تبیان، دستیار زندگی
گرچه همه ازمنه و تمامى امكنه، زمان و مكان هجرت به سوى پروردگار است، (اینما تولّوا فثمّ وجه اللّه‏)(2) لیكن نسیم فیوضات رحمانى و عطر عنایات ربّانى، بر اساس حكمت الهى، در مقاطع مكانى و فواصل زمانى خاصى وزیدن مى‏گیرد، (فى ایّام دهركم نفحات) و آنچه كه در چنین
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

میقات یا نقطه آغازین سیر الى اللّه‏

کعبه

«واتمّوا الحجّ والعمرة للّه‏.»(1)

گرچه همه ازمنه و تمامى امكنه، زمان و مكان هجرت به سوى پروردگار است، (اینما تولّوا فثمّ وجه اللّه‏)(2) لیكن نسیم فیوضات رحمانى و عطر عنایات ربّانى، بر اساس حكمت الهى، در مقاطع مكانى و فواصل زمانى خاصى وزیدن مى‏گیرد، (فى ایّام دهركم نفحات) و آنچه كه در چنین فرصتى ارزشمند است، همانا داشتن شامه الهى است (ألا فتعرّضوا لها) تا از آن نسیم رحمت جان به عطر طهارت معطر گشته و در سایه آن، تعالى روح و شكوفایى جان به ارمغان آید.

بارقه حج، از غمام رحمت حق در زمان خاص و از مكان ویژه‏اى جهیدن مى‏گیرد و تمام حج بر اساس رعایت چنین خصوصیتى است.

عن ابى عبدالله‏ علیه السلام: «من تمام الحج أن یحرم من المواقیت»(3) ؛ امام صادق علیه السلام فرمود: احرام از مكان‎هاى مخصوص كه (در اصطلاح حج) مواقیت نامیده مى‏شود از عواملى است كه حج بدان تمام مى‏شود و بدون آن، ناقص است.

اهمیت میقات و احكام آن

میقات از جمله مكان‎هایى است كه شعاع فیض ربّ، مستقیما آن را تحت پوشش گرفته، همانگونه كه ماه حج در عداد زمان‎هایى است كه گذرگاه خاص نسیم رحمانى است.

اما اراده الهى نسبت به میقات، كه در احكام آن تجلى یافته؛ عبارت از آن است كه بنده ابتدا به بریدن همه تعلّقات و جدا شدن از همه آنچه كه او را به مظاهر دنیایى توجه مى‏دهد، و حرام كردن هر چه غیر خداست، خود را به ربّ و مدبّر خویش نزدیك مى‏نماید، و سپس با نیّت و آهنگ حج، لباس احرام بر اندام مى‏پوشاند و با آن، بدی‎ها را از حریم وجود خود، دور مى‏دارد. آنگاه با سر دادن نداى «لبیك ...» دعوت الهى و اذان ابراهیمى را پاسخ مى‏دهد.

بررسى و تأمّل در مجموعه روایات این بابت؛ خصوصا روایت فوق، مشعر این معناست كه همه اوامر شرعى و نواهى الهى، داراى سرّى تكوینى و رازى وجودى هستند و البته هر یك در عرصه وجود، به مقدار هستى خود در جهان تشریع، مؤثرند.

این سه حكم الهى كه در میقات تحقق مى‏یابد و به نوبه خود از عالی‎ترین فرائض حج است، جایگاه رفیع و مكانت منیع میقات را مى‏نمایاند.

واژه میقات

واژه «میقات» كه جلوه‏اى از كلام الهى در تجلّى بالغ حق؛ قرآن پروردگاریست، نشانگر زمانى مخصوص و بیانگر مكانى ویژه است. میقات كه از ریشه لغوى «وقت» گرفته شده، در معانى و حقایق متعددى استعمال مى‏شود. این كلمه وقتى در كتب لغت مورد بررسى قرار مى‏گیرد، اینگونه بازگو مى‏گردد كه میقات در اصل «مِوْقات» بوده و واو به جهت مكسور بودنِ میم، به یاء مبدل شده و میقات گشته، و معناى لغوى آن مصدر وقت است؛ یعنى وقت داشتن.

