تبیان، دستیار زندگی
خروج یمانى از نشانه‏هاى حتمى و در آستانه ظهور مى‏باشد. همانگونه كه كسى نمى‏تواند براى ظهور...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

لزوم تفكیك علائم‏حتمى ظهور از علائم غیرحتمى

مهدی

(3)

مردی با پرچم سفید

... آنچه گذشت:

بیش از دو هزار نشانه براى فرج، ظهور و رستاخیر در كتب حدیثى نقل شده كه مى‏توان آنها را به چهار دسته تقسیم نمود:

  • فِتَن
  • مَلاحم
  • علائم‏ ظهور
  • اشراط الساعة

در میان بیش از 2000 علائم ظهور، تعدادى از آنها علائم حتمى و بقیه علائم غیرحتمى مى‏باشند. تعداد علائم حتمى از انگشتان دست نمى‏گذرد. آنچه مسلم است تعداد پنج نشانه از این نشانه‏ها حتمى مى‏باشند كه عبارتند از:

  • خروج سفیانى؛
  • خروج یمانى؛
  • بانگ آسمانى؛
  • خسف بیدا؛
  • قتل نفس ‏زكیه.

كه در این سری نوشتار  به امر بازشناسی این علایم پرداخته شده كه در قسمت قبل مورد اول یعنی خروج سفیانى تقدیم گردید.

اكنون بررسی علامت بعدی حضورتان ارائه می‌شود:

2 - خروج یمانى

احادیث فروانى به حتمى بودن خروج یمانى دلالت مى‏كند. از آن جمله حدیث عمر بن حنظله كه متن كامل آن را نقل كردیم و سندش را بررسى نمودیم.(75)

مرحوم كلینى با سند صحیح از امام صادق‏علیه السلام روایت كرده كه فرمود: پیش از قیام قائم پنج نشانه است: بانگ آسمانى، سفیانى، خسف، قتل نفس‏زكیه و یمانى. راوى پرسید: اگر پیش از آنكه این نشانه‏ها رخ دهد، یكى از اهل بیت شما خروج كند، آیا ما نیز همراه او خروج كنیم؟ فرمود: نه.(76)

در این حدیث اگر چه لفظ حتمى نیامده، ولى اینكه امام‏علیه السلام رواى را نهى كرده از اینكه پیش از تحقق این نشانه‏ها خروج كند، علامت حتمى بودن آن نشانه‏ها مى‏باشد.

مرحوم كلینى این حدیث را با پنج واسطه از امام صادق‏علیه السلام روایت كرده كه همه آنها از نظر اهل رجال مورد وثوق مى‏باشند.(77) علامه مجلسى پس از نقل حدیث آن را حسن در حدّ صحیح دانسته و از شهید ثانى نقل كرده كه او نیز بر صحّت آن گواهى داده است.(78)

امام صادق‏علیه السلام در حدیث دیگرى علائم حتمى را بر شمرده و در ضمن آن فرموده: وَ الَْیمانىُّ مِنَ الَمحتُوم؛ یمانى نیز از علائم‏حتمى است.(79)

در محضر امام صادق‏علیه السلام از خروج سفیانى گفتگو شد، امام ‏علیه السلام فرمود: اَنىََّ یَخْرُجْ ذلِكَ؟ وَ لَمَّا یَخرج كاسِرُ عَیْنَیْهِ بِصَنعاء؛ چگونه ممكن است او خروج كرده باشد، در حالیكه هنوز در هم كوبنده دیدگانش از صنعا خروج نكرده است؟(80)

این حدیث سندش قوى نیست. ولى به روشنى دلالت مى‏كند كه خروج یمانى حتمى است. زیرا بدون یمانى، سفیانى در كار نیست.

