دردسرهای آخر سالی
با گذشت چندین سال از راه افتادن مترو در تهران، هنوز فرهنگ استفاده از آن در میان برخی از شهروندان جا نیفتاده است. شاهد این مسئله نحوه سوار و پیاده شدن برخی مسافران مترو است، بهطوری که گاهی وقتها این وسیله راحت و ایمن را به وسیلهای مشقت بار مبدل میسازد.
کافی است در ساعتهایی از شبانهروز که رفت و آمد مسافران زیاد است، گذرتان به یکی از ایستگاههای پرتردد مترو بیفتد، آنگاه مسافرانی را میتوانید ببینید که با رسیدن مترو به سکو، با حالتی تهاجمی و گارد گرفته و عصبی در انتظار باز شدن در واگن ایستادهاند
از قرار معلوم این روزها عدهای از شهروندان برای رسیدن به خط پایان سال مسابقه گذاشتهاند و اصلا هم برایشان رعایت حق و حقوق دیگران اهمیتی ندارد.آنها چنان درگیر خواستهها و کارهای خود هستند که متوجه آنچه دور و برشان میگذرد، نیستند. در این روزها این افراد را میتوان دید که یک پا در مطب دندانپزشکی دارند و یک پا در بانک برای پرداخت قبضها و معوقههای بانکی خود، در عین اینکه همزمان در فکر تهیه سوروسات نوروز و مسافرت و تهیه بلیت و... هم هستند. خب خودتان قضاوت کنید که این همه دلمشغولی و فکر و خیال با آدم چهها که نمیکند! در چنین شرایط روانی، بدون آنکه آدم متوجه باشد، رفتارش با دیگران هم تغییر میکند و در مواردی با چاشنی پرخاش و خشونت همراه میشود.
یکی از پیامدهای این مشغولیتهای فکری آخر سال را میتوان در این عکس دید. این عکس را که علیرضا گلزار از خیابان دامن افشار واقع در خیابان ولیعصر برای ما فرستاده، خودرویی را نشان میدهد که به واسطه بیدقتی و حواسپرتی رانندهاش، به شکلی که میبینید، با خودروی دیگری که پارک بوده برخورد کرده و سوار آن شده است! وقتی علت را از راننده خاطی جویا شدند، او با خونسردی گفت؛ یک لحظه حواسم پرت شد و یکهو دیدم که بالای این خودرو رفتهام! حالا خودمانیم، ما که هرچه به مغزمان فشار آوردیم که ببینیم چگونه این خودرو توانسته سوار آن خودروی دیگر شود، نفهمیدیم، اگر شما متوجه شدید، حتما به ما بگویید!
از قرار معلوم این روزها عدهای از شهروندان برای رسیدن به خط پایان سال مسابقه گذاشتهاند و اصلا هم برایشان رعایت حق و حقوق دیگران اهمیتی ندارد
فرهنگ پیاده و سوارشدن مترو
مترو بهعنوان ایمنترین و راحتترین وسیله حملونقل عمومی شناخته شده است. بههمین علت با توجه به استقبال خوبی که از آن شده، روزبهروز گسترش بیشتری پیدا میکند. با این حال با گذشت چندین سال از راه افتادن مترو در تهران، هنوز فرهنگ استفاده از آن در میان برخی از شهروندان جا نیفتاده است. شاهد این مسئله نحوه سوار و پیاده شدن برخی مسافران مترو است، بهطوری که گاهی وقتها این وسیله راحت و ایمن را به وسیلهای مشقت بار مبدل میسازد. کافی است در ساعتهایی از شبانهروز که رفت و آمد مسافران زیاد است، گذرتان به یکی از ایستگاههای پرتردد مترو بیفتد، آنگاه مسافرانی را میتوانید ببینید که با رسیدن مترو به سکو، با حالتی تهاجمی و گارد گرفته و عصبی در انتظار باز شدن در واگن ایستادهاند. لحظه به لحظه جمعیت فشردهتر میشود تا هنگامی که درهای واگنها بازشده و جمعیت در یک ماراتن طاقتفرسا و نفسگیر وارد آن شوند.
