تبیان، دستیار زندگی
هر چند سالهای آغازین انقلاب، غزل تا اندازه‌ای غریب و فراموش‌شده می‌ماند و از سروده‌های نیمایی، قصیده‌، رباعی و دوبیتی بیش از دیگر قالبها بهره گرفته می‌شود، اما در دهه شصت چندین جریان در غزل ایجاد می‌شود كه هر كدام طیفی از شاعران را در پی خود می‌كشاند ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

انقلاب غزل (2)

قسمت اول را مطالعه کنید

ویژگیهای غزل انقلاب و دفاع مقدس

 انقلاب اسلامی

هر چند سالهای آغازین انقلاب، غزل تا اندازه‌ای غریب و فراموش‌شده می‌ماند و از سروده‌های نیمایی، قصیده‌، رباعی و دوبیتی بیش از دیگر قالبها بهره گرفته می‌شود، اما در دهه شصت چندین جریان در غزل ایجاد می‌شود كه هر كدام طیفی از شاعران را در پی خود می‌كشاند و تأثیراتی گذرا یا ژرف در جریان شعر این دوره بر جای می‌گذارد. ویژگیهای غزل این دوره عمدتاً عبارت‌اند از:

1ـ درآمیختن «عرفان» و «حماسه» در غزل

فضای حماسه، فضای نبرد و ستیز و خون و مرگ است. در چنین فضایی صدایی جز چكاچك شمشیرها و صفیر تیرها و نعرة مردان جنگی را نباید شنید. اندوه نیزـ البته اندوهی حماسی‌ـ گاه پس از مرگ پهلوانان دیده می‌شود كه به مقتضای فضای حماسه، رنگ و بوی تغزلی به خود نمی‌گیرد.

فضای غزل ـ برخلاف حماسه ـ فضایی نرم و غنایی است؛ فضای تأملهای درونی، سیر در انفس، ستایش زیباییها و عظمتهای درون و بیرون و به هر حال متفاوت با حماسه.

شرایط سالهای جنگ و تلفیق دو ویژگی لطافت روح و صلابت حركات، در شعر نیز نمود پیدا كرد و غزل ظرف مناسبی شد تا این فرصت شكوهمند را به نمایش بگذارد. حق تقدم در این راه از آن نصرالله مردانی شاعر نام‌آشنای كازرونی است.

«مردانی» با بهره‌گیری از اسطوره‌های پهلوانی شاهنامه، مضامین حماسی عاشورا و تركیب و تلفیق این دو و استفاده از واژگان درشتناك همراه با واژگان غزل، در القای فضا و فرهنگ جبهه كوشید و غزلی را رقم زد كه در روزهای حادثه و حماسه نقشی بزرگ در پویایی و ترسیم جریان جنگ و دفاع مقدس داشت. سروده‌ مشهور:

از خوان خون گذشتند صبح ظفر سواران

پیغام فتح دارند آن سوی جبهه یاران

معرف این ویژگی غزل است. در غزل زیر تمام ویژگیهایی را كه برشمردیم می‌توان دید. تصویرهای مكرر، نمادها و اسطوره‌ها مانند كاوه، منیژه، جادوگر، بیژن و … غزل را با حماسه درآمیخته است.

در این سروده، روح غزل با روح حماسه درآمیخته است و تركیبهایی نو چون چریك باد، كاوه بهار، امیر ابر، منیژه جادوگر نسیم، یك كهكشان ستارة میخك و … به شعر حال و هوایی خاص بخشیده است.

می‌آید از دیار بهاران سپاه گل
بر سر نهاده دختر صحرا كلاه گل
با جنبش دلاور جنگل، چریك باد
در خون كشد به بیشة شب پادشاه گل
آرد دوباره رایت خونین به اهتزاز
بر گور لاله‌های جوان دادخواه گل
با بانگ پ‍ُرطنین ظفر، كاوة بهار
فرمان «داد» آورد از بارگاه گل
طبل نبرد می‌زند امشب امیر ابر
دارد سر ستیز مگر با سپاه گل
هم‌خوابه در حصار چمن با صبا شدن
در دادگاه حادثه باشد گناه گل
دریاب ای منیژه جادوگر نسیم
با سحر عشق بیژن شبنم ز چاه گل
یك كهكشان ستاره میخك شكفته است
در آسمان سبز به اطراف ماه گل
دست كریم ابر برافشانده بی‌شمار
الماسهای روشن باران به راه گل
بیدار مانده چشم من آن سوی شب هنوز
در انتظار آمدنت ای پگاه گل

