تبیان، دستیار زندگی
از پیمان اسلو تا مذاکرات صلح خاورمیانه
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

فلسطینی های اسرائیلی و فلسطینی
فلسطین

بخش سیاسی- بعد از تقسیم نامشروع سرزمین  فلسطین در سازمان ملل به دو کشور اسرائیل! و فلسطین مخالفت ها و موافقت ها با این طرح آغاز شد گروه‌های یهودی (و بطور مشخص آژانس یهودیان) معمولا از طرح تقسیم پشتیبانی می‌کردند اما  گروه‌های عربی (کلیه کشورهای عربی حاضر در سازمان ملل به آن رای مخالف دادند) معمولا طرح تقسیم را رد نموده و متقابلا به دولت اسرائیل که تازه تاسیس شده بود می‌تاختند که شروع این تهاجمات جنگ سال۱۹۴۸ اعراب – اسرائیل بود.

اما این شروع با یک پیمان به پایان رسید و آن هم پیمان مصالحه اسلو که در اوایل دهه ۱۹۹۰ بین سازمان آزادیبخش فلسطین و اسرائیل برقرار شده بود. پیمانی که قرار است مبنای سازش میان فلسطینی ها و اسرائیلی ها را فراهم کند و به جای مقاومت آنها را چون عروسکی در دست صهیونیست ها کند تا بتوانند راحت تر سیاست های خود را برای برپایی دولت بزرگ اسرائیل پیاده کنند.

این پیمان منجر به پیدایش حکومت خودگردان فلسطین شد. این حکومت نوعی سازمان موقت بود که بمنظور مدیریت اشکال محدود خودگردانی توسط فلسطینیان در مناطق مربوطه و به مدت پنج سال تشکیل گردید تا مذاکرات در خصوص وضعیت نهائی به سرانجام برسند. حکومت خودگردان مسئولیت امور کشوری در برخی مناطق روستائی و همچنین مسئولیت امور امنیتی در اکثر نقاط شهری کرانه باختری و نوار غزه را برعهده گرفت. اگرچه طول دوره پنج ساله در سال ۱۹۹۹ منقضی گردید ، وضعیت نهائی علیرغم تلاش هائی از قبیل نشست ۲۰۰۰ کمپ دیوید ، نشست تابا و پیمان غیر رسمی ژنو هنوز مشخص نگردیده‌است. اما این پیمان سازش که مورد تایید همه گروه های فلسطینی چون جنبش مقاومت اسلامی (حماس) نمی باشد در جدیدترین مرحله در مذاکراتی که مابین محمد عباس رئیس تشکیلات خودگردان که رهبری سازمان آزادی بخش فلسطین- بخوانید سازمان سازش با صهیونیست-  را بر عهده دارد و  طرف اسرائیلی در جهت تحقق طرح صلح خاورمیانه بر مبنای هدف مشترک تشكیل دو كشور برای دو ملت در حال اجرا است.

خالد مشعل:

ما خواهان حفظ نام سازمان آزادیبخش فلسطین و تاریخ آن هستیم، اما باید این سازمان مورد بازسازی قرار گیرد تا همه گروه‌های فلسطینی به عضویت آن درآیند

اما این اقدام در ادامه سایر فعالیت های سازش کارانه محمود عباس لکه ننگ دیگری بر دامن فتح می باشد و گویا این جنبش به جای سازمانی برای دفاع از حق ملت مظلوم خود ،مجری طرح‌های اشغالگران است. وی حتی در این سلسله مذاکرات اخیر در واشنگتن در اظهاراتی بی شرمانه ضمن اشاره به اقدام شبه نظامیان خود در بازداشت صاحب خودروی استفاده شده در عملیات الخلیل، مدعی شد كه تامین امنیت از طریق سركوب مبارزان هدف مشترك تل آویو و تشكیلات خودگردان در راستای‌ پی ریزی صلح می‌باشد.

فلسطین

اما این نوع رفتار از طرف سران فتح که اکثریت تشکیلات خودگردان را تشکیل می دهند نه تنها بر خلاف مصالح ملی فلسطینیان به نظر می رسد بلکه در سالهای اخیر به خصوص در طی این چند ماه و بعد از کشتار کاروان آزادی  که روند مخالف با رژیم صهیونیستی بیش از پیش جنبه جهانی به خود گرفته است، رفتاری غیرمعقول و بر خلاف جهت جریان مقاومت در راستای آزادی فلسطین اشغالی می باشد.

