حزب بادی یا نه ؟!

خیلی ها پشیمون میشن وقتی از فرصت هایی که داشتند استفاده نکردند ولی حمید متفاوت فکر میکرد فرصت هایی که او ن می گفت بلا استفاده مونده با بقیه فرق داشت.

چرا آدم باید از راهی که انتخاب کرده پشیمون بشه؟

میگفت اگه ندونی برای چی رفتی پشیمون میشی !

اگه نفهمی برای چی کشتی شاید خودت رو نشونه گرفتی !

اگه دستت بلرزه و فراموش کنی برای چی اومدی ، چی می خوای جواب بدی؟

وایسا ببینم کجا میری آهای !! حزب باد که نیستی؟ نکنه اشتباهی وسط رزمنده ها گم شدی حواست که هست کجا

داری میری ؟

میگن پشیمونی سودی نداره. راست می گن خیلی ها رفتند و بعد پشیمون شدند. آره اگه ندونی برای چی میری و تو راهت ثابت قدم نباشی زود می بازی! زود پشیمون میشی .

مثل خیلی ها که امروز میگن این همه جنگیدیم که چی؟

می دونی چرا اینو میگن ؟ چون نمیدونن برای چی جنگیدند ، نمی دونستند پیروزی یعنی چی ؟ یادشون رفته که امام همیشه می گفتند :

ما مکلف به وظیفه ایم نه مسؤول نتیجه.

هنوز حرفای حمید  تو گوشمه.

می خوای کار کنی ؟ می خوای بجنگی ؟ می خوای روی پای خودت وایسی ؟ حواست رو جمع کن!

از همون اول بدون برای چی میایی. بدون چی میخوای !

نکنه بیایی و این همه سختی بکشی و آخرشم هیچی دست رو نگیره. بدون طرف حسابت کیه.  نکنه بخیل و نظر تنگ باشه و حقت رو نده.

نکنه قالت بگذاره و دست آخر دستت رو تو حنا بگذاره !!

بله جونم ،وسط این گیر و دار بزن و بکش عقیده حرف اول و آخر را میزند. آره همونی که بش می گی نیت خیلی مهمه.  نیت کردی برای چی؟ مطمئنی که نیتت قربه الی الله بوده؟ نکنه اومدی بگی منم رفتم و منم بودم؟ که کلاهت پس معرکه است.

پس راست گفتی که برای خدا اومدی ، مطمئنی که هیچوقت پشیمون نمیشی و نگران آینده ات نیستی؟

فکر همه جاشو کردی ؟ این میدون مرد می خواد، خون جگر خوردن داره ، حرف شنیدن داره ، تنهایی داره ، یک نفر رو می خواد که هیچ چیز درش نفوذ نداشته باشه.(1)

حالا که از همه چیز مطمئن شدی بگو بسم الله...