تبیان، دستیار زندگی
طلبه فاضلى كه به ظاهر فقیر و ضعیف مى نمود و در آخر مجلس نشسته بود؛ وقتى این كلام را شنید، اندیشه اى مثل برق، در ذهنش خطور كرده و با توسل به عنایات خداوند بپا خاسته و گفت : “جناب وزیر! اگر اجازه بفرمائید، من پاسخ شما را بگویم .” گفت : “البته كه بگو!.” طلبه
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

پاسخ قرآنی به ادعای وزیری گستاخ

قرآن

میرزا طاهرِ ملقب به وحید، یكى از وزراى المقتدر باللّه عباسى است او مردى شاعر ،ثروتمند، صاحب فرزندان زیاد و یكى از مقربان دستگاه خلافت بود.

وى با همه این اوصاف، شخص مغرور، جاه طلب و گستاخ بود او علاوه بر، جسارت در برابر علماء و ائمه اطهارعلیهم السّلام در مقابل قرآن نیز اظهار بى اعتنائى و عناد نموده و در هنگام تلاوت قرآن، بر آیات آن اشكال گرفته و نقض وارد مى كرد. روزى در یك مجلس عمومى، كه جمع كثیرى از طبقات مختلف مردم حضور داشتند؛ از روى تمسخر و استهزاء اظهار داشت : خداوند در قرآن گفته : (وَ لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ اِلاّ فى كِتابٍ مُبینٍ.)(1): هیچ تر و خشكى نیست، مگر اینكه در كتاب مبین و قرآن كریم بیان شده است ؛ و بعد خطاب به حاضران گفت : “شما بگوئید، آیا بعنوان نمونه در قرآن مرا یاد كرده است ؟ من در هیچ جاى قرآن، نام خود را نیافتم و از من یادى نشده است .” در برابر این كلام توهین آمیز، كسى را یاراى سخن گفتن نبود؛ هیچكس حرفى نزد.

طلبه فاضلى كه به ظاهر فقیر و ضعیف مى نمود و در آخر مجلس نشسته بود؛ وقتى این كلام را شنید، اندیشه اى مثل برق، در ذهنش خطور كرده و با توسل به عنایات خداوند بپا خاسته و گفت : “جناب وزیر! اگر اجازه بفرمائید، من پاسخ شما را بگویم .” گفت : “البته كه بگو!.” طلبه گفت : “بلى نام شما در قرآن هست، بلكه خداوند تبارك و تعالى، بعد از ذكر نام شما چندین آیه هم، در توصیف شما آورده است !”

وحید، با كمال ناباورى و تعجب پرسید: “در كجاى قرآن !؟”

طلبه با شهامت تمام و با لحنى دل انگیز و مناسب، شروع كرد به خواندن آیات قرآن:

... ذَرْنى وَ مَنْ خَلَقْتُ وَحیداً وَ جَعَلْتُ لَهُ مالاً مَمْدُوداً وَ بَنینَ شُهُوداً وَ مَهَّدْتُ لَهُ تَمْهیداً ثُمَّ یَطْمَعُ اَنْ اَزیدَ كَلاّ اِنَّهُ كانَ لاَِّیاتِنا عَنیداً سَاُرْهِقُهُ صَعُوداً اِنَّهُ فَكَّرَ وَ قَدَّرَ فَقُتِلَ كَیْفَ قَدَّرَ ثُمَّ قُتِلَ كَیْفَ قَدَّرَ ثُمَّ نَظَرَ ثُمَّ عَبَسَ وَ بَسَرَ ثُمَّ اَدْبَرَ وَاسْتَكْبَرَ فَقالَ اِنْ هذا اِلاّ سِحْرٌ یُؤْثَرُ اِنْ هذا اِلاّ قَوْلُ الْبَشَرِ سَاُصْلیهِ سَقَرَ ...(2)”

ترجمه: اى رسول ما! مرا با كسى كه لقب او وحید(3) است و او را من آفریده ام، واگذار!- و مال فراوان و پسران آماده به خدمت، براى او قرار دادم - وسائل زندگى را از هر لحاظ براى او فراهم كردم .- باز هم طمع دارد كه بر او بیفزایم .- هرگز، چنین نخواهد شد؛ چرا كه او نسبت به آیات ما، دشمنى مى ورزد.- و بزودى او را مجبور مى كنم كه از قُلّه عذاب، بالا رود.-او براى مبارزه با قرآن، اندیشه كرد و مطلب آماده ساخت .- مرگ بر او باد، چگونه براى مبارزه با حق مطلب را آماده كرد؟!- باز هم مرگ بر او، چگونه مطلب و نقشه شیطانى خود را آماده نمود؟!- سپس نگاهى افكند- بعد چهره درهم كشید و عجولانه دست بكار شد- سپس پشت به حق كرد و تكبر ورزید.- و سرانجام گفت : “این قرآن چیزى، جز افسون و سحرى، همچون سحرهاى پیشینیان، نیست .- این فقط، سخن انسان است نه گفتار خدا.” امّا بزودى، او را وارد دوزخ خواهم كرد.

وقتى وزیر گستاخ، این آیات نورانى را از زبان آن طلبه پاكدل و متدین شنید؛ آنچنان متاثر شد كه گوئى، خداوند متعال این آیات را همان ساعت، مستقیماً در شان او نازل كرد و همان ساعت خود را، در برابر عذاب دردناك الهى، احساس كرد. از همان لحظه، خوف و واهمه، بر جانش شرر انداخته و لرزه بر اندامش افتاد و بعد از سه شبانه روز كه در همان حال بسر مى برد؛ در روز چهارم درگذشت.(4)

__________________

1- انعام / 59.

2- مدثر / از 11 - 26.

3- البته ، مراد از وحید، به فرمایش مرحوم فیض در تفسیر صافى (5 / 246) بنابر قولى ، ولید بن مغیره عموى ابوجهل است كه ملقب ، به ((وحید)) بود.

4- الخزائن / 44.

منبع: جلوه هائى از نور قرآن در قصه ها و مناظره ها و نكته ها، عبدالكریم پاك نیا


تنظیم برای تبیان: گروه دین و اندیشه_شکوری