پس از بیان حتمى بودن خروج یمانى، به شمارى از ویژگیهاى او اشاره مى‏كنیم:

محل خروج:

در احادیث فروانى تصریح شده كه یمانى از یمن خروج مى‏كند. از جمله فضل ‏بن شاذان با سند صحیح از امام صادق‏علیه السلام روایت كرده كه در ضمن یك حدیث بسیار طولانى فرمود: وَ خُروجُ السُّفیانى مِن الشَّام، وَ الَْیمانىِّ مِنَ الَیمن؛ سفیانى از شام و یمانى از یمن خروج مى‏كند.(81)

فضل‏بن شاذان این حدیث را فقط با دو واسطه از امام صادق‏علیه السلام روایت كرده كه آنها هر دو مورد وثوق هستند.(82) شیخ صدوق نیز همین فراز را در ضمن حدیثى طولانى با سلسله اسنادش از امام ‏باقر علیه السلام روایت كرده است.(83) نعیم بن حماد نیز با سلسله اسناد خود در ضمن یك حدیث طولانى از امام باقرعلیه السلام روایت كرده كه فرمود: ثُمَّ یَصیرُ اَلیهِم مَنصور الیمانىُّ مِن صَنْعاء بِجُنودهِ، وَ لَهُ فَورةُ شَدیدَة؛ سپس یمانى پیروز با لشكریانش از صنعا با یك جنب و جوش خاصى به سوى آنها حركت مى‏كند.(84)

زمان خروج:

خروج یمانى از نشانه‏هاى حتمى و در آستانه ظهور مى‏باشد. همانگونه كه كسى نمى‏تواند براى ظهور وقت تعیین كند، براى خروج یمانى و سفیانى نیز هرگز كسى نمى‏تواند وقت تعیین كند. آنچه مسلم است این كه خروج یمانى مقارن با خروج سفیانى است. چنانكه در احادیث فراوان به آن تصریح شده است:

فضل‏بن شاذان با سند صحیح از امام صادق‏علیه السلام روایت مى‏كند كه در ضمن یك حدیث طولانى فرمودند: قَد یَكونُ خُروجُه وَ خُروج الیمانىِّ مِنَ الیمن مَع الرَّایاتِ البیضِ فى یَومٍ واحِدٍ وَ شَهرٍ واحِد وَ سُنَّةٍ واحِدَة؛ خروج سفیانى با خروج یمانى از یمن با پرچمهاى سفید در یك روز، در یك ماه و در یك سال رخ خواهد داد.(85)

فضل ‏بن شاذان این حدیث را با سه واسطه از امام صادق‏ علیه السلام روایت كرده كه هر سه در اوج وثاقت مى‏باشند.(86) در نتیجه از بالاترین سطح صحت برخوردار مى‏باشد.

از امام صادق‏علیه السلام روایت شده كه فرمود: یمانى و سفیانى همانند دو اسب مسابقه به دنبال یكدیگر فرا مى‏رسند.(87)

محمدبن مسلم گوید: یَخرجُ قَبلَ السُّفیانى مِصْرىٌّ وَ یَمانى؛ پیش از سفیانى مصرى و یمانى خروج مى‏كنند.(88)

در این حدیث اگر چه به نام معصوم تصریح نشده، ولى بى گمان محمد بن مسلم آن را از غیر معصوم نقل نمى‏كند. از این حدیث استفاده مى‏شود كه اگر چه سپاه سفیانى و سپاه یمانى همانند دو اسب مسابقه وارد كوفه مى‏شوند، ولى خروج یمانى پیش از خروج سفیانى خواهد بود.

