تبیان، دستیار زندگی
ولادت و نسب دوران كودكى و تحصیلات شاگردان معروف فیض تالیفات و تصنیفات روحیات فیض الفت و یگانگى نمونه نثر آراء و اندیشه هاى فیض فیض در نظر بزرگان فرزندان و وفات ولادت و نسب محمد مشهور به ملا محسن و ملقب به فیض در چهاردهم ماه ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

فیض فیاض

ولادت و نسبدوران كودكى و تحصیلات

شاگردان معروف فیضتالیفات و تصنیفات

روحیات فیضالفت و یگانگى

نمونه نثرآراء و اندیشه هاى فیض

فیض در نظر بزرگانفرزندان و وفات

ولادت و نسب

محمد مشهور به ملا محسن و ملقب به فیض در چهاردهم ماه صفر سال 1007 ق ، در یكى از معروف ترین خاندان علم ، عرفان و ادب ، كه سابقه درخشان آنان به حدود چهار قرن مى رسد در كاشان به دنیا آمد.

پدرش رضى الدین شاه مرتضى (950 - 1009 ق ) فقیه، متكلم، مفسر و ادیب در كاشان حوزه تدریس داشته و از شاگردان ملا فتح الله كاشانى (متوفى 988 ق ) و ضیاء الدین محمد رازى (متوفى 1091 ق ) بوده است .

مادر او زهرا خاتون (متوفى 1071 ق ) بانویى عالم و شاعر، دختر ضیاء الدین العرفا رازى (از عالمان بزرگ شهررى ) بوده است. جد فیض تاج الدین شاه محمود فرزند ملا على كاشانى، عالم و عارفى شاعر از ناموران زمان خویش در كاشان بوده و در آنجا مدفون است. (1)

دوران كودكى و تحصیلاتملا محسن چهارمین فرزند شاه مرتضى در دو سالگى پدر خود را از دست داد. از آن پس دایى و عمویش(2) تعلیم و تربیت او و دیگر برادرانش را به عهده گرفتند و چون فیض از برادران خود باهوش تر بود مقدمات علوم دینى و بخشهایى از آن را تا سن بلوغ در كاشان نزد عمو و دایى اش نورالدین محمد مشهور به حكیم و آخوند نورا (متوفى 1048 ق ) فرا گرفت.

بیست ساله بود كه با برادر بزرگش عبدالغفور براى ادامه تحصیل به اصفهان كه در آن روزگار پایتخت كشور و مركز تجمع علماى بزرگ و اساتید ماهر در رشته هاى مختلف علوم اسلامى بود، رهسپار گردید و از این موقعیت مناسب كه در هیچ یك از شهرهاى ایران و دیگر ممالك اسلامى یافت نمى شد بیشترین بهره ها و استفاده هاى علمى را برد. (3)

مشهورترین استادان و ناموران اجازه اجتهاد و نقل روایت فیض در اصفهان ، ملا محمد تقى مجلسى (متوفى 1070 ق )، شیخ بهایى (متوفى 1031 ق )، درعلوم فقه و حدیث و تفسیر و میرداماد (متوفى 1040 ق ) میرفندرسكى (متوفى 1050 ق ) و ملاصدرا (متوفى 1050 ق ) در فلسفه، عرفان و كلام بوده اند. پس از آن ملا محسن با شنیدن خبر ورود سید ماجد بحرانى (متوفى 1028 ق ) به شیراز، از اصفهان به آنجا رفت و مدت دو سال نزد ایشان به تكمیل علم حدیث و روایت پرداخت و از او نیز اجازه نقل روایت گرفت و به اصفهان بازگشت و بار دیگر در حلقه درس و بحث شیخ بهایى حاضر شد و استفاده هاى شایان برد.

