تبیان، دستیار زندگی
چفیه » که به آن « چپی » هم  می گفتند ، دستمالی است نخی به طول و عرض تقریبی یک متر که قدرت جذب رطوبت آن زیاد است . چفیه در جبهه عموما ، هم حوله حمام بود ، هم سفره نان . در کارهای سنگین آن را مثل شال به کمر می بستند و موق...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مخزن الاسرار دوست

« چفیه » که به آن « چپی » هم  می گفتند ، دستمالی است نخی به طول و عرض تقریبی یک متر که قدرت جذب رطوبت آن زیاد است . چفیه در جبهه عموما ، هم حوله حمام بود ، هم سفره نان .

در کارهای سنگین آن را مثل شال به کمر می بستند و موقع گرد و غبار و وزیدن بادهای تند– خصوصاً در مناطق رملی –  به سر و صورت می پیچیدند . همچون بقچه و ساک دستی ، وسایلشان را در آن می گذاشتند و به حمام و خرید می رفتند .

وقتی هوا گرم بود ، آنرا خیس می کردند و مقابل صورت در خلاف جهت باد می گرفتند که با وزیدن نسیم شبیه کولر می شد و هوا را مطبوع و دلپذیر می کرد ، اما به خاطر شدت گرما ، خیلی زود خشک می شد .

بعضی وقتها آنرا خیس می کردند و باد می دادند و به صورت فرد گرمازده می انداختند ، او در هوای 50 درجه شلمچه از مرگ حتمی نجات می یافت .

چفیه در اوقات فراغت کنار رودخانه ها ، سدها  ،هورها و کانال ها تور ماهیگیری بود .

شب چهارشنبه سوری برای بعضی دستمالی بود که با آن به « قاشق زنی » می رفتند ، آن را به چادر فرماندهان و تدارکات می انداختند و تا سنگین نمی شد بیرون نمی کشیدند . هر وقت رزمندگان از عملیات بر می گشتند و تدارک گردان می خواست به آن ها شربت بدهد ، نو و تمیز آن صافی شربت بود .

در عملیات ، برای بستن زخم مجروحان بهترین و در دسترس ترین باند و شریان بند بود و موقع تک های شیمیایی در نبود ماسک ضد گاز ، بهترین وسیله چفیه خیس بود . در جابه جایی مهمات سبک ، فشنگ و نارنجک و خمپاره 60 خصوصاً از نوع غنیمتی آن مثل بقچه بود . چفیه را هنگام نماز مثل شال به کمر می بستند یا دور گردن می انداختند و بعضی هم آن را مانند عمامه به سر می پیچیدند ، گاهی هم مثل سجاده پهنش می کردند و روی آن به نماز می ایستادند .

چفیه سر بند پیک های موتور سوار گردان بود ، مخصوصاً در هوای سرد ، برای جلوگیری از سینوزیت .

چفیه وسیله مناسبی بود برای گریستن در عزا و مصیبت اهل بیت عصمت و طهارت ( ع ) .

مشخص ترین وسیله در لباس بسیجی بود و یادگار سال های رزم و مقاومت وتنها چیزی که رزمنده می توانست موقع به شهادت رسیدن به همرزمش ببخشد که نشانی از همه بی نشانی هایش بود .چفیه بهترین وسیله ای بود که  در حجله شهید و تابلوی مزار او قرار می گرفت و هنوز هم هست!به تنهایی رنگ و بوی همه آن شجاعت ها ، غربت ها ، مظلومیت ها ، ناله ها ، ندبه ها ، استغاثه ها ، شهادت ها و پایمردی ها را با خود دارد .

چفیه ، وسیله ای همه کاره بود ، علاوه بر آنچه پیش تر ذکر شد ، آماده ترین کفن برای پیکر قطعه قطعه شده شهدایی بود که همرزمانشان می توانستند با خود به عقب بیاورند . وسیله ای برای پوشاندن چهره « پالگدکن» ( نماز شب خوان ) ها ، دور کننده حشرات سمج و موذی ، دستمال مرطوب برای پیشانی برادران تب دار ، عرق گیر چهره های سوخته گرمازده  پشت ماشینهای خط ، موقع راه پیمایی های طولانی ، هدیه ای که روز عید غدیر بچه سید ها می دادند ، دستگیره ای برای برداشتن ظرف غذای داغ و....

چفیه  یادگارشهید و مخزن الاسرار اوست ؛

او که سفر کرد و در تاریخ این سرزمین همیشه جاودانه شد.