اما علاوه بر تقسیم بندی جریان های موافق و مخالف با اشغال فلسطین و اعمال سلطه طلبانه صهیونیستها در جهان، در خود سرزمین اشغالی و میان فلسطینی ها با وجود ادعای میهن پرستی و دفاع از حق پایمال شده مردم هموطن؛ می توان این جریانات را به دو گروه فلسطینی های فلسطینی که در راستای مقاومت پیش می روند و فلسطینی های اسرائیلی که روند سازش کارانه را در پیش گرفته اند؛ تقسیم کرد.

فلسطینی های فلسطینی

مقاومت در مقابل حمله دشمن خارجی به یک سرزمین توسط افراد آن خاک امری طبیعی، معقول و مقدس می باشد، چه برسد به اینکه دیگر حرفی از حمله در کار نباشد و دشمن خارجی به اشغال یک سرزمین دست زده باشد. جنبش های فلسطینی هم اشغال سرزمین خود را به دست یهودیان صهیونیست تاب نیاورده و از اوایل اشغال و در برهه های زمانی مختلف شروع به تشکیل شدند.

شاید این گروه را باید به جبهه مقاومت تعبیر کرد، گروهی که جنبش مقاومت اسلامی فلسطین حماس در راس آن قرار دارد.

حماس
فلسطین

جنبش مقاومت اسلامی حماس در سال 1987 توسط شیخ احمد یاسین پایه گذاری شد. این جنبش با اینکه سال ها بعد از جنبش فتح اعلام موجودیت کرد ولی به دلیل مردمی بودن و پایداری بر فرهنگ مقاومت و عدم هر گونه سازش با رژیم صهیونیستی توانسته محبوبیت بیشتری را در میان مردم فلسطینی به دست آورد و  نتیجه این محبوبیت را می توان در به دست آوردن اکثر کرسی های پارلمان جستجو کرد.

اعلام موجودیت حماس پس از یک هفته وقوع قیام ملت فلسطین (انتفاضه) از سوی اخوان‌المسلمین در سرزمین فلسطین بوده است.

عمده شهرت حماس بیشتر به دلیل انجام حملات شهادت طلبانه علیه اهداف و نیروهای اسرائیلی است. در واقع ابتدا جنبش مقاومت اسلامی دنباله رو مدل نهاد رفاه  اجتماعی الخوان مسلمین بوده اما بعد در عین فعالیت در این راستا به سمت مبارزه مسلحانه پیش رفته و آنهم به دلیل کارساز تر و مفید تر بودن این نوع عملکرد برای حفظ سرزمین فلسطین است.

آیا اسرائیل را به رسمیت خواهید شناخت؟

شیخ احمد یاسین:

اگر اسرائیل را به رسمیت بشناسیم، مسئله پایان یافته تلقی خواهد شد، و در آن صورت دیگر حقی در فلسطین برایمان باقی نمی‌‌‌ ماند

پایه های ایدئولوژیک این جنبش ریشه در ارزش های اسلامی دارد و جنبه اسلامی آن بر جنبه ناسیونالیستی اش غلبه داشته و ملی گرایی موجود در این گروه هم از نوع مثبت بوده و از ایمان افراد گروه نشات می گیرد.  این افراد  خواهان تشکیل یک حکومت اسلامی در سرزمین فلسطین می باشند حکومتی که باید با بیرون راندن اسرائیلی ها از سرزمین های اشغالی حاکمیت یابد و برای اسرائیلی ها حتی وجبی از این خاک را قائل نیستند. موضع گیری حماس را به خوبی می توان در این گفتار از شیخ احمد یاسین مشاهده نمود، وی  در مصاحبه با روزنامه «النهار» 30/4/1989 در پاسخ به این پرسش که: آیا اسرائیل را به رسمیت خواهید شناخت؟ گفت: اگر اسرائیل را به رسمیت بشناسیم، مسئله پایان یافته تلقی خواهد شد، و در آن صورت دیگر حقی در فلسطین برایمان باقی نمی‌‌‌ ماند.

جنبش جهاد اسلامی

اما در کنار حماس گروه دیگری نیز با این آرمان ها در حال فعالیت می باشد. جنبش جهاد اسلامی  در سال 1980 توسط دکتر شقاقی در مصر بنیانگذاری شد. اعضای آنرا ابتدا جوانان محصل فلسطینی در مصر تشکیل می‌‌‌ دادند. خود شقاقی از اعضای جنبش اخوان‌المسلمین بود و تا آخر عضوی از آن باقی ماند. وی بعلت سطحی نگری، عدم توجه جدی به مسأله فلسطین، عدم یک متودولوژی صحیح نسبت به اسلام اخوان، جنبش جهاد را بوجود آورد.  جهاد هم مبانی ایدئولوژی خود را از مبانی اسلام دریافت کرده و از نظرات اندیشمندان مختلف اسلام گرا چون امام خمینی ،حسن البنّا، سیدقطب، محمد غزالی، مالک بن نبی، توفیق الطیب، محمد باقر صدر و.... استفاده کرده است.

