تبیان، دستیار زندگی
چطور اهل سنت از ماجرای عظیمی چون کربلا هیچ نمی دانند، آیا در منابع آنها هیچ ذکری در باره ی عاشورا و قیام حسینی (ع) نیامده است؟ مواضع شان چیست؟ (لطفاً با ذکر سند)
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چطور اهل سنت از ماجرای عظیمی چون کربلا هیچ نمی‌دانند؟

چطور اهل سنت از ماجرای عظیمی چون کربلا هیچ نمی‌دانند، آیا در منابع آنها هیچ ذکری در باره‌ی عاشورا و قیام حسینی (ع) نیامده است؟ مواضع‌شان چیست؟ (لطفاً با ذکر سند)

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان
امام حسین

نظرات مسلمانان اهل سنّت نه تنها با یک دیگر متفاوت است، بلکه با منابع‌شان نیز متفاوت و گاه متغایر می‌باشد.

متأسفانه همان گونه علل و عواملی سبب عقب افتادگی، عوامی یا حتی گرایش به خرافات در میان بسیاری از شیعیان در طول تاریخ گردید، عوامل بسیاری نیز سبب بی‌اطلاعی، تعصب‌کور، باورهای رسومی و غیر منطبق با منابع و مواضع متفاوت و حتی ضد نقیض در میان آنها گردیده است. از جمله اهمّ  این عوامل عبارتند از:

- دور شدن از اهل بیت (ع)، معارف، آموزه‌ها و سیره زندگی ایشان؛

-  سلطه حکام جور به نام اهل سنّت و بالتبع ترویج «خلیفه‌گری» به جای اسلام‌گرایی و ولایت (که القای نظام‌های مسیحی و به ویژه یهودی بود)

- تشدید بغض به تشیع و در نتیجه به اهل بیت(ع)، به ویژه پس از پدید آمدن سلفی‌ها و قدرت گرفتن وهابی‌های انگلیسی؛

- بستن حوزه‌های علمیه و محدود کردن فعالیت و تحقیقات و تألیفات علمای اهل تسنن و به طور کلی مسدود کردن باب اجتهاد؛

- جلوگیری مستقیم و غیر مستقیم از دسترسی مردم به منابع اهل تسنن و... .

از این رو نه تنها اطلاعات عموم مسلمانان اهل تسنن تضعیف شد، بلکه مواضع آنها نیز متفاوت و حتی مغایر با یک دیگر و حتی گاه متضاد با منابع‌شان گردید.

به عنوان مثال نگاه، باور، گرایش و علاقه به اهل بیت (ع) در میان مسلمانان اهل سنت در شرق ترکیه که اغلب شافعی هستند بسیار شدید است. یکی از علمای‌شان «علاء الدین حُجا» می‌گفت: ما نه تنها امام حسن و امام حسین (ع) را خیلی دوست داریم و اگر دقت کنید نام اکثر ما را حسن یا حسین گذاشته‌اند، بلکه اغلب با روضه امام حسین (ع) که پدرانمان برایمان می‌خواندند بزرگ شده‌ایم و معاویه و یزید را نیز لعن می‌کنیم.

اما مسلمانان غرب ترکیه که اغلب حنفی هستند، مواضع متفاوتی دارند. به برخی از آنها القا کرده‌اند که ما حق نداریم راجع به بزرگان و از جمله خلفای صدر اسلام تحقیق کرده، سؤال نموده یا نظری بدهیم، چرا که همه صحابه و خلیفه بوده‌اند. همه آنها «عشره مبشره» هستند و در هر حالتی به بهشت می‌روند و از جمله معاویه (لعنة الله علیه و آله). برخی دیگر می‌گویند: حسنین (ع) را محترم می‌دانیم، چون نوه‌های پیامبر اکرم (ص) بودند، اما راجع به تاریخ و عملکرد آنها نه فکر می‌کنیم و نه نظر می‌دهیم! برخی دیگر به خاطر بغضی که از شیعه به آنها القا شده است، اصلاً نسبت به نام اهل بیت (ع) نیز آلرژی پیدا کرده‌اند و حتی نمی‌خواهند دقت کنند که در هر حال حضرت علی (ع) خلیفه چهارم آنها می‌باشد که اطاعتش واجب است.

این نگاه در میان مسلمانان مصری (به غیر از سلفی‌های‌شان) کاملاً متفاوت است و اغلب نه تنها به اهل بیت (ع) و از جمله امام حسین (ع) علاقه‌ی وافری دارند، بلکه با منابع اهل تسنن نیز آشنایی بیشتری دارند.

همین نگاه در عربستان سعودی و کلیه ملت‌های تحت سلطه‌ی وهابیون انگلیسی (بخشی از افغانستان، پاکستان و ...)، که مذهب سلفی را (که نه تشیع را قبول دارد و نه تسنن را) به عنوان مذهب حقه و اهل سنّت جا می‌زنند، کاملاً متفاوت است و دشمنی هم دارند.

