تبیان، دستیار زندگی
نام حنین به عنوان یکی از غزوات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم برای همگان آشناست، این مقاله ضمن یادآوری آن در تاریخ 4شوال، به بیان نکات مهم آن غزوه که در کتب تاریخی ثبت شده است می پردازد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

یوم حنین چیست و حنین کجاست و نتیجه اش چه بود؟

نام حنین به عنوان یکی از غزوات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم برای همگان آشناست، این مقاله ضمن یادآوری آن در تاریخ 4شوال، به بیان نکات مهم آن غزوه که در کتب تاریخی ثبت شده است می پردازد.

فرآوری: محمدباعزم- بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان
a

«حنین» سرزمینى است در نزدیکى شهر «طایف» و چون این غزوه در آنجا واقع شد به نام «غزوه حنین» معروف شده، و در قرآن از آن تعبیر به «یوم حنین» شده است.
نام دیگر آن غزوه«اوطاس» و غزوه«هوازن» است (اوطاس نام سرزمینى در همان حدود، و هوازن نام یکى از قبایلى است که در آن جنگ با مسلمانان درگیر بودند).
این «غزوه» بنا به گفته «ابن اثیر» در کتاب «کامل»، از آنجا شروع شد که طایفه بزرگ هوازن هنگامى که از فتح «مکّه» با خبرشدند، رییسشان «مالک بن عوف» آنها را جمع کرد و به آنها گفت: ممکن است «محمّد» بعد از فتح «مکّه» به جنگ با آنها برخیزد، و آنها گفتند: پیش از آن که او با ما نبرد کند، صلاح در این است که ما پیش دستى کنیم.
هنگامى که این خبربه گوش پیامبر(صلى الله علیه وآله) رسید به مسلمانان دستور داد آماده حرکت به سوى سرزمین هوازن شوند(1)

گر چه درباره جریان این جنگ و کلیات آن در میان مورخان تقریباً اختلافى نیست، ولى در جزییات آن روایات گوناگونى دیده مى شود که کاملاً متفق نیستند و ما آنچه را ذیلاً به طور فشرده مى آوریم، طبق روایتى است که مرحوم «طبرسى» در «مجمع البیان» آورده است.

در آخر ماه «رمضان» یا در ماه «شوال» سال هشتم هجرت بود که روساى طایفه هوازن نزد «مالک بن عوف» جمع شدند و اموال، فرزندان و زنان خود را به همراه آوردند، تا به هنگام درگیرى با مسلمانان هیچ کس فکر فرار در سر نپروراند و به این ترتیب وارد سرزمین «اوطاس» گردیدند.
پیامبر(صلى الله علیه وآله) پرچم بزرگ لشکر را بست و به دست على(علیه السلام) داد و تمام کسانى که براى «فتح مکّه» پرچمدار بخشى از لشکر اسلام بودند، به دستور پیامبر با همان پرچم به سوى میدان «حنین» حرکت کردند.
دو هزار نفر از مسلمانانى که در فتح «مکّه» اسلامرا پذیرفته بودند، به اضافه ده هزار نفر از سربازان اسلام که همراه پیامبر(صلى الله علیه وآله) براى فتح «مکّه» آمده بودند مجموعاً دوازده هزار نفر، براى میدان جنگ حرکت کردند.
هنگامى که پیامبر(صلى الله علیه وآله) نمازصبح را با یاران خواند، فرمان داد به طرف سرزمین «حنین» سرازیر شدند، در این موقع بود که ناگهان لشکر «هوازن» از هر سو مسلمانان را زیر رگبار تیرهاى خود قرار دادند.
گروهى که در مقدمه لشکر قرار داشتند (و در میان آنها تازه مسلمانان «مکّه» بودند) فرار کردند، و این امر سبب شد که باقیمانده لشکر به وحشت بیفتند و فرار کنند.

امام على(علیه السلام) که پرچمدار لشکر بود با عده کمى در برابر دشمن ایستادند و هم چنان به پیکار ادامه دادند.