اما مراد از «وقت داشتن» آن است كه به طور مسلّم «زمان» در یك عمل، نقش حتمى دارد و لزوما باید در یك مقطع زمانى خاص، فعل یا عملى صورت پذیرد؛ به عنوان مثال وقتى پروردگار عالم در قرآن مى‏فرماید: «ان الصلاة كانت على المؤمنین كتابا موقوتا»(4) به جهت آن است كه نماز ضرورتا در زمان خاصى تحقق خواهد یافت.

كاربرد واژه میقات در مكان، به خاطر قرابت مفهومى آن با زمان(5) و یا به جهت كاربرد استعاره‏اى آن در مكان، به معناى لزوم امرى در مكان مشخص است. بنابراین اگر كلمه میقات در مورد مسائل حج به كار مى‏رود؛ یعنى واجب است در مكان خاص عملى مثل احرام انجام پذیرد. همانطوری كه در خصوص نماز مى‏گوییم: واجب است در وقت مخصوص، نماز خوانده شود، و بدین بیان‏ معناى حدیثى كه وارد شده؛ «انه وقت لاهل المدینة ذاالحلیفة»(6) روشن است؛ یعنى براى اهل مدینه در میقات ذوالحلیفه، احرام واجب است.

بر این اساس، در جریان حضرت موسى علیه السلام تحقق وعده نیز در یك زمان خاص صورت پذیرفته، از این رو در آغاز فرمود: «و اذ واعدنا موسى»(7) و در پایان فرمود: «تم میقات ربه»(8) كه تحقق وعده الهى با كلیم الله‏، در زمان مخصوص تحقق یافت.

و همچنین اگر در قرآن آمده: «ان یوم الفصل كان میقاتا»(9) به معناى آن است كه محققا زمان فصل و جدایى حق از باطل در موعد و وقت خاص خود تحقق خواهد یافت. و همچنین اگر در كلام الهى (قرآن مجید) آمده كه فرمود: «یسئلونك عن الأهلة قل هى مواقیت للناس و الحج»(10)؛ یعنى نقش هلال‎ها در تشخیص اوقات است، به خصوص زمان‎هایى كه به جهت ضرورت، فعلى مثل حج در آن صورت مى‏پذیرد.(11)

تمام حج در رعایت میقات

در مجموع، آنچه مى‏توان به عنوان محصول این بحث بیان كرد، آن است كه میقات در فرهنگ حج، به مكانى گفته مى‏شود كه انجام فعل، مثل احرام، در آن مكان مشخص، ضرورت دارد. یا تحقق وعده الهى، براى گام نهادن در بارگاه ربوبى، ضرورتا از آن مكان آغاز مى‏گردد. و همانطوری كه قبل و بُعد زمانى در ماه حج مُخِلّ به حقیقت و عبادت حج است، همچنین قبل و بعد مكانى نیز اخلال به مناسك حج وارد مى‏سازد، و بدون توجه به آن، هرگز حج به تمام نخواهد رسید.

اراده الهى نسبت به میقات، كه در احكام آن تجلى یافته؛ عبارت از آن است كه بنده ابتدا به بریدن همه تعلّقات و جدا شدن از همه آنچه كه او را به مظاهر دنیایى توجه مى‏دهد، و حرام كردن هر چه غیر خداست، خود را به ربّ و مدبّر خویش نزدیك مى‏نماید، و سپس با نیّت و آهنگ حج، لباس احرام بر اندام مى‏پوشاند و با آن، بدی‎ها را از حریم وجود خود، دور مى‏دارد. آنگاه با سر دادن نداى «لبیك ...» دعوت الهى و اذان ابراهیمى را پاسخ مى‏دهد.

