تبیان، دستیار زندگی
حضرت آدم ـ علیه السلام ـ ترك اولائى بیش نكرد ولى چون از خواص بود و چون آن ترك اولی سزاوار روح مقدس وى نبود، با خطاب عتاب آمیزى؛ «اهبطوا بعضكم لبعض عدو» از آن مقام عالى (بهشت) به این مقام دانى (دنیا) سقوط كرد و نیز حضرت یوسف صدیق با آن مقام و منزلت، برا
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

منازل سلوك عرفانى در آیینه حج (2)

کعبه

13ـ زیارت مدینه: پس از اتمام، مكمّل اعمال سالكان، تشرف به مدینه منوره و زیارت مرقد پیغمبر اكرم و حضرت زهرا و ائمه بقیع ـ علیهم السلام ـ است و حج بدون زیارت آنان ناقص و نظیر تمسك به قرآن منهاى ولایت است، از این جهت در روایات اهل‎بیت ـ علیهم السلام ـ وارد شده است كه زیارت مدینه منوره، اتمام حج است.(47)

در قرآن شریف از توسل به اهل‎بیت ـ علیهم السلام ـ با عنوان «ابتغاء الوسیلة الى الله‏ تعالى» یاد شده است؛ «یا ایها الذین آمنوا اتقواالله‏ و ابتغوا الیه الوسیلة»(48) و از برترین توسلات، دعا و استغفار در مراقد و مزارات مطهر آنان است، كه در حقیقت دعا و استغفار در محضر آنهاست و از موارد ویژه استجابت دعا و آمرزش گناهان عرض و انجام این اعمال در محضر منوّر آن حضرات است: «و لو انهم اذ ظلموا انفسهم جاءوك فاستغفروا الله‏ و استغفر لهم الرسول لوجدوا الله‏ توابا رحیما.»(49) و از این جهت در روایات اهل‎بیت ـ علیهم السلام ـ سفارش بسیارى بر زیارت قبور اهل‎بیت شده است؛ از جمله: حضرت زهرا ـ سلام الله‏ علیها ـ فرمودند: هر كه سه روز حضرت رسول ـ سلام الله‏ علیه ـ را زیارت كند، بهشت براى او واجب مى‏شود(50) و نیز در روایتى از حضرت رضا علیه السلام مى‏خوانیم كه: «زیارت حضرت رسول، زیارت خداست.»(51)

و یا در روایت دیگرى از امام صادق علیه السلام آمده است كه: «براى هر امامى بر ذمّه پیروانش، عهدى است و به تحقیق، زیارت قبور آن امامان، از نهایت وفادارى شیعیان بدان عهد است، پس هر آن كس كه ائمه ـ علیهم السلام ـ را ـ در حالی كه راغب در زیارت آنان باشد ـ زیارت كند، آن امامان، در روز جزا شافعان وى خواهند بود.(52)

زائران به این نکات توجه کنند!

مراعات چند چیز براى زائرانى كه به این توفیق عظیم رسیده‏اند ضرورى است:

1ـ توجه به این كه در محضر آنان هستند، و گفتار و كردار و افكار و نیات آنها در محضر آنها؛ «قل اعملوا فسیرى الله‏ عملكم و رسوله و المؤمنون»(53) از این جهت باید با دلى پاك و ضمیرى خالص و با ادب در گفتار و كردار و پس از اجازه خواستن، وارد حرم مطهر شوند؛ «یا ایها الذین آمنوا لا تدخلوا بیوت النبى الا أن یُؤذن»(54) و شاید بلند خواندن زیارت حتى در آنجا سزاوار نباشد چه رسد به گفتگو با دیگران؛ «لا ترفعوا اصواتكم فوق صوت النبى»(55) و ادب در ایستادن و نشستن باید مراعات شود؛ نظیر كسى كه در محضر آنها مى‏نشیند.

این آداب از آن رو است كه رسول اكرم و ائمه ـ علیه الصلوة و السلام ـ اصدق مصادیق انسان كاملند و انسان كامل همواره زنده و شاهد است و از این رو در محضر انور آنان به هنگام اذن دخول مى‏خوانیم: «و اعلم ان رسولك و خلفائك ـ علیهم السلام ـ احیاء عندك یرزقون، یرون مقامى و یسمعون كلامى و یردّون سلامى و انك حجبت عن سمعى كلامهم و فتحت باب فهمى بلذیذ مناجاتهم ...»(56)

2ـ آمادگى براى رفتن به حرم، براى گرفتن فیض؛ به عبارت دیگر آمادگى براى وصل، چنانكه از علامه مجلسى (ره) نقل شده است كه پس از تشرف به نجف اشرف، پیش از زیارت قبر مطهر امیر مؤمنان، براى آمادگى، روزها را در وادى السلام نجف در مقام قائم (عج) و شب‎ها را در رواق مطهر حرم، به ریاضت مشغول شده و پس از مدتى با آمادگى به زیارت قبر مطهر نائل گشته است.

