تبیان، دستیار زندگی
اشعاری از شاعران جهان با موضوع این وقایع اخیر در غزه.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

جایِ افتادن بمب‌ها پُر بود از... تکه‌تکه

اشعاری از شاعران جهان با موضوع وقایع اخیر در غزه.

فرآوری: زهره سمیعی- بخش ادبیات تبیان
جنگ در فلسطین

رِمی کَنازی: شعری برای غزه, برگردان: نیما فرح‌بخش

هرگز مرگ را نشناختم

تا آن‌زمان‌که دیدم آن بمبارانِ

اردوی پناهندگان را

جایِ افتادن بمب‌ها

پُر بود از

پاهای تکه‌تکه

و نیم‌تنه هایی از‌هم‌گسسته

اما بی‌نشانی از چهره‌یی

تنها نقشِ

جیغی محو

.

هرگز درد را نشناختم

تاوقتی که دختری هفت ساله

محکم دستان‌ام را گرفت

خیره شد به من

با چشمان معصوم، قهوه یی

در انتظار پاسخی

‌.

چیزی نداشتم

تنها صدایی خفه داشتم

وَ قلم‌هایی خشکیده در جیب

عاجز از پرکردن ورق‌پاره‌ها

از فهم و تحلیل

.

به‌دست دیگرش

کلیدی بود

کلید خانه‌ی مادربزرگ‌اش،

اما، من نمی توانستم قفل سلولی را با آن باز کنم

که قفس برادران بزرگ‌اش بود

برادرانی که گفتند:

ما به صید رویا می‌رویم

چرا که در آن‌سو

حضور پدر را حس می‌کنیم!

.

یک استادِ بنا

چه خانه‌ها که بر زمین ساخت

آن‌جا که کسی خانه نمی‌ساخت

.

آن‌زمان که به خاک افتاد

بی‌صدا

یک گلوله‌ی کالیبر 50

گردن‌اش را درید

تارهای صوتی‌اش پاره‌پاره شد

کنار همان دیواری که ساخت

پتک اش

باید که سلاحی باشد

باید سلاحی باشد

متجاوز به بلندی‌های مسکونی

و آمارها

.

چرا که دخترش

ریاضی می‌خوانَد

.

هفت انفجار

ضربدر

هشت نفر

مساوی‌ست با

چهار قطعنامه‌ ی کنگره

.

هفت هلیکوپتر آپاچی

ضربدر

هشت روستای فلسطینیان

مساوی‌ست با

سکوت و دومین یومِ نکبت1

.

نرخ تولد ما

منهایِ

نرخ تولد آن‌ها

می‌شود

یک دریا و 400 ده از نو بنا شده

.

یک ایالت

به‌اضافه‌ی

دو ملت

… وَ دختری که نمی‌تواند اشک نریزد

.

هرگز از انقلاب چیزی نفهمید

یا که از معادلات جهانی

روی دفتر اشک می‌ریزد

با سرانگشتان‌اش آن دختر

در جست‌و‌جوی جواب‌هاست

معلمان‌اش اما فقط

به بالای آسمان چشم دوخته‌اند

به تماشای ستاره‌های داوود

سرنگون‌کنندگان ناپاکی

با آن موشک‌های جهنمی

.

دخترک به گذشته‌ها فکر می‌کند

به کلمات و خاطراتِ

آخرین‌بار که پدر در آغوش‌اش گرفت

پیش از آن‌که پشت کند برود پیش از آن‌که بیفتد

حالا دخترک از چاه

آبِ گل‌آلود می‌کشد

آن‌زمان که آبادی‌ها را

تسخیر می‌کنند و تقسیم می‌کنند

و قاتل پدرش

کنار ساحل لم داده

با لهجه‌یی اروپایی

.

دخترک می‌گوید:این سرزمین ماست!

دخترک هفت‌ساله است

این سرزمین ماست!

نه کتاب تاریخ می‌خواهد

و نه معلمِ کلاس

همه‌ی این دیوارها مالِ اوست

این آسمان

هم این کمپ پناهنده‌ها

.