(در این هنگام پیامبر در قلب سپاه قرار داشت)، عباس عموى پیامبر(صلى الله علیه وآله) و چند نفر دیگر از بنى هاشم که مجموعاً از نُه نفر تجاوز نمى کردند و دهمین آنها «اَیمَن» فرزند «اُمّ اَیمَن» بود، اطراف پیامبر(صلى اللهعلیه وآله) را گرفتند.
مقدمه سپاه به هنگام فرار و عقب نشینى از کنار پیامبر(صلى الله علیه وآله) عبور کردند، پیامبر(صلى الله علیه وآله) به عباس که صداى بلند و رسایى داشت دستور داد: فوراً از تپه اى که در آن نزدیکى بود بالا رود و فریاد زند: «یا مَعْشَرَ الْمُهاجِرِیْنَ وَ الاَنْصارِ یا اَصْحابَ سُورَهِ الْبَقَرَهِ یا اَهْلَ بَیْعَهِ الشَّجَرَهِ اِلى اَیْنَ تَفِرُّونَ هذا رَسُولُ اللّهِ(صلى الله علیه وآله)»؛ (اى گروه مهاجران و انصار! و اى یاران سورهبقره! و اى اهل بیعتشجره! به کجا فرار مى کنید؟ پیامبر(صلى الله علیه وآله) این جا است!)
هنگامى که مسلمانان صداى «عباس» را شنیدند، بازگشتند و گفتند: «لَبَّیْکَ، لَبَّیْکَ» مخصوصاً انصاردر این بازگشت پیش قدم بودند، و حمله سختى از هر جانب به سپاه دشمن کردند، و با یارى پروردگار به پیشروى ادامه دادند، آن چنان که طایفه «هوازن» به طرز وحشتناکى به هر سو پراکنده شدند و پیوسته مسلمانان آنها را تعقیب مى کردند.
حدود یکصد نفر از سپاه دشمن کشته شد و اموالشان به غنیمت به دست مسلمانان افتاد و گروهى نیز اسیر شدند(2)
و در پایان این نقل تاریخى مى خوانیم که پس از پایان جنگ نمایندگان قبیله «هوازن» خدمت پیامبر آمدند و اسلام را پذیرفتند و پیامبر به آنها محبت زیاد کرد و حتى «مالک بن عوف» رییس و بزرگ آنها اسلامرا پذیرفت. پیامبر(صلى الله علیه وآله) اموال و اسیرانش را به او بر گرداند، و ریاست مسلمانان قبیله اش را به او واگذار کرد.
عامل پیروزى نهایى، ایستادگى پیامبر(صلى الله علیه وآله) و على(علیه السلام) و گروه اندکى از یاران و یادآورى خاطره پیمان هاى پیشین، ایمانبه خداو توجه به حمایت خاص او بود(3)



منابع:
(1).کامل ابن اثیر»، جلد 2، صفحه 261 (جلد 1، صفحه 624 به بعد، دار احیاء التراث العربى، بیروت، طبع اول، 1408 ه ق).
(2).مجمع البیان»، جلد 5، صفحه 33، ذیل آیه مورد بحث، «نور الثقلین»، جلد 2، صفحه 197، مؤسسه اسماعیلیان، طبع چهارم، 1412 ه ق، «المیزان»، جلد 9، صفحه 230، انتشارات جامعه مدرسین قم، «انوار العلویه و الاسرار المرتضویه»، صفحه 203، حیدریه نجف، طبع دوم، 1381 ه ق، «مناقب آل ابى طالب»، جلد 1، صفحه 180، طبع حیدریه نجف، 1376 ه ق، «بحار الانوار»، جلد 21، صفحه 139، باب 27: ذکر الحوادث بعد الفتح الى غزوه حنین، و صفحه 146، باب 28: غزوه حنین و الطائف و أوطاس و...
(3). گردآوری از کتاب: تفسیر نمونه، آیت الله العظمی مکارم شیرازی، دارالکتب الإسلامیه، چاپ سی و دوم، ج 7، ص 403.

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.