در این سالها كه فیض از تقلید مستغنى و براى حج مستطیع شده بود عازم بیت الله الحرام گردید و در آنجا به ملاقات شیخ محمد فرزند حسن فرزند زین الدین عاملى (متوفى 1030 ق ) رفت و از آن بزرگوار پس از استفاده هاى علمى ، اجازه روایت و نقل حدیث دریافت كرد.(4)

او پس از مراجعت از مكه به شهرهاى دیگر ایران مسافرت كرد و از دانشمندان آن شهرها بهره برد تا زمانى كه ملاصدرا از شیراز به قم مهاجرت كرد و در كهك قم اقامت گزید. در این موقعیت كه ملاصدرا دوره ریاضت و علم باطنى را شروع كرده بود ملا محسن و ملا عبدالرزاق لاهیجى به سویش شتافته، مدت هشت سال مونس تنهایى او بودند و در مصاحبتهاى شبانه روزى با استاد استفاده كامل معنوى مى بردند.

در این دوران (1040 - 1029 ق ) ملاصدرا دو دختر فاضل و عالم خود را به دو شاگردش ملا محسن و ملا عبدالرزاق تزویج كرد و آن دو شاگرد و داماد را به " فیض" و" فیاض" لقب داد. در همین زمان از سوى حاكم شیراز از ملاصدرا تقاضاى مراجعت به شیراز شد. او این دعوت را پذیرفت. فیض نیز همراه استاد و پدر همسرش به شیراز رفت و نزدیك به دو سال در آنجا ماند. بعد از این مدت او به كاشان بازگشت و به امر تدریس، تعلیم، تبلیغ و ترویج و تالیف و تصنیف مشغول گردید و گاه در قمصر و كاشان با جمعى از دوستان نماز جمعه اقامه نمود. (5)

شاگردان معروف فیضملا محسن شاگردان فراوانى داشت. آنان علاوه بر استفاده هاى علمى و معنوى از او به كسب اجازه هاى اجتهاد و نقل حدیث نیز مفتخر گردیده بودند معروفترین شاگردان ایشان عبارتند از:

- محمد مشهور به علم الهدى (1029- 1115 ق): فرزند فیض كه از دوران كودكى تا پایان عمر نزد پدر حضور داشته و تالیف و تصنیف كتاب و رساله ها با او همكارى مى كرده است. علم الهدى از پدر چندین اجازه مختصر و طولانى دریافت نموده و خود او داراى آثار علمى فراوان مى باشد. (6)

- احمد مشهور به معین الدین(1056- 1107 ق): فرزند دیگر فیض كه او نیز در فقه و حدیث متبحر و داراى تالیفاتى بوده است. (7)

- محمد مومن فرزندعبدالغفور(برادر فیض): از فقیهان و مدرسان عصر خود كه در یكى از شهرهاى مازندران به تعلیم و تدریس طلاب و محصلان علوم دینى اشتغال داشته است.

- شاه مرتضى دوم: پسر برادر فیض و دو فرزند او به نامهاى محمد هادى و نورالدین محمد كه هر سه از فاضلان عصر خود و داراى كتاب و رساله هاى متعدد بوده اند. (8)

- ضیاء الدین محمد: او فرزند حكیم نورالدین دایى فیض (متوفى 1047 ق ) است كه عالمى حكیم و عارفى دانشمند و شاعر بوده است. (9)

- ملا شاه فضل الله و ملاعلامى: خواهر زادگان فیض و فرزندان ملا محمد شریف. این دو درعلوم عقلى و نقلى صاحبنظر بودند و شاه فضل الله حدود چهل تالیف در موضوعات فقه، تفسیر و كلام داشته است.

- ملا محمد باقر مجلسى (1037- 1111 ق) مولف بحارالانوار.

- سید نعمت الله جزایرى (متوفى 1112 ق).

- قاضى سعید قمى(متوفاى 1103 ق).

- ملا محمد صادق خضرى - شمس الدین محمد قمى - شیخ محمد محسن عرفان شیرازى و... (10)

تالیفات و تصنیفاتفیض كاشانى عمر خود را صرف تعلیم، تدریس و تالیف كرد. او پس از كسب معارف و استفاده علمى و معنوى از استادان بزرگ خود نوشتن كتاب و رساله را از هیجده سالگى آغاز نمود و در طى 65 سال نزدیك به دویست جلد اثر نفیس در علوم و فنون مختلف تالیف كرد.

