تبیان، دستیار زندگی
خلعتبری درباره مطالعات صورت گرفته روی آثار مکشوفه، می گوید: امارت نشین تول به دلی لاین که در موقعیت مرزی سرزمین کادوسی با همسایگان غربی آن قرار داشت از نظر هنری پیش از آن که در هنر سرزمین های شمالی سلسله جبال البرز تأثیر گذاشته باشد از هنر ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تالش، مهد فرهنگ عصرآهن(2)

تالش، مهد فرهنگ عصرآهن(2)

مدیر پایگاه میراث فرهنگی و گردشگری تالش، در پاسخ به این پرسش که چه دلیلی موجب شد تا حفاری های تول پس از مریان صورت گیرد، عنوان می کند: زمانی که هیأت علمی کاوش های باستان شناسی تالش در محوطه باستانی مریان به کاوش اشتغال داشت، با توجه به شرایط طبیعی بزرگ ترین گورستان باستانی استان که سلسله جبال البرز آن را چون دیواری نفوذناپذیر در برگرفته و دره کرگانرود جنوبی سهل ترین راهی بوده که ارتباط منطقه را با غرب و به ویژه 2 تمدن بزگر آن حوزه یعین اورارتوها و ماناها برقرار می ساخت این فرضیه قوت گرفت که به احتمال قوی در 2 سوی کرگانرود امارت نشین های کوچک ترین وجود داشته که نقش تدافعی در برابر هجوم همسایگان غربی به سرزمین کادوسیان را بر عهده داشتند. به همین دلیل برای اثبات این فرضیه 2 سوی کرگانرود جنوبی تا مرز جمهوی آذربایجان مورد بررسی وشناسایی قرار گرفت. نتیجه این بررسی ها منجر به کشف 11 محوطه باستانی شد و از آنجا که وسعت آثار سطحی و بافت معماری مقابر محوطه باستانی تول گیلان با آثار مریان همزمان بود، برای اثبات این فرضیه برای کاوش در نظرگرفته شد.

کاوش این گورستان 350 هکتاری د رسال 1382 به صورت گمانه های پیشرو آغاز شد و پس از آن در 2 فصل کاری ادامه یافت که به کشف 65 گور از نوع حفره ای ساده، کلان سنگی و دلمن و آثار بسیار ارزشمندی از نوع سفال، مفرغ، آهن، طلا، نقره و زیورآلات منجر شد. در این کاوش ها همچنین دستبند مفرغی با واژه هایی به خط میخی که در قسمت درونی آن نقر شده بود کشف شد. این کتیبه به خط میخی اوراتویی است و بهعنوان کهن ترین سند مکتوب و خطی کشف شده از خطه گیلان به لحاظ بازگویی یک مفهوم مشخص به شمار می رود.

تالش، مهد فرهنگ عصرآهن(2)

خلعتبری درباره مطالعات صورت گرفته روی آثار مکشوفه، می گوید: امارت نشین تول به دلی لاین که در موقعیت مرزی سرزمین کادوسی با همسایگان غربی آن قرار داشت از نظر هنری پیش از آن که در هنر سرزمین های شمالی سلسله جبال البرز تأثیر گذاشته باشد از هنر همسایگان غربی خود تأثیر پذیرفته است.

عضو هیأت علمی پژوهشکده باستان شناسی، دستبند مفرغین مزین به خط میخی اورارتویی را مهم ترین اثر مکشوفه ا زکاوش ای باستان شناسی تالش می داند. وی درباره ی اهمیت این دستبند، اظهار می دارد: این دستبند به دلیل اهمیتی که در زمان خود داشته با وجود شکسته شدنش از بخش میانی دوباره بهم متصل و پرچ شده است. دستبند یاد شده در بخش درونی خود دارای خط میخی اورارتویی است.

خلعتبری درباره دستبند، می گوید: چنانچه دستبند مفرغی مکشوفیه را به عنوان هدیه ای از سوی یکی از پادشاهان اورارتویی یعنی آرگیشتی اول به حاکم منطقه بپذیریم، این فرضیه قوت می گیرد که به احتمال قوی در آغازین سده های هزار اول قبل از میلاد امارت نشین تول گیلان یا مریان باید در سیاست منطقه ای از چنان موقعیت و اقتداری برخوردار بوده باشند که پادشاهان اورارتویی یا مانایی به منظور حفاظت و صیانت از متصرفات خود ناگزیر بودن تا از حمایت ساکنان منطقه برخوردار باشند. از سوی دیگر حضور این کتیبه خود می تواند حکایت از آشنایی بومیان منطقه به فن خط و کتابت باشد. که تاکنون در باستان شناسی استان شناخته شده نیست. به عبارتی گزینش محوطه باستانی تول گیلان یافتن پاسخ به سؤالاتی بود که تاکنون به آن پرداخته نشده بود.