امام صادق علیه السلام می‎فرماید: «اعلم ان من تمام الحج و العمرة ان تحرم من المواقیت التى وقتها رسول الله‏ صلی الله علیه و آله  لا تتجاوزها الا و أنت محرم»(12) ؛ آگاه باش، از امورى كه حج به وسیله آن تمام مى‏شود، آن است كه، از مواقیتى كه رسول خدا تعیین فرمودند، مُحرم شوید، و هرگز از مواقیت نگذرید، مگر این كه در حال احرام باشید.»

همچنین در بیانى از امام رضا علیه السلام وارد است، كه حضرتش فرمود: «ولا یجوز الاحرام دون المیقات، كما قال الله‏ ـ عزّوجلّ ـ و اتموا الحج و العمرة لله‏»(13) ؛ «احرام بستن قبل از میقات، جایز نیست، همانطوری كه خداوند عزّوجل فرمود: حج و عمره را به تمام برسانید.»

مراد حضرت از شاهد آوردن آیه شریفه، آن است كه: احرام بستن از گذرگاه میقات از عوامل تمامیّت حج و عمره محسوب مى‏شود.

از امام صادق علیه السلام نیز نقل شده است كه فرمود: «من احرم بالحج فى غیر شهر الحج فلا حج له و من احرم دون المیقات فلا احرام له»(14)؛ «كسى كه در غیر ماه حج مُحرم شود، در حقیقت حجى براى او نیست، و همچنین كسى كه قبل از میقات مُحرم شود اصلاً احرام نبسته است.» زیرا همانطوری كه احرام از میقات، از عوامل تمامیّت حج محسوب مى‏شود، از اركان احرام نیز خواهد بود و بدون آن اصلاً احرام تحقق نمى‏یابد.

بنابر این اگر حكم الهى و سنت نبوى در امر حج بر آنست كه میقات مكانى است كه احرام از آن مكان صورت پذیرد. اگر از آن تخطى گردد و احرام در مكانى قبل از میقات یا بعد از آن بسته شود، همانند آن است كه مسافر در سفر، نماز را چهار ركعتى بجا آورد، كه این مطلب از سخن امام صادق علیه السلام استفاده مى‏شود.

ابن فضّال كه از روات مى‏باشد از امام صادق علیه السلام اینگونه روایت مى‏كند:

«دخلت الى ابى‏ عبدالله‏ علیه السلام و انا متغیر اللون، فقال: من أین احرمت؟ قلت: من موضع كذا و كذا لیس من المواقیت المعروفة قال: رب طالب خیر تذل قدمه ثم قال: أیسرّك انك صلّیت الظهر فى السفر اربعا؟ قلت: لا، قال: فهو ذلك.»(15)

کعبه

ابن فضّال مى‏گوید: «خدمت امام صادق علیه السلام رسیدم در حالى كه رنگ چهره‏ام تغییر كرده بود، حضرت از من سؤال فرمودند: از كجا مُحرم شدید؟ گفتم: از فلان جا (محلى كه از مواقیت معروف نبود) حضرت فرمود: طالبان خیر فراوانى هستند كه لغزشگاه‎هایى براى آن‏ها وجود دارد. سپس فرمود: آیا ممكن و صحیح است كه تو در مسافرت نماز ظهر را چهار ركعتى بجا آورى؟ گفتم: نه، هرگز. فرمود: احرام بستن در غیر مواقیت، مثل نماز چهار ركعتى در سفر است كه هر دو موجب بطلان یا نقص مى‏گردد.»

تا كنون دو مسأله به طور اجمال مطرح شد:

1 ـ موقعیّت میقات و عظمت آن

2 ـ احكام ثلاثه (نیت، احرام و تلبیه) كه براى معتمر یا انسان حج گزار، در مكان میقات واجب است.

این كه احكام نورانى؛ همچون نیت، احرام و تلبیه، در امكنه‏اى كه از آن به مواقیت یاد مى‏شود واجب شده، بیانگر راز عمیق و سرانیق حقیقت میقات است.