او چیزی از معادلات جهانی نمی‌داند

به قلم‌های خشکیده‌ام نگاه می‌کند

دیگر، به انتظار پاسخی از من نیست

تنها، کلید مادربزرگ‌اش را محکم به دست گرفته

به دنبال

جوهر می‌گردد.

1. روز نکبت (Day of The Catastrophe): نامی است که فلسطینیان و حامیان آنان برای اشاره به سالگرد بیرون‌راندن صدهاهزار فلسطینی از سرزمین خود توسط ارتش اسراییل و صدور بیانیه‌ی استقلال اسراییل در 15 ماه می سال 1948 استفاده کرده و هرسال در آن‌روز عزا می‌گیرند. به نظر می‌رسد دومین یوم‌النکبه اشاره به وقایع و کشتارهای سال 2009 فلسطین دارد.

پی نوشت:

رِمی کَنازی (Remi Kanazi) متولد 1981 شاعر، نویسنده‌ی انگلیسی‌زبان و فعال سیاسی و حقوق بشر مقیم نیویورک‌سیتی است. وی نویسنده‌ی کتاب بی‌عدالتیِ شاعرانه: نوشته‌هایی درباره‌ی مقاومت و فلسطین (RoR Publishing, 2011) و ویراستار شاعران فلسطین (Al Jisser Group, 2008) است. وی فرزند خانواده‌یی از مهاجرین فلسطینی است که قبل از شکل‌گیری اسراییل در 1948 از آن‌جا فرار کردند.

کنازی در حال حاضر به عنوان یکی از اعضای کمیته مشاوران کارگاه نویسندگی فلسطین مشغول به‌کار است. وی یکی از بنیان‌گذاران USACBI (کمپین تحریم علمی و فرهنگی اسراییل در ایالات متحده آمریکا) است.

***

اریش فرید - گوش کن اسرائیل! / برگردان: بهنود فرازمند

وقتی ما را تعقیب می کردند

من هم یکی از شما بودم

حالا اگر شما خود تعقیب گر شوید

چگونه می توانم یکی از شما باشم؟

دوست داشتید مثل آنهایی باشید

که شما را می کشتند

حالا دقیقا همانند آنهایید

از چنگالِ خشونت

جان سالم به در بردید

اما آیا حالا همان وحشیگری

در شما لانه نکرده است؟

فرمان دادید:

“کفش هایتان را در بیاورید”‌

مثل گناهکارانی

که به معبد بزرگ مرگ رانده می شوند

رد پای برهنه ی آن ها

بر ریگ زارهای داغ بر جا مانده است

و همینطور ردِ بمب ها و تانک های شما

***

شاعر و نویسنده معروف انگلیسی میکائیل روزن همراه جمع تظاهرکنندگان لندن بود و دو شعر در محکومیت اسرائیل و هم‌دردی با مردم و کودکان غزه خواند.

شعر اول او «بعدش چی» نام داشت که این عبارت مرتب در بین شعر تکرار می‌شد و با خواندن هر خط از شعر توسط روزن مردم حاضر فریاد می‌زدند: «بعدش چی؟» شعر روزن در ادامه می‌آید:

سپس می‌گویید سرزمین مال شماست

بعدش چی؟

سپس... صدها هزار نفر را وادار به ترک خانه‌هایشان می‌کنید

بعدش چی؟

سپس سرزمین را تصرف می‌کنید

بعدش چی؟

سپس دیوار می‌سازید

بعدش چی؟

سپس خانه‌ها را با بولدوزر ویران می‌کنید

بعدش چی؟

سپس کنترل سرزمین را به دست می‌گیرد

بعدش چی؟

سپس کنترل دریا را به دست می‌گیرد

بعدش چی؟

سپس بمب می‌ریزید

بعدش چی؟

سپس حمله می‌کنید

بعدش چی؟

سپس بچه‌ها را می‌کشید

بعدش چی؟

سپس بیمارستان‌ها را به توپ و تانک می‌بندید

بعدش چی؟

سپس می‌گویید با تروریست‌ها صحبت نمی‌کنید!

بعدش چی؟

سپس می‌گویید این سرزمین ماست!

