تبیان، دستیار زندگی
روایت های آخرالزمانی هالیوود
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

2012 داستان فجایع پایان دنیا

بخش ارتباطات- اشتیاق برای دانستن این موضوع که چه سرنوشتی در انتظار آینده جهان و جهانیان است، چندین سال است که اذهان بشریت را به خود مشغول داشته است. با توجه به گسترش علم بشری و پیشرفت سرسام آور علوم،فنون و تکنولوژی، نوعی احساس واهمه و البته سردرگمی، را در میان جهانیان به وجود آورده است.

2012

همین احساس موجب می شود تا انسانها به تاریخ ادیان رجوع کنند تا بدانند پیش گویی های موجود در تاریخ ادیان در این رابطه چه بوده است؟ هر چند که در بسیاری از موارد این پیش گویی ها خالی از توهم و خیال نیست. چرا که تمامی اینها ساخته ذهن بشر است و در این رابطه آن حقیقتی معنا دارد که الهی باشد که به این سبب، بری از هر گونه خطا و اشتباه است.

به هر حال همانطور که گفته شد نسبت به وقایع آینده و بحث آخرالزمان در سالهای اخیر، حرف و نقل بسیار است. بودجه های کلانی برای ساخت فیلم های آخرالزمانی صرف شده که با اقبال عده کثیری از مردم در سرتاسر دنیا مواجه شده است. نمونه مشهور و پر سر و صدای اخیر در فیلم سازی با ژانر آخرالزمان، فیلم 2012 می باشد.

2012 ساخته ای دیگر از هالیوود است به کارگردانی رولند امریش. امریش یک آلمانی الاصل است. وی یكی از كارگردانان خوش تكنیك هالیوود به شمار می‌رود. امریش به خاطر ساخت فیلم‌های پرهزینه در ژانر فاجعه شهرت دارد و از دیگر فیلم‌های او می‌توان به «روز استقلال»، «گودزیلا» و «روز پس از فردا» اشاره کرد.

در فیلم 2012 آن زمان که فاجعه جهانی در حال وقوع است، صحنه هایی از عبادت ادیان مختلف در اماکن مقدسشان به تصویر کشیده شده. مثلا صحنه ای از مسجد الحرام و یا صحنه ای از کلیسای کاتولیک که مسیحیان مشغول اعمال عبادی هستند. اما به نظر می رسد به هیچ یک از این ادیان احترام واقعی گذاشته نشده است

2012 روایتی است که با کشف یک پدیده توسط یک محقق آغاز می شود. این محقق هندی در سال 2009 متوجه ارتعاشاتی در سطح زمین می‌شود كه تصور می شود برای زمین خطرناك باشد. او پس از وقوع یک فاجعه در زمین‌ و در حالی که بشریت در آستانه نابودی است، رهبری گروهی از بازماندگان را به عهده می‌گیرد. این فاجعه از آنجا شروع می شود که بروز شکاف های عمیق در سطح زمین رخ می دهد. به این ترتیب انسانها و هر آنچه روی زمین قرار دارد با شروع این حادثه از بین می رود و تنها عده خاصی که از این حوادث آگاه می شوند، پا به فرار می گذارند. اما نکته جالب در این فیلم ساخت سفینه ای است که بی شباهت به یک کشتی نیست. این کشتی سفینه ای، طی چندین سال پیش از وقوع این حادثه ساخته شده و تنها عده قلیلی از افراد سرشناس و ثروتمند در سرتاسر دنیا برای نجات از این حوادث، در این کشتی عظیم الجثه، برای خود جایگاهی خریده اند و به محض شروع وقایع همه این افراد از سرتاسر دنیا سعی دارند تا به هر طریقی خود را به کشتی رسانده و نجات یابند. نکته جالب اینجاست که در صحنه ای از فیلم دیده می شود که حیواناتی مثل زرافه و فیل نیز برای سوار شدن به این کشتی آورده می شوند و این صحنه ها بی شباهت به داستان کشتی نوح نیست.

2012

در فیلم 2012 آن زمان که فاجعه جهانی در حال وقوع است، صحنه هایی از عبادت ادیان مختلف در اماکن مقدسشان به تصویر کشیده شده. مثلا صحنه ای از مسجد الحرام و یا صحنه ای از کلیسای کاتولیک که مسیحیان مشغول اعمال عبادی هستند. اما به نظر می رسد به هیچ یک از این ادیان احترام واقعی گذاشته نشده است. در همین راستا مشاهده می شود که فردی بودایی در این ماجرا حضور دارد که در سرتاسر داستان در حالتی از رضایت و آرامش قرار دارد و راهنمای خوبی است.این طور که فیلم القا میکند تنها قومی که در این وانفسا آرامش حقیقی  دارند، بودایی ها هستند. بودایی هایی که نماینده مذهبی شان در هنگام وقوع این حوادث وحشتناک، با آرامش و طیب خاطر در بلندای یک کوه قرار گرفته و شاهد هجوم سیل بیکران و نابودی همه چیز است.و او پایان دنیا را به راحتی پذیرفته و همزمان با وقوع طوفان، زنگ عبادتگاه شان را به صدا در می آورد. این یعنی انتقال یک مفهوم به مخاطب با این محتوا که در روزگار فعلی تنها بودیسم دین کارآمد و رضایت بخش است.