نقش تلبیه

به عنوان نمونه توجه به این نكته كه تلبیة الاحرام حج، نقش همگون با تكبیرة الاحرام نماز دارد، و همانطورى كه مصلّى، زمانى مى‏تواند با پروردگارش مناجات كند (المصلى یناجى ربّه) كه از آستانه تكبیرة الاحرام بگذرد، در حج نیز زمانى انسان به لقاى حق بار مى‏یابد كه از درگاه تلبیةُ الاحرام بگذرد. و این معنا جز در میقات (غیر از موارد استثنائى) امكان پذیر نیست. این مسأله خود نشانگر بخشى از عظمت و موقعیت والاى میقات است.

سرّ میقات از لسان امام سجاد علیه السلام

تحقیقا اهل ذكر و رازدانان جهان هستى، سرّ این حقیقت را به خوبى آگاهند، بلكه خود سرّ این حقائقند. آن چنان كه امام سجاد علیه السلام فرمود: «انا ابن زمزم و صفا، انا ابن مكة و منى.»(16) از اینرو با بهره‏گیرى از بیان معصوم اشارتى براى راهیابى به سرّ مسأله میقات مناسب مى‏نمایاند. و آن این كه بطور كلى حقیقت قرآن یك مرتبه عالى و عظیم دارد، (انّه فى ام الكتاب لدینا لعلىٌ حكیمٌ)(17) قرآن در جایگاه اصلى، در نزد ما داراى رفعت مكانت و حكمت است. و همین حقیقت عالى و حكمت، با تمامى جامعیّتش تنزّل كرده، كه از آن جمله حج با تمام شؤونش مى‏باشد، و میقات نیز یكى از جلوه‏هاى بارز حج است كه بدون شك داراى سرّ، بلكه اسرارى است؛ زیرا اقتضاى تنزّل و تجلّى، همانا وجود یك حقیقت برتر به عنوان باطن و سر، و یك امر نازل شده كه ظاهر و آشكار است، مى‏باشد.

میقات و معراج رسول اكرم

در اینجا به نكته‏اى كه از امام صادق علیه السلام راجع به باطن میقات ایراد گردیده، اشاره خواهیم نمود. راوى از حضرت سؤال مى‏كند:

«قلت لأبى‏ عبدالله‏ علیه السلام: لأىّ علّة احرم رسول الله‏ من الشجرة و لم یحرم من موضع دونه؟ قال: لأنّه لما أُسرى به الى السّماء و صار بحذاء الشجرة و كانت الملائكة تأتى الى البیت المعمور بحذاء المواضع التى هى مواقیت سوى الشجرة، فلما كانت الموضع الذى بحذاء الشجرة نودى یا محمد! قال: لبّیك، قال: ألم اجدك یتیما فآویت و وجدتك ضالاًّ فهدیت؟ قال النبى: انّ الحمد و النعمة لك و الملك، لا شریك لك لبیك، فلذلك احرم من الشجرة، دون المواضع كلها.»(18)

حضرت صادق علیه السلام در مقام پاسخ به این سؤال كه چرا رسول اكرم صلی الله علیه و آله از شجره احرام بست، و مكان دیگرى براى این امر انتخاب نفرمود، اینگونه توضیح داد: علّت این امر و راز چنین حقیقتى عبارت از این است كه رسول اكرم در حركت سماوى و سیر الهى معراج خود، به جایى رسیدند كه محاذى آن شجره است، و از طرف دیگر هم فرشته‏هاى آسمان تا بیت المعمور (به استقبال رسول اكرم) آمده بودند، و به محاذات با مواقیت متعددى غیر از شجره، قرار گرفته بودند. وقتى رسول اكرم در محاذات شجره قرار گرفتند، هاتف غیبى ندایى آسمانى سر داد و حضرتش را مخاطب ساخت:

امام صادق علیه السلام فرمود: احرام از مكان‎هاى مخصوص كه (در اصطلاح حج) مواقیت نامیده مى‏شود از عواملى است كه حج بدان تمام مى‏شود و بدون آن، ناقص است.

