تبیان، دستیار زندگی
علامه جعفری اصولا شخصیتی جامع الاطراف بود و همین امر نکته بسیار حساس و مهمی در شکل گیری همه دیدگاههای ایشان و از جمله دریافت ایشان از نهج البلاغه بود.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

علامه جعفری و نهج البلاغه

علامه جعفری اصولا شخصیتی جامع الاطراف بود و همین امر نکته بسیار حساس و مهمی در شکل گیری همه دیدگاههای ایشان و از جمله دریافت ایشان از نهج البلاغه بود.

title

بخش اول:
از سال 1357 تا امروز 26 جلد از کتاب ترجمه و شرح نهج البلاغه اثر علامه جعفری رحمه الله به تدریج توسط دفتر نشر فرهنگ اسلامی منتشر گردیده است و البته هنوز به پایان نرسیده است در اینجا به طور گذرا به نکاتی چند دربارهء این کتاب می پردازیم:

1-ترجمه بسیار خوب و دقیق با توجه به توانایی بسیار بالای ایشان به زبان مبدأ و مقصد یعنی عربی و فارسی،قابل استفادهء فراوان است:اگر چه همواره ترجمهء تحت اللفظی و کلمه به کلمه نیست ولی با تقید به متن،خواننده را به سهولت محتوای مطلب می رساند و این به کمک بکارگیری و رمزگشایی های استاد از متن بوسیلهء کلمات ایضاحی است.

2-خود علامه جعفری اصولا شخصیتی جامع الاطراف بود و همین امر نکته بسیار حساس و مهمی در شکل گیری همه دیدگاههای ایشان و از جمله دریافت ایشان از نهج البلاغه بود. دلیل آن اهمیت این است که همواره رویکردهای یکجانبه به متون اسلامی همچون قرآن کریم و حدیث نبوی و ولوی،این خصوصیت را داشته است که نتیجه هم مانند رویکرد،یکجانبه بوده است. همانطور که در تاریخ تفسیر متون اسلامی مشاهده می کنیم گاهی نگاه و درک مفسر از متن به دلیل شکل گیری ذهن او بر اساس مباحث ادبی تفسیری ادبی را از قران و یا سنت به ارمغان آورده است و همینطور است در عرصه های دیگر همچون فقه، حکمت،عرفان،کلام و...در عین آنکه از میان این تفاسیر در موارد زیادی کارهای بسیار بزرگی سر بر آورده است که حتی در قالب زمان و مکان خود محصور نشده و به عنوان کارهایی ماندگار همچنان رفع عطش از کام تشنهء مستفیدان می کنند.لیکن تفسیر و پرده برداری جامع الاطراف که بتواند دیدگاهی همه جانه را از متن ارائه دهد در موارد بسیار نادری اتفاق افتاده است.چرا که چنین کاری نیاز به فردی دارد که خود در زمینه های مختلف پیش گفته،متبحر و صاحبنظر باشد.یکی از این نوادر،تفسیر المیزان از علامه طباطبائی(ره)بود که نقطهء عطفی در میان تفاسیر قرآن در جهان اسلام به حساب می آید.پس از آن،ترجمه و تفسیر نهج البلاغه استاد علامه جعفری(ره)بود که در میان شروح نهج البلاغه از این امتیاز برخوردار شد.اگر چه ایشان در این تفسیر،زیبائیهای لفظی،لغوی و ادبی نهج البلاغه را تبیین و توضیح می دهند و همواره بر آن تأکید دارند لیکن این هرگز مانع از توجه عمیق و موشکافی نسبت به معنای نهج البلاغه نبوده است.

وی در مقام فقیهی توانا و صاحبنظر همواره سعی می کرد که مواجهه اش با متن به نحوی باشد که شرایط زمانی،مکانی،قراین لفظی و غیر لفظی و از همه مهمتر درک موقعیت مخاطبان و معنایی که از کلام حضرت،در ذهن آنها نقش می بندد که اصطلاحا آنرا ظهور لفظ در معنا می گویند،مورد توجه باشد.

