ای سالکان راه دین!
راه های رفتنی به روایت خواجه عبد الله انصاری!
نظرگاه لطفی مولی
هان ای سالکان! باغ شما که تماشاگاه قدسیان ملاء اعلی است و نظرگاه لطف مولی است، عرصهای عظیم دارد، یعنی دل، اشجار بسیار درو بنشان، درختان طیبهی لااله الا اللّه... از انواع درختان درو بنشان از صدق و محبت واخلاق و مودّت و انس و شوق تا در سایهی برکت آن درختان خلق زمین و آسمان میآسایند و باران به برکت آن میبارد و زمین از برکت آن میروید.
یار نیک
ای سالک راه دین! یا سخن خیر بگو که ثواب یابی یا نه خاموش باش تا از بد گفتن نجات یابی...
یار نیک اگر داری، طرب کن و اگر نداری طلب کن.
یار باش، بار مباش؛ گل باش، خار مباش، القصه یار دین عزیز است اگر یابی عزیز دار. به هر عیب که باشد یار را مینداز؛ عیب از یار بیندازند اما یار را به عیب نیندازند.
غم دین و ایمان
غم دنیا مخور، غم دین خور. غم نان مخور، غم ایمان خور که کار بس با خطر است، اگر تو را از این راه خبر است. هوشیار باش که عقبه سخت و راه باریک است، بیدار باش که گور تنگ و مهیب است.
اخلاق نیکو
سالکان این راه و مقربان این درگاه، اصل گوهر نهاد خود را به اخلاق نیکو پرورش دهند، چنانکه اخلاق را به افعال نیکو پرورش دهند. شریعت را سلطان افعال دار، طریقت را سلطان اخلاق دار تا مکارم اخلاق را به طریقت مردان به اتمام رسانی و اخلاق اسلام و ایمان را به برزش (شکوه) شریعت بر نظام داری. تا بر خوردار راه جوانمردان گردی و از گرداب هستی نفس برآیی. ذوق نیستی، نهاد بیابی. دیدهی دل در مقلب القلوب بگشایی تا بینی آنچه به عقل، عاجز ادراک آن میآیی از جلال و جمال و بزرگواری: لا اله الا اللّه، لا اله الا هو.
خلق و فعل نیکو
خلق نیکو را به دوام فعل نیک به دست آر، ای جویندهی رضای حق که فردا در عرصهی قیامت فضیحت نشوی به وقت حاصل کردن آن سر که در خلقت داری... بکوش که آن روز سور واجدان، ایام مصیبت تو ناید و آنعیدگاه مشتاقان، وَعیدگاه تو ناید.
از خلق دَنی دوری گیر و این نصیحت را به جان و دل بپذیر و خُلق خدایی که تَخَلَّقوُا باَخلاق اللّه پیشه گیر و روش مصطفی صلیاللهعلیهوآله و صحابه و تابعین را پیش گیر و به افعال نیکو باطن خود را میآرای تا از حُسن خلق به اَحسن خلق برآیی.
رنج شناخت
اگر تو خود را بشناختی، از شادی و نشاط بگداختی. اگر محبت خود را دریافتی از هردو عالم بپرداختی که آنجا که شناخت است نه عرش است و نه کرسی. سخن را جمله گفتیم دیگر چه پرسی؟
پس ای طالب! رنج در شناخت بر که هر که دنیا را بشناخت، دشمنش بگرفت و هر که نفس را بشناخت، در اوایل وی را در مجاهده کشید و هر که جاه خلق بشناخت، آن را بر خاک انداخت.
در مذمت دو رویی
رسول صلیاللهعلیهوآله فرمود:
یافتیم بدترین مردمان رانزد اللّه تعالی صاحبان دو رویی را که به این به رویی و با آن دیگر به رویی؛ یعنی این را گوید که من یار تواَم، چون به مخالف دوست رسد که حقّ دوستی نگاه میباید داشت، دشمن را گوید که من یار تواَم. دروغ میگوید: مرد میفریبد و بیوفایی میکند، خاصه با کسی که او را دوست میدارد.
اشراق جمال
ای درویش! کار را باش، مرد باش.
دین را نگر نه هوا را. حق را نگر نه خلق را تا نصرت او بینی که فرود آید به تو.
نخست تو را از تو خالی کند و دو کونْ راتحت قدمت اندازد و خلایق را در اشراق جمال که بر جان تو آشکار کند با عدم تازد تا بیزحمت خود و خلق و کَوْن ومکان ازو راز بازو بدو در مشاهدهی او گفته آید که قلم برنتابد و در لوح نگنجد.
یکی را همت، بهشت است و یکی را دوست. فدای اویم که همهی همتش اوست. اگر پایی داری در بند او دار و اگر سری داری، بستهی کمند او دار.
دوری از ریا
زیان کارترین مردمان کسی است که اعمال نیک و زهد و صلاح و عبادت در پیش مردمان ظاهر میکندو اعمال بد که از وی حاصل آید، از مردمان پنهان دارد و به حضرت آنکه از رگ جان او به او نزدیکتر است، میبرد. چه سود که به قیامت گویند: ریای خلق میجُستی به دنیا رو و ثواب هم از ایشان جوی.