از آرشیو پنتاگون سربرآورد

پروژه فرانكلین ؛ طراحی فتنه 88 در سال 2003

بخش سیاسی-یك مقام ارشد سابق پنتاگون در نوشته ای، از جزئیات طرح مخفی خود برای براندازی جمهوری اسلامی ایران پرده برداشت.

لری فرانكلین كه به عنوان رئیس میز ایران در پنتاگون و در همكاری با افرادی همچون مایكل لدین بر موضوع جنگ عراق و زمینه های آن متمركز بوده است، در نوشته ای با عنوان «برنامه سری من برای سرنگونی جمهوری اسلامی»، سندی را بر جای گذاشته كه به روشنی نشان می دهد پروژه فتنه 88 از سال 2003 جزء به جزء توسط آمریكایی ها طراحی و برنامه ریزی شده بود.

فرانكلین از جمله مخالفین آغاز جنگ عراق به شمار می رفت چرا كه وی به قدرت منطقه ای ایران كاملا آگاه بوده و آن را مانع تحقق اهداف آمریكا در اقدام به این جنگ می دانست. فرانكلین در این طرح، راه حل خود برای برطرف ساختن مانع ایران را براندازی جمهوری اسلامی معرفی كرده و اجرای این طرح را مقدمه ای برای آغاز جنگ عراق می داند.

این مقام ارشد پنتاگون البته به دنبال ابراز مخالفت خود با جنگ عراق به جرم جاسوسی برای اسرائیل از طریق لابی صهیونیستی آیپك از منصب خود بركنار و دادگاهی گردید. با این حال وی را می توان جزء سرسخت ترین و معاندترین عناصر ضدجمهوری اسلامی ایران در آمریكا برشمرد كه به همراه دیگر نومحافظه كاران این كشور، همواره نظریات و پیشنهادات افراطی خود را به دولت های مختلف آمریكا علیه نظام اسلامی ارائه نموده اند.

مقاله یاد شده كه در فارین پالیسی منتشر شده البته پس از ناكامی آمریكا در جنگ عراق و همچنین در روزهای پس از انتخابات سال 88 در ایران نوشته شده و فرانكلین در این نوشته به ارزیابی طراحی ها و پیش بینی های خود پرداخته است.

در این مقاله این مقام ارشد سابق پنتاگون كه از زندان آن را ارسال كرده آمده است: فوریه 2003 و چند هفته قبل از اشغال عراق بود و دولت بوش هنوز استراتژی واقع گرایانه ای در مورد هژمون آینده منطقه كه در عراق قرار دارد، نداشت. من به عنوان رئیس میز ایران در وزارت دفاع، ناامید بودم. قرار بود كه ما به عراق حمله كنیم ولی سیاست مشخصی در مورد دشمن سرسخت عراق نداشتیم. حس من این بود عراق به ویتنامی دیگر تبدیل شود و در ایران «هوشی مینه» جدید پدیدار شود. در حقیقت من از منابعم آگاه شده بودم كه تهران پیش از شروع جنگ شبكه ای از عوامل، گروه های وابسته و سلاح در عراق ایجاد كرده است و آماده است تا زمانی كه ایالات متحده، صدام را از عراق ساقط كرد آمریكا را به چالش بكشد. من همچنین می دانستم تصور اعتماد و همكاری با رهبران عراقی طرفدار ایران ایده ای احمقانه است. اما من به اندازه كافی شجاعت بیان این موضوع را نداشتم و نمی توانستم با رئیس در اداره نقشه های ویژه «داگلاس فیث» و یا رئیس او «پل وولفوویتز» روبرو شوم.

وی ادامه داد: در جو تب دار آن زمان تصور نمی كردم كه كسی مرا جدی بگیرد و می دانستم كه فیث آنقدر مشغول اشغال عراق است كه حاضر نیست به حرفهایم گوش دهد. بنابراین من با توجه به شرایط حاكم، به «استیون ووزن» رئیس سیاست خارجی ایپك (كمیته امور عمومی اسرائیل و آمریكا) نزدیك شدم و از او خواستم تا نگرانی های من را با «اولیوت آبرامز» در شورای امنیت ملی در میان بگذارد. این اقدام من باعث شد تا من به جرم جاسوسی برای اسرائیل محاكمه شوم.

فرانكلین اضافه كرد: اما هدف من هرگز انتقال اطلاعات به اسرائیل نبود و من تنها تلاش داشتم تا از حمله عراق قبل از اتخاذ استراتژی مشخصی در قبال ایران جلوگیری كنم.

وی در این مقاله همچنین برای تاكید بر صحت پیش بینی هایش تصریح كرد: پس از حمله آمریكا به عراق، مدیر كیهان نوشت: «اشغالگران آمریكایی، گروگان ما در عراق هستند.»

