تبیان، دستیار زندگی
«كربلا» عصاره تاریخ است و «عاشورا» آبروى عشق؛ و «محرّم» هویت شیعه. آن‏گاه كه بحران معنویت با جهل مردم دست در دست هم، جامه حق بر باطل پوشاندند، اندوه‏بارترین واقعه تاریخ رخ داد. افسوس كه نداى حق‏طلبى عاشورا هرگز به درستى شنیده نشد و كژفهمى‏ها و غرض‏ورزى‏ها
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

گزارشى از ده كتاب برتر عاشورایى

عاشورا

در آئینه عاشورا

محمد صادق موسوى گرمارودى، چاپ اوّل، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، 1380، 144 ص، رقعى، فارسى.

در روزگار ما كه تغییر و تحولات سخت گریبان آدمى را گرفته است، تنها یك تلاش، نویدبخش رهایى انسان خواهد بود و آن، بهره‏گیرى از آموزه‏هاى حوادث بزرگ تاریخ بشریت است؛ و چه حادثه‏اى بزرگ‏تر وسازنده‏تر از حادثه عاشورا؟!

«كربلا» عصاره تاریخ است و «عاشورا» آبروى عشق؛ و «محرّم» هویت شیعه. آن‏گاه كه بحران معنویت با جهل مردم دست در دست هم، جامه حق بر باطل پوشاندند، اندوه‏بارترین واقعه تاریخ رخ داد. افسوس كه نداى حق‏طلبى عاشورا هرگز به درستى شنیده نشد و كژفهمى‏ها و غرض‏ورزى‏ها سیماى حقیقى‏اش را وارونه جلوه داده است!

كتاب «در آئینه عاشورا» تلاشى است براى شناساندن بیشتر ریشه‏هاى انقلاب حسینى و انگیزه‏هاى مخالفان آن؛ ولى نه به گونه‏اى كه درسى باشد براى مردمان آن روزگار. بلكه افشاگرى‏یى باشد علیه مخالفان آن؛ گرچه در صف دوستان باشند و نیز شاهد و حجتى باشد بر دوستان؛ گرچه ندانند در صف دشمنان ایستاده‏اند.

آنچه بیشتر، نویسنده را آزرده ساخته و او را وادار كرده تا دست به قلم برد و تحلیلى واقع بینانه‏تر از حادثه عاشورا ارائه دهد، رویكرد برخى به اصطلاح روشن‏فكران و مطبوعات‏چى‏هاى این عصر و زمانه است كه مى‏اندیشند هر لحظه، باید پاى در ركاب تغییرات و تحوّلات مدرنیته كرد و چالاك، او را به هرسوى كه مى‏رود، همراهى كرد. غافل از آن كه سواره نیستند؛ بلكه سیاهى لشكرى شده‏اند و خدایان مدرنیته به هر سوى كه اراده كنند، آنها را به دنبال خود مى‏كشند. روشن‏فكرانى كه واقعه عاشورا را داستانى كهنه به حساب مى‏آورند و آن را مربوط به زمان گذشته و پیشینیان و نه عصر مدرنیته، قلمداد مى‏كنند و یادآورى آن را ترویج خشونت و عصبیّت قومى مى‏دانند.

نویسنده با ترتیب دادن نوشته خود در هفت قطعه، به تحلیل و بررسى تاریخ صدر اسلام و اندكى قبل از آن، تا حادثه عاشورا پرداخته و بیشترین همّت خود را به بررسى دگرگونى ارزش‏هاى اسلامى و تحریف سنّت نبوى و جدا سازى بعثت از غدیر توسط مشركان و منافقان نهاده است و اذهان را به پیامد این فاجعه عظیم معطوف كرده است.

قلم روان و عبارت‏هاى دلنشین نویسنده، گرچه اثرى كوتاه را خلق كرده است، اما با اطمینان مى‏توان مطالعه آن را به عموم، بویژه نسل جوان جستجوگر، كه هم ریشه در آرمان‏هاى عاشورا دارد و هم ناخواسته خود را در روزگار پرطمطراق تجدّد و مدرنیته مى‏بیند، پیشنهاد كرد.

قطعات هفت‏گانه كتاب، از این قرار است: برداشتى آزاد ـ مخالفین عاشورا ـ شرایط آماده ـ وقتى ستم قانون مى‏شود ـ خفقان اموى ـ باطل در لباس حق ـ جوابى بر آن گفتار.

گفتنى است قطعه هفتم مشخصاً به پاسخ‏گویى یكى از مقالات، كه برداشتى انحرافى و مغرضانه از حادثه عاشورا داشته و در یكى از روزنامه‏ها به چاپ رسید، پرداخته است.