3ـ توجه به این كه گناه مخصوصا حق الناس موجب دل آزردگى اهل‎بیت ـ علیهم السلام ـ است و این مضمون كه هر گونه ستم به شیعیان ما در حكم ظلم به ماست، به صورت متواتر در روایات وارد است.

جهت خشنود ساختن اهل‎بیت ـ علیهم السلام ـ به واسطه تصمیم جدى بر این كه تا بتواند كمك و اعانت به هم‎نوعان و به ویژه شیعیان را ترك نكند و تصمیم جدى بر این كه ظلم و اجحاف به دوستان آنها نداشته باشد و با این توبه و تصمیم وارد حرم شود.

4ـ همت او در زیارات بلند باشد، فقط به خواستن حوائج دنیوى یا اخروى اكتفا نكند بلكه این گونه حوائج را به خود آنها واگذارد، «علمهم بحالنا حسبنا من سؤالنا» بلكه همت او این باشد كه از نور آنها منوّر شود. از ولایت تكوینى آنها در جهت عروج استفاده كند؛ زیرا كسى مى‏تواند به مقام فنا و لقاء برسد كه داراى چند چیز باشد؛ بُراق براى عروج، زاد و راحله براى راه، راهنما براى گم نشدن و رسیدن به مطلوب و نور براى استفاده كردن از آن در ظلمت‎ها.

براق این راه براى انسان بُعد ناسوتى اوست كه به آن جسم مى‏گویند لذا قرآن براى تقویت این براق سفارش كرده است؛ «و ابتغ فیما آتاك الله‏ الدار الآخرة ولا تنس نصیبك من الدنیا.»(57)

زاد و راحله؛ تقوا و روح خداترسى است كه از دیدگاه قرآن بهترین توشه است؛ «تزوّدوا فان خیر الزاد التقوى.»(58)

و نور این راه، كه انسان را از ظلمت‎ها نجات مى‏دهد، قرآن است؛ «قد جاءكم من الله‏ نور و كتاب مبین.»(59)

و راهنما، اهل‎بیت ـ علیهم السلام ـ هستند كه بدون آنها هیچ موجودى به كمال نخواهد رسید و هیچ انسانى به مقام وصل نائل نخواهد شد.

و در طریق سیر و سلوك نیز افرادى كه از این راهنما استفاده نكردند، بجاى وصل براى آنها قطع حاصل شد و بجاى هدایت، در ظلمات ضلالت گرفتار شدند و از نظر قرآن اهل‎بیت ـ علیهم السلام ـ و در زمان ما قطب عالم امكان و محور عالم وجود و واسطه بین غیب و شهود حجة بن الحسن، المهدى الموعود (عج) هدایت این راه را به عهده دارند؛ «و جعلناهم ائمه یهدون بامرنا.»(60)

بنابر این، توسل هم یك امر لازم است و بهترین توسلات زیارت قبور مطهر آنهاست.

کعبه

منزل سوم: سیر من الحق الى الخلق

این منزل با بازگشت از مكه و مدینه به وطن آغاز مى‏گردد و در این منزل مسؤولیت، مشكل‎تر از منزل اول و دوم است؛ زیرا در این منزل وظیفه سالك، وظیفه پیامبران الهى است چرا كه حاجیان سالك، اینك باید به تبلیغ رسالت‎هاى الهى در میان دیگر مردمان بپردازند و این، عین وظیفه انبیا است؛ «الذین یبلّغون رسالات الله‏»(61) در منزل اول و دوم «خودسازى» بود و در این منزل «دیگرسازى» است، و دیگرسازى گرچه متوقف بر خودسازى است اما به اندازه‏اى مشكل است كه پیامبر گرامى فرمود: «شیّبتنى سورة هود لمكان قوله: فاستقم كما امرت و من معك»؛(62) «سوره هود مرا پیر كرد چرا كه در این سوره آمده است تو و «یارانت» باید استقامت كنید.»

خودسازى (فاستقم كما امرت) در سوره شورى نیز آمده است(63) ولى آنچه ریش و محاسن پیامبر اکرم را سفید كرد، دیگرسازى (و من معك) است.

