تبیان، دستیار زندگی
آید به کام غمزدگان غمگسار باز آید   زهی خجسته زمانی که یار باز آید بدان امید که آن شهسوار باز آید به پیش خیل خیالش کشیدم ابلق چشم    ز سر نگویم و سر خود چه کار باز آید اگر نه در خم چ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

یار می آید

به کام غمزدگان غمگسار باز آید

زهی خجسته زمانی که یار باز آید

بدان امید که آن شهسوار باز آید

به پیش خیل خیالش کشیدم ابلق چشم

ز سر نگویم و سر خود چه کار باز آید

اگر نه در خم چوگان او رود سر من

بدان هوس که بدین رهگذار باز آید

مقیم بر سر راهش نشسته ام چون گرد

گمان مبر که بدان دل قرار باز آید

دلی که با سر زلفین او قراری داد

به بوی آنکه دگر نوبهار باز آید

چه جورها که کشیدند بلبلان از دی

که همچو سرو به دستم نگار باز آید

ز نقش بند قضا هست امید آن حافظ

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.