تبیان، دستیار زندگی
مشكل گریبانگیر قشر عظیمی از مردم از یك غفلت مدیریت در طراحی سرچشمه می گیرد. زیرا چنانچه همزمان با صدور كارت هوشمند سوخت (اصلی- اولیه) طراح این برنامه ریزی كامپیوتری به فكر احتمال- گمشدن این كارت می بود و همان زمان، كارت المثنی را هم مدنظر قرار می داد
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نفس تنگی های كارت سوخت

 كارت سوخت

«..... باز باید فردا بیاییم... وای خدای من، نكنه بگن برو منطقه دیگر... از كار و زندگی افتاده ام می خواهید بگویید نمی دهیم و خلاص ... فرصت جواب دادن هم ندارن، انگار نه انگار كه ما زندگی و كار داریم...»

صدور كارت هوشمند سوخت و البته از نوع المثنی آن هم، گروه بسیاری از مردم را در تهران و شهرستان ها سرگردان كرده و آن ها همچنان در مسیر دفاتر پستی مناطق پراكنده تهران در رفت و آمدند.

سیكل كاری انجام این طرح به گونه ای است كه كارمند و ارباب رجوع هر دو كلافه اند. كارمند از شنیدن اعتراضات و غرولندها و ارباب رجوع از امروز برو، فردا بیا...

اگر بنابر هر علتی به یكی از دفاتر پستی مراجعه كرده باشید دیده اید كه چگونه عده ای از مردم با رها كردن كار و كاسب خود برای دریافت كارت سوخت خودرو قلاب پاسكاری های رنج آور اداری شده اند!

عجیب تر آن كه در این گزارش و در گفت و گو با هر یك از افرادی كه برای دریافت كارت سوخت خود به این دفاتر مراجعه كرده بود حتی یك نفر جواب قطعی نگرفته بود. گویی هنوز هم سایه كهن خدمات دهی چاپارها - قاصد، پست و در عصر اینترنت و رایانه و سرعت شگرف تبادل اطلاعات وجود دارد و ویروس مغایر فناوری روز در سیستم اطلاع رسانی پخش می كند!

خسته از سرگردانی ها

گروهی از متقاضیان صدور كارت سوخت المثنی می گویند كه بارها از شهرستانهای دور و نزدیك برای پیگیری وضعیت كارت سوخت شان به تهران آمده اند اما به دلیل عدم پاسخگویی صحیح و نتیجه بخش مسئولان مربوطه دفاتر پست تاكنون موفق نشده اند، نه تنها كارت المثنی نگرفته اند بلكه همچنان از شهر محل سكونت خود به تهران می آیند و می روند و همچون دفعات پیش در دفاتر پست بین بخشی در تهران سرگردان هستند. آنها و نیز دیگر كسانیكه با این مشكل رنج آور روبرو شده اند از پاسكاریهای مكرر و بی فایده اداری كه البته هزینه های رفت و آمد و اتلاف وقت شان را در برداشته است سخت آزرده خاطر و معترض هستند. متقاضیان صدور كارت سوخت المثنی از قشر كارمند، راننده آژانس، مغازه دار، موتوری مسافربر و پیك، راننده شخصی و وانت بار هستند. آنها می گویند به هر جا مراجعه می كنند كسی نیست یك جواب رك و درست و حسابی و كارساز به ارباب رجوع بدهد و به این نابسامانی های مردم رسیدگی كند.

یك غفلت و این همه آشفتگی

به گفته یك شهروند علت اساسی ایجاد این درهم ریختگی و صف های شلوغ و كلافه كننده در دفاتر پست ناشی از آن است كه در شیوه اولیه صدور كارت هوشمند سوخت دچار خطا شده ایم. جالب این كه از طریق كامپیوتر و بهره مندی از فناوری اطلاعات این كار صورت گرفته و سیر مراحل و زمان عملی آن مشخص شده بوده است اما برنامه ریزی درست نیست. بنابراین، مشكل گریبانگیر كنونی قشر عظیمی از مردم از یك غفلت مدیریت در طراحی سرچشمه می گیرد. زیرا چنانچه همزمان با صدور كارت هوشمند سوخت (اصلی- اولیه) طراح این برنامه ریزی كامپیوتری به فكر احتمال- یقین- گمشدن این كارت (مذكور) می بود و همان زمان، كارت المثنی را هم مد نظر قرار می داد حالا حجم انبوه كسانی كه در سطح شهر كارت سوخت خودروشان گمشده است، سرگردان اینجا و آنجا نبودند و ساعت ها وقت آن ها در صف ها و شلوغی ها تلف نمی شد. در آن صورت هر شخص ذی نفع به مجرد گم شدن كارتش از كارت المثنی استفاده و با آرامش خاطر بیشتر مراحل صدور كارت جدید را دنبال می كرد. سپس اقدامات صدور كارت سوخت المثنی هم به همان شیوه كامپیوتری انجام می شد.

