تبیان، دستیار زندگی
خونهایی كه پایمال نمی شود
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

صبرا و شتیلا:خونهایی كه پایمال نمی شود

بخش سیاسی-تاریخ، شانزدهم سپتامبر را در تقویم خود با خون ثبت كرده است. روزی كه شبه نظامیان فالانژ مسیحی با همكاری ارتش اسرائیل و تحت فرماندهی مستقیم "آریل شارون" دست به اقدامی زدند كه تا ابد ننگ آن از دامان رژیم صهیونیستی پاك نخواهد شد. اگر چه لكه های ننگ بسیاری را می توان در دامان چركین این رژیم مشاهده نمود اما بی شك كشتار غیرنظامیان بی گناه اردوگاه های "صبرا و شتیلا" را می توان از ننگین ترین این لكه ها دانست.

 صبرا و شتیلا

ارتش اسرائیل كه به فرماندهی شارون قبل از جنایت صبرا و شتیلا بیروت را به بهانه پناه گرفتن نیروهای مبارز فلسطینی در این شهر اشغال كرده بود، ‌صبح روز شانزدهم سپتامبر 1982 همراه با شبه نظامیان فالانژ مسیحی لبنان كه مزدوران این رژیم در این كشور محسوب می شدند با فرمان مستقیم  اریل شارون به اردوگاه های فلسطینی صبرا و شتیلا كه در جنوب بیروت بود یورش برده و هزاران كودك و زن و مرد پیر و جوان را قتل عام كردند. این فاجعه در حالی رخ داد كه بر اساس طرحی از پیش تعیین شده حداقل تعداد خبرنگاران در منطقه حضور داشتند و معدود خبرنگاران حاضر در منطقه نیز از محل جنایت دور مانده بودند تا ابعاد این جنایت به صورت رازی سر به مهر باقی بماند اما ابعاد این "نسل كشی" صهیونیست ها آنقدر وسیع بود كه اندك خبرهای درز كرده از این واقعه نیز موجب بهت و حیرت و نفرت جهانیان شد. حتی دولت های غربی كه تا آن زمان تمام و كمال از اسرائیل و جنایت هایش پشتیبانی كرده بودند نتوانستند در مقابل فشار افكار عمومی سكوت اختیار كنند و مجبور به محكوم نمودن این جنایت شدند و پرونده های قضایی برای شارون "قصاب صبرا و شتیلا"‌ در دادگاه هایی در بعضی از كشور های اروپایی نیز تشكیل شد.

قتل عام به مدت 48 ساعت شروع شد و حتی در شب نیز با روشن کردن محوطه اردوگاه توسط اسرائیلی ها ادامه داشت. آنها به زور وارد خانه های مردم شده و فلسطینی های در خواب را به رگبار مسلسل بستند. فالانژ‌ها بعضاً قبل از کشتن آنان را شکنجه می دادند، چشم هایشان را درمی آوردند، زنده زنده پوستشان را می کندند

در صبرا و شتیلا چه گذشت؟

اردوگاه های صبرا و شتیلا كه در جنوب بیروت واقع شده و محل اسكان فلسطینی هایی بود كه از همان آغاز اشغال فلسطین در این اردوگاه ساكن شده بودند ظهر روز 16 سپتامبر با بیش از 150 تانك،‌100 نفربر، 14 زره پوش حامل انواع توپ و 20 بولدوزر توسط ارتش اسرائیل با همراهی شبه نظامیان فالانژ مسیحی و به فرماندهی آریل شارون محاصره شد. شارون عصر همان روز فرمان حمله و قتل عام ساكنین این دو ارودگاه را صادر كرد تا یكی از سیاه ترین روزهای تاریخ حیات این رژیم رقم بخورد.

شارون

اگر چه عمق این جنایت پس از سال ها به دلیل ممانعت از حضور خبرنگاران هنوز ناشناخته باقی مانده است اما اندك حكایت های روایت شده از سوی شاهدان این فاجعه نیز موجی از نفرت را دل جهانیان رقم زد كه تنها به چند مورد كوچك در این رابطه اشاره می كنیم.