در پایان، فهرستى از نمایه‏ها به كتاب ضمیمه شده كه مراجعه به متن كتاب را آسان‏تر نموده است.

عزّت و افتخار در حماسه حسینى علیه‏السلام

على نهاوندى، چاپ اوّل، مشهد، انتشارات عروج اندیشه، 1381، 94 ص، پالتویى، فارسى.

این كتاب به بهانه سال عزّت و افتخار حسینى به رشته تحریر در آمده و در پنج فصل تنظیم شده است. در هر فصل، موضوعات متنوّعى را با استناد به آیات و روایات مطرح كرده است. عناوین فصل‏هاى كتاب عبارتند از:

فصل 1. واژه‏شناسى عزّت و افتخار (18-12).

فصل2. عزّت و افتخار در فرهنگ عاشورا (24 ـ 19).

فصل3. اسباب عزّت و افتخار از منظر دین (64 ـ 25).

فصل4. موانع عزّت و عوامل ذلّت (82 ـ 65).

فصل5. عزّت و افتخار در آیینه اشعار (87 ـ 83).

این كتاب با آن كه مختصر و كم حجم است، اما موضوعات متعدّد و فراوانى را مطرح كرده است كه هركدام، مى‏تواند بهانه‏اى براى پژوهش‏هاى عمیق‏تر و وسیع‏تر در آن زمینه باشد.

عبرت‏هاى عاشورا

سیداحمد خاتمى، چاپ اوّل، قم، دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم، 1379، 200 ص، رقعى، فارسى.

حوادثى در تاریخ رخ مى‏دهد كه هیچ‏گاه از ذهن بشر پاك نخواهد شد. این حوادث به میزان نیاز حیات معنوى و اجتماعى بشر به آنها، تأثیرگذار و مورد اقبال قرار خواهد گرفت. حادثه عاشورا در قلّه این حوادث قرار دارد. عاشورا تنها مورد توجه یك طبقه خاصّ اجتماعى نبوده، بلكه همه طبقات در همه اعصار تلاش كرده‏اند تا با بررسى و تحلیل وقایع، نوعى ارتباط با آن برقرار كنند. اندیشمندان بسیارى از ادیان و مكاتب و فرقه‏ها و نژادهاى مختلف پیرامون این رخداد عظیم سخن گفته‏اند و هریك در خورشأن و مقام علمى و اجتماعى خود آموزه‏هایى از آن را براى مخاطبان خود به ارمغان آورده‏اند.

آنچه بیش از هرچیز حادثه كربلا را پرفروغ و سازنده نموده و با نگاهى به آینده در زندگى بشر مطرح كرده، همانا توجه به پیام‏هاى معنوى عاشوراست كه هم در انگیزه‏هاى پیدایش آن و هم در دل آن نهفته است. پیام‏هایى كه امروزه از آن به «عبرت‏هاى این حادثه بزرگ» نیز تعبیر مى‏شود. عبرت‏هاى عاشورا درسى است كه حسین علیه‏السلام آموزگار آن است و همه جا، مدرسه آن و همه نسل‏ها، دانش آموختگان آن.

كتاب «عبرت‏هاى عاشورا» كه با الهام از تأكیدات و هشدارهاى رهبر معظّم انقلاب، در چند سخنرانى، به رشته تحریر در آمده است؛ پنج عامل زیر را در پیدایش حادثه عاشورا داراى نقش اساسى مى‏داند:

1. كنارگذاردن وصایاى پیامبراكرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم .

2. رنگ باختن معنویت پس از پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم .

3. افول غیرت دینى.

4. كوتاهى خواص از انجام رسالت خود.

5. نفوذ و حاكمیت نفاق، بویژه نفاق پنهانى پس از پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم .

تحلیل و شناخت هریك از عوامل یاد شده، نه تنها مى‏تواند براى جامعه شیعى امروز ما، كه براى هر ملت تحت ستم و عدالت‏خواه كه در پى عزّت و سربلندى است، عبرت‏آموز باشد.

نویسنده در این كتاب تنها به بررسى سه عامل نخست پرداخته و عامل چهارم را در كتاب «رسالت خواص» به بحث كشیده است و در واقع كتاب «رسالت خواص»، جلد دوم كتاب حاضر خواهد بود و عامل پنجم را نیز در كتاب «سیماى نفاق از دیدگاه قرآن» مطرح كرده است.

و اما این كتاب در شش فصل سامان یافته است:

فصل نخست را به «عبرت‏آموزى در قرآن و روایات» اختصاص داده است.

فصل دوم سخن از «خطر بزرگ ارتجاع» و بازگشت به ضدّ ارزش‏هاى جاهلى به میان آورده است.