«محمود مومنی» در گفت و گو با سرویس گزارش روز كیهان خود را متقاضی صدور كارت المثنی معرفی می كند كه ساعت ها در صف شلوغ و گرمای هوا و خستگی و ... ایستاده و البته به كارت المثنی نرسیده است، وی كه برنامه نویس كامپیوتر برای امور حسابداری است، در لا به لای صحبت هایش نیز پیشنهاداتی را برای برطرف كردن معضل صدور و دریافت كارت سوخت المثنی مطرح می كند كه در ادامه این سری گزارش خواهیم خواند.

... گر صبر كنی...

انبوه جمعیت بی وقفه از ساختمان دفتر پست بیرون می آیند. چهره ها اكثراً گرفته و گرمازده است. برخی با همراهان خود گلایه و اعتراض را مبادله می كنند: ... باز فردا باید سر بزنم- خدا كند نگویند برو منطقه دیگر...- از كار و زندگی چند روزه كه افتادم... انگار نه انگار ما زندگی و كار داریم...- فرصت جواب دادن ندارند... دو كلمه در همهمه می گویند: باید صبر كنید تا جواب بیاید...، مكالمات مردمی است كه در هیاهوی دریافت كارت شنیده می شود.

علی اصغر رئیسی نیا از كرج به تهران آمده است. می گوید:«كارت هوشمند سوخت خودروام را گم كردم. به دفتر پست منطقه چهارده كرج مراجعه كردم. گفتند به تهران، پست منطقه خیابان مجاهدین بروم. آنجا رفتم. جواب دادند به پست حوالی میدان امام خمینی انتهای سعدی جنوبی مراجعه كنم. ناچار به این نشانی هم رفتم. كارم به نتیجه نرسید. به متصدی باجه گفتم یك آدرس درست بدهید. از كرج آمده ام و در تهران سرگردان شده ام. نهایتاً گفتند به منطقه سیزده پست بروم. الان هم در این منطقه پیگیر كارتم شده ام.

حالا در اینجا كارتان انجام شد، نتیجه ای گرفتید؟ در پاسخم می گوید :«باور كنید سه روز است كه از كار و كاسبی افتاده ام. یك شماره بار كد داده اند و گفتند باید به پست كرج مراجعه كنم. آنجا كارت هوشمند سوخت المثنی صادر می كنند و ده هزار تومان هم بابت آن باید بپردازم.» می رود اما در حالت بیم و امید می گوید كه برای حل مشكلش دعا كنم!

كلافه از رفت و آمدهای بین شهری

اسماعیلی در گرمای كلافه كننده زیرزمین دفتر پستی با تكه ای مقوا خود را باد می زند. عرق ریزان از مشكلش می گوید كه اصل كارت هوشمند سوخت هنوز برایش ارسال نشده است: «درخواست كارت و مراحل آن را از مدت ها پیش ارائه دادم. در انتظار مانده ام و ناچار در خواست صدور كارت المثنی- برای كارتی كه اصلاً نگرفتم- كردم گفتند به منطقه سه پست شهرری مراجعه كنم. به دفتر پست شهرری رفتم. آنجا نامه را به پست منطقه سیزده تهران ارسال كردند. به این پست آمده ام تا نتیجه را بگیرم. جواب دادند باید درخواست صدور كارت المثنی كنم و ده هزار تومان هم بپردازم.»