نصرالله مردانی

در سالهای پس از دفاع مقدس نیز می‌توان سروده‌هایی از این دست یافت. هر چند فضای دیروزین نیست، اما آتش نهفته در خاكستر قلبها، بروز و ظهوری به رنگ و روشنی دیروز دارد. لعابی از حماسه با اندوهناكی غزل در هم آمیخته و تلفیق حماسه و غزل را باعث شده است:

هلا رهاشده در باد پیر تنهاگرد
غریب‌وارة شبهای بی‌ستارة سرد
به شانه‌های ستبرت عقیق زخم كه ماند
كدام حادثه‌ات بال و پر شكست ای مرد؟
كدام واقعه در خود خراب كرده تو را
كدام صاعقه آتش به خرمنت آورد
تو آن تناور سرسبز آن حكایت سرخ
تو این شكستة دلتنگ این ترانة زرد
سمند سركشت آن سوی دشتهای غرور
تفنگ خالی‌ات آواز می‌دهد با درد
به یاد آر شكوه قبیله‌ات را باز
ببین شقاوت نامردمان چه با او كرد
به پای خیز و به یاد تمام یارانت
كه نیستند ز خاك ستم بر آور گرد

سیروس اسدی

2 ـ رسوخ و سیطره فرهنگ شیعی
علی

گذشته از مفاهیم اصول اسلامی چون: جهاد، شهادت، ایثار، هجرت، ایمان،‌ نیایش،‌ نماز و ... مفاهیم خاص فرهنگ شیعی به ویژه «عاشورا»، «كربلا»، «حضرت زهرا (س)» و عنصر مهم «انتظار»، در سروده‌های دفاع مقدس فراوان دیده می‌شود. سه موضوع اساسی عاشورا انتظار و حضرت زهرا (س)، پشتوانه و درون‌مایة بسیاری از سروده‌هاست، كه دلیل فراوانی كاربرد این مضامین، وفور این تعبیرات و رواج این فرهنگ در جبهه‌هاست. عاشورا و كربلا، آرمان و ایمان رزمندگان است و مفهوم شهادت و پاكبازی، بی‌تداعی كربلا و الگوهای عاشورا ممكن و میسر نیست. انتظار موعود، جریان‌ ساری و جاری در زمزمه‌ها و موضوع تابلونوشته‌ها و پیشانی‌بندهاست و نام مبارك حضرت زهرا (س)، نامی است كه كلید و رمز پیروزیها و نام عملیاتهای بزرگ جبهه است.

اگر مجموعة غزلهای موعودیه، زهراییه و عاشورایی در دهه شصت و نیمه اول دهه هفتاد جمع‌آوری شود، خود چندین دفتر خواهد شد. در این سروده‌ها نگاه تازه به عاشورا،انتظار و مظلومیت زهرا (س)، ملموس و محسوس است.

نمونه‌ای از این سروده‌ها كه موضوع دفاع مقدس (جبهه، شهادت، ایثار، صبوری و...) در آن دیده می‌شود، زاویه نگاه، نحوه برخورد و حضور و وفور سه مسئله محوری را نشان می‌دهد.

بیا وگرنه در این انتظار خواهم مرد

اگر كه بی‌تو بیاید بهار خواهم مرد

محسن حسن‌زاده لیله‌كوهی

جرس به وادی خورشید می‌كشاندمان

كه این چنین لب چاووش نور خواندمان...

به چوب نیزه اگر سر برفت باكی نیست

كه سعی عشق چنین سرخ می‌دواندمان

حسین اسرافیلی/گل‌، غزل، گلوله/ صص37 ـ 38

آه... ای همنشین این محفل، همنشینانتان كجا رفتند

از گلوی پرندگان سبز، بوی شعر و شعور می‌آید

بوی عطر نجیب آلاله، بوی سیب و شهادت و قرآن

بوی پرواز، بوی عاشورا، بوی عصر ظهور می‌آید

سید مرتضی كراماتی/ شقایقهای اروند/ ص 235

روزی هزار مرتبه تا مرگ می‌رویم

روزی هزار مرتبه تكرار می‌شویم

فردا دوباره صبح می‌آید از این مسیر

چشم‌انتظار لحظه دیدار می‌شویم

سلمان هراتی/ غزل معاصر ایران/ ص 300

آقاترین! سكوت مرا غرق نور كن

از سمت این خزان سترون عبور كن...