«آیا اینگونه نبوده است كه قبلاً یتیم بودى و پروردگارت به تو پناه داد؟ و آیا اینگونه نبود كه گمراه (گمشده) بودى و با هدایت الهى مستقیم گشتى؟ اینجا بود كه در همان مكانِ شجره، رسول اكرم تلبیه معروف را در پیشگاه ربوبى ایراد نمود و اینگونه عرضه داشت: «انّ الحمد و النعمة لك و الملك لا شریك لك لبیك.»

این امر مبناى حركت از بیت المعمور بوده است، كه اسوه حركت از شجره میقات گشته و بر این اساس است كه رسول اكرم احرام را فقط از آن مقطع آغاز كرد.

بررسى و تأمّل در مجموعه روایات این بابت؛ خصوصا روایت فوق، مشعر این معناست كه همه اوامر شرعى و نواهى الهى، داراى سرّى تكوینى و رازى وجودى هستند و البته هر یك در عرصه وجود، به مقدار هستى خود در جهان تشریع، مؤثرند.

همانطورى كه آب در نظام هستى، درخت در عالم وجود و جماد در نشأه خارج، داراى بخشى از واقعیّت هستند و هر یك در عین حال كه ضرورى‏اند، اما عهده‏دار امرى مستقل هستند كه به اندازه اثر وجودى و نقش شایسته آنها تأثیر دارند. در نظام تشریع نیز مسأله به همین گونه است، با این تفاوت كه یكى در آسایش تن و دیگرى در فزایش جان، مؤثّر است. یكى راه را براى رسیدن به حیات فانى و دیگرى طریق را براى نیل به زندگى باقى آبادان مى‏سازند.

بر این مبنا تمامى شؤوناتى كه در شریعت مقرّر شده، هر یك به منظور تكمیل سعادت و تتمیم هدایت تنظیم شده، و لذا، امرش، نهی‎اش، حركتش، وقوفش، آغازش، انجامش، همه و همه بر مبناى همان هدایت كامله الهى صورت مى‏پذیرد.

و لذا اگر در جریان میقات، اینگونه آمده كه حاجى لزوما باید از مكان‎هاى خاص، به نام «مواقیت» سفر الى الله‏ خود را آغاز كند. گویاى سرّى لاهوتى و رازى الهى است.

و تا انسان، سالك كوى دوست نباشد و سیر عاشقانه خود را به سوى معراج الهى آغاز نكند، هرگز نه استقبال ملائك را و نه محل توقف آنها كه محاذات با مواقیت حج است مشاهده نخواهد كرد.

و همانطورى كه در معراج نبوى هر قدمى كه حضرت مى‏زد مرحله‏اى از كمال در مقابل دیدگان رسول خاتم روشن مى‏شد، در سفر حج نیز تنها زمانى كه از میقات به قصد حج احرام بسته شود، ابواب كمال مفتوح و فیض حق مكشوف مى‏گردد. از اینجا به آن قانون حاكم در نظام هستى كه هر ظاهرى را باطنى و شریعت را حقیقت است مى‏رسیم، كه البته نردبان وصول و سكوى عروج همانا عمل به شریعت است تا نیل به حقیقت دست دهد.

نكته‏اى كه قابل دقّت است این كه، گرچه روایت فوق، سرّ احرام از مسجد شجره را بیان كرده، لیكن مسجد شجره به عنوان یكى از مواقیت مورد نظر است نه تنها به عنوان یك مكان مقدس. و لذا به لحاظ سرّ و باطن داشتن همه مواقیت دیگر نیز در حكم مسجد شجره مى‏باشند. و فرشتگان به استقبال بندگانى كه قاصد بیت الهى هستند، تا محل مواقیت پیش آمدند؛ یعنى از آن نقطه‏اى كه حركت و سیر الهى آغاز مى‏شود، و با اولین قدمى كه حاجى در كوى دوست مى‏نهد و لحظه‏اى كه لباس احرام بر تن مى‏كند، حضور ملائك و همراهى فرشتگان آسمان با خود را احساس مى‏كند.

