تبیان، دستیار زندگی
امام جواد(ع) همچون دیگر ائمه(ع) در همه حوزه های فكری، اعتقادی، اخلاقی و فقهی، شیعیان و دوستداران اهل بیت(ع) را هدایت كرده است. از آن جا كه اهل بیت(ع) مفسران حقیقی قرآن كریم هستند كه در این مقاله به گوشه هایی از آن اشاره می كنیم.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اندیشه های قرآنی امام جواد(ع)

امام جواد (ع)

امام جواد(ع) همچون دیگر ائمه(ع) در همه حوزه های فكری، اعتقادی، اخلاقی و فقهی، شیعیان و دوستداران اهل بیت(ع) را هدایت كرده است. از آن جا كه اهل بیت(ع) مفسران حقیقی قرآن كریم هستند و هیچ یك از این دو ثقل پیامبر(ص) از هم جدا نمی شوند، امام جواد(ع) نیز با تفسیر آیات بسیاری، دل مؤمنان را به نور علم و معرفت روشن كرده است كه در این مقاله به گوشه هایی از آن اشاره می كنیم.

ضرورت امامت از دیدگاه امام جواد(ع)

پیشوای نهم برای اثبات امامت، از آیات قرآن بهره برده و آن را به شیعیان می آموخت. آن حضرت می فرمود: ای شیعیان برای اثبات امامت به سوره قدر استناد كنید تا در مقابل مخالفین موفق شوید. به خدای عالم سوگند كه آن سوره پس از پیامبر اكرم(ص) حجت خدای عالمیان بر مردم و بزرگ ترین دلیل مذهب شماست و نهایت دانش ماست. ]زیرا كاشف از شب قدر است كه در آن مكنونات علمی و آخرین اطلاعات به ما عرضه می شود.[ ای شیعیان با آیات «حم¤ والكتب المبین¤ انا انزلناه فی لیله مباركه انا كنا منذرین؛(دخان/3) با مخالفان مناظره كنید چرا كه این آیات بعد از رسول خدا(ص) مخصوص متولیان امر امامت است.»

ای شیعیان خدای تبارك و تعالی می فرماید: «و ان من امه الا خلافیها نذیر؛(فاطر/24) هیچ امتی نیست مگر اینكه هشدار دهنده ای در میان آنان بوده است.» شخصی پرسید: آیا هشدار دهنده امت اسلام حضرت محمد(ص) است؟ فرمود: درست گفتی ولی آیا پیامبر در زمان حیات خود می توانست در اطراف زمین نمایندگانی نداشته باشد؟ آیا به غیر از فرستادن نماینده چاره ای دیگر داشت؟ آن مرد گفت: نه. امام فرمود: آیا نماینده اعزامی از سوی پیامبر هشدار دهنده به آن قوم محسوب نمی شود، همانطوری كه رسول خدا(ص) از سوی خداوند هشداردهنده بود؟!

ای شیعیان برای اثبات امامت به سوره قدر استناد كنید تا در مقابل مخالفین موفق شوید. به خدای عالم سوگند كه آن سوره پس از پیامبر اكرم(ص) حجت خدای عالمیان بر مردم و بزرگ ترین دلیل مذهب شماست و نهایت دانش ماست.

شخص پرسشگر گفت: چرا، او جانشین پیامبر است و همانند آن حضرت نذیر محسوب می شود. امام جواد(ع) فرمود: همان طوری كه رسول خدا(ص) در زمان حیات خود نمایندگانی داشت كه هشداردهنده و نذیر به امت محسوب می شدند بعد از وفاتش نیز جانشینانی دارد كه نذیر و بیم رسان امت محسوب می شوند اگر بگویی كه رسول خدا(ص) بعد از وفاتش نماینده و جانشینانی نداشته لازم می آید كه خدای نكرده آن حضرت نسل های بعد از خود را به حال خود رها كرده و بدون رهبر گذاشته باشد.(1) مرد گفت: مگر قرآن بعد از پیامبر برای امت بس نیست؟ امام فرمود: چرا در صورتی كه مفسری

امام جواد علیه السلام

برای قرآن باشد تا آیات را به طور صحیح تفسیر كند، قرآن كافی است. مرد گفت: آیا قرآن را پیامبر(ص) در زمان خود تفسیر نفرموده است؟ امام جواد(ع) فرمود: بلی پیامبر آن را تفسیر كرده اما فقط برای یك نفر و آن هم علی بن ابی طالب(ع) است و برای امت اسلام نیز شأن و مقام آن را تفسیر كرده است.(2)

