تبیان، دستیار زندگی
ر این نوشتار سعی بر این است که فضای حاکم بر اقتصاد کشور و موج مصرف گرایی با نگاهی تازه بررسی شود. کلید واژه این تحلیل افرادی است که ما آن ها را به دلال می شناسیم و از آن ها به نامولدان یاد شده است...
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : محمد شهاب
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مصرف گرایی انعکاس بی عدالتی است...


در این نوشتار سعی بر این است که فضای حاکم بر اقتصاد کشور و موج مصرف گرایی با نگاهی تازه بررسی شود. کلید واژه این تحلیل افرادی است که ما آن ها را به دلال می شناسیم و از آن ها به نامولدان یاد شده است...

مصرف گرایی

سالهاست که اقتصاد ایران اسیر فعالیت های نامولدی شده است که مانع مهمی برای تولید و رشد اقتصادی بوده است. فعالیت هایی که همواره درکنار فعالیت های مولد خود را نشانده و از نتیجه ی کار آنها برداشت می کرده اند. عدالت یعنی این که باید هر کس در جای خودش قرار بگیرد، تولید کننده در جای خودش باشد و دلالان در جای خودشان. اگر هر دو  در جای خودشان می بودند دیگر شاهد برتری دلالی و افزایش قدرت دلالی بر تولید کنندگان نمی بودیم .عدالت حکم می کند که با فعالیت دلالان که عاملی برای تحقیر تولید اند برخورد کنیم و این گونه نباشد که نه تنها با دلالان برخورد نکنیم بلکه نظام پاداش دهی را به سمتی سوق دهیم که مولدان نیز تشویق به نامولد گری شوند.

همواره در اقتصاد ایران این امر گوشزد می شد که تورم و رکود عامل ارتزاق نامولدان است چرا که آنها را قدرت مند تر می کند، این گفته ها و خطرات نه تنها نتوانست بر کاهش دلالی از طریق مبارزه با دلالان بینجامد بلکه شاهدیم با سیاست هایی که نتیجه اش تورم و رکود بوده است میدان را برای فعالیت های نامولد و ضد مولد خالی و تنوع خاصی به فعالیت های نامولد داده ایم.

امروز به قطع می توان گفت که این نامولدان هستند که بر بازار حکومت می کنند،  بازار سفته بازی، بازار محصول، بازار تولید همه و همه تحت تاثیر شدید نامولدان شده اند. به این معنا که مصرف گرایی که خودش را در بازار محصول نشان می دهد ناشی از درآمدهای کثیف بدست آمده از سوی این گروه می باشد، این گروه با تامین تقاضا و با اطمینان به تولید کننده از این که همواره محصولاتش تقاضا خواهد شد، بیم کاهش تقاضا برای محصولات تولید کننده را گرفته اند ولی در عوض او را در مسیر خودکشی تدریجی که ناشی از مبارزه نامولدان با مولدان است، قرار داده اند.

به میزانی که نامولدان و ضد مولدان از طریق واردات، قاچاق، سفته بازی در ارز، دلالی درآمد کسب می کنند به همان میزان نیز هزینه های مولدان افزایش و آنها مجبورند دستمزدهای کارگران خود را کاهش و یا آنها را اخراج و تولید خود را کاهش دهند..

همه نمی توانند نامولد شوند(با ایجاد فعالیتی ضدتولید کسب درآمد کنند)، این که چرا همه نامولد نمی شوند می تواند به چند حقیقت مرتبط باشد،یک آنکه مردم دوست ندارند فعالیتی را انجام دهند که خود سود برده ولی به جامعه ضرر برسانند و دوم آنکه سرمایه و پول لازم برای ورود به این کار در اختیار ندارند و سوم آنکه هر کسی اجازه نامولد شدن ندارد ( از نوع وارد شدن در واردات) چرا که در این صورت بازار نامولد ها رقابتی شده و سود در ساختار رقابتی صفر می شود! به همین علت دلالان اجازه ورود کس دیگری را به این فضا نمی دهند. ( اگر همه اجازه واردات داشته باشند رانت واردات که همان خرید ارزان و گران فروشی است کاهش می یابد، لذا اگر کسی می خواهد نامولد شود، خوب است اگر دلال بشود چرا که  هر چه دلالان بیشتر شوند به گران فروشی بیشترِ وارد کنندگان کمک کرده و افزایش این قشر دلال به نفع نامولدهای دیگر و خودشان تمام می شود). در نهایت ، گروهی که خود را وارد فعالیت های نامولد گری نمی کنند(وارد دلالی نمی شوند) روز به روز شاهد کاهش درآمدها و افزایش هزینه های خود هستند، ( حقوق بگیران دولت که حقوق ثابت دارند مد نظر نیست) اگر نگوییم بی کار شده اند، می توانیم بگوییم دستمزدهایشان کاهش و یا دستمزدهایشان کفاف زندگی شان را نمی دهد؛ بنابراین چند شغله بودن، مسافر کشی و..... از گزینه هایی است که برای جبران کمبود درآمد خود انجام می دهند. مصرف میوه و لبنیات را کاهش می دهند و یا حداقل خود مصرف نمی کنند، و بیشتر ساعات روز را مشغول کار کردن می باشند.