امام رضاعلیه السلام مى‏فرماید: خروج سفیانى، یمانى، مروانى و شعیب‏بن‏صالح و دستى كه ظاهر مى‏شود و چنین و چنان مى‏كند، پیش از این امر(ظهور حضرت) رخ مى‏دهد.(89)

امیر مؤمنان در یك حدیث بسیار طولانى، پس از تشریح نبردهاى خونین كوفه مى‏فرماید: ناگهان سپاه خراسانى و یمانى همانند دو اسب مسابقه به دنبال یكدیگر پدیدار مى‏شوند.(90)

امام باقرعلیه السلام در ضمن یك حدیث طولانى مى‏فرماید: خروج سفیانى، یمانى و خراسانى در یك سال، یك ماه و یك روز خواهد بود.(91)

از جمع‏بندى احادیث یاد شده به این نتیجه مى‏رسیم كه خروج یمانى با خروج آشوبگران و فتنه‏جویانى چون سفیانى، مروانى و مصرى، و اصلاح جویانى چون خراسانى و شعیب‏بن صالح مقارن و همزمان خواهد بود.

پرچم یمانى:

در احادیث فراوان پیرامون پرچم یمانى گفتگو شده و تصریح شده كه در میان پرچم‏هایى كه آنروز در اهتزاز خواهد بود، پرچمى هدایت یافته‏تر از پرچم یمانى نیست.

فضل‏ بن‏شاذان با سند صحیح از امام ‏صادق‏علیه السلام روایت كرده كه فرمود: خُروجُ الثلاثَةِ: الخُراسانىِّ وَ السُّفیانىِّ وَالیمانىِّ فی سَنَةٍ واحدةٍ، فی شهرٍ واحدٍ، فی یومٍ واحدٍ، فَلیسَ فیها رایَةٌ بِأهْدى مِن رایَةِ الیمانى، تَهدى الَى الحَقِّ؛ خروج سه تن: خراسانى، سفیانى و یمانى در یكسال، یك ماه و در یك روز مى‏باشد. در این میان پرچمى هدایت یافته‏تر از پرچم یمانى نیست كه به سوى حق هدایت مى‏كند.(92)

این حدیث را فضل‏بن شاذان با سه واسطه روایت كرده كه هر سه در حد اعلاى وثاقت هستند.(93) در نتیجه حدیث صحیح و معتبر مى‏باشد.

در حدیث دیگرى كه تحت عنوان زمان خروج از طریق فضل‏بن شاذان با سند صحیح روایت كردیم، آمده بود: خروج یمانى از یمن با پرچم‏هاى سفید.(94)

امام باقر علیه السلام نیز در حدیث مفصلى از خروج یمانى، خراسانى و سفیانى گفتگو نموده، از تقارن آنها سخن گفته و در پایان مى‏فرماید: وَ لَیسَ فی الرَّایاتِ رایَة اَهْدى مِن رایَةِ الیمانى، هِى رایةُ هُدىً، لاَنَّهُ یَدعوُ الى صاحِبِكُم؛ در میان این پرچم‏ها، پرچمى هدایت یافته‏تر از پرچم یمانى نیست. آن پرچم هدایت است، زیرا او شما را به سوى صاحب‏تان فرامى‏خواند.(95)

آیین یمانى:

از احادیث یاد شده به روشنى استفاده مى‏شود كه او تابع مذهب اهل‏بیت‏علیهم السلام مى‏باشد. از معصوم نیز مطلبى رسیده كه آن را تأیید مى‏كند. در فتنه ابو مسلم خراسانى برخى او را محبِّ اهل‏بیت مى‏پنداشتند و او را با یمانى تطبیق مى‏كردند. امام صادق‏علیه السلام فرمود: لا، اَلیمانى یُوالى عَلیّاً وَ هذا یَبْرَأُ مِنه؛ نه، این طور نیست، یمانى از على‏علیه السلام پیروى مى‏كند، درحالیكه او از آن حضرت بیزارى مى‏جوید.(96)

نسب یمانى:

در ضمن یك حدیث طولانى امام صادق‏علیه السلام نشانه‏هاى ظهور را برشمرده، در پایان مى‏افزاید: وَ خُروج رَجلٍ مِن وُلْدِ عَمِّى زَیدٍ بِالیمَن، وَ انْتِهاب سِتارَةِ البَیت؛ و خروج مردى از تبار عمویم زید در یمن و به یغما رفتن پرده كعبه.(97)

اگر منظور از این شخصى كه از یمن خروج مى‏كند، یمانى موعود باشد، حدیث تصریح مى‏نماید به اینكه نسب او به جناب زید بن على بن الحسین‏علیه السلام مى‏رسد.