فلسطین

این جنبش اولویت اولیه خود را مبارزه مسلحانه قرار داده و به مقاومت تا حذف اسرائیل ایمان دارد و برای این هدف تمامی تلاش خود را به کار می گیرد. الگوی مبارزاتی جهاد را می توان در وجود شیخ عزالدین قسام دید.

سیر ارزش های جهاد اسلامی را می توان در شعار این گروه متبلور دید. شعار جنبش (اسلام – جهاد – فلسطین) است که اولی نقطه آغاز، جهاد وسیله و آزادسازی فلسطین هدف می‌‌‌ باشد

این جنبش خود را با حماس کاملا متحد دیده و عمل می کند زیرا مبنای کار هر دو گروه بر اساس یک هدف مشترک و ارزش های مشترک است و آن رهایی قدس و آزاد سازی فلسطین اشغالی و بیرون راندن صهیونیسم های اشغالگر می باشد و هر دو گروه خواهان استقرار یک حکومت اسلامی بر این خاک می باشند و  مقاومت را تنها راه رسیدن به این آرمان می بینند و هرگونه سازش از نظر آنها مذموم و مردود می باشد. برای همین در عین عضویت افرادی از حماس در بدنه حکومت خودگردان و تشکیلات دولت ملی فلسطین، این افراد مخالف هر گونه سازش و مصالحه و گفتگو با طرف اسرائیلی بوده و پیمان اسلو را نیز نپذیرفته و رد می کنند و سیر جدید مذاکرات در واشنگتن به وسیله محمود عباس را نا مشروع  دانسته و خواهان بازنگری در رفتارها و خواهان برگشت این افراد به دامان ملت فلسطین هستند..همانطور که خالد مشعل نیز اعضای فتح را مورد خطاب قرار داده اینگونه گفته است"خطاب به برادران خود در فتح اعلام می‌كنم كه بیدار شوید و اجازه ندهید، این ماجراجویی‌ها به اسم شما تمام شود، در كرانه باختری عملا همه چیز از شما گرفته شده است و شما جز ابزار و پوشش، چیز دیگری نیستید، و دیگر نقشی در این منطقه ندارید، اختیار تصمیم‌گیری از شما گرفته شده است و از شما در این اشتباهات سوء استفاده می‌شود و به نام شما صورت می‌گیرد."

شاید کسانی که عبارت فلسطینی های اسرائیلی را بخوانند باور نکنند که گروه هایی در میان جنبش های فلسطینی برای حل مشکلات این کشور وجود داشته باشند که با اشغالگران این سرزمین سر و سری داشته باشند

فلسطینی های اسرائیلی

شاید کسانی که عبارت فلسطینی های اسرائیلی را بخوانند باور نکنند که گروه هایی در میان جنبش های فلسطینی برای حل مشکلات این کشور وجود داشته باشند که با اشغالگران این سرزمین سر و سری داشته باشند مخصوصا اگر تاریخچه این گروه ها را چون فتح مطالعه کنند که آنها حتی زمانی به مبارزه مسلحانه در برابر رژیم صهیونیستی دست می زدند. اما عملکرد فعلی آنها باعث شده که حتی خود فلسطینی ها نسبت به عملکرد این گروه انتقاد داشته باشند و خواهان تجدید نظر ساف در عملکرد خود باشند.

فتح

فتح از اولین گروه های مبارز در فلسطین می باشد که در سال 1950 رهبران موثر اخوان مسلمین آن را تاسیس کرده و بعدها رهبری این جنبش به دست عرفات افتاد.

جنبش فتح در ابتدا یک تشکیلات کاملا انقلابی بوده و تنها راه را برای نجات فلسطین مبارزه مسلحانه می دانستند و به جنگ های چریکی روی آورده بودند.