افزون بر این توجه به سند سخنان حضرت و اثبات موثق بودن آنها از جملهء این تلاشهای فقیهانهء اوست(1) اما در کنار اینها نمی توان از نگاه دقیق و عمیق وی نسبت به فرمایشات حضرت براحتی گذشت.او به خوبی می دانست که در ورای ظواهر متن، عمقی وجود دارد که غواص را در خود فرو می برد که دستاوردش همانا بی خودی عارفانه و حیرت در عظمت سخن و صاحب سخن خواهد بود و اگر کلامی با گویندهء این سخن،امام علی(ع)داشته باشد همانند سخن برادران یوسف خواهد بود که به او که عزیز مصر گردیده بود با اظهار عجز و خضوع گفتند:

ای عزیز،ما و خاندان ما را گزند و پریشانی رسیده است و سرمایه ای ناچیز آورده ایم. ما را پیمانهء تمام بخش و بر ما صدقه ده که خداوند صدقه دهندگان را دوست دارد ٘ ٘.(سورهء یوسف آیهء 88)

استاد معتقد بود که در فهم کلام شخصیتی چون امیر المؤمنین علی (ع)چاره ای جز بهره مندی از کلام الهی و نیز فرمایشات پیامبر اکرم(ص)در مورد علی(ع) و نیز امام علی(ع)دربارهء خود و پس از آن،تقرب به مقام طهارت و قدس توسط فردی که خواهان درک نسبت به کلام اوست نمی باشد.

استاد،امام علی(ع)را بسیار فراتر از افراد عادی و بر جسته می دانست که با مشاهدات برخی رفتارهای آنان و توجه به برخی دیدگاههایشان،بتوان نسبت به آنها شناسایی قابل توجهی پیدا کرد.(توضیح بیشتر در مورد شخصیت امام علی(ع)از دیدگاه استاد در بخش دوم همین مقاله خواهد آمد.)

3-بررسی و تحلیل ارزشمند استاد از ابعاد فلسفی، عرفانی،کلامی،حقوقی و فلسفه حقوقی، جامعه شناختی،پرورشی،سیاسی و فلسفهء سیاسی،بر اهمیت و ارزش این شرح افزودته است که بررسی آنها را به فرصتی فراخ تر وا می گذاریم.

4-نکته بسیار مهم دیگری که در آثار ایشان بطور عموم و در نهج البلاغه بطور خاص،خود را نشان می دهد،معطوف بودن عمدهء مطالب به دغدغه ها و چالشهای حیاتی انسان معاصر است.همانطور که می دانیم،مدرنیسم و تجدد،در راستای تعارض و غلبه و محو فرهنگ و سنت قرون میانهء اروپا با تبلیغات سرسام آور و جذاب خود و تأکید بر نقاط ضعف کلیسا و مسیحیت سنتی تحقق مدینهء فاضله ای را داده بود که دل و هوش همه خلق را ربوده بود.چندانکه ایشان تمام گمشده ها و مطلوبهای نایافتهء خود را در آن جستجو می کردند اما دیری نپایید که با تحقق دورهء جدید و بسط فرهنگ مدرن در جوامع انسانی کاستی ها و نارسایی ها و خلأهای فراوانی در به فعلیت رسانیدن امیدها و دلبستگیهای انسان آشکار گردید که موجب پیدایش بحرانی بزرگ برای انسان گردید و نا امیدی، سرخوردگی،احساس بی هویتی و بی خانمانی از علائم این بحران بود بر این اساس تلاش بسیار زیادی توسط متفکران مغرب زمین جهت مهار و علاج این بحران بکار گرفته شد.و همچنان ادامه دارد فرهنگ تجدید گرایی و تبدیل شدن آن به بحران و سپس پاسخ های به آن در غرب به دلیل گسترش ارتباطات به سرزمین ما نیز نفوذ کرد و تأثیرات خود را داشت و سدهء اخیر تاریخ ایران،شاهد چالشهای فراوان بین سنت گرایان مسلمان از طرفی و منادیان نوگرایی،نودینی و ماده گرایی و...بوده است.

در این میان،متفکران معدودی که ضمن درک دورهء معاصر و بحران آن،فرهنگ اسلامی را در این مواجهه توانمند می یافتند با توجه به چالشهای موجود،جد و جهد فکری و فرهنگی فراوانی نمودند.در این میان استاد علامه نیز با بصیرتی که نسبت به دورهء جدید و فرهنگ گسترده و متنوع آن یافت،دیدگاههای دینی خود را با عطف توجه چالشهای معاصر عرضه کرد و این تلاش مقرون،توفیق بود.

آگاهی عمیق و گستردهء ایشان از وضعیت و شرایطی فرهنگی و تاریخی دوران ما قبل تجدد(قرون وسطی).پیدایش دورهء نوزایی(رنسانس)و تحقق آموزه های اجتماعی و فرهنگی این دوره،پیدایش بحران و راه حل های مختلف برای حل آنها،سبب شد که استاد موقعیت فعلی انسان معاصر بحران زده را به خوبی تشخیص دهد و دیدگاههای دینی را با توجه به موقعیت مذکور ارائه دهد.