عظمت مسند امامت

روزی، علی بن اسباط (یكی از شیعیان كوفی) در دوران كودكی امام جواد(ع) به حضور آن حضرت شرفیاب شد. او می گوید: من دقیقا به قد و قامت آن بزرگوار خیره شده و قیافه و حركات و سكناتش را زیر نظر داشتم تا در موقع مراجعت، شكل و شمایل امام جواد(ع) را بهتر برای یارانم در مصر نقل كنم. درست در همین هنگام كه با این اندیشه به او نگاه می كردم، آن حضرت نشست و رو به سوی من كرد و گفت: «ای علی بن اسباط! خداوند كاری را كه در مسئله امامت كرده، همانند كاری است كه در مسئله نبوت انجام داده است. در قرآن می فرماید: «و آتیناه الحكم صبیا (مریم/12)، ما به یحیای پیامبر(ع) در دوران كودكی فرمان نبوت دادیم.» و می فرماید: «حتی اذا بلغ اشده و بلغ اربعین سنه ؛ (احقاف/15) تا زمانی كه به كمال قدرت و رشد عقلی برسد و به چهل سالگی بالغ گردد.» باتوجه به این آیات همانگونه كه ممكن است خداوندمتعال حكمت را به انسانی در كودكی بدهد، در قدرت اوست كه آن را در چهل سالگی بدهد.»(3) و به این ترتیب هرگونه شك و شبهه را در مورد امامتش از ذهن علی بن اسباط زائل نمود.

برای توضیح بیشتر نقل روایتی از امام رضا(ع) در اینجا مناسب است: صفوان بن یحیی روزی به حضرت رضا(ع) عرضه داشت: قبل از آنكه خداوند متعال فرزندت- حضرت ابوجعفر- را به شما عطا كند، می فرمودید كه خداوند به من پسری خواهد بخشید. اینك خداوند متعال او را به شما ارزانی كرد و چشم ما به جمالش روشن شد. حال می ترسیم- خدای نكرده- اگر خبری شد ]و شما از دنیا رفتید![ بعد از شما ما به چه كسی رجوع كنیم؟ امام رضا(ع) به فرزندش حضرت جواد(ع)- كه پیش رویش ایستاده بود- اشاره كرد.

امام جواد(ع) به عنوان پاسدار حریم وحی از تفسیرهای نابجا و غیرعقلانی آیات قرآن جلوگیری كرده و علماء و دانشمندان را به سوی فهم صحیح آیات راهنمائی می كرد.

صفوان بن یحیی با كمال تعجب گفت: ایشان كه كودكی سه ساله هستند؟! ]چطور می شود یك كودك امام باشد؟[ امام فرمودند: «و ما یضره من ذلك شیء قد قام عیسی بالحجه و هوابن ثلاث سنین؛(4) كودك بودن او در امامتش مشكل ایجاد نمی كند، عیسی(ع) در سه سالگی به حجیت الهی قیام نموده ]و به نبوت رسید[»

علی بن اسباط می گوید: روزی به امام جواد(ع) عرض كردم: ای مولای من! مردم به كوچكی سن شما ایراد می گیرند و به این جهت از پذیرفتن امامتتان سرباز می زنند. امام در پاسخ فرمودند: چرا آنان این نكته را بر من ایراد می گیرند؟ به خدا سوگند! خداوند متعال به پیامبرش(ص) فرمود: «قل هذه سبیلی ادعوا الی الله علی بصیره انا و من اتبعنی؛ (یوسف/108) بگو: این راه من است! من و هر كسی كه پیرو من باشد، با بصیرت كامل، ]همه مردم را[ به سوی خدا دعوت می كنیم.» و غیر از علی(ع) در اول اسلام كسی از رسول الله(ص) پیروی نكرد. و آن حضرت در آن هنگام 9ساله بود و من هم 9سال دارم.(5) ]كه با بصیرت كامل مردم را به سوی خدا هدایت می كنم؟

نمونه ای از اندیشه های فقهی امام جواد(ع)

امام جواد علیه السلام

آیات الاحكام اساس مبانی شریعت اسلام در عرصه فقه و حقوق است كه با تفاسیر اهل بیت(ع) و سیره قولی و فعلی

آن بزرگواران كامل و قابل عمل است و فقهای اسلام نیز با استفاده از این دو منبع گرانسنگ به بیان احكام می پردازند. در این جا نمونه ای از اندیشه ها و نقطه نظرات امام جواد(ع) را در مورد برخی از آیات نقل می كنیم:

