تبیان، دستیار زندگی
گفت و گو با علیرام نورایی بازیگر «یتیم خانه ایران» درباره نقشی که در این فیلم بازی کرده است.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : احمد رنجبر
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آن سوی یتیم خانه ایران(مصاحبه)

گفت و گو با علیرام نورایی بازیگر «یتیم خانه ایران» درباره نقشی که در این فیلم بازی کرده است.

مصاحبه: احمد رنجبر - بخش سینما و تلویزیون تبیان
علیرام نورایی

احتمالا در تبلیغات «یتیم خانه ایران» و گفته های عوامل زیاد به این جمله برمی خورید که فیلم روایت بخش مجهولی از تاریخ معاصر است که حتی درباره اش در کتاب های درسی گفته نشده. منظور، قحطی مشهوری است که همزمان با جنگ اول جهانی دامن کشورمان را گرفت و پیامد آن بیماری ها هجوم آوردند و کشتارهولناکی رخ داد. تاکید فیلم، ضمن نشان دادن ابعاد فاجعه، چهره کریه استبداد انگلیس است که مردم را از دارو و غذا محروم کردند. به «یتیم خانه ایران»ایرادات نمایشی وارد است اما نمی توان براحتی از کنار سوژه ارزشمند آن گذشت. برای نزدیک شدن به لایه های ظاهری و درونی فیلم سراغ علیرام نورایی بازیگر نقش اصلی «یتیم خانه ایران» رفتیم. بخش دیگری از مصاحبه تجربه اخیر او در سریال «آسپرین» است.

* ظاهرا ابتدا قرار نبوده نقش یک «یتیم خانه ایران» باشید. درست است؟

بله؛ فیلمنامه اولیه را که آقای طالبی دادند، ابتدا قرار بود نقش دیگری بازی کنم.

*کدام نقش؟

فکر می کنم روایت فاجعه برای آقای طالبی در اولویت است. کدهای زیادی که برای پرداختن به آن ها وجود داشت تمرکز کارگردان را شاید گرفته باشد. البته در حیطه من نیست درباره این چیزها صحبت کنم ولی فیلم قصه محور است نه قهرمان محور

حالا بماند. بهرحال همزمان با پیش تولید، فیلمنامه بازنویسی هم می شد و تقریبا سه ماه مانده به کلید خوردن، آقای طالبی با بنده تماس گرفت و گفت قرار است نقش اصلی را بازی کنی. این اتفاق برایم خیلی هیجان انگیز بود؛ فیلمنامه و منابعی که در اختیار داشتند را مطالعه کردم . ضمن این که با ورزش بدنم را آماده کردم و سراغ تمرین سوارکاری رفتم.

*چه مدت مشغول کار بودید؟

حدود دو سه ماه بعد از این که قرارداد بستم فیلم کلید خورد. در این مدت تمرینات خودم را انجام می دادم. سه تست گریمی که داشتم در این مدت نهایی شد و تقریبا هفت ماه مشغول فیلمبرداری بودیم.

*فیلم، پروداکشن سنگینی دارد. کم که نیاوردید؟

نه؛ فیلمنامه حدود 11بار بازنویسی شد و ورژن های مختلفش در اختیارم قرار گرفت.ازابتدا مطلع بودم که قرار است در چه پروژه ای کار کنم و چه سختی هایی خواهد داشت. آماده سازی بدنی بیشتر به این خاطر بود که در این ماراتن کم نیاورم.ضمن این که انگیزه مضاعفی برای بازی در این نقش داشتم. روزهای سخت زیادی پشت سر گذاشتیم و واقعا کار نفس بُر بود ولی بهر حال گروهی حرفه ای پشت فیلم وجود داشت. تمام سه ماهی که در پیش تولید بودیم روزی نبود که آرامش واقعی داشته باشم. می دانستم مسئولیت سنگینی است و باید نهایت تلاشم را به احترام خون هایی که به ناحق از هموطنان مان ریخته شده و جمعیت کثیری که از بین رفتند و هیچ جا حرفی درباره شان زده نشده، انجام دهم. خودمان را مدیون می دانستیم و روزی نبود که آقای طالبی درباره این مساله صحبت نکند که آن عزیزان بی دلیل و بی گناه از بین رفتند. ما باید کاری درست انجام دهیم.