می‌ترسم از شبی كه به دجال رو كنیم

آقا! تو را قسم به شهیدان، ظهور كن

منیژه درتومیان/ شعر جوان/صص 67 و 68

وقتی به خواب شقایق، خون شهیدی ‌شتك زد

یك لاله در پشت این باغ، خود را به ‌سنگ محك زد

یك لاله‌ـ یعنی دل من‌ـ در خون خود، غوطه می‌خورد

وقتی كه دست غریبی، سیلی به روی فدك زد!...

عبدالرحیم سعیدی‌راد/ جمهوری اسلامی 15/5/76

فرهنگ عاشورا ـ همان‌گونه كه پیش‌تر گفته شدـ در تمام ابعاد و جلوه‌های خویش در شعر دفاع مقدس چهره می‌نماید. تموج حماسه، تبلور پیام، آهنگ سوگ، درد، معرفت، محبت و عشق كه هر یك جلوه‌ای از منشور شكوهمند عاشورایند خود را در سروده‌ها می‌نمایانند. در غزلها و دیگر قالبهای شعری به شیوه گذشتگان، تنها به سوگ، اندوه و مصایب كربلا اشارت نمی‌شود. اشاره به اسوه‌های عاشورا، پاكبازی، ایمان، بصیرت و عشق‌بازی در آن هنگامة بی‌بدیل تاریخی تصویری بایسته‌تر از كربلا را به نمایش می‌گذارد و چون جامعه با عاشورا زندگی می‌كند و جبهه‌ها آیینة روشن كربلایند، شاعر عینیت كربلا را مرور می‌كند و خود، گاه در متن حادثه به ترسیم امروز جبهه‌های حماسه و خون و پیوند آن با دیروز كربلای حسینی می‌پردازد و وجوه مشترك آنها را در شعر توصیف می‌كند.

3 ـ درآمیختن غزل و قصیده
گل و غنچه

عمده غزلهایی كه در آنها وصف شهید، شهادت، جبهه‌های نبرد، ایثار و پاكبازی مردم، صبوری مادران و خانواده‌های شهیدداده، آزادگان و ... است در حقیقت نوعی قصیده به شمار می‌آیند، چرا كه شاعر از همان آغاز «قصد توصیف و ستایش» دارد. اما سیطره روح غزل بر سروده، شعر را میان غزل و قصیده قرار می‌دهد. همین است كه در قرار دادن برخی از این سروده‌ها در مجموعة غزل یا قصیده دچار تردید می‌شویم. مثلاً در این سروده از خانم سپیده كاشانی، شعر به قصد ستایش و توصیف آغاز می‌شود اما بعد رنگ و بوی غزل می‌یابد:

برادر مبارزم، زمزمه كن بهار را

بچین ز شاخة یقین، میوة انتظار را

بهار شد، بهار شد، وطن چو لاله‌زار شد

تا كه شمارد این همه، لالة بی‌شمار را

به خون رقم زدند تا قصة روزگار من

بخوان، بخوان ز دفترم شوكت این تبار را

هیمة عشق را شرر، از نفس دعا بزن

موج‌زنان برو برو، ببر به سر قرار را ...

این سروده‌ها هرگز یادآور توصیفهای دروغین و بی‌بنیادی نیست كه شاعر خود باور نداشته باشد. شاعر در بهت و شگفتی، شاهد و ناظر عظمتهاست و گویی گریز و گزیری از ستودن ندارد.

4 ـ اعتراض و دلتنگی

شاعران انقلاب، رفاه‌زدگی، فرصت‌طلبی، بی‌تفاوتی و عافیت‌طلبی را در سروده‌های خویش به باد انتقاد می‌گیرند و نگرانی خویش را از كم‌رنگ شدن ارزشها یا فراموشی و دهن‌كجی نسبت به دستاوردهای خون مقدس شهیدان ابراز می‌دارند. اوج این نوع سرودن و اعتراض و دلتنگی در سالهای 64 تا 68 است و بعدها نیز به صورت ملایم و آرام با شیبی نرم ادامه می‌یابد. این نوع سرودن تقریباً در سالهای پایانی دهه هفتاد رو به افول می‌نهد. در سروده‌های سلمان هراتی، قیصر امین‌پور، حسن حسینی، علی‌رضا قزوه، سید ضیاءالدین شفیعی، محمدحسین جعفریان، عبدالجبار كاكایی و ... در قالبهای گوناگون شعری، این ویژگی را می‌توان یافت. نمونه‌های زیر گویای این دلتنگی و احساس شاعرانه‌اند:

دسته گلها دسته‌دسته می‌روند از یادها

شمع روشن كرده‌ای در رهگذار بادها؟

سخت گ‍ُم‌نامید اما، ای شقایق‌سیرتان

غم

كیسه می‌دوزند با نام شما، شیادها!