اسم و لقب یمانى:

در احادیث معصومین نام یمانى ذكر نشده، تنها سرِ نخى كه داریم پیشگویى سطیح كاهن براىِ ذى یزن پادشاه یمن است كه در شمار نشانه‏هاى ظهور مى‏گوید: سپس نام‏آورى از یمن، از صنعا و عدن پدیدار شود كه چون پنبه سفید باشد. نامش حسن یا حسین است. با خروج او فتنه‏ها در هم شكند. آن‏گاه مهدى آن فرخنده مبارك، آن هادى هدایت‏گر، آن سیدعلوى ظاهر مى‏شود. همگان از این عنایت الهى خشنود شوند، با نور او تاریكى رخت بر بندد.(98)

علی‌رغم توجه خاص محدثان و سیره‏نویسان به پیش‏گویى‏هاى سطیح كاهن و نقل آن در كتب،(99) سخنان او حجت شرعى نیست، لیكن تنها منبعى است كه از نام یمانى و سیماى نورانى او سخن گفته است.

در شمارى از احادیث فتن و ملاحم از یمانى به عنوانِ اَمیرُ الْعُصَب یعنى فرمانده گروهان تعبیر شده(100) و در برخى دیگر تصریح شده كه فرمانده گروهان یمنى و قرشى است، یعنى از اهل یمن و از تیره قریش است.(101) و آن مؤیَّد است با حدیث امام صادق‏علیه السلام كه او را از تبار زید شهید معرفى فرموده است.(102) و در حدیث دیگرى آمده است كه منظور از عُصَب؛ گروهان یمنى‏ها مى‏باشد.(103) و در برخى احادیث از او به عنوان منصور یعنى پیروز تعبیر شده است.(104) و در برخى از لشكریان یمانى ستایش شده كه از او پیروى مى‏كنند، تكسواران همدان و خولان پیشاپیش یمانى مى‏آیند(105) و در میان ركن و مقام با آن حضرت بیعت مى‏كنند.(106)

تقارن خروج یمانى با سید حسنى:

در برخى از احادیث از تقارن خروج یمانى با جنبش سید حسنى گفتگو شده است.

كلینى با سند صحیح در ضمن حدیثى از امام صادق‏علیه السلام روایت كرده كه فرمود: وَ اَقْبَل الیمانى وَ تَحرَّكَ الحَسَنىُّ وَ خَرجَ صاحِبُ هذَا الأمر؛ یمانى پیش بتازد، حسنى به جنبش درآید و صاحب این امر خروج فرماید.(107)

كلینى این حدیث را با چهار واسطه روایت كرده كه هر چهار تن در اوج وثاقت هستند و حدیث صحیح مى‏باشد.(108)

در احادیث فراوان از نبرد سخت یمانى با سفیانى سخن رفته، تصریح شده كه چون دو اسب مسابقه آنها را دنبال كرده، تار و مار مى‏كند،(109) و بر اساس روایت صحیح، سفیانى و پسرش به دست یمانى به هلاكت مى‏رسند.(110)