... وی می گوید كارمند است و از اداره خود مرخصی گرفته است. می افزاید: «اگر كارها براساس كامپیوتر و فناوری روز است پس چرا اینهمه مردم در دفاتر پستی مراجعه می كنند. شما بروید دفاتر پست ببینید چقدر شلوغ است. گرما و ساعت ها در صف ایستادن همه را كلافه می كند. حالا كه بیشتر كارهای اداری با كامپیوتر رسیدگی می شود، انتظار است بیش از یكبار به دفتر پست مراجعه و از آن شهر به شهر دیگر رفت و آمد نكنیم. موقعی كه همه نشانی های مردم به طور كامل در كامپیوتر ضبط و ثبت شده است، چرا كارها اینقدر كند صورت می گیرد؟»

ابزار كارم در پاركینگ مانده است

با خودرو شخصی اش در آژانس شهر شیراز كار می كند. كارت هوشمند سوخت اصلی اش گم شده است. در تاریخ 86.2.3 خبر مفقودی كارتش را كتباً به دفتر پست منطقه چهارده در خیابان ولی عصر اعلام كرده اما هنوز...

«فریدون رجبی» كه به اتفاق همسر و فرزندش به منطقه سیزده پست مراجعه كرده است، می گوید: در منطقه چهارده گفتند برای جواب به منطقه سیزده مراجعه كنم. حالا آمده ام. پاسخ دادند باید صبر كنم تا از شیراز جواب به تهران ارسال شود. پیگیر شدم. كارت المثنی از شیراز در تاریخ 86.5.2 برای تهران صادر شده است اما هنوز تا امروز  كه برای چندمین بار به این دفتر مراجعه كرده ام، نتیجه ای نگرفته ام... همسر وی نیز می گوید كه الان مدتی است ماشین در پاركینگ خانه خوابیده و مرد خانواده بیكار و منتظر كارت سوخت المثنی است.

4ماه انتظار، 14 بار مراجعه و دیگر هیچ!

اصطلاح پوشیدن یك جفت كفش آهنی این روزها نقل زبان افرادی است كه همچنان در انتظار كارت هوشمند سوخت خودروی خود به سرمی برند. شاید از كاربرد این اصطلاح هم خبر دارید كه برای پیگیری و تحقق یك كار سخت و تقریبا ناممكن استفاده می شد.

«عبدالله كشاورز» كارشناس و تحلیلگر امور اجتماعی هم با همین كفاشهای خاك گرفته از دوندگی ها و سرگردانی ها برای حصول نتیجه كار اداری خودرواش بیش از چهارماه به طور متناوب و نزدیك به چهارده مرتبه طی مدت مذكور برای امور تعویض پلاك و دریافت كارت خودرو و البته در مقطع دیگری دریافت كارت هوشمند سوخت خودرو در مناطق پستی تهران و یك مركز پلیس +10 در رفت و آمد بوده است. در این مدت كه بخشی از پیگیریها در سال گذشته و قسمتی در سال جدید صورت گرفته و تنها مورد كاری كه انجام داده پرداخت بیست و پنج هزارتومان بابت تعویض پلاك بوده است. به گفته وی، درهمان زمان تعویض پلاك، مقام مربوطه گفته است ظرف یك تا دو هفته كارت خودرو از طریق پست در منزل تحویل می شود. اما نشان به آن نشانی تا الان كه نیمه اول مردادماه و حدود یك ماه از آن وعده گذشته است، هیچ نشانی از تحویل كارت دیده نمی شود.