علی‌رضا قزوه

امروز شاید باید از خون گلو خورد

نان شرف از سفره‌های آرزو خورد

بوی ریا پر كرده ذهن دستها را

ای كاش می‌شد جرعه‌ای بی‌رنگ و بو خورد...

شاید تمام حرفم این باشد جماعت

حق شما را كاخهای روبه‌رو خورد

سید ضیاءالدین شفیعی

5‌ ـ نگرانی و دلواپسی نسبت به خویش (خود متهم كردن)

نظارة شهیدانی كه بر تخت روان دستها و با سوگ، سوز و صبوری بدرقه می‌شوند و حضور عاشقان و پاكبازان نوجوانی كه در جبهه‌ها حماسه می‌آفرینند، شاعران را به درنگ در خویش می‌كشد، تا خود را با رزمندگان اندازه بگیرند و فاصله خود تا آنان را دریابند. در چنین شرایطی شعر، فریادی است كه شاعر بر سر خویش می‌كشد. این خود متهم كردن در نوسروده‌ها نیز فراوان دیده می‌شود. سلمان هراتی، قیصر امین‌پور، علی‌رضا قزوه، محمدرضا عبدالملكیان، سید ضیاءالدین شفیعی، حسین اسرافیلی، ساعد باقری و بسیاری دیگر از شاعران در سروده‌های خویش این نهیب و فریاد را هماره بر سر خویش می‌كشند و اندوهناك و نگرانِ ماندن و رسوب خویش‌اند.

چه زنم لاف رفاقت، نه غمم چون غم توست

نه از آن گرم‌دلی هیچ نشانی است مرا

گو بسوزد تنة خشك مرا غم، كه به كف

برگ و باری نبود دیر زمانی است مرا

ساعد باقری

در این بهار شكوفایی، كسی به فكر شكفتن نیست

دل من است كه وامانده‌ست، دل من است كه از من نیست

شكسته بال‌ترینم من، شكسته، خسته همینم من

همین كه هیچ در او شوقی، به پر كشیدن و رفتن نیست

چه شد كه در شب خاموشی، ز گردباد فراموشی

میان كوچة دلهامان، چراغ عاطفه روشن نیست

علیرضا قروه

ای كتیبة شكیب، مرد روز ناگریز

ای تمام لحظه‌هات شعرهای دلپذیر...

دست و پا جدا شدی، پر زدی، رها شدی

وای من، اسیر دل، وای این دل اسیر

ابوالقاسم حسینی (ژرفا)

این بیان ارجمند شاعرانه، نشان ادراك عمیق شاعر و احساس زلال، صمیمی و دردمندانه اوست، كه در مقاطعی خاص‌ ـ و شاخص از یادها و حادثه‌های دفاع مقدس‌ ـ نمود بیشتری دارد. حضور و وفور این نوع سرودن در موقعیتهای زیر چشمگیرتر بوده و هست:

  1. 1ـ تشییع پیكر پاك شهیدان
  2. 2ـ‌ پیروزیهای غرورآفرین رزمندگان در جبهه‌ها
  3. 3ـ بازگشت پیكر مفقودالاثرها
  4. 4ـ بازگشت آزادگان به وطن پس از سالها اسارت و تحمل سختی
  5. 5ـ تجلیل و تكریم بسیج و بسیجی‌ـ به ویژه در هفته بسیج و سالگرد دفاع مقدس

در مجموع، غزل دفاع مقدس، چه در سالهای دفاع مقدس و چه پس از آن قدرتمندترین، فراگیرترین و درخشان‌ترین بخش شعر دفاع مقدس و در یك نگاه كلی‌تر، شعر انقلاب اسلامی به شمار می‌آید. غزل در این دوران برخلاف دیگر قالبها كه گاه با اقبال و گاه عدم اقبال مواجه شده‌اند ـ یا مانند رباعی و دوبیتی كه در دوره‌ای خاص درخشیده و پس رها شده‌اند _ در همه سالها، عرصه طبع‌آزمایی و قدرت‌نمایی شاعران بوده است. هر چند، مجموعه‌هایی موفق از غزل انقلاب، توسط شاعران فراهم آمده است.  اما به دلیل استواری، پختگی و درخشش این قالب، می‌توان سروده‌هایی برتر در این قالب را ارائه داد. لذا هیچ سروده‌ای همچون غزل، آیینه شعر انقلاب و دفاع مقدس نیست.


نویسنده : دکتر محمد رضا سنگری