حاجى سالك پس از بازگشت از مكه و مدینه، باید آنچه از آنجا به سوغات آورده است (خودسازى) عملاً به دیگران تزریق كند، گفتار و كردار و روش و منش او سرمشق براى دیگران باشد و این بهترین هدیه او براى دیگران است. حاجى سالك باید با اهتمامش به فرائض دینى و به ویژه نماز، آن هم در مسجد با جماعت، اهمیت این عبادت بزرگ را به دیگران بفهماند، آن حاجى كه در وقت نماز غفلت از نماز دارد و مشغول امور دنیا است، قطعا از حج بهره‏اى نبرده است و قرآن با وى به خطاب عتاب‏آمیز، سخن مى‏گوید؛ «فویل للمصلین الذین هم عن صلوتهم ساهون.»(64)

و نیز آن حاجى كه پس از حج تارك خمس باشد، نه فقط حاجى نیست بلكه از نظر قرآن، هم مشرك است و هم كافر؛ «فویل للمشركین الذین لا یؤتون الزكوة و هم بالآخرة هم كافرون»(65) و همچنین بانوان حج گزارنده، پس از بازگشت از حج، باید در حجاب، اسوه و الگوى دیگران واقع گردند.

مرد و زن حاجى باید اخلاق اسلامى را در خانه و در میان مردم عملاً تبلیغ كنند و عفو و گذشت و ایثار و فداكارى، شعار آنها باشد و به دیگران روش «دیگر گرایى» را كه در قرآن بدان سفارش اكید شده است بیاموزند؛ «لینفق ذو سعة من سعته و من قدر علیه رزقه فلینفق مما آتاه الله‏»(66) پس به راستى كه این منزل سوم، بسیار مشكل است ولى پاداش آن نیز به همان اندازه بالاست؛ «من احیاها فكأنما احیى الناس جمیعا»(67) از این رو، سالك پس از طى منزل اول و دوم، نكته‏اى را كه باید در منزل سوم در نظر داشته باشد، آن است كه اینك حساب وى در نزد خدا و اهل‎بیت ـ علیهم السلام ـ و نیز دیگر مردمان، غیر از حساب عموم مردم است و با چشم دیگرى نگریسته مى‏شود.

حضرت آدم ـ علیه السلام ـ ترك اولائى بیش نكرد ولى چون از خواص بود و چون آن ترك اولی سزاوار روح مقدس وى نبود، با خطاب عتاب آمیزى؛ «اهبطوا بعضكم لبعض عدو»(68) از آن مقام عالى (بهشت) به این مقام دانى (دنیا) سقوط كرد و نیز حضرت یوسف صدیق با آن مقام و منزلت، براى آن كه در زندان متوسل به غیر از خدا شد، قریب ده سال زندان او ادامه یافت؛ «فلبث فى السجن بضع سنین»(69) پس اگر سالك حج گزارده به وسیله عمل ناروایش ابهت حج را در میان مردم بى‏رنگ یا كم رنگ كند، گناه او به اندازه‏اى بزرگ است كه معلوم نیست موفق به توبه شود.

قرآن در مورد چنین حاجى و زائرى مى‏فرماید: او نظیر كسى است كه همه مردم جهان را كشته باشد! «من قتل نفسا بغیر نفس او فساد فى الارض فكأنما قتل الناس جمیعا»(70) این است كه امیر مؤمنان حج را «آزمونى بزرگ و امتحانى سخت و آزمایشى روشنگر و پاك‎سازیى رسا و خالص كننده» مى‏شمارد.(71)

و از حضرت صادق علیه السلام منقول است كه پس از برشمردن اسرار حج كه ما در ضمن مطالب گذشته از آن استفاده جستیم، مى‏فرماید:

«و استقم على شروط حجك هذا و وفاء عهدك الذى عاهدت به مع ربك و اوجبته الى یوم القیامة»(72) پس از حج گزاردن بر اسرار و مراتب و منازل آن كه در سفر سلوكى‏ات، به چنگ آورده‏اى، و نیز بر وفاى عهدى كه در آن سفر روحانى و عرفانى با خداى خود، برقرار كرده‏اى، استقامت پیشه كن و تا روز قیامت بر آنها پایدار باش.

پى‎نوشت‎ها:

1ـ آنچه را به شما (از دستورات و فرامین الهى) داده‏ایم با اطمینان و قوّت بگیرید.» بقره: 63

2 ـ عن اسحاق بن عمّار و یونس قالا: سألنا أبا عبدالله‏ (ع) من قول الله‏ تعالى: «خذوا ...»، أقوةٌ فى الابدان أو قوةٌ فى القلب؟ قال: فیهما جمیعا. المحاسن، كتاب مصابیح الظُلم، ص261، ح319

3ـ پس خوشا به حال آنان، آنگاه باز هم خوشا به حالشان، گوارا باد براى صاحبان نعمت، نعمت‎هایشان.