پس مخاطب 2012در طی تماشای این فیلم، به موازات مواجهه با بحث یهودیت، با بحث تبلیغ بودیسم در فیلم روبرو می شود. این داستان به گونه ای است که در فیلم آن فرد بودایی منجی یهودی فیلم را که ناجی دنیا می شود، به کشتی می رساند و به او کمک می کند .

به طور کلی به نظر می رسد 2012 تلاش می کند با ایجاد تغییر و البته تحریف به ارائه تازه ای از آخرالزمان بپردازد تا بدین وسیله به آماده سازی اذهان عموم جهانیان برای پذیرفتن تفسیری صهیونیستی از آخرالزمان توسط سینما، دست یابد.

حال باید به این سوال پاسخ داد که در نهایت، بعد از وقوع تمامی این حوادث، افراد بشر در این فیلم به چه پناه می برند تا نجات یابند ؟

به طور کلی به نظر می رسد 2012 تلاش می کند با ایجاد تغییر و البته تحریف به ارائه تازه ای از آخرالزمان بپردازد تا بدین وسیله به آماده سازی اذهان عموم جهانیان برای پذیرفتن تفسیری صهیونیستی از آخرالزمان توسط سینما، دست یابد

پاسخ روشن است، کشتی غول پیکری که ساخته آمریکا است تنها نجات دهنده است. کشتی آمریکایی پناه مردم دنیاست و این بدان معناست که اعمال عبادی در هر دین و آئین، جای خاص و محدود خود را دارد ، اما در نهایت تنها نجات دهنده آمریکا است. وهمانطور که صحنه وقوع سیل در کلیسای کاتولیک دیده می شود که این حادثه با ایجاد شکاف هایی از سقف کلیسا آغاز می شود که اولین شکاف میان تصویر نمادین آدم و پروردگار رخ می دهد.

2012

از بعد سیاسی می توان یک مفهوم را به وضوح در این فیلم پیدا کرد. این فیلم چند سال قبل از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا ساخته شده و رییس جمهور مردی سیاهپوست ، مردمی و فداکار است و از این جهت با تبلیغاتی که برای رییس جمهور کنونی آمریکا  است. نکته دیگر اینکه در تمام این فیلم ها ، در ارباب حلقه ها یک آدم کوتوله ، در ماتریکس یک هکر کامپیوتری و در 2012 یک نویسنده یهودی منجی هستند. همه این ها افرادی هستند که خطا و اشتباه دارند و هیچ نیازی هم به عصمت ندارند و آدم های عجیب و غریبی هم نیستند.

در2012 شاهد ویرانگری در عظیم ترین ابعاد آن هستیم كه تا قبل از این مشابه آن در هیچ فیلم سینمایی‌ای به نمایش درنیامده است. بسیاری از مردم جهان- كه می‌تواند خود ما را هم دربرگیرد- در «2012» محكوم به یك مرگ تلخ و سخت هستند.

گویا عزرائیل در همه سوی كره‌زمین حضور دارد و مرگ در هر نقطه‌ای خود را به  شكلی به نمایش می‌گذارد و شیون خود را سر می‌دهد. به دنبال یك فاجعه بزرگ ‌زیست محیطی،  همه جای دنیا كن فیكون می‌شود و تنها عده معدودی از مردم از این حادثه، جان سالم به در می‌برند. به صورت همزمان زلزله‌های مختلف زمین را می‌لرزاند، آب دریاها به سمت شهرها هجوم می‌برد، آتش فشان‌ها فوران  می‌كند و تمام این اتفاقات، تمدن بشری را از بین می‌برد.

با این حال، كارگردان فیلم هنوز روزنه امیدی را نگه می‌دارد و امكان یك شروع  دوباره را برای نوع بشر به وجود می‌آورد.

2012 روایت تازه هالیوود در راستای هدفی است که می توان از آن به عنوان سیاست تبلیغات و تلقینات، یاد کرد. با بیان این مطالب به این مهم می رسیم که اینان در راستای انتقال عقایدی که منشاء اصیل و حقیقی ندارند، اینچنین استوار و محکم عمل می کنند و ما با داشتن منابع عظیمی همچون کتاب و سنت، در حق و حقیقتی که در دست داریم، پراکنده و ناپایداریم. آیا زمان آن نرسیده که نسبت به دفاع از اعتقاداتمان و نشر و توسعه آنها اقدامی بکنیم؟

فاطمه ناظم زاده

گروه جامعه و ارتباطات

تنظیم برای تبیان: عطاالله باباپور