*شخصیتی که بازی می کنید واقعی نیست اما در فیلم طوری روایت می شود که گویی در تاریخ وجود داشته.

این کاراتر، مستند نیست و برای روایت داستان توسط نویسنده کارگردان خلق شده. اتفاق اصلی «یتیم خانه ایران» مردن میلیون ها ایرانی به خاطر امراض و قحطی است که همزمان با جنگ جهانی اول رخ داده و ایران بی طرف بوده و با حضور ارتش بریتانیا چنین اتفاقی رخ داده با کمال تعجب اطلاع دقیقی از آن نداریم. این شخصیت به عنوان نماینده تمام بزرگان این سرزمین است که علیه استبداد برخاستند و از مردم شان دفاع کردند. در قصه به عنوان یکی از یاران کوچک خان جنگی هم معرفی شده ولی اصولا محمد جواد وجود خارجی ندارد.

علیرام نورایی

*سوژه فیلم خیلی مهم است اما بنظر می رسد کارگردان نگران بوده نکند حق مطلب درباره این واقعه تلخ تاریخی ادا نشود. در نتیجه زمان فیلم بالا رفته و از آن سو درام جای خود را به مستند داده.

این سوالی است که آقای طالبی باید پاسخش را بدهد.نویسنده وکارگردان ایشان هستند و سال ها صرف تحقیق و پژوهش کردند.منتهی قصه از آن چه الان روی پرده است طولانی تر بود و زوایای مختلف فاجعه نشان داده می شد. کدهایی که آقای طالبی در تحقیقات شان به آن ها رسیده بود بیشتر از این بود. تازه خیلی از اتفاقات مربوط به آن زمان قابل نمایش نبود که به مراتب تلخ تر و کریه تر است ولی به احترام شان ایرانی هان از نمایش آن صرف نظر شد.

*استایل شما طوری است که می توانید نقش یک قهرمان را بازی کنید اما در «یتیم خانه ایران» این اتفاق رخ نمی دهد. کارگردان تعمدی داشته که قهرمان سازی نکند؟

فکر می کنم آقای طالبی روایت فاجعه برای شان در اولویت است. کدهای زیادی که برای پرداختن به آن ها وجود داشت تمرکز کارگردان را شاید گرفته باشد. البته در حیطه من نیست درباره این چیزها صحبت کنم ولی فیلم قصه محور است و مدل کار کردن مان بیشتر برای روایت فاجعه و نشان دادن عمق آن بود و نه این که صد در صد تمرکز کارگردان برای قهرمان پروری و نشان دادن وجوه مختلف کاراکتر محمد جواد باشد.

*اگر بحث را شخصی تر ببینیم؛ دوست داشتید محمد جواد شمایل قهرمان می داشت؟

می دانستم مسئولیت سنگینی است و باید نهایت تلاشم را به احترام خون هایی که به ناحق از هموطنان مان ریخته شده و جمعیت کثیری که از بین رفتند و هیچ جا حرفی درباره شان زده نشده، انجام دهم

هر کسی در چنین پروژه ای قرار بگیرد حتما از جان و دل مایه می گذارد. ما هم تلاش مان را کردیم و برای اولین بار که فیلم را دیدم با آن که بارها فیلمنامه را خوانده بودم و هفت ماه سر کار بودم واقعا تحت تاثیر قرار گرفتم و حالم از فاجعه به هم خورد.من فیلم را کلی می بینم و امیدوارم زحمات صدها همکار بنده که ماه ها شبانه روز تلاش کردند نتیجه دهد و مردم را با اتفاقات ننگینی که رخ داده آشنا شده باشد.

* یتیمخانه ای که در فیلم می بینیم واقعی است؟

آن مدل یتمخانه ها وجود داشت ولی آن چه می بینم برای روایت فیلم است.

*وجه تسمیه جالبی داردکه عنوان فیلم هم شده.

بهر حال آن زمان که این اتفاق رخ می دهد احمد شاه قاجار در ایران نبوده و مشغول فرنگ گردی بوده و ارتش بریتانیا هر کاری دوست داشته انجام داده است.