من می دانستم این گونه خواهد شد. الان پیش بینی هایم تحقق پیدا كرده و ایران نقشه آمریكا در عراق را نقش بر آب كرده است.

مسئول میز ایران در پنتاگون در ادامه به طرح خود برای مقابله با ایران اشاره كرد و نوشت: من همیشه در پنتاگون گفته بودم كه تغییر رژیم و نه كنار آمدن با ایران و جنگ با این كشور، باید سیاست ما باشد. اما عناصری در سازمان سیا و وزارت خارجه با این موضوع مخالف بودند. نقشه من طرحی بود تا بنیادهای رژیم را بدون توسل به نیروی نظامی بلرزاند.

وی در تشریح جزئیات این طرح عنوان كرد: من از ایالات متحده درخواست كردم تا یك دولت در تبعید را مثلا در جایی مثل آسیای مركزی كه سابقه ایرانی دارد به رسمیت بشناسد. من پیشنهاد برنامه پیچیده تبلیغاتی دادم تا داستان های درست و نادرست را در رسانه پخش كند و به این وسیله اطمینان مردم ایران به رهبرانشان كم شود.

فرانكلین اضافه كرد: من درخواست كردم تا سابقه حقوق بشری ایران برجسته شود و هر روز بر یكی از قربانیان رژیم تمركز شود. زندان های رژیم برملا شود. همچنین پیشنهاد كردم برخی از اسناد از حالت سری خارج شود تا آبروی رژیم ایران در صحنه بین المللی از بین برود. به علاوه از متخصصین مالی درخواست كردم تا فهرستی از حساب های بانكی، اموال و بنگاه های تجاری كه رهبران كلیدی رژیم مالك آنها هستند تهیه كنند و پیشنهاد كردم كه نقل و انتقال های مالی بلوكه شود.

وی با توصیه به دولت آمریكا برای آموزش برخی فعالین سیاسی در ایران، ادامه داد: سرانجام درخواست كردم كه تعهدی نسبت به مردم ایران، مانند جنبش مردمی لهستان، داده شود و نسلی از فعالان سیاسی آموزش دیده شوند تا به طور مخفیانه وارد كشور شوند و از آن خارج شوند. مردم باید بدانند كه مهار روسیه به معنای كنار آمدن با آن كشور نبود، در حقیقت ایالات متحده میلیون ها دلار برای سرنگون كردن آن رژیم منحوس صرف كرد.

فرانكلین در این مقاله كه پس از انتخابات سال 88 نوشته شده در ادامه به ارزیابی طرح های پیشنهادی خود پرداخته و البته توصیه های تكمیلی را نیز به آن می افزاید: انتخابات تابستان سال 2009 نشان داد كه مخالفانی در ایران وجود دارد. این شرایط نشان داد كه تلاش كافی برای افزایش این نارضایتی فراتر از طبقات میانی و بالایی انجام نشده است. اما بسیاری در ایالات متحده تنها دو گزینه را برای ایران می بینند. حمله نظامی و یا نوعی همزیستی با ایران، اما گزینه سومی نیز وجود دارد. ایالات متحده می تواند حمایت كامل خود از معترضین ایران را اعلام كند و این جنبش جدید را با تجهیز آن به تلفن های ماهواره ای، دوربین های دیجیتال و جی پی اس تقویت كند.

این مقام ارشد پنتاگون اضافه كرد: آمریكا همچنین می تواند برخی از تیراندازان ماهر را تربیت كند تا با تیراندازان رژیم كه به تظاهرات كنندگان شلیك می كنند مقابله كند. همچنین می توان داده هایی به كانالهای اطلاعاتی وارد كرد تا ارگان های اطلاعاتی ایران سردرگم شوند و با عناصر مختلف سازمان های خودشان مقابله كنند و با یكدیگر بجنگند.

همچنین می توان رادیوهای باند كوتاه در اختیار مناطق روستایی قرار داد. ایالات متحده می تواند اقتدار رژیم را با نشان دادن فساد و دورویی آن كم كند. ممكن است كه این اقدامات ایالات متحده باعث دستگیری گسترده شود اما این اقدام رژیم می تواند باعث به وجود آمدن مقاومت شدید در ایران شود. سرانجام ممكن است بخش عظیمی از مردم ایران دست به شورش بزنند. در صورت بروز چنین سناریویی، رژیم متوسل به خون ریزی، هرج و مرج و اقدامات انتقامی می شود. اما اگر مردم ایران بسیج شوند و دست به اعتصابات گسترده بزنند، رژیم ایران فلج خواهد شد.