تبیان، دستیار زندگی
عقل و فطرت ما در هر رشته‏اى به كارشناس ومتخصص آن رشته رجوع مى‏كند
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

پیروی کورکورانه!

فلسفه احکام (2)

1
سوال از فلسفه احکام، یکی از سوالات اساسی است. در گفتار پیشین _ فلسفه احکام (1) _  پاسخ این سوال که آیا باید در مسائل دینی تحقیق کنیم و یا تقلید، بیان شد.

چرا در مسائل دینى تقلید مى‏كنیم؟

اساس زندگى روى دو پایه محكم و اساسى استوار است وآن دو پایه عبارت است از «دانستن» و «به كار بستن» و به كار بستن نیز به دانستن نیازمند است، روى همین اصل نخستین قدم زندگى از دانستن شروع مى‏شود.

اینجاست كه یكى از غرایز انسان وى را امداد مى‏كند و راه و رسم زندگى و كمال و سعادت را به روى او باز مى‏كند و آن غریزه «اقتباس» و «تقلید» است. همه مى‏دانیم كه كودك در اثر همین غریزه (تقلید) كم كم حرف زدن و آداب نشست و برخاست را از پدر و مادر یاد گرفته و هر روز مرحله‏اى از مراحل زندگى را طى مى‏كند و هر چه بزرگتر مى‏شود به فراگرفتن علوم و افكار دیگران و پیروى از آنان توجه بیشترى پیدا مى‏كند تا رفته رفته با موجودات این عالم آشنا شود و به وظایف خود پى ببرد.

ولى در اینجا یك نكته اساسى وجود دارد كه لازم است مورد توجه قرار گیرد و آن این است كه تقلید و پیروى از افكار و روش دیگران بطور كلى صحیح نیست، بلكه تقلید داراى اقسامى است:

1- تقلید جاهل از جاهل: ناگفته پیداست كه این قسم از تقلید، علاوه بر این كه انسان را در زندگى سعادتمند نمى‏كند او را به سقوط و بدبختى مى‏كشاند، ولى متاسفانه در اجتماع ما بسیارند افرادى كه كوركورانه از اخلاق و روش ملل دیگر تقلید مى‏كنند. اینها علاوه بر این كه در تشریفات زندگى از قبیل لباس پوشیدن و غذا خوردن و نامگذارى فرزند و تقلید مى‏كنند، در اشاعه منكرات و طرز عقیده و اخلاق نیز تحت عناوین مختلف فریبنده - با این كه مفاسد این نوع تقلید معلوم و روشن است - كوركورانه از آنها تقلید مى‏كنند؛ همین نوع تقلید است كه درباره آن شعر معروف گفته شده است:

خلق را تقلیدشان بر باد داد                         اى دو صد لعنت بر این تقلید باد!

* * * * * * * *

2- تقلید عالم از جاهل: روشن است كه این قسم از تقلید از قسم اول بدتر و خطرناكتر است؛ زیرا عالم باید طبق علم و دانش خود قدم بردارد تا به مسؤولیت خود عمل كرده باشد و این زشت‏ترین انواع تقلید است كه شخص دانایى در زندگى از معلومات خود استفاده نكند و كوركورانه دنبال دیگران برود.

* * * * * * * *

3- تقلید عالم از عالم: مسلما عالم در آن رشته كه متخصص و صاحب نظر است نباید از همپایه خود تقلید كند بلكه باید به تشخیص خود عمل نماید و لذا فقها مى‏گویند: كسى كه به مرتبه اجتهاد رسیده است باید به اجتهاد خود عمل كند. البته این منافات ندارد كه در مسائل علمى، با دانشمندان دیگر مشورت و تبادل نظر به عمل آورد، بلكه منظور این است كه دانشمند در اتخاذ تصمیم باید استقلال فكر خود را حفظ كند و بى مطالعه تسلیم نظرات دیگران نشود.

