تبیان، دستیار زندگی
قاضی كه از توبه شهید ناامید شد و نتوانست به هدف باطل خود برسد به ناحق حكم به ریختن خون وی داد و به دنبال آن، لباس مجرمین به وی پوشاند و آن فقیه بزرگوار را با شمشیر به قتل رساند. سپس پیکر وی را به دار آویختند و پس از آن او را سنگسار نمودند و در آخر جسدش...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شهیدی که خاکسترش را به باد دادند

¯d

ماجرای شهادت شهيد اول

قهرمان داستان ما نامش محمّد است، و لقبش «شمس‌الدین» و «شهید اول». پدرش مکی بن شیخ معروف به «جمال الدین» و «شرف الدّین» و مادرش بانویی است از آل معیه.

محمد شمس‌الدین در سال 734 هـ. ق در شهرک جزین در جبل عامل به دنیا آمد، و در پنج‌شنبه، جمادی الاول سال 786، در سن 52 سالگی در شهر شام، قلعه دمشق، به شهادت رسید.

اما چرا و چگونه؟ ماجرای جانبازی این دانشمند بزرگ آنقدر اسفبار و دلخراش بود که او را شهید اول نامیدند.

در زمان "شهید"، حاكم دمشق شخصي به نام "بيرمر"1 بود و بانفوذترین عالم شام نيز "قاضي برهان الدين ابراهيم ". شخصي به نام "يوسف بن يحيي" به علت خصومتي كه از قبل با "شهيد" داشت، کم کم بغض چندان وجودش را گرفت که در پی انتقام از "شهيد" و پيروان وي برآمد. یوسف روزی طوماري مشتمل بر مطالبي خلاف واقع و نامشروع به عنوان "فتاوي شمس‌الدين محمد" تنظيم کرد و هفتاد نفر از پيروانش آن را امضا نمودند. وي طومار را به اهل تسنن نشان داد و در حدود يك هزار نفر از ايشان نيز به آن گواهي دادند. طومار را نزد قاضي بيروت و صیدا برد و آن دو قاضي آن را به قاضي شام ارجاع دادند او هم شهيد را احضار كرد و از او درخواست كرد كه توبه كند ولي "شهيد" نپذيرفت و با اينكه به مدت يك سال در زندان به سر برد زیر بار این تهمت و توبه نرفت چرا كه قبول توبه به منزله قبول اتهامات بود. قاضي كه از توبه "شهيد" نااميد شد و نتوانست به هدف باطل خود برسد به ناحق حكم به ريختن خون "شهيد" داد و به دنبال آن، لباس مجرمين به وي پوشاند و آن فقيه بزرگوار را با شمشير به قتل رساند. سپس پیکر وی را به دار آويختند و پس از آن او را سنگسار نمودند و در آخر جسد سنگسار شده‌اش را آتش زدند و خاکسترش‏را به باد دادند. در آن زمان "شهيد" در سن 52 سالگي قرار داشت.

تنظیم: حسین عسگری - گروه دین و اندیشه تبیان


1- اعيان الشيعه، ج 7، ص 13

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.