در فصل سوم، چهارم و پنجم به عوامل زمینه‏ساز حادثه عاشورا پرداخته است؛ یعنى در فصل سوم به كنار گذاشتن وصایاى نبىّ‏اكرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم و عدم تمسّك به قرآن و عترت و در فصل چهارم به رنگ‏باختن معنویت كه ارمغان بزرگ بعثت نبوى بوده است و افول غیرت دینى كه نتیجه تسامح و تساهل در دین است، اشاره شده است...

در فصل ششم كه آخرین فصل كتاب است، دو سخنرانى مهمّ رهبر معظّم انقلاب، تحت عنوان ضمایم، به كتاب ملحق شده است.

اصلاح‏گرائى از منظر حسین بن على علیهماالسلام

محمدجواد رودگر، چاپ اوّل، قم، انتشارات تجلّى، 1380، 70 ص، پالتویى، فارسى.

كسب معرفت و بصیرت نسبت به بُعد احیاگرى و اصلاح‏طلبى امامان معصوم علیهم‏السلام كه هر كدام در عصر و زمانه خود بدان قیام كرده‏اند، از جهات مختلف یك ضرورت اجتناب‏ناپذیر براى مردم و رهبران نهضت اسلامى ما به شمار مى‏آید. انقلاب اسلامى ما كه خود را داراى عقبه فرهنگى و عقیدتى در قرآن و عترت مى‏داند، امروز بیش از هرچیز نیازمند بازنگرى اهداف و آرمان‏هاى مقدّس خویش و جهت‏گیرى اصلاح اندیشه و عمل بر اساس اهداف و آرمان‏هاى قرآنى، علوى و حسینى است. این انقلاب كه با جان‏فشانى و مبارزه خالصانه همه اقشار، یك نظام توانمند را پدید آورد نه تنها مشابهت فراوان با نهضت مقدّس كربلا دارد، بلكه مى‏توان انقلاب خمینى قدس‏سره را نزدیك‏ترین قیام اصلاح طلبانه تاریخ به نهضت حسینى علیه‏السلام دانست. لذا امروز نیز كه گفت‏وگو در باره اصلاحات و اصلاح‏طلبى در میان رهبران و جامعه بحث روز انقلاب است؛ باید كوشید تا نقش احیاگرانه و اصلاح طلبانه حسین بن على علیه‏السلام را بهتر و بیش‏تر بشناسیم و مؤلّفه‏هاى اصیل احیاى تفكّر دینى و اصلاح‏گرایى را در جامعه خویش بازیابیم. بدیهى است شناخت پیشینه نهضت حسینى علیه‏السلام از این منظر و با این رویكرد، ضرورى‏تر مى‏باشد؛ چرا كه «قیام عاشورا» الگویى حیاتى و كارآمد براى احیاى اندیشه دینى و اصلاح اجتماعى است. بر خلاف طرح‏هاى به ظاهر اصلاح طلبانه وارداتى، كه با بافت و هویت دینى جامعه انقلابى ما سازگارى ندارد، نهضت عاشورا با خون و گوشت مردم ما آمیخته است.

نویسنده به امید آن كه این نوشته پیش درآمدى باشد تا اندیشمندان و پژوهشگران باب این مباحث را بیش‏تر بگشایند، موضوعات زیر را به اختصار مطرح كرده است:

ـ مفهوم‏شناسى اصلاح و احیاء

ـ مؤلّفه‏هاى اصلاح گرایى و احیاگرى در اندیشه و عمل حسین بن على علیه‏السلام

ـ آسیب‏شناسى اصلاح‏طلبى و احیاگرایى

ـ استاد شهید مطهرى و اصلاح‏طلبى

ـ روش‏شناسى اصلاح‏گرایى در نهضت عاشورا

ـ لایه‏هاى مختلف قیام عاشورا

ـ چگونه به قیام كربلا نگاه كنیم؟

آذرخشى دیگر از آسمان كربلا

محمدتقى مصباح یزدى، چاپ پنجم، قم، مؤسّسه آموزشى ـ پژوهشى امام خمینى(ره)، 1380، 239 ص، وزیرى، فارسى.

كتاب حاضر از دوازده سخنرانى استاد مصباح یزدى فراهم آمده است كه در محرّم 1421 قمرى در حسینیه شهداى قم ایراد گردیده است. این كتاب در سال 1380 شمسى براى اوّلین‏بار منتشر و در همان سال، پنج‏بار تجدید چاپ شده است. این كتاب (سخنرانى‏ها) بیشتر ناظر به شبهات و تهاجمات آشكار و پنهان اعتقادى، فرهنگى و سیاسى دشمنان است كه سخنران محترم با درس‏آموزى و عبرت‏گیرى از حادثه تلخ كربلا، مسائل جارى فرهنگى، اجتماعى و سیاسى را نیز مورد تحلیل و نقد قرار داده است.