در احادیث فتن و ملاحم، یمانى جایگاه بسیار رفیعى دارد كه ما به جهت محدود بودن صفحات این نوشتار، به همین مقدار بسنده نموده و اضافه مى‏كنیم كه حضرت باقر علیه السلام در مقام لزوم یارى رساندن به یمانى مى‏فرماید: وَ اِذا خَرَجَ الیمانى فَانْهَضِ اِلَیهِ، فَانَّ رَایتَهُ رایَة هُدىً، وَ لا یَحِلُّ لِمُسْلمٍ اَنْ یَلْتَوىَ عَلیه، فَمنْ فَعَل ذلِكَ فَهو مِن اَهلِ ‏النَّارِ، لأنَّهُ یَدعوُ اِلَى الحَقِّ و الى صِراطٍ مُستَقیم؛ چون یمانى خروج كند به سویش بشتاب. زیرا پرچم او پرچم هدایت است. بر هیچ مسلمانى جایز نیست كه بر او بتازد. زیرا او به سوى حق و به راه راست فرا مى‏خواند.(111)


75.   این حدیث در زیر عنوان: بازشناسى علائم‏حتمى از شیخ صدوق نقل كردیم و صحت سندش را اثبات كردیم.

76.   كلینى، الكافى، ج 8، ص 258، ح 483.

77.   این پنج واسطه عبارتند از:

محمد بن یحیى العطار، براى وثاقتش ر.ك: نجاشى، الرجال، ص 353، رقم 946.

احمد بن محمد بن عیسى، براى وثاقتش ر.ك: شیخ طوسى، الرجال، ص 366.

على بن الحكم، براى وقاقتش: ر.ك: شیخ طوسى، الفهرست، ص 151، رقم 376.

ابو ایوب خزاز - ابراهیم بن عیسى - براى وثاقتش ر.ك: نجاشى، الرجال، ص 20، رقم 25.

عمر بن حنظله، براى وثاقتش ر.ك: كلینى، الكافى، ج 3، ص 275.

78.   علامه مجلسى، مرآة العقول، ج 26، ص 406.

79.   نعمانى، الغیبة، ص 252، ب 14، ح 11.

80.   همان، ص 277، ب 14، ح 60.

81.  فضل‏بن شاذان، اثبات‏الرجعة؛ مختصر اثبات‏الرجعة، تراثنا، ش 15، ص 216، ح 18؛ میر لوحى، كفایةالمهتدى، ص 280، ح 39؛ خاتون‏آبادى، كشف الحق، ص 182، ح 30.

82.   آن دو واسطه عبارتند از:

صفوان‏بن یحیى، براى وثاقتش ر.ك: نجاشى، الرجال، ص 197، رقم 524.

محمدبن حمران، براى وثاقتش ر.ك: نجاشى، الرجال، ص 359، رقم 965.

83.   شیخ صدوق، كمال‏الدین، ج 1، ص 331، باب 32، ح 16.

84.   نعیم بن حماد، الفتن، ص 231، ح 855.

85.  فضل‏بن شاذان، مختصر اثبات‏الرجعة، تراثنا، ش 15،ص 215؛ میر لوحى، كفایه المهتدى، ص 262؛ خاتون آبادى، كشف الحق،ص 169.

86.   این سه واسطه عبارتند از:

محمد بن ابى عمیر، براى وثاقتش ر.ك: شیخ طوسى، الفهرست،ص 218،رقم 617.

جمیل بن دراج، براى وثاقتش ر.ك: نجاشى، الرجال، ص 126، رقم 617.

زرارةبن اعین، براى وثاقتش ر.ك: نجاشى، الرجال، ص 175،رقم 463.

87.   نعمانى، الغیبة، ص 305، ب 18، ح 15؛ شیخ طوسى، الأمالى، ص 661، م 35، ح 20.

88.   شیخ طوسى، الغیبة، ص 447، ح 444؛ شیخ حرعاملى، اثبات الهداة، ج 3، ص 728، ح 58.

89.   نعمانى، الغیبة، ص 253؛ شیخ حر، اثبات الهداة، ج 3، ص 735.

90. علامه مجلسى، بحارالأنوار، ج 52، ص 274؛ هیئت تحریریه، موسوعة احادیث امیر المؤمنین، ج 1، ص 318.

91. نعمانى، الغیبة، ص 255، ب 14، ح 13.

