تبیان، دستیار زندگی
علامه محمد تقی جعفری در سمینار سعادت از دیدگاه متفکران مسلمان و آلمان ضمن پاسخ به شبهه برخی از روشنفکران دینی معاصر پیرامون اعجاز قرآن به تببیین عقلانی این مساله پرداخته اند...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

الفاظ قرآن از خدا یا پیامبر؟

یکی از شبهاتی که عمدتا از سوی دانشمندان غرب و بعضا روشنفکران غربزده مطرح شده است، مساله وحیانی بودن معانی قرآن و نه الفاظ آن است که یک جنبه اعجاز قرآن(الفاظ) را به صراحت انکار نموده اند.

آقای هانس كونگ، دانشمند آلمانی، یکی از روشنفکرانی است که در سمینار «سعادت از دیدگاه متفكران مسلمان و آلمانی»حضور یافته و دیدگاه خاص خود را در این باب تبیین نموده است.

مرحوم علامه محمد تقی جعفری نیز که از سوی انجمن حکمت و فلسفه اسلامی در کنفرانس یاد شده دعوت شده بود در گفتگویی با این دانشمند غربی، به نقد دیدگاه وی پرداخته، مساله را به شیوه عقلانی و برهانی تبیین نموده اند.

آنچه در پی می آید گزارشی از ماحصل گفتگوی میان این هر دو دانشمند دین پژوه:

محمد تقی جعفری

آقای هانس کونگ در سمینار یاد شده می گوید: «محمد(ع) پیغمبر بوده و به ایشان وحی شده است. نهایت امر، آن چه كه وحی شده، معانی بوده و انتخاب الفاظ برای ارائه آن معانی، به اختیار خود او بوده است، نه این كه خود همه الفاظ به او وحی شده باشد.»

از این جملات معلوم می شود كه آقای هانس كونگ صدق و خلوص پیامبر اسلام (ص) را پذیرفته اند، والا پیامبر (ص) هرگز به مقام شامخ نبوت و شایستگی گیرندگی وحی نائل نمی شد. در نتیجه، آقای هانس كونگ و كسانی كه با ایشان هم عقیده اند، می توانند قرآن را به عنوان منبع دین ابراهیم(ع) تلقی نموده و دین كلی را از قرآن استخراج كنند، زیرا قرآن با صراحت كامل- چنان كه در مباحث گذشته ذكر شد- دین اسلام را همان دین ابراهیم(ع) معرفی می كند.

به نظر می رسد، با این كه بنا بر مبنای  آقای هانس كونگ، ما می توانیم از قرآن، متن دین كلی حضرت ابراهیم خلیل(ع) را استنباط كنیم، ولی ممكن است یهودیان و مسیحیان این استنباط را نپذیرند.

از این رو علامه جعفری در سمینار، آقای هانس كونگ پرسیدند: «بسیار خوب، دین ابراهیم خلیل متن دین كلی است،  ولی از كجا و از كدامین منبع آن را به دست بیاوریم و مورد عمل ادیان سه گانه قرار بدهیم؟»

از این سؤال معلوم شد كه این دانشمند محترم در نظر ندارند كه حضرت محمد(ص) را انسان راستگو بدانند، با این كه پیامبری ایشان را پذیرفته اند!!

علامه جعفری در پاسخ به آقای هانس كونگ، می گوید:

«بیایید هر سه كتاب (قرآن، تورات و انجیل) را باز كنیم،  همه آن مطالب را كه از دیدگاه خرد و عقل سلیم و وجدان پاك می توان به عنوان دین به خدا نسبت داد، به عنوان متن دین ابراهیم بپذیریم.»

استاد جعفری نظر آقای هانس كونگ را درباره وحی، قابل تجدید نظر اساسی می داند چنانکه گفته است:

آقای هانس كونگ درآن سمینار گفتند: برای پیامبر اسلام "وحی" شده است، ولی آن چه كه وحی شده، معانی بوده و الفاظ را خود آن حضرت انتخاب فرموده است.