عناوین اصلى این مجموعه، عبارت است از:

ـ شبهاتى پیرامون عاشورا و بزرگداشت آن.

ـ زمینه‏هاى قیام عاشورا

ـ هدف قیام عاشورا

ـ امر به معروف و نهى از منكر

ـ وظایف حكومت و مردم در شرایط حاضر

به دلیل اهمیت موضوعات مطرح شده در این كتاب به برخى از مطالب آن اشاره مى‏كنیم:

ـ چرا باید به یاد وقایع عاشورا عزادارى كرد؟

ـ نقش عاشورا در بقاى اسلام.

ـ قداست و تحریف ناپذیرى قیام عاشورا.

ـ زمینه‏هاى اجتماعى انحراف جامعه.

ـ تشابه جامعه ما با زمان امام حسین علیه‏السلام . ـ هدف امام على علیه‏السلام ارائه الگوى حكومت اسلامى.

ـ روش‏هاى به كارگیرى عوامل انحراف جامعه از سوى معاویه.

ـ فعالیّت مخفیانه امام حسین علیه‏السلام در زمان معاویه.

ـ علل انفعال جامعه در برابر فعالیت‏هاى معاویه.

ـ اصلاح مفاسد، هدف اصلى قیام امام حسین علیه‏السلام .

ـ اصلاح از دیدگاه منافقان و اصلاح مطلوب.

ـ وظیفه مسلمانان در برابر منكرات. ـ مقابله با تهاجم فرهنگى.

ـ ایجاد تشكّل‏هاى اسلامى براى انجام فعالیّت‏هاى اجتماعى.

ـ امر به معروف و نهى از منكر در قرآن.

فرهنگ سخنان امام حسین قدس‏سره

محمد دشتى، چاپ اوّل، قم، مؤسسه تحقیقاتى امیرالمؤمنین(ع)، 1377، 751 ص، وزیرى، فارسى.

ششمین جلد از مجموعه 15 جلدى «نهج الحیاة» كه جلد نخست آن، به سخنان پیامبران الهى و مجلّدات بعدى، هركدام به سخنان یكى از چهارده معصوم علیهم‏السلام اختصاص دارد، با عنوان «فرهنگ سخنان امام حسین علیه‏السلام » منتشر شده است. در این كتاب 440 حدیث از امام گردآورى شده است. مجموعه این احادیث، موضوع‏بندى نسبتاً مناسبى دارد كه همین موضوعات براساس نظام الفبایى فهرست ابتدایى كتاب را تشكیل داده است و از واژه «آب» شروع و به واژه «یارى طلبیدن» ختم مى‏شود. البته هر موضوع اصلى، داراى چند موضوع فرعى نیز هست كه با شماره‏هاى جداگانه مشخص شده‏اند. مثلاً در زیر موضوع اصلى «ازدواج»، موضوعات فرعى؛

ـ ازدواج فرزندان آدم علیه‏السلام

ـ ازدواج موقت

ـ ازدواج سیاسى

ـ سادگى ازدواج

ـ مشورت در ازدواج

ـ معیار ازدواج

ـ تعدد زوجات

آمده است كه در مقابل هریك، شماره صفحه كتاب نیز ذكر شده است.

همچنین براى دست‏یابى آسان‏تر به موضوعات فرعى، فهرست دیگرى از مجموعه عناوین فرعى به صورت الفبایى همراه با ارجاعات در پایان كتاب فراهم آمده است.

از دیگر ویژگى‏هاى این كتاب، آن است كه قبل از ذكر حدیث، در حدّ امكان و به اختصار به علت، مكان و زمان صدور حدیث و هدف امام علیه‏السلام از بیان آن، اشاره شده است و تلاش گردیده تا در كنار هر حدیث، نتیجه‏هاى لازم و اهداف آموزشى آن مشخص شود.

آوردن سلسله راویان هر حدیث در پاورقى، ویژگى مثبتى است كه محققان را در تشخیص جایگاه حدیث، از نظر صحّت و ضعف، یارى مى‏دهد و نیز در ذكر منابع و مدارك حدیث، تنها به یك یا دو منبع بسنده نشده و سعى گردیده تامنابع مختلف از شیعه و سنى ذكر شود.

نویسنده و همكاران ایشان، هدف اصلى خود را از این كتاب و مجلدات دیگر، معرفى اسوه‏ها و ارزش‏هاى ناب اسلامى به جامعه، خصوصاً نسل جوان، برشمرده‏اند. به همین دلیل، از آوردن تمام راویان منسوب به امام علیه‏السلام صرف‏نظر كرده‏اند و تنها احادیث معتبر را در این مجموعه جاى داده‏اند. لذا روایاتى را انتخاب كرده‏اند كه:

1 ـ مخالف قرآن نباشد.

2 ـ مخالف سنت رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم نباشد.

3 ـ مخالف عقل (مستفاد از قرآن و حدیث) نباشد.

4 ـ مخالف اجماع علماى شیعه نباشد.

5 - مخالف اصول مسلّم اعتقادى نباشد.

6 ـ مخالف صفات و ویژگى‏هاى معصومین علیهم‏السلام (مانند علم غیب، عصمت‏و...) نباشد.

كتاب‏شناسى تاریخى امام حسین علیه‏السلام

محمد اسفندیارى، چاپ اوّل، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، 1380، 520 ص، وزیرى، فارسى.

انگیزه اصلى این پژوهش، كه كتاب‏شناسى تاریخى امام حسین علیه‏السلام نام گرفته است؛ پاسخ به این پرسش‏ها است:

1 ـ صد كتاب مهم در باره امام حسین علیه‏السلام به عربى و فارسى كه از دیرباز تاكنون نوشته شده، كدام است؟

2 ـ محتوا و اشتراكات و امتیازات آنها چیست؟

3 ـ ترتیب تاریخى آنها چگونه است؟

نویسنده با انتخاب، معرفى و توصیف صد كتاب در صفحه 57 تا 284 به نخستین پرسش، پاسخ گفته است. و به پرسش دوم در مقدمه این پژوهش در صفحه 30 پاسخ داده است، و زیر عنوان «نتایج»، پانزده مورد را به عنوان نتیجه‏گیرى از بررسى صد كتاب مطرح كرده است.

و نیز با چیدن كتاب‏ها براساس تاریخ تألیف و سبقت در انتشار، به پرسش سوم نیز پاسخ داده است.

آنچه از این پژوهش حاصل آمده، یك كتاب‏شناسى تاریخى است كه اوّلاً بیشتر توصیفى است نه تحلیلى و انتقادى، ثانیاً گزیده است تا جامع، ثالثاً این‏كه ملاك گزینش این صد كتاب و در نتیجه مهم بودن آنها نزد نویسنده چه بوده است؛ خود مى‏تواند مهم باشد. از این رو، نویسنده در صفحه 24 مى‏گوید:

معیار ما براى گزیدن هر كتاب، «مهم» بودن آن است؛ با قطع نظر از مثبت و منفى یا درست و نادرست بودن آن. بنابراین، ممكن است كتابى مهم باشد، اما معتبر و متقن نباشد.

سپس هشت معیار گزینش كتاب‏ها را چنین برمى‏شمارد:

یكم: قدمت آن تا هنگام تألیف كتاب بحارالانوار؛ مشروط به این‏كه با مسامحه برخوردار از یكى دیگر از معیارها باشد.

دوم: تأثیرگذارى آن؛ مشروط به این‏كه تأثیر آن فقط بر عوام نباشد.

سوم: مرجع بودن آن؛ مشروط به این‏كه ضعیف یا ناقص نباشد.

چهارم: ندرت موضوع آن؛ مشروط به این‏كه محتواى آن درست و متقن باشد.

پنجم: مخدوش بودن آن؛ مشروط به این‏كه صبغه و زبان علمى داشته باشد.

ششم: اعتبار آن؛ مشروط به این‏كه حاصل اجتهاد و تحقیق نویسنده باشد.

هفتم: ابتكارى بودن آن؛ مشروط به این‏كه مطالب جدید آن، ضعیف (نه مخدوش) نباشد.

هشتم: تحلیلى بودن آن؛ مشروط به این‏كه تحلیل‏هاى كتاب، ضعیف (نه مخدوش) و تكرارى نباشد.

كتاب‏شناسى كتاب‏شناسى‏هاى امام‏حسین علیه‏السلام كه نویسنده قبل از معرفى صد كتاب مهم، گردآورى كرده به این پژوهش جایگاه ویژه‏اى بخشیده است؛ چرا كه هر پژوهشى باید مسبوق به كتاب‏شناسى باشد، حتى اگر موضوع پژوهش، كتاب‏شناسى باشد.

این كتاب‏شناسى‏ها از صفحه 41 آغاز و در صفحه 56 پایان مى‏پذیرد. وى چهل و سه عنوان كتاب‏شناسى را معرفى و توصیف اجمالى كرده است.

همچنین ضمیمه كردن «كتاب‏شناسى امام حسین علیه‏السلام در الذریعه» ویژگى دیگر این پژوهش است. این ضمیمه كه از صفحه 285 تا 491 ادامه دارد و نیمى از حجم كتاب را به خود اختصاص داده است؛ به معرفى حدود نهصد كتاب ازجلدهاى مختلف الذریعه پرداخته است. قبل از معرفى كتاب‏ها، زندگى‏نامه مختصرى از شیخ آقا بزرگ تهرانى مؤلف كتاب «الذریعة الى تصانیف الشیعه» همراه با بررسى كتاب «الذریعه» عرضه شده است.