خدمت پر ارج ایشان در این آثار نسبت به ترویج مذهب شیعه با خدمات و زحمات مردان زیادى از عالمان دینى برابرى مى كند. فیض در فهرست هاى متعددى كه خود نگاشته تعداد تالیفات و تصنیفات را تا هشتاد جلد ذكر كرده و فرزندش علم الهدى تعداد آثار او را یكصد و سى جلد نام برده است. اما برابر فهرست تهیه شده از سوى ادیب و شاعر معاصر آقاى مصطفى فیضى تعداد كتابها و رساله هاى فیض قریب به یكصد و چهل مجلد بالغ مى گردد(11) كه اكثر آنها به زیور طبع آراسته شده است. در اینجا به چند تالیف مهم فیض كه در علوم مختلف نگاشته شده اشاره مى كنیم :

الف - در تفسیر قرآن

1. تفسیرصافى: از كتب معتبر در تفسیر قرآن است. فیض این تفسیر را در سال 1075 ق با مطالعه اكثر تفاسیر قرآن (از سنى و شیعه ) نوشته و در ضمن بیان آیات، روایات معتبر و مستند شیعه را گرد آورده است.

2. تفسیراصفى: این تفسیر تلخیص صافى است كه در سال 1077 ق نوشته شده است.

3. تفسیر مصفى: برگزیده مطالب تفسیرى " تفسیر اصفى" مى باشد.

ب - حدیث و روایت

1. الوافى: محدث كاشانى براى نوشتن كتاب وافى چهار كتاب معتبر حدیث شیعه(كافى، تهذیب، استبصار، من لایحضره الفقیه) را در سال (1068 ق ) تنقیح و با حذف احادیث مكرر، آن را یكجا در اجزاى متعدد جمع كرده و پس از آن فرزندش علم الهدى با نوشتن و افزودن یك جزء كه شامل معرفى رجال حدیث، كشف رموز و... بوده آن را تكمیل كرده است. هم اكنون كتاب " الوافى" در مجلدات متعدد چاپ گردیده است.

2. الشافى: منتخبى از احادیث " الوافى" است كه در سال (1082 ق) نگاشته شده است.

3. النوادر: مجموعه احادیث نقل نشده در كتب معتبر را گرد آورده است.

4. المحجه البیضاء: فیض در سال 1046 ق كتاب احیاء العلوم غزالى را تنقیح و تصحیح كرد و با استفاده از احادیث و روایات معتبر شیعه آن را شرح و تكمیل و به نام " الحقایق"  ارائه كرد.

5. مفاتیح الشرایع: از كتب روایى فقهى و استدلالى فیض است كه در سال 1042 ق نگاشته شده این كتاب در بردارنده همه ابواب فقه است. فیض با عنایت شدید به كتاب و سنت معصومین علیهم السلام و گریز از به كارگیرى دلایل عقلى و اجتهاد به راى، راه نوى فرا روى پژوهشگران در علم فقه قرار داده است.

این كتاب از آغاز تالیف مورد توجه مجتهدان و محدثان بوده و تاكنون چهارده شرح و چندین حاشیه بر آن كتاب نگاشته شده كه از جمله آنها شرح آقا محمد باقر بهبهانى(بزرگ مجتهد قرن دوازدهم ) شایان ذكر است. (12)

ج - كلام و عرفان

از كتب كلامى و عرفانى حكیم و عارف كاشانى كتاب "اصول المعارف" در چند جلد (تالیف سال 1046 ق )، " اصول العقائد" (1036 ق)، رساله هاى "علم الیقین" و، " الحق الیقین"، "عین الیقین"،" الحق المبین" و "الجبر و الاختیار" و... مى باشند.