*چیزی که جالب است این که بازیگران انگلیسی در فیلمی ضد انگلیسی بازی می کنند و در کشور شان به مشکل برنمی خورند!

امیدوارم این مدل نگاه کردن به هنر و سینما برای ما هم بیفتد.برای ما هم جالب بود. با انرژی کامل هم بازی می کردند و اصلا دل چرکین نبودند از این که در فیلمی بازی می کنند که علیه مملکت شان ساخته می شود.

علیرام نورایی


*در کشورهای خودشان بازیگران مطرحی هستند؟

بله اکثرا بازیگران شناخته شده ای هستند. من دو سکانس مشترک برایان تورفه داشتم که ایرانی،ایرلندی است در انگلیس زندگی می کند عضو یکی از گروه های مطرح لندن است و خودش استاد بازیگری است.

*برای فصل بعدی «آسپرین» صحبتی با شما شده؟

بله ، فیلمنامه در حال نگارش است و همزمان مراحل پیش تولید طی می شود و فکر می کنم تا دو  سه ماه آینده کلید می خورد.سریال های فصلی ، بین شش ماه تا یک سال وقفه می افتاد سعی فرهاد نجفی این است که به موقع به دست مخاطب برسد.

*مشابه نقش نیما را نداشته اید؛ آدمی که حافظه اش را از دست داده و حالا هر بار با اتفاق عجیبی روبرو است. تجربه جالبی بود دیگر؟

از روزی که درگیر «آسپرین»شدم تا روز آخر حدود یک سال و نیم گذشت و مدام درباره نیما فکرمی کردم. فوق العاده کار سختی بود و از لحاظ روحی و روانی تحت تاثیر قرار گرفته بودم؛ خیلی کم حرف و ساکت و دور از جمع خودم را نگه داشتم

هر چه گشتم مشابه واقعی اش را پیدا نکردم. بله خیلی خاص است. به هر حال کسی که حافظه اش را از دست داده و با حافظه کس دیگری زندگی می کند و مدام در حال مصرف داروهای عجیب است دنیای خاصی دارد.شخصیت نیما خیلی درگیرم کرد و واقعا آدم دیگری بودم و در زندگی شخصی ام تا حدودی تاثیر داشت.

*حس معلق بودن شخصیت را چطور در آوردید؟

از روزی که درگیر «آسپرین»شدم تا روز آخر حدود یک سال و نیم گذشت و مدام درباره نیما فکرمی کردم.با فرهاد نجفی تعامل خوبی داشتم و شناختی که ازهمدیگر داشتیم خیلی کمک کرد. دست من را باز گذاشت تا اتفاقاتی که دوست دارم را اتود بزنم و با روتوش کارگردان به سر و سامان برسد. ولی فوق العاده کار سختی بود و از لحاظ روحی ? روانی تحت تاثیر قرار گرفته بودم؛ خیلی کم حرف و ساکت و دور از جمع خودم را نگه داشتم.

*فرهاد نجفی تعریف می کند که سوزن در بدن نگه داشتید.

سکانسی داشتیم که خیلی هم ساده بود. من خودجوش سر کوچه رفتم و از پرسنل بیمارستان خواستم بهم سرم وصل شود. در پلان به صورت واقعی سرم دردستم بود .می خواستم همه چیز واقعی باشد.

*سرنوشت نهایی نیما را می دانید؟

فصل دوم را می دانم اما ترجیح می دهم از حالا خودم را درگیر فصل سوم و چهارم نکنم.

*به نظر شما فروش فصل بعدی «آسپرین» بهتر می شود؟

صد در صد. فکر می کنم کار تبلیغاتی خوبی در فصل یک شد و با توجه به ذوق وتلاش خارق العاده فرهاد نجفی حتما اتفاق بهتری خواهد افتاد. فصل یک بدون هیچ گونه حمایتی ساخته شد و این کار سختی است؛ بویژه این که ابتدا 12 قسمت بوده و بعدا شد 17 قسمت.

*عمده نقش هایی که داشتید از استایل تان استفاده می شد اما در «آسپرین» چهره و میمیک خیلی کار داشت.

سخت تر این بود که ما وقفه شش ماه داشتیم . بعد از دو قسمت تصمیم بر این شد که مسیر قصه عوض شود و حفظ آن راکورد سخت بود.