تبیان، دستیار زندگی
این مرد از موبدان عهد اردشیر اول است و «هیرپدان هیرپد» بوده است که مقامی است چون موبدان موبد و سمت مستشاری و وزارت اردشیر داشته و او است که «نامه ی تنسر» را به «جشنسف» شاه طبرستان نوشته و او را به موافقت و دولت خواهی اردشیر اندرز می دهد؛ ....
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چند تن از علمای زردشتی

قسمت اولقسمت دومقسمت سومقسمت چهامقسمت پنجمقسمت ششمقسمت هفتم
قسمت هشتمقسمت نهمقسمت دهمقسمت یازدهمقسمت دوازدهمقسمت سیزدهمقسمت چهاردهم

قسمت پانزدهم ( پایانی )

اثر

سوای گردآوردهایی که در قسمت پیش گفته شد  باز هم قسمت هایی هست که یادآوری نشده از قبیل «اندرچ پیشینکان» در 4 فقره و 280 کلمه که جزو متون پهلوی انکلساریا صفحه 39 به طبع رسیده است و «چیتاک اندرچ فریودکیشان» که از صفحه ی  41 تا 50 متون مزبور به طبع رسیده و مجموع آن 1820 کلمه است و «اندرچ ویه زات فرخ پیروژ» در صفحه ی  73 همان کتاب تقریبا 466 کلمه، و «اَپَرْپنج خیم هُوسْروان» در همان کتاب از صفحه ی  129 الی 131 در 260 کلمه، دیگر «اَوَرْپتمانی کتک خوتائیه» از صفحه 141-143 همان کتاب در 459 کلمه ی  دیگر «واچکی چند هچ وژرک متر» صفحه ی  85 و «افسون گزندگان» و قسمت های بی سر و ته دیگر که باز در همان کتاب طبع شده است و مهم تر از همه «ماتیکان هزارداتستان» یعنی «گزارش هزار فتوای قضایی» است.

کتاب هایی نیز بوده است که در عهد اسلامی از آن ها استفاده می شده و بعدها از میان رفته است مانند «آیین نامک» که محتوی مجموعه ای بوده است از اخلاق، فرهنگ، رسوم ، آداب، بازی ها، ورزش ها، سخنان بزرگان و آیین رزم، عزا، سور، زناشویی و غیره. ابن قتیبه و دیگر ادیان عرب بسیار از فصول این کتاب را نقل کرده اند. در خاتمه ی مادیکان چترنگ که به زبان پهلوی باقی است گوید:

« اصل بازیدن شترنج این است که نگرش (ملاحظه) و توخشش (سعی) در نگاه داشتن و مواظبت ابزار خود بیشتر کنی تا در بردن و زدن ابزار طرف بازی، و به امید و طمع زدن ابزار حریفدست بد بازی نکنی و شمار ابزار خود را بداری چنان که یکی را بکار اندازی و دیگری را بپرهیز و احتیاط گذاری و نیز همواره به اصل بازی توجه کنی و پایان را در نظر داشته باشی، چنانکه در «آیین نامه» نپشته است.»

از این قبیل است «خوتای نامه» و «کاروند» که جاحظ در البیان و التبیین از قول شعوبیه از آن دو کتاب و فصاحت و بلاغت هریک تعریف می کند و می گوید:

« وَ مَنْ اَحَبَ اَن یَبْلغَ فی صَناعَهِ البَلاغَهِ وَ یَعْرفَ الغَریبَ وَ یَتَبَحَرَ فی اللُغَه فَلْیَقْراء «کتاب کاروند» وَ مَنْ اَحْتاج اَلی العَقْل وَ الْأدَب وَ الْعلْمِ بالْمَراتبِ واَلْعَبْر و اَلْمَثلاتِ و اَلْألْفاظِ الْکَریمه وَ الْمعانی الشَریفه فَلْیَنْظُرْ الی "سِیراَلْملُوْکَ.»

«آیین نامک» که محتوی مجموعه ای بوده است از اخلاق، فرهنگ، رسوم ، آداب، بازی ها، ورزش ها، سخنان بزرگان و آیین رزم، عزا، سور، زناشویی و غیره.