92. فضل‏بن شاذان، اثبات‏الرجعة - محظوط - مختصر اثبات‏الرجعة، تراثنا، ص 216، ح 17، خاتون آبادى، كشف الحق، ص 173، ح 29.

93.   این سه واسطه عبارتند از:

محمد بن ابى عمیر، براى وثاقتش ر.ك: شیخ طوسى، الفهرست، ص 218، رقم 617.

سیف بن عمیره، براى وثاقتش ر.ك: نجاشى، الرجال، ص 189، رقم 504؛ شیخ طوسى، الفهرست، ص 140، رقم 333؛ ابن شهر آشوب، معالم العلماء، ص 56، رقم 377؛ ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج 2، ص 470، رقم 3182.

بكر بن محمد ازدى، براى وثاقتش ر.ك: نجاشى، الرجال، ص 108، رقم 273؛ شیخ طوسى، اختیار معرفه‏الرجال، ص 592، رقم 1107؛ علامه حلى، الرجال، (خلاصةالاقوال)، ص 25.

94.فضل‏بن شاذان، اثبات‏الرجعة - محظوط -؛ تراثنا، ش 15، ص 215، ح 16؛ میر لوحى، كفایة المهتدى، ص 262؛ خاتون‏آبادى، كشف الحق، ص 169.

95. نعمانى، الغیبة، ص 255، ب 14، ح 13.

96.شیخ طوسى، الأمالى، ص 661، م 35، ح 19؛ علامه مجلسى، بحارالأنوار، ج 47، ص 297؛ همو، ج 52، ص 275، ح 170.

97. سید ابن طاووس، فلاح السائل، ص 171؛ علامه مجلسى، بحارالأنوار، ج 86، ص 62.

98. حافظ برسى، مشارق انوار الیقین، ص 247؛ علامه مجلسى، بحارالأنوار، ج 51، ص 163؛ كاظمى، بشارة الاسلام، ص 254.

99.ابونعیم، دلائل النبوة، ج 1، ص 140 ص 125 122؛ ابن هشام، السیرةالنبویة، ج 1، ص 194 - 190 ص158 ص128 - 124

100.نعیم به حماد، الفتن، ج 1، ص 401، ح 1208.

101.همان، ص 120، ح 283.

102. سید ابن طاووس، فلاح السّائل، ص 171.

103. همو، التشریف بالمنن، ص 77، ب 20، ح 22.

104.نعیم بن حماد، الفتن، ص 231 و 300، ح 855 و 1153.

105.سید ابن طاووس، التشریف بالمنن، ص 295، ب 79، ح 417.

106.همان، ص 281، ب 70، ح 407.

107.كلینى، الكافى، ج 8، ص 189، ح 285.

108. این چهار واسطه عبارتند از:

محمد بن یحیى العطار، براى وثاقتش ر.ك: نجاشى، الرجال، ص 353، رقم 946.

احمد بن محمد بن عیسى، براى وثاقتش ر.ك: شیخ طوسى، الرجال، ص 366.

حسن بن محبوب، براى وثاقتش ر.ك: شیخ طوسى، الفهرست، ص 96، رقم 162.

یعقوب سراج، براى وثاقتش ر.ك: نجاشى، الرجال، ص 451، رقم 1217.

109. نعمانى، الغیبة، ص 305؛ طبرسى، مجمع البیان، ج 8، ص 622.

110.فضل‏بن شاذان، اثبات‏الرجعة - محظوط - مختصر اثبات‏الرجعة، تراثنا، ش 15، ص 215، ح 16؛ میر لوحى، كفایة المهتدى، ص 262؛ خاتون آبادى، كشف الحق، ص 169.

111.نعمانى، الغیبة، ص 256، ب 14، ح 13.

استاد على‏اكبر مهدى‏پور

به سفارش دبیرخانه دائمى اجلاس حضرت مهدى

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.