كیفر محارب

امام جواد(ع) به عنوان پاسدار حریم وحی از تفسیرهای نابجا و غیرعقلانی آیات قرآن جلوگیری كرده و علماء و دانشمندان را به سوی فهم صحیح آیات راهنمائی می كرد. روزی در مجلس معتصم، برخی از دانشمندان به آیه ای استناد كردند و یك حكم شرعی صادر نمودند. امام جواد(ع) كه در آن جلسه حضور داشت خطای آنان را گوشزد نمود و تفسیر صحیح را برای حاضرین ارائه كرد. محمدبن مسعود عیاشی سمرقندی در تفسیر خود ماجرای آن مجلس را چنین آورده است: «در زمان معتصم عباسی، عوامل خلیفه عده ای دزد را كه راههای عمومی در بین شهرها را برای مسافرین و كاروانهای حج ناامن كرده بودند- دستگیر كرده و از مركز خلافت در مورد چگونگی مجازات آنان خواستار دستور بودند. خلیفه در مورد این حادثه حساس، مجلس مشورتی تشكیل داد و از دانشمندان عصر، كیفیت اجرای حد شرعی را در مورد آنان خواستار شد. آنان گفتند: قرآن در این مورد بهترین راهكار است، آنجا كه می فرماید: «انما جزؤاالذین یحاربون الله و رسوله و یسعون فی الارض فسادا ان یقتلوا او یصلبوا او تقطع ایدیهم و ارجلهم من خلاف او ینفوا من الارض؛ (مائده/33)كیفر كسانی كه با خدا و رسول او به جنگ و محاربه برمی خیزند و در روی زمین در اشاعه فساد تلاش می كنند، این است كه: اعدام شوند یا به دار آویخته گردند یا دست و پای آنان به عكس یكدیگر قطع شود و یا اینكه از سرزمین خود تبعید گردند.»

كیفر كسانی كه با خدا و رسول او به جنگ و محاربه برمی خیزند و در روی زمین در اشاعه فساد تلاش می كنند، این است كه: اعدام شوند یا به دار آویخته گردند یا دست و پای آنان به عكس یكدیگر قطع شود و یا اینكه از سرزمین خود تبعید گردند.

آنان به خلیفه پیشنهاد كردند طبق این آیه، یكی از كیفرهای فوق را در مورد تبهكاران انتخاب كند. معتصم عباسی در همان جلسه از امام جواد(ع) نیز نظر خواست. آن حضرت اول از اظهارنظر خودداری كرد، اما وقتی كه با اصرار خلیفه مواجه شد، نظر خود را چنین اعلام كرد: اینان در استدلال به آیه خطا كردند. استنباط حكم شرعی از این آیه دقت بیشتری می طلبد و بایدتمام جوانب مسئله در نظر گرفته شود و نسبت به جرمهای مختلف كیفرها فرق می كند؛ زیرا این مسئله صورت های مختلف و احكام جداگانه دارد: 1-اگر این راهزنان فقط راه را ناامن كرده اند؛ نه كسی را كشته و نه مال دیگری را به غارت برده اند، مجازات آنان فقط حبس است و این همان معنای نفی از ارض است. 2-اگر راه را ناامن كرده و افراد بی گناهی را كشته اند، اما به مال دیگران تجاوز نكرده اند، مجازات آنان اعدام است. 3-اگر امنیت را از راه های عمومی سلب كرده، انسان های بی گناه را كشته و مال مردم را نیز به غارت برده اند، كیفر آنان باید سخت تر باشد؛ یعنی اول دست و پایشان را به عكس همدیگر قطع می كنند، سپس به دار مجازات آویخته گردند.

معتصم این نظریه را پسندید به عامل خود دستور داد، طبق نظر امام جواد(ع) عمل كند.(6)

امام جواد علیه السلام

عبدالكریم پاك نیا

تنظیم برای تبیان: گروه دین و اندیشه – حسین عسگری


1- علامه مجلسی می فرماید: البته نمایندگان پیامبر(ص) در زمان حیات آن بزرگوار لازم نیست معصوم باشند زیرا خود پیامبر(ع) زنده و موجود است و هرگاه نماینده اشتباه كند آنرا جلوگیری و عزل می نماید ولی بعد از وفات آن حضرت باید معصوم باشد زیرا اگر معصوم نباشد مردم نمی توانند جانشین پیامبر را عزل كنند و به ناچار در امر رهبری خلل ایجاد می شود. بحارالانوار، ج 25، ص .93

2- تأویل الایات، ص 796؛ الكافی، ج1، ص249؛ الاقبال، ص.65

.3 الكافی، مولد ابی جعفر محمدبن علی الثانی، ج.3

.4 المیزان، ج14، ص.55

.5 تفسیر قمی، ج1، ص.358

.6 تفسیر العیاشی، ج1، ص.315