بعدش چی؟

شعر دیگر این شاعر:

به کودکان توجه نکنید

اسم کودکان کشته شده را نیاورید

مردم نباید اسم‌ کودکان کشته شده را بدانند

اسم کودکان باید پنهان شود

کودکان باید بی‌نام باشند

کودکان باید این دنیا را ترک کنند...

بی هیچ نامی...

هیچ کس نباید اسم کودکان کشته شده را بداند

هیچ کس نباید اسم کودکان کشته شده را بر زبان بیاورد

هیچ کس حتی نباید به این که کودکان کشته شده ‌اسم داشته‌اند، فکر کند

مردم باید بفهمند که

دانستن نام کودکان برایشان خطرناک است

باید از مردم

در برابر دانستن نام کودکان محافظت کرد!

اسم کودکان می‌تواند گسترش یابد

مثل گسترش آتشی در جنگل

مردم در امنیت نخواهند بود

اگر اسم کودکان را بدانند

اسم کودکان کشته شده را نیاورید

به کودکان کشته شده فکر هم نکنید

اصلا نگویید: «کودکان کشته شده!»

***

سمیر ارشدى، استاد زبان و ادبیات فارسى دانشگاه كویت، 2 شعر درباره جنایات رژیم صهیونیستی در غزه سروده ی 2 شاعر جهان عرب را ترجمه كرده است.

«سلام بر غزه» سروده احمد مطر

بس كنید

نام پاك غزه را بر زبانتان نرانید

سكوت شما آبرومندتر است

اجازه دهید فرزندان قسَام در غزه سربلند بمیرند

بیت المقدس خدایى دارد

واز لوث غاصبان نجاتش مى‌دهد

اى رهبران عرب

شما را نیك مى‌شناسیم

شستیم و خشكاندیم

تار و پودتان را شناختیم

ما غاصبان واقعى بیت‌المقدس را یهودیان نمى‌دانیم

شما جاده صاف كن صهیونیست‌ها بودید

شما رهبران عرب

سرزمین ما را غصب كرده‌اید

و بیش از نیم قرن است كه

جهان عرب را غارت كرده‌اید

بس كنید

لطفا به خاطرغزه

اجلاس سران برگزار نكنید

بیانیه‌هاى آبكى محكومیت

درد یتیمان غزه را درمان نمى‌كند

ما شمشیرها را غلاف نمى‌كنیم

قهرمانان شیردل را

با بزدلان وطن فروش عوض نمى‌كنیم

فقط یك درخواست از شما داریم

از كنار ما بروید

رذالت‌هاى شما را نمى‌بخشیم

فقط بروید

كوله‌بار ذلت و خوارى را بر دوش بكشید

و بروید

تا ببینید

چگونه با همین پاره‌سنگ‌ها

افتخار مى‌آفرینیم

و دشمن غدار را

به زانو در مى‌آوریم

 «غزه؛ شعله همیشه فروزان» سروده شاكر شاهدى

غوطه‌ور گردید دل در آه و غم

ز آن كه آمد بر سرت اى غزه‌ام

از جفاى أهل و نامردى خصم

شیون مظلوم سر تا پا ألم

یا از آن قاتل كه از منطق تهی

یا از آن ساكت به هر كج یا كه خم

یا ز دژخیمی نخواهد جز عدم

یا كه دنیایى تهى از هر حِكََـَم

از گروهی بى‌تفاوت بر بلا

یا ز وضعى خوارساز جان و دم

ای دلاور شهر من، مان در قسم

در نبردى بى‌امان با پست جم

اى كه بدرى تو و یا آن خیبرم

زن شررهایت به این ظلم و ستم

تخت‌ها بركن، شكن هر بت، صنم

تازیان آموز این درس و عجم

غزه‌ام اى شعله جاویدمان

سرفرازى آر در این خاك و یم

دست یزدان و دیار و این حرم

با تو باشد در نبردت دم به دم

غزه‌ام بردار شمشیر و علم

بستیز با این دشمنان با هر رقم

روح را باز آر در این جان و تن

جاودانى آر با نون و قلم


منابع: خانه شاعران جهان، فارس، افکارنیوز