«... ناچار از انتظار بیشتر و چشم به راه بودن پستچی صرفنظر و مجدداً از شهرك آزمایش پیگیریها را شروع كردم. در آنجا گفتند كارت خودرو تحویل پست شده است. لذا به پست محل «مینی سیتی» رفتم. آنجا نتیجه ای حاصل نشد، تنها گفتند: به پست دربند مراجعه كنم. راهی دفتر پست دربند شدم و موضوع را شرح دادم. جواب این بود: «چیزی، به نام شما به دست ما نرسیده است. مدتی صبر كنید.» دل نگرانی ام از آن بود كه به وسیله كارت خودرو به موقع بتوانم كارت هوشمند سهمیه بنزین را بگیرم. لذا چندان صبر نكردم به محل نیروی انتظامی شرق تهران در جاده خاوران كه مركز تحویل پلاك خودرو است مراجعه كردم. آنجا از بابت كارت خودرو سلب مسئولیت كردند، و گفتند ما كارمان را انجام داده ایم. به پست مراجعه كنید. گفتم پست هم می گوید: صبر كنید!... به رغم آنكه حدود یك ماه از این ماجرای هفت خوان بدون هیچ اتفاق دلپذیری می گذرد، فكر كردم به هرجا كه ممكن است ردپایی اداری از كارت خودرو باشد، رفته ام. دراین حال یاد «نقوی» پستچی خوب منطقه مینی سیتی افتادم چرا كه پیش خود احتمال دادم در این مدت كه مشغول كار روزانه شده و اعضای خانواده هم احیانا زمانی كه پستچی آمده در منزل نبوده اند، آقای نقوی پاكت محتوی كارت خودرو را دم در خانه آورده باشد و چون كسی نبوده آنرا با خود به پستخانه بازگردانیده باشد. حالا یك وقتی هم برای یافتن وی تعیین كردم. در كوچه و گذرگاه ها جویای حال و احوال و بعد پرسیدم تازگیها نامه ای برای ما به درخانه نیاورده اید؟... جواب داد: «خیر...» حالا دیگر هر روز با او تماسم می گیرم كه... جوابش همان است: «خیر آقا».

جایی برای نفس تنگی

یكی از شهروندان كلافه و عصبی از دفتر پستی ... خارج می شود. می گوید: «آمده ام هوایی تازه كنم باز داخل بروم»! وارد دفتر پست می شوم. پرسان پرسان محل مراجعه متقاضیان دریافت كارت هوشمند سوخت را می یابم. انتهای سالن و در یك باریكه راه، دو سه اتاق را تعیین كرده اند! شلوغی و ازدحام جمعیت، دل نگرانی ها از رفت و آمد دوباره، هوای دم كرده و فضایی بدون هرگونه وسیله خنك كننده، اعصاب مراجعه كنندگان و البته پاسخ گویان را تحریك می كند. هر یك از مشكلی می گوید و انتقاد می كند. ساعت ها نشستن و ایستادن در صف و نگران از نتایج مرخصی ساعتی و روزانه و تعطیلی كسب و كار امكان و احتمال تحریك پذیری هر فردی را افزایش می دهد.

می پرسم: به هرحال كارها به نتیجه می رسد؟ می گوید: بسیاری از مراجعه كنندگان موقعی كه نوبتشان می رسد، تازه متوجه می شوند برخی مدارك دیگر هم لازم است كه همراه داشته باشند. در نتیجه آن همه معطلی و كلافگی و تشنگی، بی فایده بوده است. وی نیز به این نكته اشاره می كند: لازم است تمام مدارك مورد نیاز برای گرفتن كارت المثنی باید روی تابلو با خط درشت نوشته و حتما هم روی دیوار در ورودی و كاملا در تیررس دید همگان نصب می كردند تا مراجعه كنندگان پیش از آنكه به محل ارائه مدارك و دریافت پاسخ بیایند، مدارك شان را با آنچه روی تابلو ذكرشده مطابقت دهند. اگر كم و كسری داشتند، دیگر در صف و این هوای آزاردهنده نایستند...» به سمت و سوی خود و تا شعاعی كه می توانم چشم می دوانم شاید اثری از پیشنهاد این شهروند بیابم.

می گوید: «انتهای راهرو یك تابلو مربوط به لزوم همراه بودن و ارائه مدارك نصب شده است اما كسانی می توانند به وضوح ببینند كه نفرات جلویی صف باشند. بقیه مردم با توجه به این ازدحام، هیچ متوجه آن تابلو نمی شوند.» می پرسم حالا كار شما به نتیجه رسیده است؟ می گوید: نه. من هم جزو كسانی هستم كه... كه نمی دانستم چه مداركی باید همراه داشته باشم. موقعی هم نگاهم به آن تابلو خورد كه داشتم با مسئولان بررسی كننده مدارك صحبت می كردم. حالا باز باید فردا از كارم وابمانم و بقیه مدارك را ببرم. واقعا این معطلی در فضا و مكان نامناسب آدم را عصبی می كند. این را هم بگویم درمیان آن همه ازدحام، یك نفر نیست لااقل به مردم گوشزد كند مدارك شامل چه چیزهایی است تا بدون معطلی و خستگی بروند و تهیه كنند.»

منبع: کیهان