احمقترین آدم دنیا كیست؟
شناختنامه قرآن 9
خویشتن شناسی
سوره مائده- 2
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ عَلَیْكُمْ أَنفُسَكُمْ لاَ یَضُرُّكُم مَّن ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیْتُمْ إِلَى اللّهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِیعًا
فَیُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ 1
خویشتن شناسی یا معرفت نفس یکی از مهمترین آموزههای قرآن کریم است که از جمله در این آیه پردازش شده و ما در این نوشتار شما را به كرانهی آن رهنمون خواهیم شد.
معنای آیه
ای مومنان، مشغول خود باشید و به دیگری نپردازید که گمراهی گمراهان به شما ضرر نمیرساند. بازگشت همهی شما- هدایت یافتگان و گمراهان- بسوی «الله» است و شما را به آنچه انجام دادهاید آگاه میکند.
جادهای در درون!
آیه شریفه به فراتر از معنای ظاهری و ابتدایی خود، نقشهای در دل دارد كه انسان را به سوی هدفش راهنمایی میكند و آدمی برای رسید به هدف خویش كه رهید از دام گمراهی و رسیدن به هدایت و سعادت است به دنبال راهی كوتاه و امن است و این آیه مُعرِّف و نقشه آن جادهی سبز است. کلمه «عَلَیْكُمْ أَنفُسَكُمْ» به این معناست که مسیر حرکت به سوی هدایت درون خود توست. مسیری مهیا و كوتاه. این را دریاب.
سالها دل طلب جام جم از ما میکرد آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد
پردازش
این آیه و بسیاری دیگر گویای این امرند که همگان در حركتند و غایت همه، پروردگار است ولی راه گروهی کوتاه است و پایان آن رشد و سعادت و رستگاری، و مسیر گروهی دیگر طولانی، و منتهی به هلاکت و نابودی.
راه دوتاست و آیه مومنان راه فیروزی را كه جادهایست در درون فرا میخواند تا به خود مشغول باشند و از گمراهان فاصله گیرند که حساب آنها با پروردگار است و خوبان جز دعوت آنان به سوی پروردگار و امر به معروف و نهی از منکر هیچ مسئولیتی ندارند که كارها همه در دست اوست.
خداوند رستگاری و هلاک انسان را بر پایهی بر كارها و احوال و اخلاق و خصوصیات درونی وی بنا نهاده است. و نیز كارها را به دو دستهی «صالح و طالح» و «تقوی و فجور» تقسیم کرده است و در درون انسان ابزار شناخت آن دو را جای داده است. چون تربیت و اداره انسان هم، مانند تمام موجودات جهان به دست اوست. «فَاَلهَمَها فُجُورَها وَ تَقوَیهَا»
بزرگترین نادانی، این است كه انسان خود را نشناسد
بنابر این رستگاری انسان در گرو پاکسازی نفس و هلاکتش در آلودن آن است. «قَد اَفلَحَ مَن زَکاهَا وَ قَدخَابَ مَن دَسَّاهَا».
کسی که این رمز را یافته و جایگاه خویش را نسبت به پروردگار و جزء جزء جهان در نظر گیرد به این حقیقت خواهد رسید که از همگان منقطع و جداست و هیچ چیز بر او تاثیر و احاطه ندارد جز پروردگارش که تدبیر امور را بدست دارد و با قدرت و هدایتش او را به پیش میراند. او مییابد که جز پروردگارش هیچ سرپرست و ولیی ندارد
چنین كسی درک و شعورش تغییر كرده، به آستانهی «الیالله مَرجِعُکم جمیعاً» و «علیکم انفسکم لایضرکم من ضل اذا اهدیتم» راه مییابد و از سرزمین شرک به جایگاه عبودیت و توحید سفر میکند و هر لحظهای پردهای از شرک را دریده طیفی از نور توحید را به جان خود میافشاند و توهم و خیال را رها كرده و حقیقت را به جای آن قرار میدهد. از بینیازی خیالی به فقر عبودی خود پی میبرد. این همه وقتی است که دست عنایت الهی دامن او را بگیرد.
خویشتنشناسی در كلام خوبان
مشهورترین روایت در این زمینه فرمودهی امیرمومنان علیهالسلام است که «من عرف نفسه فقد عرف ربّه» هر که خود را شناخت خدا خود را میشناسد. جز این، روایتهای بسیاری نیز در این زمینه وجود دارد که چند شاخه از آن بوستان نثار دیده و دل شما می شود:
- عارف کسی است که خویشتن خویش را بشناسد و آزاد کند و از هر چه آن را دور میکند پاک سازد.
- بزرگترین نادانی، این است كه انسان خود را نشناسد.
- بزرگترین دانش، خویشتنشناسی است.
!حكمت، نان سفره تو بادا
حسین رحیمی
1- مائده؛ 105