4 ـ سرّ الصلوة، ص5

5 ـ «او را دلى (هوشیار) است یا با توجّه كامل گوش به كلام حق مى‏سپارد»، ق: 37

6 ـ مائده: 27 «همانا، فقط و فقط، خداوند از پروا پیشگان، مى‏پذیرد.»

7 ـ «بگو عمل كنید، خداوند و فرستاده او و مؤمنان اعمال شما را مى‏بینند.» توبه: 105

8ـ «من روى خویشتن به سوى آن كسى كردم كه آسمان‎ها و زمین را آفرید. من در ایمان خود خالصم و از مشركان نیستم.» انعام: 79

9ـ «مگر جستن خشنودى پروردگار والاى خویش.» لیل: 20

10 ـ «و زودا كه خشنود شوى.» لیل: 21

11 ـ «رنگ خدا و چه رنگى از رنگ خدا بهتر است؟» بقره: 138

12ـ «همانند آن كسان مباشید كه سرمست غرور و براى خودنمایى از دیار خویش بیرون آمدند، دیگران را از راه خدا بازداشتند و خدا به هر كارى كه مى‏كنند، احاطه دارد.» انفال: 47

13ـ «و نورى بر او قرار دادیم كه با آن در میان مردم راه برود.» انعام: 122

14ـ «اگر از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید براى شما وسیله‏اى براى جدایى حق از باطل قرار مى‏دهد.» انفال: 29

15ـ مصباح الشریعه، باب 22

16ـ مصباح الشریعه، باب 22

17ـ «محرم شو از هر چیزى كه تو را از یاد خدا منع مى‏كند و از بندگى او باز مى‏دارد.» مصباح الشریعه، باب 22

18 ـ مصباح الشریعه، باب 22

19ـ «فرشتگان را مى‏بینى كه بر گرد عرش خدا حلقه زده‏اند و پروردگار خود را حمد مى‏كنند.» زمر: 75

20 ـ مصباح الشریعه، باب 22

21 ـ مائده: 15 و 16

22 ـ وسائل الشیعه، ج9، ص407، ح17

23 ـ مصباح الشریعه، باب 22

24 ـ «خدا ابراهیم را به دوستى خود انتخاب كرد.» نساء: 125

25 ـ «(بخاطر بیاور) هنگامى را كه پروردگار به او گفت اسلام بیاور (و تسلیم در برابر حق باش او فرمان پروردگار را از جان و دل پذیرفت) گفت در برابر پروردگار جهانیان تسلیم شدم.» بقره: 131

26 ـ «براى شما تأسى نیكى در زندگى ابراهیم و كسانى كه با او بودند وجود داشت.» ممتحنه: 4

27 ـ وسائل الشیعه، ج9، ص513، ح12

28 ـ مصباح الشریعه، باب 22

29 ـ مصباح الشریعه، باب 22

30 ـ مصباح الشریعه، باب 22

31 ـ همان

32 ـ «و در عرفات به گناهان خویش اعتراف كن.» مصباح الشریعه، باب 22

33 ـ « و در عرفات، عهد خود به وحدانیت خداوند را نزد او تجدید كن.» مصباح الشریعه، باب 22

34 ـ «در خانه، غیر از خداى، خانه نشینى نیست.»

35 ـ «و هنگامى كه از عرفات كوچ كردید، خدا را نزد مشعر الحرام یاد كنید.» بقره: 198

36 ـ «و با صعود بر كوه مشعر، از نردبان روحت به سوى ملأ اعلى صعود كن.» مصباح الشریعه، باب22

37 ـ «و به گاه وقوف در مشعر، به خداوند تقرب جو، در حالى كه به او اطمینان مى‏ورزى.» مصباح الشریعه، باب22

38 ـ «و در هنگام وقوف در منا، آرزو مكن آنچه را كه بر تو حلال نیست و تو استحقاق آن را ندارى.» مصباح الشریعه، باب22

39 ـ «نفس به بدیها امر مى‏كند مگر آنچه را كه پروردگارم رحم كند.» یوسف: 53

40 ـ «و هنگام رمى جمرات، رمى كن خواهش‎هاى نفسانى و خست و پستى و دیگر صفات زشت را.» مصباح الشریعه، باب22

41 ـ «هنگامى كه هر كدام (هابیل و قابیل) عملى براى تقرب (به پروردگار) انجام دادند اما از یكى پذیرفته شد و از دیگرى پذیرفته نشد.» مائده: 27