بعضی از دوستان كه در سمینار شركت داشتند، این نظریه آقای هانس كونگ را پذیرفتند. من گفتم: اگر مقصود شما این است كه این نظریه یك گام بزرگی است كه یك دانشمند مسیحی بر مبنای دلایل قطعی برمی دارد و آن را ابراز می كند، كاملا صحیح است. اما اگر منظورتان این است كه نظریه ایشان از همه جهات صحیح است، این مطلب قابل قبول نیست، زیرا این كه گفته شود: "آن چه كه بر پیامبر اسلام وحی شده، معانی بوده نه الفاظ، و انتخاب الفاظ از خود پیامبراسلام بوده است"، برای چیست؟ اگر در اختیار انتخاب الفاظ كه به عهده پیامبراسلام گذاشته شده، پیامبر اسلام هیچ اشتباهی نكرده است، این نظریه نتیجه خاصی در بر نخواهد داشت، زیرا بر این فرض، جایی برای دگرگون كردن الفاظ از معانی خود نمی ماند كه گفته شود. این آیه كه می گوید:

وَ مَن أحسَنُ دِینًا مِمَّن أسلَمَ وَجهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحسِنٌ وَ اتَّبَعَ مِلَّةَ اِبرَاهِیمَ حَنِیفا. (نساء/125)

"و كیست دارای دینی بهتر از كسی كه خود را به خدا تسلیم نموده و نیكوكار است و از دین ابراهیم پیروی می كند كه حنیف (در صراط مستقیم) است؟"

معنایی است كه بر پیامبر اسلام به عنوان وحی نازل شده بود، تا پیروی كند از ملت ابراهیم كه در اختیار یهود یا مسیحیت است، ولی پیامبر اسلام الفاظی انتخاب كرده است كه عام است!! زیرا هیچ كس چنین احتمالی نخواهد داد كه پیامبر آن معنی را با الفاظ مزبور بیان كند.

اگر هم انتخاب الفاظ برای این بوده است كه در هر موردی كه مطلب پسندیده نشود، بگوییم خداوند سبحان معنای صحیحی بر پیامبر اسلام نازل فرموده است ولی پیامبر در انتخاب قالب های لفظی اشتباه فرموده اند، این هدف قطعآ مردود است و نه عقل آن را می پذیرد و نه خود قرآن. اما این كه عقل چنین چیزی را نمی پذیرد، به این علت است كه خداوند متعال بر مبنای حكمت بالغه اش، جریان وحی را از گذرگاهی به جریان نمی اندازد كه ولو اشتباهآ (بدون تعمد و تقصیر) در آن گذرگاه وحیانی دخالتی شده، كم و زیاد شدن یا دگرگونی های كیفی، مخالف خواسته خداوندی باشد.

تكمیل این استدلال به این صورت است:

صورت استدلال:

اگر پیامبر اسلام در انتخاب الفاظ دارای اختیار باشد و احتمال خلاف معانی وحی شده در الفاظ وجود داشته باشد، هیچ اطمینانی نخواهد ماند كه اثبات كند سخنان پیامبر، سخنان خداست. وانگهی، اعجاز قرآن بر دو ركن اساسی تكیه دارد:

ركن اول: معانی

ركن دوم: الفاظ، كه با كم ترین تغییر در آن ها، قرآن از اعجاز می افتد.

ما سخنان پیامبر اسلام را، اگرچه در حد اعلای فصاحت و بلاغت است، هرگز معجزه نمی دانیم اما الفاظ قرآن - همان گونه كه از خدا نازل شده - مقوم (قوام بخش) اعجاز آن است.

این مسأله كه معانی از جانب خدا وحی شده، درباره دو كتاب عهدین مطرح است. یعنی می گویند: معانی آن دو كتاب برای نویسندگان آن ها وحی شده، ولی انتخاب الفاظ از نویسندگان بوده است.


منبع: پایگاه علامه محمد تقی جعفری، با تصرف

فرآوری: گروه دین و اندیشه_ شکوری