مصرف گرایی

این که چرا کسانی که در فعالیت های مولد درگیر هستند با  کاهش درآمدها و افزایش هزینه ها مواجه اند به این نکته بر می گردد که هزینه های مولدان به علت درامدهایی است که نامولدان کسب کرده اند، به میزانی که نامولدان و ضد مولدان از طریق واردات، قاچاق، سفته بازی در ارز، دلالی درآمد کسب می کنند به همان میزان نیز هزینه های مولدان افزایش و آنها مجبورند دستمزدهای کارگران خود را کاهش و یا آنها را اخراج و تولید خود را کاهش دهند... هر چند که تولید کنندگان می دانند که به فرض اگر قیمت شیر از 900 تومان بشود 1850 تومان، تقاضا برای محصولشان کم نخواهد شد؛ چرا که ثروت های کثیف نامولدان(دلالان) جای کاهش ثروت های مولدان را گرفته است. ولی مسیر هزینه زایی که همین نامولدان برایشان فراهم ساخته اند، سبب شده است تولید کنندگان به جای مسیر انباشت خودکار درآمد، مسیر انباشت خودکار هزینه را طی کنند و این افزایش هزینه هاست که خودش را در تورم و رکود و کاهش قدرت خرید مردم و بیکاری نشان می دهد، علائمی که به قدرت مند تر شدن نامولدان کمک و عامل رونق بیشتر نامولدان می شود و این چرخه به صورت طبیعی هم چنان ادامه می یابد تا در نهایت ذره ای ثروت مولد گری باقی نماند و همه را نامولدان تصاحب کنند.

این که چرا سال رونق تولید داخلی به سال واردات تبدیل شد به حکومت نامولدان در بازار بر می گردد و مبارزه با نامولدان اگر صورت نگیرد و اگر هم چنان بخواهیم آنها را در قالب اسامی و واژه هایی مانند اقتصاد آزاد و مکانیزم بازار آزاد، آزاد بگذاریم و اتفاقا تولید کنندگان را آزاد نگذاریم( که قاعدتا باید برعکس می شد) این حکومت نامولدان روز به روز بیشتر خواهد شد.

این دو قطبی شدن جامعه و این تشدید بی عدالتی است که سبب شده است مصرف پناه گاهی برای خودنمایی ثروت مندان و پوشش فقر و کمبود درامد قشر پایین جامعه شود... ماشین های لوکس وارداتی و کالاهای لوکس از آن نامولدان است...حتی آنقدر قدرت دارند و حکومت آنها آنقدر در بازار گسترده است که می توانند از ارز های مرجع تولید کنندگان نیز برای واردات خود برداشت کنند، البته سهم دولت را می دهند ولی سهم تولیدکنندگان چه میشود؟!

این دو قطبی شدن جامعه و این تشدید بی عدالتی است که سبب شده است مصرف پناه گاهی برای خودنمایی ثروت مندان و پوشش فقر و کمبود درامد قشر پایین جامعه شود...

این که ما فکر کنیم مصرف گرایی جامعه افزایش یافته است، و این که این افزایش نشانه ی ثروت است، تحلیل غلطی است چرا که جامعه دو قطبی شده است و در هر دو قطب به یک علت مصرف افزایش می یابد، در گروه پایین جامعه که بیشتر مولدانی بوده اند که حال بیکار شده اند و یا با کاهش دستمزدها  مواجه شده اند، مصرف میوه و لبنیات کاهش ولی ممکن است تظاهر سازی برای حفظ آبرو سبب شود کالای بادوامی یا لباس ای خریداری کنند تا از این رهگذر در پناهگاهی که ناشی از مصرف این کالاست خود را از بی آبرویی نجات دهند، هر چند که اگر کسی بداند که آن ماشین یا لباس را قسطی خریده اند می تواند راحت تر به بطن ماجرا پی ببرد. گروه دوم جامعه که بیشتر نامولدان هستند، انسان هایی قدرتمند و صاحب نفوذ و حاکم بر بازار اقتصاد ایران هستند، آنها ماشین های لوکس و کالاهای لوکس را آن هم با رانت وارد و این ها تنها گوشه ای از مصرف آنها است و این یادداشت قصد ندارد به مصرف گرایی افراطی برخی از این گروه بپردازد.

محمد شهاب

بخش اقتصاد تبیان