42 ـ مصباح الشریعه، باب22

43 ـ «پدرم! هر چه دستور دارى اجرا كن.» صافات: 102

44 ـ «آنچه را در خواب مأموریت یافتى انجام دادى.» صافات: 105

45ـ «آن زن قصد یوسف را كرد، و او نیز(اگر برهان پروردگار را نمى‏دید) قصد وى را مى‏نمود.»یوسف: 24

46 ـ «و اگر مكر و نیرنگ آنها را از من بازنگردانى، قلب من به آنها متمایل مى‏گردد و از جاهلان خواهم بود.» یوسف: 33

47 ـ وسائل الشیعه، ج10، ص254 و 255

48 ـ «اى كسانى كه ایمان آورده‏اید، پرهیزكارى پیشه كنید و وسیله‏اى براى تقرب به خدا انتخاب نمایید.» مائده: 35

49 ـ «و اگر این مخالفان هنگامى كه به خود ستم مى‏كردند (و فرمان‎هاى خدا را زیر پا مى‏گذاردند) به نزد تو مى‏آمدند و از خدا طلب آمرزش مى‏كردند و پیامبر هم براى آنها استغفار مى‏كرد، خدا را توبه‏پذیر و مهربان مى‏یافتند.» نساء: 64

50 ـ وسائل الشیعه، ج10، ص287

51 ـ وسائل الشیعه، ج10، ص255

52 ـ وسائل الشیعه، ج10، ص253

53 ـ «بگو عمل كنید، خداوند و فرستاده او و مؤمنان اعمال شما را مى‏بینند.» توبه: 105

54 ـ «اى كسانی كه ایمان آورده‏اید وارد خانه‏هاى پیامبر نشوید مگر با اجازه» احزاب: 53

55 ـ «صداى خود را فراتر از صداى پیامبر نكنید.» حجرات: 2

56 ـ «و من یقین دارم كه رسول و خلفاى تو در نزد تو زنده‏اند و روزى داده مى‏شوند، مقام مرا مى‏نگرند و كلام مرا مى‏شنوند و سلام مرا پاسخ مى‏دهند و اینك تو بر گوش من از كلام آنان پرده افكنده‏اى ولى باب التذاذ از مناجات با آنان را بر رویم گشوده‏اى.» در اذن دخول حرم‎هاى شریف، كتب ادعیه.

57 ـ «در آنچه خدا به تو داده، سراى آخرت را جستجو كن و بهره‏ات را از دنیا فراموش نكن.» قصص: 77

58 ـ «زاد و توشه تهیه كنید كه بهترین زاد و توشه، پرهیزكارى است.» بقره: 197

59 ـ «از طرف خدا نور و كتاب آشكارى به سوى شما آمد.» مائده: 15

60 ـ «و آنها را پیشوایانى قرار دادیم كه به فرمان ما مردم را هدایت مى‏كردند.» انبیا: 73

61 ـ «(پیامبران پیشین) كسانى بودند كه تبلیغ رسالتهاى الهى مى‏كردند.» احزاب: 39

62 ـ الدر المنثور، ج3، ص320

63 ـ شورى: 15

64 ـ «پس واى بر نمازگزارانى كه نماز خود را به دست فراموشى مى‏سپارند.» ماعون: 4 و 5

65 ـ «واى بر مشركان، همانها كه زكات را ادا نمى‏كنند و آخرت را منكرند.» فصلت: 6 و 7

66 ـ «آنها كه امكانات وسیعى دارند باید از امكانات وسیع خود انفاق كنند و آنها كه تنگدستند از آنچه كه خدا به آنها داده انفاق نمایند.» طلاق: 7

67 ـ «و هر كس انسانى را از مرگ رهایى بخشد، چنان است كه گویى همه مردم را زنده كرده است.» مائده: 32

68 ـ «همگى (به زمین) فرود آیید در حالى كه بعضى دشمن دیگرى خواهید بود.» بقره: 36

69 ـ «چند سال در زندان باقى ماند.» یوسف: 42

70 ـ «هر كس انسانى را بدون ارتكاب قتل یا فساد در روى زمین بكشد، چنان است كه گویى همه انسانها را كشته و هر كس انسانى را از مرگ رهایى بخشد، چنان است كه گویى همه مردم را زنده كرده است.» مائده: 32

71 ـ نهج البلاغه، خطبه قاصعه.

72 ـ مصباح الشریعه، باب 22

منبع:

مجله میقات حج، شماره 11 ، حسین مظاهرى

پیوند به :

منازل سلوک عرفانی در آیینه حج(1)

نگرشی کوتاه به اسرار حج

میقات یا نقطه آغازین سیر الی الله

رمز و راز حج

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.