* * * * * * * *

4- تقلید جاهل از عالم: این قسم تقلید را منطق صحیح عقل و فطرت ایجاب و اقتضا مى‏كند، بر اثر همین منطق و فطرت است كه ما براى ساختن عمارت به سراغ معمار و بنا و در دوختن لباس به سراغ خیاط و هنگام بیمارى به دنبال طبیب مى‏رویم. خلاصه عقل و فطرت، ما در هر رشته‏اى به كارشناس ومتخصص آن رشته ارجاع مى‏كند.

همین منطق است كه در تعلیمات دینى و قوانین الهى مردم را به پیروى از فقها كه در تشخیص احكام الهى مهارت دارند وادار مى‏كند. فقهایى كه سالیان دراز با استعداد سرشار خود در راه علم و دانش قدم برداشته تا به مقام شامخ اجتهاد رسیده‏اند؛ یعنى، قوانین الهى را مى‏تواند از مدارك اصلى آن استخراج و استنباط كنند و در دسترس مردم بگذارند.

در اینجا از این نكته نباید غفلت كرد كه علوم بشرى داراى رشته‏هاى متعددى است و ممكن است یك فرد در عین حال كه در یك رشته مهارت فوق العاده‏اى دارد، از رشته دیگر اصلا و ابدا اطلاعى نداشته باشد و لذا باید در آن رشته‏اى كه وارد نیست به متخصص و كارشناسان رجوع كند و از گفته آنها پیروى نماید.

مثلا شخصى كه در علوم فضایى متخصص است مریض مى‏شود، ناچار باید به طبیب متخصص در امراض بدن مراجعه كند، گرچه این فرد در علوم فضایى متخصص است ولى با بیماریها و روش معالجه آنها آشنا نیست، ناگزیر به طبیب مراجعه مى‏كند و طبیب دستور مى‏دهد كه چند عدد از فلان قرص باید بخورد و فلان آمپول را باید تزریق كند، متخصص علوم فضایى بدون چون و چرا از گفته طبیب پیروى مى‏كند و هیچ گاه از او دلیل نمى‏خواهد.

با در نظر گرفتن این مثال روشن مى‏شود كه چرا باید همه مردم از گفته مجتهد پیروى كنند - گرچه متخصص باشند - زیرا یك نفر فقیه هم در رشته خودش متخصص است؛ او در چندین علم كه پایه اجتهاد و فقاهت مى‏باشد - صرف، نحو، لغت، كلام، منطق، تفسیر، رجال، درایه، حدیث و اصول فقه - متخصص است.

شما كتابى كوچك و كم حجم به نام رساله مى‏بینید و شاید ندانید كه این رساله محصول عمر یك فقیه است كه با زحمتهاى طاقت فرسا و خون دل تهیه كرده و در دسترس مردم گذارده است. اجتهاد كار آسانى نیست، اجتهاد یعنى اطلاع بر كلیه قوانین الهى كه در تمام شؤون زندگى فردى و اجتماعى دخالت مستقیم دارد.

ذكر این نكته لازم است كه تقلید و پیروى از مجتهد در فروع دین است نه اصول دین؛ زیرا مسائل اصولى مانند شناخت خدا و پیامبران ریشه و پایه مكتب محسوب مى‏شود و آنها را حتما باید از روى دلیل و منطق دانست، اما پس از پذیرفتن این اصول از روى دلیل و منطق، مى‏توان در احكام فرعى كه فهم آنها از منابع دینى - مانند قرآن و حدیث و دلایل دیگر - احتیاج به اطلاع از علوم مختلف و تخصص دارد، به مجتهدان كه متخصصان این مسائل هستند مراجعه كرد.(1)

* * * * * * * *

                                                       ادامه دارد ...

پى‏نوشت‏:

1. پاسخ به پرسشهاى مذهبى - نویسندگان: آیات عظام ناصر مكارم شیرازى و جعفر سبحانى

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.