ترجمه و تفسیر ایشان از نهج البلاغه،بخوبی نشانگر چنین امری است.مباحث متعدد و مربوط به این امر در عموم نوشته های ایشان و بخصوص در مجلدات مختلف ترجمه و تفسیر نهج البلاغه ایشان به خوبی نشانگر این امر است.

بخش دوّم:

استاد راههایی که از طریق آنها با شخصیت بزرگ و پیچیده امام علی(ع)آشنا می کند عبارت از:1-معرفی علی(ع)توسط خداوند 2-توسط رسول گرامی اسلام 3-توسط خود امیر المؤمنین 4-توسط تقرب تخلّق به اخلاف و صفات علی(ع)از سوی جویندهء معرفت که در جلد 1 کتاب شرح و تفسیر نهج البلاغه کتاب دربارهء این راهها مطالب ارزنده ای آمده است(ج 1 ص 165 تا پایان کتاب)که در این مقاله به دلیل رعایت اختصار، دربارهء راه چهارم توضیحاتی ارائه می گردد.

تصویر استاد از شخصیت امام علی(ع)

استاد بر اساس مقدمات انسان شناختی و روانشناختی ای که دربارهء شخصتی علی(ع)بیان می کند به خوبی دلایل صعوبت و پیچیدگی وصول و تقرب به آن حضرت را ارائه می دهد.که به برخی از آنها اشاره می شود.

1.در مواردی که فرد جویای شناسایی می خواهد به شخصیت بزرگی علم و آگاهی پیدا کند تا عناصر و فعالتی های روحی آن شخصیت را در درون خود دریافت ننموده باشد نمی تواند مدعی شود که شناسایی اش به حد نصاب رسیده است.(ر.ک،ج 1 ص 168)

می توان در توضیح بیشتر مطالب استاد گفت:و این بدان معناست که قالبها و مفاهیم ذهی با همهء تواناییهایی که در باز نمود و ارائه حقیقت دارند نمی توانند شخصیت های بزرگ را در دام خود اسیر و محدود کنند.زیرا گستردهء وجودی شخصیت بزرگ،از نقطه ای آغاز می شود که ذهن و اندیشه را بدان مقام راه نیست و آینه ذهن و اندیشه نمی تواند آن حقیقت را در خود منعکس کند.

عنقا شکار کس نشود دام باز گیر کاینجا همیشه باد بدست است دام را

برای فهم چنین حقیقتی می باید فرد خواستار آگاهی با تقرب وجودی و برقراری سنخیت بین خود و آن شخصیت بتواند تا حدی به فهم او نایل شود.

عقل گردی عقل را دانی کمال عشق گردی عشق را دانی جمال

بنابراین درک لطافت مهر و محبت علی به خدا، پاکیزگی روح او،روحیهء عتدالتخواهی و حق جویی او و همهء اوصاف او برای جویندهء ابعاد شخصیت علی(ع)جز از این راه که این حالات و اوصاف را در حد وجودیش در خود تحقق دهد،میسور نیست.

3lشاید نقل استاد از میخایل نعیمه متکفر انسانگرای مسیحی عرب در مورد امام علی(ع)در اینجا مناسب باشد که گفته بود:هیچ مورخ و نویسنده هر اندازه هم که از نبوغ و رادمردی ممتاز بر خوردار بوده باشد نمی تواند شکل کاملی از انسان بزرگی مانند امام علی(ع)... ترسیم نماید.(ج 1 ترجمه و شرح نهج البلاغه ص 175) 2.افزون بر نکتهء پیش گفته،مطلب مهم دیگر این است که ٘ ٘اصولا تحقق صفات و حالات عالی در انسان از چنان پیچیدگی بر خوردار است که گاهی به سر حد نصاب می رسد.

انگیزه های درونی؛بیرونی،موضوع محبوب،شدت و ضعف و در آمیختگی با پدیده های روانی دیگر چندان متنوع است که گویی جامع مشترکی بین اینها نیست. ٘ ٘ (همان ص 168)