"دیوید هرست" خبرنگار معروف غربی در كتاب «تفنگ و زیتون» می نویسد: " ... قتل عام به مدت 48 ساعت شروع شد و حتی در شب نیز با روشن کردن محوطه اردوگاه توسط اسرائیلی ها ادامه داشت. آنها به زور وارد خانه های مردم شده و فلسطینی های در خواب را به رگبار مسلسل بستند. فالانژ‌ها بعضاً قبل از کشتن آنان را شکنجه می دادند، چشم هایشان را درمی آوردند، زنده زنده پوستشان را می کندند، شکم ها را می دریدند، به زنان و دختران گاه بیش از 6 بار تجاوز می کردند و بعد سینه هایشان را می بریدند و در آخر به ضرب گلوله آنها را از پا در می آوردند. بچه ها را از وسط دو شقه می کردند و مغزشان را به دیوار می کوبیدند. در حمله به بیمارستان عکا تمام بیماران را بر روی تخت خود کشتند. دست بعضی را به ماشین می بستند و در خیابان ها می کشیدند، دست های فراوانی برای بیرون آوردن دستبند و انگشتر قطع شد. در نهایت چند بولدوزر به اردوگاه آورده تا علاوه بر دفن مقتولان خانه های سالم را با خاک یکسان کنند. اجساد مردم تا چند روز بر زمین مانده بود و گربه ها از گوشت آنها می خوردند و آنقدر وحشی شده بودند که به مردم زنده نیز حمله می کردند زیرا به خوردن گوشت انسان عادت کرده بودند. (تفنگ و شاخه زیتون، هرست دیوید، قاسمیان رحیم، ص 468 – 469)

"غازی خورشید" نیز درباره این جنایت در كتاب «تروریست صهیونیستی در فلسطین اشغالی» می نویسد: "در خیابانی جسد 5 زن و چند کودک روی تلی از خاک افتاده بود... از جمله یک زن که پیراهنش از جلو پاره و سینه هایش بریده شده و در کنارش سر بریده دخترکی با نگاهی خشمگینانه به قاتلانش دیده می شد. زن جوانی را دیدم در حالی که طفل شیرخواره اش را در آغوش گرفته، گلوله ها از بدنش عبور کرده و در بدن طفل شیرخوارش نشسته بود. (تروریست صهیونیستی در فلسطین اشغالی، خورشید غازی، چایچیان كاظم، ص 255 و 256)

اندك اخبار به بیرون درز كرده از این جنایت وحشتناك از كشتار بی رحمانه و قتل عام 3297 كودك و نوزاد و زن و مرد فلسطینی و لبنانی حكایت دارد كه این آمار ها در مواردی تا 6000 نفر نیز عنوان شده اند و سازمان ملل رسما از این واقعا به عنوان "نسل كشی" یاد كرده است

وی همچنین به نقل از "وجنات زین عبدالطیف" مصری در این كتاب می نویسد: "در روز جمعه به بیمارستان غزه پناه بردم و آنها ما را صبح شنبه محاصره کردند و فلسطینی ها را که شامل زنان و کودکان نیز می شدند از خارجی ها جدا کرده و به یک استادیوم ورزشی بردند و در چاله هایی که بر اثر بمباران حفر شده بود انداخته و گفتند همه دراز بکشند سپس بر روی همه آتش گشودند و در آخر با سه بولدوزر بر روی آنها چه زنده و چه مرده خاک ریختند. و من وقتی این صحنه را دیدم که خاک بر روی کودکان و زنان می ریزند بی اراده فریادی کشیدم که نزدیک بود پیدایم کنند. (همان، ص 266)

اندك اخبار به بیرون درز كرده از این جنایت وحشتناك از كشتار بی رحمانه و قتل عام 3297 كودك و نوزاد و زن و مرد فلسطینی و لبنانی حكایت دارد كه این آمار ها در مواردی تا 6000 نفر نیز عنوان شده اند و سازمان ملل رسما از این واقعا به عنوان "نسل كشی" یاد كرده است. اگر چه در سال های قبل سردمداران رژیم صهیونیستی "اسرائیل بزرگ" را در سر می پروراندند اما خون های به ناحق ریخته شده توسط این رژیم باعث شد كه حتی "ایهود اولمرت" نیز "اسرائیل بزرگ" را منتفی تلقی كند اما او نتوانست به این موضوع اشاره كند كه نه تنها تفكر اسرائیل بزرگ مرده است بلكه مدت هاست از مرگ این رژیم نیز می گذرد و فقط دفن لاشه آن به تعویق افتاده است.

سید محمد لواسانی

گروه جامعه و ارتباطات

تنظیم برای تبیات: عطاالله باباپور