د - اخلاق و ادب

در موضوع اخلاق و ادب كتاب و رساله هاى متعددى به زبان فارسى و عربى نگاشته است. از آنها "ضیاء القلب" (تالیف در سال 1057 ق)، " الفت نامه" و " زاد السالك" (بین سالهاى 1040 - 1030 ق)، " شرح الصدر" (1065 ق )، "راه صواب"، "گلزار قدس"،"آب زلال"، "دهر آشوب"، "شوق الجمال"، " شوق المهدى"،" شوق العشق" و دیوان قصائد و غزلیات و مثنویات مى باشند.

روحیات فیضاز مطالعه و سیر در كتابها و رساله هاى اخلاقى، عرفانى و شرح حالهایى كه به قلم خود فیض یا شاگردان و دیگر علما نوشته اند این گونه دریافت مى شود كه فیض به دلیل كثرت تالیفات و تصنیفات و تنوع آنها عالم و دانشمندى پر كار و جامع در علوم و فنون بوده و سالهاى متمادى به امر تعلیم و تعلم و افاضه اشتغال داشته است. (13)

او داراى منشى عالى و نظراتى بلند و از عناوین و القاب گریزان بوده و از به دست آوردن شهرت و قدرت با وجود امكانات خود دارى مى كرده است. وى گوشه گیرى و انزوا را براى كسب علم باطنى و دانش و تفكر مفید، بر همه چیز ترجیح داده است. (14)

از رفتن به مهمانى و مجالست با اصحاب و انصار دیوان (حكومت ) فاصله مى گرفته و در جستجوى اهل كمال و كاوشهاى علمى مسافرتهاى زیاد كرده است.

فیض در بیان آراء و نظریات خود صریح بوده و از ریاء و تظاهر و تملق پرهیز مى كرده و نارضایتى خود را از هر گونه بى بند بارى، تظاهرات صوفیانه، تقدس خشك، عالم نماهاى دنیا پرست ابراز مى نموده است.

در راه اعتلاى كلمه حق و عقاید راستین شیعه هیچ ترسى و هراسى به خود راه نداده و آرزوى او این بوده است كه مسلمانان همه سرزمینها بدور از تفرقه و پراكندگى همزیستى داشته باشند. این حكیم فرزانه خود را مقلد حدیث و قرآن و تابع اهل بیت علیهم السلام معرفى كرده و مى گوید:

من هر چه خوانده ام از یاد من برفت  الا حدیث دوست كه تكرار مى كنم (15)

در سرودن اشعار مختلف به زبان فارسى و عربى توانا و این فن را فرع  بر علوم و دانستنى هاى دیگر خود شمرده و به تبعیت از اساتید خود ملاصدرا، میرداماد و شیخ بهایى كه نیكو شعر مى سرودند رباعیات، غزلیات، قصاید و مثنوى هایى دارد كه در چند كتاب و رساله گردآورى شده است. (16)

در اینجا به یكى از اشعار معروف فیض و به نمونه اى از نثر او اشاره مى كنیم :