دیگر کتاب «دستوران» یکی از کتب قضایی عهد ساسانی که در آغاز به زبان پهلوی بوده است و اکثر منابع آن با «ماتیکان هزار داتستان» یکی است و فعلا ترجمه ی این کتاب به زبان سریانی موجود است؛ این نسخه در قرن هشتم میلادی به وسیله ی  رییس نصارای ایران «عیشو بُخْت» تألیف یا ترجمه شده است اما مترجم عیسوی مزبور قواعد حقوقی ایران را تغییر داده است تا با اوضاع و احوال هم کیشان او مناسب تر باشد.

دیگر کتبی مانند «ویس و رامین» و کتابی در منطق که ترجمه ی عربی آن باقی است و کتاب «السکیین» که «مسعودی» نقل می کند و اصل پهلوی «شکند گمانیک وچار» و آن چه بعدها در جای خود اشاره خواهد شد.

آثار دیگر سوای سکه ها که از حیث لغت ها مخصوص و رمز شهرهایی که سکه در آن ها زده می شده است و شکل تاج ها که هر یک علامت مخصوص و دارای ویژگی های تاریخی و اشاره های مخصوص است؛ مهره ها است که از آن عهد به دست  آمده و می آید و بر این مهره ها کلماتی غیر از نام های خاص به عنوان شگون و میمنت نقش می شده و صورت حیوان یا علامتی دیگر نیز بر آن منقوش می گردیده است. در ضمن این مهرها نام چند مؤبد و چندین لقب نیز دیده شده است.

3- اسامی چند تن از علمای زردشتی

زردشت

1- تَنْ سَرْ : این مرد از موبدان عهد اردشیر اول است و «هیرپدان هیرپد» بوده است که مقامی است چون موبدان موبد و سمت مستشاری و وزارت اردشیر داشته و او است که «نامه ی تنسر» را به «جشنسف» شاه طبرستان نوشته و او را به موافقت و دولت خواهی اردشیر اندرز می دهد؛ متن پهلوی این نامه از میان رفته و فارسی آن در «تاریخ ابن اسفندیار» مضبوط است و در تهران به اهتمام فاضل معاصر «مجتبی مینوی» طبع شده است بعد از او نام «زروان داد» پسر مهرنرسی را می شناسیم که هر دو هیربدان هیربد و مأمور امور قضایی بوده اند.

2- بهنک : از موبدان اوایل ساسانیان است و «آذرپاد مارسپندان» جانشین وی بوده است.

3- آذرپاد مارسپندان : ظاهرا از اعقاب زردشت بوده است و یکی از بزرگان این عهد است و در زمان شاپور دوم قسمت مهمی از اوستا و مخصوصا خرده اوستا را گردآوری کرد و اندرزنامه ی او مشهور است و ما قبلا از او یاد کرده ایم.

 4- مهروراژ : مهراگاوید و مهر شاپور که در عهد بهرام پنجم بوده اند، دیگر آزاد شاه که در زمان خسرو اول مقام موبدی داشته است.

5- اردای ویراف : که در عصر شاپور اول می زیسته است و او است که برای تکمیل احکام اخلاقی مزدیسنا جامی چند شراب نوشید و در کنف نگاهبانی شاه و رجال دربار در قصری محفوظ به خواب رفت و پس از چند روز برخاست و معراج خود را که سیر در «چینوَتْ پُوْهل»، دوزخ و مینوان بود فرو گزارد و دبیران نوشتند و نام آن کتاب «اردای ویرافنامک» است.

6- بزرگمهر : این نام گویا مصحف «بُرْزْمهر» یا «داد بُرْزْمهر» بوده است که او را «زرمهر» هم نوشته اند، ظاهرا نام صحیح او «دات بُرژمِتر» است و از وزیران، مستشاران و درباریان عمده ی انوشیروان بوده است و در مقدمه ی «اندرز بزرگمهر» مقام و القاب خود را چنین شرح می دهد :

«وَزرُکِ متربوختکان - وینان پَتْ شپستان شتر- واوستیکان خسرو و دَرین پَتْ»

یعنی بزرگمهر پسر بوختک رییس «رایزنان خاص دربار کشور» ملقب به «اوستیکان خسرو» یعنی پلیس و پاسبان شخصی پادشاه و «رییس دربار» و چنین به نظر می رسد که بزرگمهر بختگان همین «دادبُرژمهر» بوده است که به تخفیف او را «زر مهر» خوانده اند و گویند از وزیران بزرگ خسرو کواتان بود و به دست هرمز کشته شد.

پایان


برگرفته از سبک شناسی - محمدتقی بهار

تنظیم : بخش ادبیات تبیان