنش زنجیره تنفسی برای انرژی قابل دسترس بدن. در سیکل کربس اکسالو استات و و مواد مغذی 3 کربن یک نقش حیاتی را بازی میکنند . با این حال طی دوره های زیادی اسید چرب غیر استریفه ( به عنوان مثال طی توازن منفی انرژی) اسید چرب غیر استریفه میتواند چندین الگوی متناوب را دنبال کند . ابتدا گاو های شیری در اوایل لاکتاسیون اکسیداسیون ناقص اسید های چرب را نشان میدهند به وسیله غلظت های بالای کتون بادی ها. دومین الگوی متناوب برای اسید چرب غیر استریفه موبلیزه شده وارد شدن اسید چرب غیر استریفه به شیر میباشد به طور مستقیم یا غیر مستقیم از طریق استریفیکاسیون با لیپوپروتین های چگالی خیلی پایین که به علت افزایش اسید های چرب زنجیر بلند در شیر است . سومین الگوی برای اسید چرب غیر استریفه استریفیکاسیون به تری اسیل گلیسرول در کبد که ممکن است باعث کبد چرب شود (باب و همکاران ). کبد چرب زمانی اتفاق میافتد که سرعت اسید چرب استریفه بیشتر میکند سرعت ناپدید شدن تری اسیل گلیسرول را از طریق کبد به عنوان لیپوپروتین با چگالی بسیار پایین . پیشنهاد شده که ترشح کبدی تری اسیل گلیسرول کبد به طور مثبت وابسته به ظرفیت لیپوژنیک کبد است ( پولن و همکاران ) . مکان غالب برای لیپوژنز در نشخوارکنندگان بافت ادیپوز است که ممکن است سرعت پایین ترشح کبدی تری اسیل گلیسرول را شرح دهد در مقایسه با موش ،جوجه و ماهی . در نتیجه نشخوار کنندگان به انباشتگی تری اسیل گلیسرول در کبد طی دوره توازن منفی انرژی که سرانجام منجر به کبد چرب میشود حساستر میشوند . بتا هیدروکسی بوتیرات برای گاو ها با هر دو جیره از 1 تا 8 هفته پس از زایش بالا بود (شکل 2). این پیشنهاد میکند که این الگوی متناوب مورد استفاده است صرف نظر از جیره در اوایل لاکتاسیون. ضریب رگرسیون اسید چرب غیر استریفه در بتا هیدروکسی بوتیرات پیشنهاد میکند که غلظت های اسید چرب غیر استریفه تخمین نمیزند وسعت اکسیداسیون ناقص و تولید بتا هیدروکسی بوتیرات در گاو های شیری در قبل زایش .در مقابل ضریب رگرسیون گلوکز پلاسما با بتاهیدروکسی بوتیرات معنی دار بود . پیشنهاد میکند که گلوکز پلاسما ارتباط منفی با غلظت بتا هیدروکسی بوتیرات پلاسما دارد. گزارش شده که تغذیه گاوها با گلوکوژنیک در اوایل لاکتاسیون غلظت های استات و بتاهیدروکسی بوتیرات پلاسما را افزایش میدهد . دومین الگوی متناوب برای اسید چرب غیر استریفه به نظر میاید در سراسر دوره ازمایش مورد استفاده باشد.ارتباط مثبتی بین اسید چرب غیر استریفه پلاسما و تولید چربی شیر کشف شد . موبیلیزاسیون چربی بدن و اسید چرب غیر استریفه در گاو های تغذیه شده با لیپوژنیک بالاتر بود و به طور همزمان تولید شیر 220 گرم برای هر گاو در روز افزایش یافت. جیره های گلوکوژنیک درصد چربی شیر پایین تر و اغلب تولید چربی شیر روزانه پایین تر دارند . با توجه به سومین الگوی متناوب نتایج کنونی فرضیه ما را حمایت نمیکند(ون و همکاران ) که یک جیره بالا از نظر گلوکوژنیک انباشتگی تری اسیل گلیسرول کبد را کاهش میدهد و این ممکن است به این علت باشد که جیره مشخص شد به وسیله تغذیه غلظت های که اختلاف داشتند در درصد لیپوژنیک و گلوکوژنیک و در صورتی که سهم غلظت ها با جیره از زایش تا 3 هفته پس از زایش افزایش مییابد . در 2 هفته پس از زایش درصد تری اسیل گلیسرول کبد بالا بود اما بین جیره ها اختلاف نبود. در هفته 4 پس از زایش تری اسیل گلیسرول کبد به طور عددی در گاو های تغذیه شده با گلوکوژنیک پایین تر بود اما اختلاف معنی داری با لیپوژنیک نبود . این مشاهده مطابق است با کاهش نسبی در گنجایش چربی در گاو های تغذیه شده با گلوکوژنیک در مقایسه با لیپوژنیک . نتایج این مطالعه پیشنهاد میکند که انسولین پلاسما یک واسطه در تغیر تفکیک انرژی در گاوهای شیری در اوایل لاکتاسیون هست. تغذیه گاو های شیر ده یک جیره بالا در مواد غذایی گلوکوژنیک منجر شد به توازن منفی کم انرژی مربوط به اثرات آنابولیک غلظت بالای انسولین.

پنج شنبه 3/11/1387 - 21:12
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته