تبیان، دستیار زندگی
قلم اجازه بده تا كه عرض حال كنم ظهور مهدی موعود را سؤال كنم دلم گرفت و دلم را به یك نوا دادم تمام بغض دلم را به واژه ها دادم غروب جمعه رسیده است و عطر شوق تو باز غروب جمعه رسیده است و وقت راز و نیاز تمام هفته ی ما روی جاده ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

درد دل با یار

قلم اجازه بده تا كه عرض حال كنم

ظهور مهدی موعود را سؤال كنم

دلم گرفت و دلم را به یك نوا دادم

تمام بغض دلم را به واژه ها دادم

غروب جمعه رسیده است و عطر شوق تو باز

غروب جمعه رسیده است و وقت راز و نیاز

تمام هفته ی ما روی جاده ها سر شد

تمام هفته ی ما بی حضورت آخر شد

تمام هفته ی ما بی تو سرد و غمگین بود

و زیر هر قدمی احتمال یك مین بود

كبوتری به بلندای آسمان نپرید

كسی ز دختر بی خانمان گلی نخرید

جهان لباس سیاهی و مرگ پوشیده است

تمام صحن خیابان ز برگ پوشیده است

تمام حجم خیابان هجوم تابوت است

و عشق بمب بزرگی بدون باروت است

و عشق واژه ی تكرار هر غزل شده است

و عشق تا حدّ یك نام مبتذل شده است

و آنچه در دل ما نیست پاكی ذات است

و عشق مضحكه ی قرن ارتباطات است

دوباره باغچه آتش گرفت و بلبل سوخت

و مرگ ، صاعقه ای زد و شهر كابل سوخت

چقدر چلچله ها یك شبه یتیم شدند

زنان سر به گریبان دچار بیم شدند

اگر چه دست توسّل به طور سینین است

عروس زخمی دنیای ما فلسطین است

و در تمام جهان یك ستاره روشن نیست

اگر كه هست ولی چشم ، چشم دیدن نیست

خدا كند كه در این سال، سال بی لبخند

خدا كند كه در این صحنه ی بگیر و ببند

خدا كند كه در این روزهای مرگ و گناه

كه هر چه راه رسیده است تا دهانه ی چاه

غروب جمعه ای آن آفتاب سر بزند

و بی خبر برسد عاشقانه در بزند

در انتظار چه ساعت نشسته ای آقا!

كه پشت میز بلاغت نشسته ای آقا!

گناه كردن ما را عذاب بیخود نیست

برون نیامدن آفتاب بیخود نیست

قلم اجازه بده تا كه عرض حال كنم

ظهور مهدی موعود را سؤال كنم

هادی مهری خوانساری

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.