الفت و یگانگىبیا تا مونس هم ، یار هم ، غمخوار هم باشیم

انیس جان غم  فرسوده بیمار هم باشیم

شب آید شمع هم گردیم و بهر یكدیگر سوزیم

شود چون روز دست و پاى هم در كار هم باشیم

دواى هم، شفاى هم، براى هم، فداى هم

دل هم، جان هم، جانان هم، دلدار هم باشیم

به هم یك تن شویم و یكدل و یكرنگ و یك پیشه

سرى در كار هم آریم و دوش بار هم باشیم

جدایى را نباشد زهره اى تا در میان آید

به هم آریم سر، برگردهم، پر كار هم باشیم

حیات یكدگر باشیم و بهر یكدگر میریم

گهى خندان زهم گه خسته و افكار هم باشیم

به وقت هوشیارى عقل كل گردیم و به هم

چو وقت مستى آید ساغر سرشار هم باشیم

شویم از نغمه سازى عندلیبى غم سراى هم

به رنگ و بوى یكدیگر شده گلزار هم باشیم

به جمعیت پناه آریم از باد پریشانى

اگر غفلت كند آهنگ، ما هشیار هم باشیم

براى دیده بانى خواب را بر یكدگر بندیم

ز بهر پاسبانى دیده بیدار هم باشیم

جمال یكدگر گردیم و عیب یكدگر پوشیم

قبا و جبه و پیراهن و دستار هم باشیم

غم هم، شادى هم، دین هم، دنیاى هم گردیم

بلاى یكدگر را چاره و ناچار هم باشیم

بلا گردان هم گردیده گرد یكدگر گردیم

شده قربان هم از جان و نیت دار هم باشیم

یكى گردیم در گفتار و در كردار و در رفتار

زبان و دست و پا یك كرده خدمتكار هم باشیم

نمى بینم بجز تو همدمى اى، فیض، در عالم

بیا  دمساز هم گنجینه اسرار هم باشیم (17)

نمونه نثربسم الله الرحمن الرحیم

یا محسن قد اتاك المسئ: فیض احسان بى پایان تو را چگونه شكر گزارم كه از من ناتوان نمى آید و زبان ثناى عظمت و كبریاى تو از كجا آرم، چون این زبان آن را نمى شاید. طوطى جان درهواى تو با شكر، شكر تو مى جوید و بلبل روح در گلزار فتوح به نواى عجز و انكسار، ثناى كبریاى تو مى گوید. خیال جمال رخسارت قهرمان عشق را بر قلوب مشتاقان دیدارت گماشته تا جز تو نبینند و كلك بدایع آثارت از قلم حقایق انجام الهام بر الواح ارواح اهل عرفان نگاشته تا با غیر ننشینند...

... در این مجموعه كه گلزارى است از عالم قدس، گلهاى رنگارنگ شكفته و در آن گلها، مل هاى گوناگون نهفته، از آن گلها تحفه هاى جانفزاى روحانى به مشام اهل دل مى وزد تا هزار دستان چمن انس را به ترنّم دارد و از آن مل ها طریهاى حیات بخش ربانى به روان مشتاقان مى رسد...(18)

آراء و اندیشه هاى فیضدر لابه لاى نوشته ها و گفته هاى فیض نظرات و آراء ویژه اى در مسائل فقهى، فلسفى و كلامى به چشم مى خورد كه گویاى شخصیت واقعى اوست و نیز از این آثار به سیر تطور افكار و اندیشه هاى او و زمانش پى مى بریم .

ایشان در تمامى ابواب فقه چنانچه از كتاب فقهى روایى او مفاتیح الشرایع استفاده مى شود نظراتى خاص دارد.(19) یكى از فتاوا و نظریات مهم فیض ‍ كه در موضوع غنا و شهرت دارد بدین شرح است.

فیض به استناد روایاتى معتبرغنا و(آواز خوانى) را در مجالس عروسى جایز و همچنین در رساله "مشواق" خود غنا و خواندن اشعار دینى و اخلاقى را به صورت خوش براى ترویج روح مومنان جایز دانسته است. اما در همه آثار او با بیانى روشن مردم را از هر گونه استفاده باطل از غنا و لهو و لعب بر حذر داشته و گفته است: "در عصر حكومت اسلامى اموى و عباسیان كه با ائمه طاهرین علیهم السلام هم عصر بوده اند غنا به گونه مبتذل در درباریان رواج داشت به طورى كه زنان مغنیه در مجالس خلفا و وزرا در میان رجال به لهو و لعب مشغول بودند و بدون شك این نوع غنا نمى توانسته است مورد قبول پیشوایان بر حق امامیه باشد." (20)

فیض در نظر بزرگاندرباره شخصیت او آثار گوناگونى از سوى علما و بزرگان هم عصر و بعد از او ابراز شده كه به نمونه هایى از آنها اشاره مى شود.

