تبیان، دستیار زندگی
آیت اللّه شیخ مجتبی قزوینی(قدس سره) كه از محبان مخلص ائمه طاهرین(ع) ـ اعلی اللّه درجاته فی أعلی علّیین ـ بودند، می‌گفتند، روزی، در زمان رضا شاه(و شیوع خودباختگی تام، تجدّد مآبی خام، بی‌دینی جاهلانه و تقلیدی و پیروی از فرهنگ استعماری)، از صحن مطهّر حضرت ام
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تأثیر آیه‌ای از سوره یاسین

سوره یاسین

آیت اللّه شیخ مجتبی قزوینی(قدس سره) كه از محبان مخلص ائمه طاهرین(ع) ـ اعلی اللّه درجاته فی أعلی علّیین ـ بودند، می‌گفتند، روزی، در زمان رضا شاه(و شیوع خودباختگی تام، تجدّد مآبی خام، بی‌دینی جاهلانه و تقلیدی و پیروی از فرهنگ استعماری)، از صحن مطهّر حضرت امام رضا(ع) (صحن عتیق یا انقلاب فعلی) عبور می‌كردم، در آن روزگار، حرم و صحن‌های مطهّر به اندازه این زمان‌ها شلوغ و پر ازدحام نبود، به مقابل ایوان طلا كه رسیدم، دیدم پیرمردی نشسته و قرآنی در دست دارد و مشغول تلاوت آن است.

ناگهان، مردی از متجدّدین بی‌معنا و بی‌محتوای آن روز، رسید و با نوك كفشش به زیر دست پیرمرد زد، به طوری كه قرآن كریم بر روی زمین افتاد، سپس، خطاب به پیرمرد گفت: این كتاب به چه درد تو می‌خورد كه نشسته‌ای و آن را می‌خوانی، از این كتاب چه كاری برمی‌آید؟

من از دیدن این منظره و این توهین بزرگ به قرآن كریم، چنان از كوره در رفتم و عصبانی شدم، كه وصف آن برایم مشكل است. فوراً جلو رفتم و از آن مرد پرسیدم: چرا این كار را كردی؟

جواب داد: خوب، مگر غیر از این است؟

گفتم:آری غیر از این است، می‌خواهی حالا به تو بفهمانم كه این كتاب چیست و از آن، چه قدر كار ساخته است؟

آیه‌ای(از سوره یس) را در دلم خطور دادم و هنوز نخوانده بودم كه مردك، دل درد شدیدی گرفت و شروع به ناله و فریاد و التماس نمود…

بعد از چند لحظه، به او چنین اشاره كردم كه: پاشو و از مقابل چشمم گم شو! درد او برطرف شد و فوری رفت….

پس از چند سال، یك روز، شخصی با ظاهری خدا پسند نزد من آمد و گفت: آیامرا می‌شناسی؟

گفتم:خیر گفت: من همان فردی هستم كه آن حادثه برایم پیش آمد و از آن روز به بعد، به بركت نفس قدسی و قرآنی شما در طریق هدایت قرار گرفتم و زندگیم كاملاً دگرگون شده است.

و ننزل من القرآن ما هو شفاء و رحمة للمؤمنین، و لایزید الظالمین إلاّ خساراً.(اسراء/ 82)

به نقل از كتاب متأله قرآنی،  ص 332


تنظیم برای تبیان: گروه دین و اندیشه_شکوری