مقدمه عالمانه این پژوهش (40-19) و ورود و خروج شایسته ایشان در بحث، گویاى شرح صدر و سوز دل نویسنده در حرفه كتاب‏شناسى است كه حاصل سال‏ها تجربه در این زمینه است. ایشان فهرست نگارى و ویرایش را با قلمى روان تقدیم پویندگان این راه كرده است. از جمله این‏كه شیوه تدوین و نگارش این كتاب‏شناسى را برپایه رساله سى‏وپنج صفحه‏اى «آیین تدوین كتاب‏شناسى» بنا نهاده كه از همین نویسنده قبلاً در آغاز كتاب «كتاب‏شناخت»، (چاپ اوّل، قم، نشر خرّم، 1376) منتشر شده است.

در پایان كتاب فهرست راهنما از اشخاص، سازمان‏ها، كتاب‏ها و نشریات، همراه با شماره صفحه بازیابى آن در متن كتاب به گونه‏اى قاعده‏مند فراهم آمده است.

فرهنگ عاشورا

جواد محدّثى، قم، نشر معروف، 512ص، وزیرى، فارسى.

نویسنده در پیش‏گفتار كتاب، هدف از تدوین این فرهنگ را چنین ذكر مى‏كند:

«هدف از تدوین این فرهنگ‏نامه، آن بوده است كه یك مجموعه یك جلدى، فشرده، دَم دست و كاربردى، حاوى لازم‏ترین دانستنى‏ها پیرامون موضوعاتى كه به آن نهضت جاوید، چه در عصر حادثه و چه زمان‏هاى پس از آن تا امروز مربوط مى‏شود، ارائه گردد.

از این رو، مدخل‏هاى كتاب كه به ترتیب الفبا است، اشخاص، گروه‏ها، جاها، كتاب‏ها، اصطلاحات، سنّت‏ها، شعایر، تعالیم مكتبى و محورهاى دیگر را كه به نحوى در ارتباط با فرهنگ عاشورا است، شامل مى‏شود.»

یكى از مزایاى این فرهنگ نامه، آن است كه در پایان اغلب مطالب مربوط به هر عنوان، با علامت (g) به مطالب عنوان یا عنوان‏هاى دیگر كه به نوعى به مطلب مورد نظر مربوط است و در این كتاب مورد بحث قرار گرفته است، ارجاع داده مى‏شود.

مثلاً در آخر مطلبى كه در زیر عنوان «اهل بیت» آمده است، با علامت gبه دو عنوان دیگر «عترت» و «بنى‏هاشم» ارجاع داده شده است. ایجاد این نظام ارتباطى میان مطالب كتاب، بهره خواننده را از كتاب افزایش مى‏دهد.

گاهى مدخل‏ها نیز داراى ارجاع است و عناوین و مدخل‏هاى مشابه یكى به دیگرى ارجاع داده شده است. مثلاً «خون خدا gثاراللّه» بدین معنى كه مطلبى زیر عنوان «خون خدا» نیامده است و باید به زیر عنوان «ثاراللّه» مراجعه كرد. گرچه نویسنده معیار ارجاع مدخل‏ها را ذكر نكرده است، ولى روشن است كه سعى شده تا میان مدخل‏هاى مشابه، مدخلى كه مشهور و معروف‏تر است، به عنوان مدخل اصلى برگزیده شود و مدخل غیر مشهور به آن ارجاع گردد. به هر حال، به دلیل نظام الفبایى مدخل‏ها، خواننده از طریق هر كدام از مدخل‏هاى مشهور و غیر مشهور كه ابتدا در نظرش مى‏آید، مى‏تواند به مطلب خود دست یابد.

از امتیازات این فرهنگ‏نامه، این است كه در پانوشت صفحات، علاوه بر مآخذ مطالب، گاهى كتاب‏ها و منابع دیگرى معرفى شده است كه براى علاقه‏مندان مطالعه، بیشتر سودمند است.

پس از پنجاه سال

پژوهشى‏تازه‏پیرامون‏قیام‏امام‏حسین علیه‏السلام

سیدجعفر شهیدى، چاپ بیست و یكم، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1377، 216 ص، رقعى، فارسى.

نویسنده كه سابقه طولانى پژوهشى در زمینه تاریخ اسلام دارد، با تردید در آثار مورّخان ساده لوح حادثه عاشورا كه در پاره‏اى اوقات، دستاویزى براى شرق شناسان و معاندان اسلام و تشیع شده است و با یقین به این مهم كه كمتر حادثه تاریخى است كه از رنگ و تبلیغات سیاسى امویان و عباسیان و با تعصبات دینى، بركنار مانده و حقیقت آن دگرگون نشده باشد، دست به پژوهشى نو پیرامون حادثه عظیم كربلا زده است.