- محمد اردبیلى (متوفى قرن یازدهم ):(آن ) علامه محقق و مدقق، جلیل القدر و عظیم الشان و بلند مرتبه، فاضل كامل، ادیب و متبحر در همه علوم است. (21)

- شیخ حرعاملى (متوفاى 1104 ق ): محمد فرزند مرتضى مشهور به فیض كاشانى، فاضل، عالم، ماهر، حكیم، متكلم، محدث، فقیه، محقق، شاعر و ادیب بود و از نویسندگان خوب عصر ماست كه داراى كتابها و نوشته هاى فراوانى است. (22)

- سید نعمت الله جزایرى (متوفاى 1112 ق ): استاد محقق ما ملا محمد محسن فیض كاشانى صاحب كتاب الوافى و دویست كتاب و رساله دیگر مى باشد. (23)

- سید محمد باقر خوانسارى (متوفاى 1213 ق ): بر علما و بزرگان دینى پوشیده نیست كه فیض در فضل و فهم و خبره بودن در فروع  و اصول دین و زیادى نوشته ها با عبارات و جملات زیبا و رسا سرآمد دیگر عالمان دین است .(24)

- محدث قمى (متوفى 1319 ق ): ... او در دانش و ادب و زیادى معلومات و دانستها و به كارگیرى تعبیرات و عبارات نیكو در نوشته ها واحاطه كامل به علوم عقلى و نقلى مشهور است. (25)

- محدث نورى(متوفاى 1320 ق ): از مشایخ علامه مجلسى، عالم با فضل و متبحر، محدث و عارف حكیم، ملا محسن فرزند شاه مرتضى مشهور به فیض كاشانى است. (26)

- علامه امینى (متوفاى 1349 ق ): ... فیض علمدار فقاهت و پرچمدار حدیث و گلدسته رفیع فلسفه و معدن معارف دینى و اسوه اخلاق و سرچشمه جوشان علم و دانش هاست ...  بعید است كه روزگار به مثل او دیگر فرزندى را بیاورد. (27)

- شیهد استاد مطهرى (شهادت 1358 ه‍(: ... فیض كاشانى ... هم یك مرد محدث فقیهى است و گاهى در آن كار محدثى و فقاهتش خیلى قشرى مى شود و هم ضمنا یك مرد حكیم و فیلسوفى است. (28)

- علامه طباطبایى (متوفى 1360 ه‍(: ... این مرد جامع علوم است و به جامعیت او در عالم اسلام كمتر كسى سراغ داریم و ملاحظه مى شود كه در علوم مستقلا وارد شده و علوم را با هم خلط و مزج نكرده است. در تفسیر صافى واصفى و مصفى وارد مسائل فلسفى و عرفانى و شهودى نمى گردد. در اخبار، كسى كه وافى او را مطالعه كند مى بیند یك اخبارى صرف است و او گویى اصلا فلسفه نخوانده است در كتابهاى عرفانى و ذوقى نیز از همان روش تجاوز نمى كند و از موضوعات خارج نمى شود با این كه در فلسفه استاد و از مبرزان شاگردان صدرالمتالهین بوده است. (29)

- استاد سید محمد مشكوه: ... خاندان فیض سرشار است از افرادی عالم، فاضل كه در هیچ خاندانى مساوى با آن نیست. او با تصنیف كتاب وافى كه جامع احادیث شیعه است آن را در ردیف منابع اولیه قرار داده و سایر تالیفات اخلاقى و فقهى او چنین است. فیض در فلسفه و زیادى تالیف بر هم عصران خود پیشى گرفته است. (30)

فرزندان و وفاتفیض كاشانى از همسر فاضل و عالم خود(متوفى 1097 ق ) داراى شش فرزند بوده است.

1. علیه بانو(1031 - 1079 ق ) فاضل و شاعر.

2. علامه محمد علم الهدى (1039 - 1115 ق ) متولد قم و ساكن و مدفون در كاشان است. عالمى فقیه و محدث و متكلمى است كه از نسل او تا كنون عالمانى ادیب و فقیه در شهرهاى كاشان، قم، تهران، كرمانشاه و شیراز برخاسته اند.

3. سكینه بانو كه كنیه اش ام البر بوده و سال تولدش 1042 ق . ذكر شده است.