فلسطین

ایدئولوژی این سازمان مبنی بر آزادسازی فلسطین توسط مردم فلسطین در مقابل تبلیغات ناسیونالیسم عربی آن هنگام به رهبری جمال عبدالناصر قرار داشت كه بر اتحاد جهان عرب برای نیل به این هدف تاكید می كرد. اما بعد از مرگ یاسر عرفات در سال2004 فتح سیر نزولی پیدا کرد. و رهبری این گروه در دست محمود عباس که رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین نیز می باشد افتاد. با پیروزی حماس در سال 2006 باز این روند رو به ضعف ادامه یافته و حماس فتح را در سال 2007 از غزه بیرون راند و قدرت فتح از آن زمان فقط به كرانه باختری رود اردن محدود شده است. عدم توفیقات عباس در تحقق آرمان های فتح و مقصر دانستن وی برای وجود فضای فساد و بی نظمی در سرزمین های اشغالی از جمله علل این روند برای فتح می باشد که این جنبش با در دست داشتن رهبری سازمان آزادی بخش فلسطین هر روز نزد افکار عمومی فلسطینی ها منفور تر در می شود. اکنون فلسطینی ها به خصوص حماس دولت وی را غیرقانونی و نامشروع می دانند و از نظر آنها کسی که با رژیم صهیونیستی همدست است نمی تواند به عنوان نماینده آنان در جهان باشد.

فتح هم به همین دلیل مدام در حال دستگیری و زندانی کردن حماس و طرفداران آن می باشد و تشكیلات خودگردان فلسطین به رهبری عباس تا آنجا پیش رفته كه رژیم صهیونیستی وظیفه خود را در سركوب اعضای حماس به این ساختار فلسطین سپرده است.

البته ساف و جبهه نجات ملی فلسطین هم سیری مانند فتح و به سوی او دارند و فتح در این راه و در دور زدن آرمان های اولیه خود در جهت آزاد سازی قدس تنها نیست. و برخلاف حماس به جای استقرار بر مبانی اسلامی به سوی ارزش های ناسیونالیستی و سوسیالیستی سوق پیدا کرده و این خود باعث بروز انحرافات در عملکرد این گروه شده است.

امروز آنچه مورد نیاز جبهه اسلامی سلطه ستیز و مقاومت در برون و بیرون مرزهای فلسطین می باشد؛  وحدت است. و با وحدت است که این  رژیم سست تر از تار عنکبوت لحظه ای دوام نخواهد آورد

آخر کلام:

کوتاه آمدن از مقابله با رژیم صهیونیستی و سازش با غاصبان سرزمین فلسطین نه تنها برای مردم فلسطین بلکه برای تمامی کسانی که قدس برای آنان سرزمینی مقدس محسوب می شود و حتی تمامی آزادی خواهان جهان در هر جای این کره خاکی و با هر دینی غیر قابل تحمل و مذموم است. شرکت در مذاکرات صلح خاورمیانه و همنشینی با کسانی که دست اندرکاران جنایات غزه می باشند و همدستی با آنان لکه ننگ دیگری بر دامن فتح می باشد و این باعث شد تا شخصیت های فلسطینی این اقدام را گامی غیر قانونی در ادامه سایر اقدامات غیر قانونی این گروه  و غیر مشروع بدانند و خواهان بازنگری این گروه در عملکرد خود باشند. همانگونه که خالد مشعل رئیس دفتر سیاسی جنبش مقاومت اسلامی حماس تاكید كرد: گروه‌های مقاومت به عنوان نیروهای مبارز حق دارند كه مرجعیتی برای خود داشته باشند، و مبارزات ما همچنان در چارچوب یك مرجعیت ملی باقی خواهد ماند، ما خواهان حفظ نام سازمان آزادیبخش فلسطین و تاریخ آن هستیم، اما باید این سازمان مورد بازسازی قرار گیرد تا همه گروه‌های فلسطینی به عضویت آن درآیند.

فلسطین

و حال جای این است که فتح و سایر گروه های هم خط با آن با تغییر رویکرد در عملکرد خود به دامن مردم فلسطین بازگردند و با ایستادن در خطی واحد در مقابل دشمن صهیونیست باعث تقویت جبهه مقاومت گردند و امروز آنچه مورد نیاز جبهه اسلامی سلطه ستیز و مقاومت در برون و بیرون مرزهای فلسطین می باشد؛  وحدت است. و با وحدت است که این  رژیم سست تر از تار عنکبوت لحظه ای دوام نخواهد آورد. و مطمئنا سازش جز هموار کردن راه برای اشغال تمامی مناطق فلسطین و تحقق سیاست های یهودیان مستکبر و تضعیف مقاومت راه به جایی نخواهد برد و تنها راه نجات فلسطین نسخه مقاومت می باشد همانگونه که اثرات وی را در جنگ هایی 33روزه سال2006 و22روزه سال2009 مشاهده کردیم.

عطاالله باباپور

گروه جامعه و ارتباطات