آخرین محوطه کاوش شده:

تالش، مهد فرهنگ عصرآهن(2)

گورستان باستانی کورامار آخرین محوطه در حوزه تالش است که پارسال مورد بررسی های باستان شناسی قرار رفته است. مطالعات اولیه روی آثار مکشوفه از این گورستان نیز تعلق آن به آغازین سده های هزار اول قبل از میلاد تا پایان نیمه این هزار را تأیید می کند. از این رو، این محوطه با دیگر محوطه های کاوش ده چون مریانف تول گیلان و تندوین در یک افق گاهنگاری قرار می گیرند. کشف گور یک زن در گورستان 3 هزار ساله کورامار اطلاعات تازه ای از ساختار اجتماعی آن دوران را فراروی باستان شناسان قرار داد. در گور این زن، برخلاف دیگر گورهای این گورستان، ظرفی نقره ای مشابه جام خشایار شاه به دست آمد که این کشف بیانگر جایگاه ویژه زنان در آن اعصار است.

محمدرضا خلعتبری در این باره، با اشاره به معماری این گور به صورت چهار چینه سنگی که به علت بارندگی بخش زیادی از اسکلت از بین رفته و تنها بخش سر آن باقیمانده بود، می گوید: کشف ظرف نقره ای در این گور که بر اساس اشیای زینتی کنار اسکلت احتمالاً متعلق به یک زند است، نشان می دهد زن ها 3 هزار سال پیش می توانستند در جایگاه اجتماعی ویژه ای قرار گیرند.

تالش، مهد فرهنگ عصرآهن(2)

حجم گورستان تالش و گورهای متعددی که در این گورستان قرار گرفته است، نشان می دهد که روزگاری این منطقه باید سکونتگاه اقوامی بوده باشد  که امروز در این گورستان خفته اند. ساختار معماری و مساکن اقوام عصر آهن مستقر در این منطقه آخرین سؤالی است که مدیر پایگاه میراث فرهنگی و گردشگری به آن  پاسخ می دهد. وی در این باره می گوید: یکی از موضوع های اساسی تاریخ تمدن سرزمین های شمالی سلسله جبال البرز به طور اعم و استان گیلان به طور اخص که تاکنون بدون پاسخ مانده،  ساختار مسکن اقوامی است که در طلیعه عصر آهن 1500 قبل از میلاد در سراسر کشورمان و طبیعتاً گیلان مستقر شده اند. بسیاری از صاحب نظران بر این باورند که اقوام مزبور از مساکنی با سازه مستحکم برخوردار نبوده اند. به گفته وی، این فرضیه می تواند بر دو اساس متکی باشد: نخست آن که در کاوش های باستان شناسی که در این استان صورت گرفته، پلانی شفاف و روشن از معماری این اقوام شناسایی نشده و این نکته سبب شده تا بسیاری بر این اعتقاد باشند که این اقوام اساساً دارای مسکن نبوده اند و دیگر آن که به نظر بسیاری از صاحب نظران اقوام مزبور از آنجا که دارای زندگی شبانی و اقتصادی مبنی بر تولیدهای دامی بوده اند، نمی توانستند یکجانشین باشند.

تالش، مهد فرهنگ عصرآهن(2)

عضو هیأت علمی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری در ادامه با اشاره به کاوش های صورت گرفته و آثار ارزشمند به دست آمده، می افزاید: ذوق، سلیقه و خلاقیت این اقوام در تولید ابزارآلات و هنرهای ظریفه  و معماری قبور این فکر را که آنان دارای مسکنی بودند، از ذهن دور می کند. وی دستیابی به فضایی با کف و اجاقی در میانه آن در کاوش های گورستان تول گیلان را دلیلی بر وجود مساکن مردمان عصر آهن در این منطقه می داند.

خلعتبری، کاوش های شادروان علی حاکمی در حفریات کلورز و کشف آثار معماری با پی سنگی و پوشش سقف از جنس چوب و کاوش های باستان شناسی دکتر نگهبان در فاصله سال های 1341 – 1340 در گورستان مارلیک و گمانه زنی و لایه نگاری در تپه پیلاقلعه از تپه های اقماری مارلیک و دستیابی وی به اتاق هایی به ابعاد 5 در 8 در 3 با مصالح سنگی از جمله آثار معماری کهن استان عنوان می کند که می تواند پایه تحقیقات آتی قرار گیرد. در پایان، با توجه به این که مهاجرت اقوام عصر آهن از کوه های قفقاز تا فلات مرکزی تنها با عبور از تالش ممکن بوده و تالش در آن زمان یکی از دوره های شکوفایی خود را سپری می کرد، احتمال می رود این اقوام در عبور از این منطقه استقرارهای طولانی داشته اند وسعت گورستان تالش و تراکم گورهای عصر آهن نیز بیانگر آن است که این استقرار با فرهنگ سازی همراه بوده است.

نویسنده:موسوی خویی