ایشان معتقد است خواندن متن تاریخ آن سال‏ها به تنهایى كافى نیست، بلكه باید تاریخ را با دیگر شرایط، از جمله وضع جغرافیایى، اقتصادى و اجتماعى سنجید. لذا مورّخان پیشین هر چند در ثبت و ضبط آن وقایع كوشیده‏اند، اما در تحلیل و تحقیق آن، چنان كه باید رعایت شرایط لازم نشده است. و اگر تاریخ اسلام با بینشى نو بررسى شود، پرده از روى بسیارى از وقایع پراهمیت برداشته خواهد شد. این پژوهش گرچه از مآخذ نزدیك‏تر به حادثه، به دلیل عدم احتمال دستكارى و تغییر، استفاده كرده است؛ اما در تحلیل و بررسى، به نوشته‏هاى بعد نیز از قرن پنجم تا عصر حاضر مراجعه كرده و حتى آثار مورّخان غربى را از نظر دور نداشته است.

نویسنده با پیش كشیدن اساسى‏ترین پرسش كه پس از گذشت پنجاه سال از رحلت پیامبر اسلام صلى‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم «حادثه كربلا چرا رخ داد؟» خیمه مطالب خود را كه در سى قطعه سامان داده، برستون همین پرسش بناكرده است و با طرح پرسش‏هاى فرعى دیگر، تلاش نموده تا پاسخ‏هاى مستند و قانع كننده‏اى پیش روى خوانندگان قرار دهد. وى در همین ارتباط مى‏گوید:

براى آن كه پاسخ درست را دریابم، دین و معتقدات خود را نا دیده گرفته‏ام، روایات و داستان‏هاى ضدّ و نقیض بیش از یك قرن را كنار هم گذاشته‏ام و از میان همه، آن را نوشته‏ام كه گذشته از تاریخ درست، شرایط اقلیمى، دینى، اقتصادى و اجتماعى نیز، آن را تأیید مى‏كند. من در این كتاب از زاویه‏اى بدین حادثه نگریسته‏ام كه در گذشته كمتر بدان توجه كرده‏اند. اگر در چنین كوششى توفیق یافته باشم، یقین دارم آنچه به دست آورده‏ام، عبرتى براى حال و آینده خواهد بود. چه اگر قهرمان حادثه كشته شده است، آنچه او براى آن جنگید و آنان كه براى رسیدن بدان هدف بدو وعده یارى دادند و به وعده خود وفا كردند یا نكردند، در طول تاریخ فراوان بوده و هستند و خواهند بود.

نویسنده كوشیده است تا چرائى قیام حسین علیه‏السلام و به دنبال آن، رویداد عظیم عاشورا را در عوامل زیر بیابد:

ـ دگرگون كردن اصول مسلّم اسلامى و رواج بدعت‏ها.

ـ سمت و سو گرفتن جامعه به سوى ارتجاع جاهلى و دورى از ارزش‏هاى قرآنى و نبوى صلى‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم .

ـ رواج تفسیر و تأویل‏هاى نابجا از مسائل دین (قرآن و سنّت نبوى صلى‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم ).

ـ نفوذ منافقان و وابستگان فرهنگى و اقتصادى به بلوك اموى در حوزه مدیریت و خلافت مسلمانان.

ـ زنده شدن اختلافات قومى و قبیلگى در حوزه‏هاى اصلى و محورى سرزمین اسلامى.

ـ ظهور طبقه سرمایه دار و ثروت اندوز در میان مسلمانان و دورى از قسط و عدالت.

ـ سكوت صحابه و نخبگان و سرداران در برابر كژى‏ها و انحرافات.

قیام جاودانه

(سخنى‏چندپیرامون‏عاشوراوآفاق‏آن)

محمدرضا حكیمى، چاپ اوّل، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1373، 231 ص، رقعى، فارسى.