4. ابو حامد محمد ملقب به نورالهدى متولد 1047 ق، عالم و شاعر و مدفون در كاشان است.

5. ام سلمه (متولد 1053 ق) زاهد و حافظ  قرآن بوده است.

6. ابوعلى معین الدین احمد(1056 - 1107 ق) فقیه و محدث كه مدفون در كاشان است. (31)

ملا محسن فیض در 84 سالگى در كاشان بدرود حیات گفت و در قبرستانى كه در زمان حیاتش زمین آن را خریدارى و وقف نموده بود، به خاك سپرده شد. بر طبق وصیت ایشان، بر روى قبر وى سقف و سایبان ساخته نشده است ولى اهالى مسلمان آن دیار، هر صبح جمعه به " قبرستان فیض" رفته، با قرائت فاتحه و توسل به او، از روح ملكوتى اش استمداد مى طلبند.(32)

پی نوشت ها:1- مخازن الحكمه فى ...، محمد علم الهدى ، ج 1، ص 9 - 12، انتشارات جامعه مدرسین قم .

2- نام وى در كتابها نیامده است.

3- رساله شرح صدر، ضمیمه ده رساله فیض كاشانى، ص 58، چاپ مركز تحقیقات علمى و دینى امیرالمؤمنین، اصفهان .

4- همان ، ص 59 و 60.

5- همان ، ص 61 و 62 و دیوان فیض، سه جلدى چاپ جدید، به تصحیح آقاى مصطفى فیضى، مقدمه جلد اول.

6- معادن الحكمه، ج 1، ص 9 و 16.

7- همان .

8- همان ، ص 26 - 30.

9- دیوان فیض ، ج 1، ص 95 و 158.

10- الواقى ، ج 1، نشر مكتبه الامام امیرالمؤمنین علیه السلام اصفهان ، ص 23 و مقدمه دیوان فیض ، ج 1.

11- دیوان فیض، ج 1، ص 75 و مقدمه الوافى، ج 1 و مقدمه ده رساله فیض .

12- مقالات و بررسى ها، دفتر 45 و 46، دانشكده الهیات و معارف اسلامى تهران ، ص 58.

13- مقدمه ده رساله فیض .

14- رساله شرح صدر و رسالة المشواق .

15- رسالة انصافیه و رسالة المشواق چاپ سال 48، ص 9 به بعد، تصحیح آقاى مصطفى فیض .

16- دیوان فیض، چاپ جدید به تصحیح و تحقیق آقاى مصطفى فیض.

17- دیوان اشعار، چاپ سنایى، ص 262.

18- دیباچه گلزار قدس، نسخه خطى، و دیوان فیض چاپ جدید، ج 1، ص 193.

19- مقالات و بررسى ها، نشریه دانشكده اللهیات و معارف اسلامى، تهران 56 - 45، مقالات آقاى دكتر علیرضا فیض .

20- مقدمه دیوان اشعار، ج 1، ص 65، به نقل از الوافى .

21- جامع الرواه، ج 2، ص 42.

22- امل الامل، ج 4، ص 305.

23- زهرالربیع ، ص 164.

24- روضات الجنات، ج 6، ص 79.

25- الكنى و الالقاب، ج 3، ص 39.

26- خاتمه مستدرك الوسائل، ص 42.

27- الغدیر، ج 11، ص 362.

28- مجموعه آثار، ج 4، ص 661.

29- مهر تابان، سید محمد حسین حسینى تهرانى، ص 26.

30- مقدمه الوافى، ج 1، ص 31.

31- همان ، ص 18 و 29.

32- در تدوین این مقاله، علاوه بر زندگینامه هاى مكتوب از سوى فیض در رساله هاى " شرح الصدر"، "اعتذاریه" ،"الانصاف" و نوشته هاى دیگران، از مقدمه محققانه دانشمند و ادیب معاصر آقاى مصطفى فیضى بر "دیوان اشعار فیض" استفاده شده است.

مهری هدهدی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.