در این میان چه بسا افراد ناتوان و سالخوردهای زیر دست و پا مانده و لگد کوب دیگران شوند. هنوز تمام نشده؛ وقتی جمعیت روی صندلیها آرام گرفتند، عدهای پس از این زور آزمایی، تازه به فکر تجدید قوا بر میآیند و چنان روی صندلیها ولو میشوند که عملا جای دیگران را تنگ و حق آنها را در استفاده برابر از امکانات مترو سلب میکنند. اگر فکر میکنید که موقع پیاده شدن همه چیز به خوبی و خوشی پیش میرود، کاملا در اشتباه هستید.
نحوه پیاده شدن بعضیها هم چندان تعریفی ندارد. آنها در هنگام پیاده شدن، برای زودتر رسیدن به تاکسی یا اتوبوس چنان یکدیگر را هل میدهند و به همشهریانشان فشار میآورند که گاه دیده شده پای برخی شهروندان داخل شیاری که مابین لبه سکو وواگن مترو است، گیرکرده و به آسیبدیدگی و شکستگی آن انجامیده است. متأسفانه تمام این رفتارها کمابیش تا مرحله بالا رفتن از پله برقی و خروج از ایستگاه مترو ادامه دارد. با این وضعیت باید گفت فرهنگ استفاده از مترو در جامعه ما هنوز برای برخی جدی گرفته نشده است.
اسقاطیهای سرگردان شب عید
از هماکنون میتوان شور فرارسیدن سال نو را در همه دید و شهر میرود تا درتدارک نوروز برآید.
بنا به اصل جداسازی زبالهها در مبدا، پیش از خارج کردن آشغالها به بیرون از خانه، هریک را در کیسههایی جداگانه قرار دهید
در این میان همه چیز از رخوت زمستانی خارج میشود و جای آن را شوق بهار و زیباییهای دل انگیز میگیرد. در این روزها به قول قدیمیها؛ سرما آخرین زورش را میزند و زمین نفس میکشد. همساز با این تحول در طبیعت و در استقبال از آن، ایرانیها جشن نوروز را بر پا میدارند اما این جشن مقدماتی دارد که همه ایرانیها از آن بهخوبی اطلاع دارند.
تمیز کردن خانه از گرد و غبار و آلودگی از جمله همین مقدمات است؛ زیرا قرار است همپای نوروز همه چیز نو شود. به همین علت هرآنچه بوی کهنگی و سال ماندگی میدهد، از خانهها بیرون برده میشود، از قبیل: رخت و لباس کهنه، مبلهای شکسته و رنگ و رو رفته، روزنامهها و کاغذهای باطله، وسایل خانگی خراب و بهدرد نخور و انواع چیزهایی که گاهی وقتها حتی خود صاحبخانه از وجود آنها بیاطلاع بوده است. اگر در روزهای پایان سال به کوچههای شهر سری بزنید، گاهی با منظرههای ناخوشایندی از زبالههایی که در مقابل خانهها تلنبار شدهاند، روبهرو میشویم. باید توجه داشت که جشن نوروز تنها منحصر به خانههای ما نیست؛ بلکه شهری را هم که در آن زندگی میکنیم، دربرمیگیرد.
به همین خاطر توصیه میشود، بنا به اصل جداسازی زبالهها در مبدا، پیش از خارج کردن آشغالها به بیرون از خانه، هریک را در کیسههایی جداگانه قرار دهید، برای مثال کاغذهای باطله و کتابهای استفاده شده و لباسهای نیم دار و کهنه را میتوان در کیسههای جداگانهای قرار داد. با این کار، گذشته از آنکه با ماموران جمعآوری زبالهها همکاری میکنیم، زبالههای آخر سال را از ویلانی و سرگردانی در کوچهها و خیابانها نجات میدهیم و در نهایت شهری برخوردار از چشماندازی زیبا خواهیم داشت.
منبع : همشهری