در تاریخ بشر هیچ‏گاه فاجعه‏اى به این عظمت رخ نداده بود كه كسى مانند یزید پسر معاویه، در جاى كسى مانند پیامبر آخرالزمان و آورنده قرآن، حضرت محمد صلى‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم بنشیند و به نام خلیفه و جانشین پیامبر خدا و نماینده نظام قرآنى و مجرى احكام قرآن، بر مردم حكم راند و سرنوشت اسلام و مسلمانان را تعیین كند. و این چنین حقّ و باطل باهم آمیخته شود كه همگان از تمیز آن دو در حیرت شوند. این‏جاست كه یكى از نشانه‏هاى بسیار سترگ رسالت‏هاى بزرگ، جداسازى حق از باطل است، در همه نمودهاى حق و همه نمودهاى باطل. رسالت جداسازى حق از باطل و عدل از ظلم، به منظور پایدارى حق و عدل و نابودى باطل و ظلم ـ همواره ـ رسالتى عظیم است و عاشوراى عظیم، تجلّى تامّ اداى این رسالت است. عاشورا فریادى است كه براى همیشه خواب غفلت را از سرهاى شورگستران آبادى‏ها و افق‏ها بیرون كرد. عاشورا براى همیشه حق را از باطل جدا ساخت، تا دیگر یزیدیان عصرها نتوانند با پوشش اسلام، جاهلیت را زنده سازند، چه جاهلیت كهن و چه جاهلیت نو.

«قیام جاودانه» برداشتى است نو و در عین حال مستند از عاشورا با همین نیت كه پیام واقعى عاشورا همین است و بس. گرچه جداسازى حقّ و باطل به دنبال خود، عاشورا را به عنوان یك حركت انقلابى سرمشق انسان‏هاى آزاده معرفى مى‏كند و مشعل جاویدى است كه قرآن و عترت را از هم ناگسستنى ساخته و عقبه فكرى و اعتقادى خود را در سخنان پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم جسته است. عاشورا علاوه بر آن كه رمز بقاى اسلام و قرآن است، حضور مجدّد پیامبران است در قله فریادگرى و هدایت. عاشورا نه تنها براى انسان دیروز هدایت ساز بوده كه براى انسان نو نیز هویت بخش است. و نگاهش به آفاق بشریت است اولاً و اتحاد بزرگ اسلامى ثانیاً. چرا كه عاشورا همان گونه كه در بعثت ریشه دارد (آن چنان كه یزیدیان در جاهلیت)، منطق قرآنى غدیر را در مقابل مغالطه‏كاران اشرافیت جاهلى و نفاق جدید مطرح مى‏كند، و هم نگاهى به مهدى؛ یعنى آخرین خاستگاه ارزش‏هاى انسانى و الهى نیز دارد و اگر عاشورا نبود و یا امروز و فردا عاشورا همچنان به عنوان یك حادثه تاریخى در كتاب‏ها و سینه‏ها بماند، جاده هدایت الهى انسان، شروع و پایان ندارد و نتیجه آن، همان است كه زورمندان و توحید ستیزان در پى آن هستند و آن، گمراهى بشر در همه تاریخ است و اینجاست كه عاشورا هم آیه‏هاى سبز ملكوت را زمزمه مى‏كند و هم براى پایدارى ملك، عدالت را فریاد مى‏كند.

قیام جاودانه، رمز جاودانگى عاشورا را در همین مى‏داند كه اگر حسین انقلابى بزرگ بود، اما عدالت خواه هم بود. گرچه افسوس بس‏گران كه عاشورا هم، چنان كه باید شناخته باشد، شناخته نیست؛ دوست به گونه‏اى عاشورا را ننمایانده است و دشمن به گونه‏اى عاشورا را پوشانده است!

قیام جاودانه، نخبگان و حكمرانان را هشدار مى‏دهد كه براى بقاى دین و دنیا، راهى جز به صحنه كشاندن عاشورا نیست و مسلمانان را كه دو تكلیف بزرگ در برابر عاشورا دارند:

1. تجدید نظر در شناخت عاشورا، شناختى ژرف و گسترده، و رابطه آن با اهداف پیامبران و آرمان‏هاى قرآن؛ و سپس شناساندن آن به همه ابعاد، و رساندن پیام آن، به همه انسان‏ها به نام یك وظیفه بزرگ انسانى و یك اقدام سترگ اسلامى.

2. تجدید نظر در چگونگى بهره ورى از عاشورا و بهره رسانى به انسان‏ها به وسیله آن و برگزارى مراسم آن و مناسبات متعصبان و شرایط ضرورى و بسیار مهم و لازم الرعایه وعّاظ حسینى و ذاكران و مداحان و... و خلاصه بازسازى فرهنگ عاشورا و گسترش دادن نفوذ آن در نسل‏ها و عصرها... به منظور رهایى خلق‏ها از باطل و ستم و رسیدن به حق و عدالت.

نویسنده در قیام جاودانه، آنچه را گفتیم، در هشت بخش سامان داده است:

عاشورا و جهان اسلام ـ عاشورا و انسان نو ـ عاشورا و عدالت ـ عاشورا، انقلاب‏ها و حكومت‏ها ـ حكومت مسانخ ـ اسلام و مردم (دین مردمى) ـ طاغوت‏زدایى، تنها راه رهایى ـ عدالت، محو سیماى فقر.

منبع:

عبد العلی براتی ، مجله كوثر، شماره 51