تفاوت آنکس که بروز و ظهور صفت محبت او به محبوبی نفسانی و شهوانی،مادی و گذرا است و انگیزه این محبت سرشار از منیت و خودخواهی و خود پرستی است با آنکس که بروز صفت محبت در او جایی برای خود پرستی و دنیا گری نگذاشته است به خوبی آشکار است.آن محبت که بر اساس عامل لذت و نفسانیت شکل گرفته باشد هرگاه مشمول کیفر و عقوبت شود آن محبت تبدیل به دشمنی و کینه و عداوت می شود اما محبت در شخصیت رشد یافته چنین نیست(همان ص 169).اگر بخواهیم برای این سخن استاد شاهدی بیارویم فراز ذیل از مناجات شعبانیه در راز و نیازی که انسان کامل و رشد یافته به محبوب خود،خداوند متعال می کند بسیار قابل توجه است.الهی...و أن أدخلتنی النار أعلمت أهلها أنی أحبّک

ترجمه:ای معبود من...و اگر مرا در آتش وارد کنی اهل دوزخ را آگاه می کنم که ترا دوست می دارم.

به این ترتیب آنچه که برای شخصیتی چون علی (ع)مطرح است محبت با انگیزه های قطعی الهی است که حتی عقوبت همچون آتش جهنم نیز نمی توان بر آتش محبت علی غلبه کند و او را از فریاد شیفتگی و شیدایی نسبت به حق باز دارد.چرا که او عبودیت و بخشش را بر اساس حریت و آزادگی بنا کرده و خدا را بخاطر خود او می خواهد و می طلبد و نه برای دوری از جهنم و یا وصول به بهشت.

من که امروزم بهشت نقد حاصل می شود وعدهء فردای زاهد را چرا باور کنم

پطروشفسکی مورخ بر جسته معروف روسی گفته بود: ٘ ٘علی تا سر حد شور و عشق پایبند دین بود و تمام صفات اولیاء اللّه در وجودش جمع بود. ٘ ٘(همان،ص 176)

رسول گرامی اسلام نیز بر این شور و شیدایی علی نسبت به حق شهادت داد:

٘ ٘لا تستبّوا علیا فانه ممسوس فی ذات الله:علی را دشنام ندهید که او شیفته و بی قرار خداست و چنین می شود که به تعبیر عرفا انسان شوریده و اهل جذبه، مظهر اتمّ و اکمل محبوب خود یعنی خدای متعال می گردد و همه وجودش،آینه وار،درخشش خداوند را به نمایش می گذارد که امام علی(ع)خود فرمود ماللّه آیة اکبر منّی و همین انسان شیفته که در قوس صعود، دستگیر و راهنمای خلق است در قوس نزول وجود،مایهء همهء نیکی ها و رحمت های خداوند است و مرهم همهء رنجها و دردهای بشر

شاد باش ای عشق خوش سودای ما ای طبیب جمله علت های ما

ای دوای نخوت و ناموس ما ای تو افلاطون و جالینوس ما

3.پدیده های ترکیبی مفاهیم عالی انسانی در درون شخصیت ها با نظر به عظمت رشدی که دارند بسیار پیچیده تر و ظریف تر از آن هستند که در انسانهای معمولی بوجود می آیند؛مثل ترکیب پدیدهء عدالت و محبت که هر دو وابسته به یک مبدأ عالیترند، از دید معمولی که اینها را منفردا و گسیخته از علم می بیند قابل درک نیست.هنگامی که یک شخصیت همچون علی،دارای ویژگیهای در حد اعلا همچون وابستگی به خدا،روحیه سلحشوری،معرفت اخلاق در همه وجوه اصلیش و...دارد این پیچدگی صد چندان می گردد(همان ص 169)و به این ترتیب چنین شخصیتی فراتر از زمان و مکان می گردد و تو گویی فاصله اش با خلق،فاصله ای پر ناشدنی است.

در بیان عظمت حضرت علی(ع)،سخن شبلی شمیل از دانشمندان بر جسته ماده گرا که تمامی امور غیر مادی را جز خرافه نمی پندارد،به عنوان شاهد ذکر می کند.

علی بن ابی طالب،بزرگ بزرگانی،یگانه نسخه ای است که نه شرق و نه غرب،نه در گذشته و نه امروز صورتی مطابق این نسخه ندیده است.(همان ص 171)

پانوشت:


(1)ترجمه و تفسیر نهج البلاغه ج 2.

او بر آن بود که انسان برای فهم شخصیت بر جستهء امام علی(ع)می باید تقرب وجودی و شهودی و ایجاد سنخیت بین خود و آن بزرگ،حاصل کند.
استاد علامه با بصیرتی که نسبت به دورهء جدید و فرهنگ گسترده و متنوع آن یافت دیدگاه های دینی اصیل خود را با عطف توجه به چالشهای معاصر عرضه کرد و این تلاش،مقرون توفیق بود.

پایگاه امام علی (ع)

این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .
مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.