منابع:

اما در منابع بسیار معتبر اهل سنّت، حقایق بسیاری ثبت گردیده است که فقط چند به چند نقل بسنده می‌گردد:

- از عایشه نقل شده است که گفت  :   حسین در حالی که به پیامبر وحی نازل می‌شد، به محضر وی در آمده و خود را روی او انداخت و از پشت او بالا رفت . جبرئیل گفت: یا رسول الله! او را دوست می‌داری؟ فرمود: چرا پسرم را دوست نداشته باشم؟ جبرئیل گفت: امّت تو بعد از تو، او را خواهند کشت‌. جبرئیل دست خود را دراز کرد و مقداری خاک سفید به او داده و گفت: در این سرزمین، این پسر تو کشته می‌شود و اسم این سرزمین، «طف » است‌. و چون جبرئیل از نزد پیامبر رفت، پیامبر از خانه خارج شد و در حالی که آن خاک را در دست گرفته بود و می‌گریست، فرمود: عایشه! جبرئیل به من خبر داد امّتم پس از من، فریب خورده و پسرم حسین را در سرزمین طف خواهند کشت‌. سپس در حالی که گریه می‌کرد، به طرف اصحاب خود - که در میان آنان علی، ابوبکر، عمر، حذیفه، عمار و ابوذر بودند – رفت‌. آنان عرض کردند: یا رسول الله! چرا گریه می‌کنید؟ فرمود: جبرئیل به من خبر داد پسرم حسین بعد از من در سرزمین طف به شهادت می‌رسد و این خاک را به من داده و گفت: در همان جا به خاک سپرده خواهد شد. (مجمع الزوائد، ج 9، ص 187)

- شافعی - پیشوای یکی از مذاهب اربعه اهل سنت که علاقه و ارادت بسیاری به اهل بیت علیهم السلام دارد - در باره واقعه عاشورا، اشعار زیبایی سروده است که ترجمه برخی از ابیات آن به شرح ذیل است:

«این حادثه از حوادثی است که خواب مرا ربوده و موی مرا سپید کرده است .

دل و دیده مرا به خود مشغول ساخته و مرا اندوهگین کرده است و اشک چشم، جاری و خواب از آن پریده است .

دنیا از این حادثه خاندان پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم متزلزل شده و قامت کوه‌ها از آن خواب ذوب شده است .

آیا کسی هست که از من به حسین پیامی برساند، اگرچه دل‌ها آن را ناخوش دارند؟‌!

حسین کشته‌ای است بدون جرم و گناه که پیراهن او به خونش رنگین شده،

عجب از ما مردم آن است که از یک طرف، به آل پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم درود می فرستیم و از سوی دیگر، فرزندان او را به قتل می رسانیم و اذیت می کنیم!

اگر گناه من دوستی اهل بیت پیامبر است، از این گناه هرگز توبه نخواهم کرد .

اهل بیت پیامبر در روز محشر، شفیعان من هستند و اگر نسبت به آنان بغضی داشته باشم، گناه نابخشودنی کرده‌ام. (نامه دانشوران ناصری، ج 9، ص 298)

- ابوالحسن اشعری (متوفای 324 ق)، پیشوای مکتب اشاعره، می‌گوید:

«چون ستمگری یزید از حد گذشت، امام حسین علیه السلام با یاران خود علیه بیداد او قیام کرد و در کربلا به شهادت رسید.» (مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلحین، ص 45)

- ابن خلدون در پاسخ برخی که می گفتند بالاخره یزید خلیفه بود و در کشتن امام حسین (ع) اجتهاد کرده و مجتهد حتی اگر خطا کند بی‌تقصیر است،  می‌نویسد:  «نمی‌توان گفت: یزید هم در کشتن امام حسین علیه السلام اجتهاد کرد، پس بی تقصیر است; چون صحابه‌ای که با امام حسین علیه السلام در قیام شرکت نکرده بودند، هرگز اجازه قتل حضرت را نداده بودند‌. این یزید بود که با امام جنگید‌. این عمل یزید، نشانه فسق اوست و حسین علیه السلام در شهادتش ماجور است در حالی که یزید از عدالت به دور بوده و حسین علیه السلام علیه یک حاکم ظالم قیام کرده بود‌. (‌مقدمه ابن خلدون، ص 415 - ترجمه گنابادی).

-  علامه آلوسی، (متوفای 1270 ق)، که مرجع و مفتی اهل سنت عراق بود، در «تفسیر روح المعانی‌« ذیل آیه شریفه «فهل عسیتم ان تولیتم . . . ان تفسدوا فی الارض و تقطعوا ارحامکم اولئک الذین لعنهم الله . . .» (محمد ص/26) از احمد بن حنبل - پیشوای مذهب حنابله - نقل می‌کند که:

پسرش از وی در باره لعن یزید سؤال کرده، او جواب گفت: «کیف لایلعن من لعنة الله فی کتابه; چگونه لعن نشود کسی که خدا او را در کتابش لعنت کرده است؟‌!» عبدالله پسر احمد بن حنبل پرسید: من کتاب خدا را خواندم ولی لعن یزید را ندیدم؟ احمد بن حنبل در پاسخ، آیه شریفه «فهل عسیتم . . .» را خواند و آنگاه گفت: «ایّ فساد و قطیعة اشد مما فعله یزید; چه فساد و قطع رحمی از فسادی که یزید مرتکب آن شده، بالاتر است؟ (مجله بصائر، ش 28، به نقل از «مقتل الحسین» ، ص 30)

- آلوسی: در لعن یزید توقف نیست چون اهل کبائر و دارای اوصاف خبیثه بود و بر [مردم] مدینه ظلم و تعدی کرد و حسین علیه السلام را کشت و به اهل بیت اهانت کرد .(‌زندگی امام حسین‌(ع)، سیدهاشم رسولی محلاتی، ص 152)


منبع: ایکس – شبهه

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.