با این بینش، نه تنها مواقیت، امكنه‏اى مقدس و مورد نظر الهى هستند بلكه مصاحبت و همراهى ملائك براى انسانى كه رهسپار كوى ولا و پویاى سوى صفا است، از آن مكان خواهد بود.

البته روشن است استقبال ملائك جهت صورى و تشریفاتى نخواهد داشت، بلكه ضمن تجلیل از قاصد بیت عتیق و سالك طریق حبیب، همراهى، راهنمایى و مساعدت در این سیر الهى ضرورى مى‏نماید. و تنها انسانى مى‏تواند وظایف و مناسك حج را آنگونه كه شایسته حق است انجام دهد، كه اعوان و یارانى آسمانى، او را همراهى كنند.

صاحب وسائل در جلد پنجم كتاب شریف خود در باب اوّل مواقیت، سیزده روایت ذكر كرده كه بیانگر امكنه‏اى است كه لزوما نوع حجاج سراسر گیتى از آن مى‏گذرند و از آن نقطه محرم مى‏گردند و البته حكم ظاهرى و باطنى همه آنها واحد است. فقط به اقتضاى عالم طبیعت تعدّد و كثرت پذیرفته است؛ به عنوان نمونه، به یكى از آن روایات پرداخته و تذكر بدان را در این مقاله سودمند مى‏دانیم.

قال ابوعبدالله‏ علیه السلام: «ان رسول الله‏ صلی الله علیه و آله وقّتَ لأهل المدینة ذاالحلیفة و وقت لاهل المغرب الجحفة و هى عندنا مكتوبة مهیعة و وقت لأهل الیمن یلملم و وقت لاهل الطائف قرن المنازل و وقت لأهل النجد العقیق.»(19)

امام صادق علیه السلام از رسول اكرم صلی الله علیه و آله نقل مى‏كند كه: «حضرت براى اهل مدینه مكانى به نام ذاالحلیفه را به عنوان میقات، و براى اهل مغرب جحفه را ـ كه اكنون در نزد ما به عنوان مهیعه شناخته شده ـ و براى اهل یمن یلملم را و براى اهل طائف قرن المنازل را و براى اهل نجد، عقیق را معرّفى فرموده است.»

امید است توفیق ولىّ توفیق، رفیق و صحبت مصاحبان كریم و فرشتگان رحیم براى همه حجاج فراهم گردد و ضمن عمل به ظواهر و انجام مناسك بهره وافى را از باطن و اسرار حج برده و راه را براى تعالى هموار سازیم.

پى‎نوشت‎ها:

1ـ بقره: 196

2ـ بقره: 115

3 ـ جامع احادیث شیعه، ج10، ص492

4 ـ نساء: 103

5 ـ لسان العرب، ج2، ص107

6 ـ جامع احادیث شیعه، ج10، ص492

7 ـ بقره: 51

8 ـ اعراف: 142

9 ـ نبأ: 17

10 ـ بقره: 189

11 ـ نكته‏اى كه علامه شعرانى ـ ره ـ در كتاب شریف نثر طوبى در مقام تفسیر آیه مى‏فرمایند: این است كه شناخت كارهاى دینى و دنیوى از طریق ماه‎هاى قمرى، به جهت وجود «اهله»، به مراتب آسان‎تر از شناخت اوقات از طریق ماه‎هاى شمسى است. نثر طوبى؛ ج2، ص 518

12 ـ بحارالانوار، ج99، ص 128، ح 13

13 ـ جامع احادیث شیعه، ج10، ص 515

14 ـ جامع احادیث شیعه، ج10، ص513

15 ـ بحارالانوار، ج99، ص130، ح18

16 ـ خطبه حضرت سجاد علیه السلام در شام.

17 ـ زخرف: 4

18 ـ بحارالانوار، ج99، ص 128، ح12

19 ـ وسائل الشیعه، ج 5، ابواب مواقیت، باب 1، ح 1 .

منبع:

مجله میقات حج، شماره 11 ، مرتضى جوادى آملى

پیوند به :

نگرشی کوتاه به اسرار حج

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.